آیا آیه ۵۲ سوره شوری بر عدم عصمت پیامبر خاتم دلالت می‌کند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا آیه ۵۲ سوره شوری بر عدم عصمت پیامبر خاتم دلالت می‌کند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ عصمت
مدخل بالاترعصمت پیامبران
مدخل اصلیعصمت پیامبر خاتم
مدخل وابستهعصمت - پیامبران - پیامبر خاتم
تعداد پاسخ۳ پاسخ

آیا آیه ۵۲ سوره شوری بر عدم عصمت پیامبر خاتم دلالت می‌کند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث عصمت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.

تبیین شبهه

﴿...مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ...[۱]. در مباحث کلامی و تفسیری، درباره آیین حضرت رسول (ص) پیش از رسالت، دیدگاه‌های گوناگونی مطرح شده است. برخی بر آن‌اند که حضرتش دارای هیچ آیینی نبوده است. [که در این صورت با عصمت آن حضرت منافات خواهد داشت] این آیه می‌تواند ریشه این دیدگاه باشد.

پاسخ جامع اجمالی

پاسخ نخست: آگاه نبودن حضرت به تفصیل معارف و احکام، پیش از بعثت: برخی پاسخ‌های افراط‌گرایانه، بر ایمان کامل و اعلای حضرت در تمام عمر تکیه دارد و برخی دیگر در ناحیه تفریط بر بی‌ایمانی حضرت پیش از بعثت پافشاری دارد؛ اما در دیدگاه اعتدالی، پاسخ این‌گونه تبیین می‌شود: آیه شریفه گویای این حقیقت است که معارف الهی که پیامبر اکرم (ص) از آنها آگاهی یافته است، همه از سوی خداوند به وسیله وحی پس از نبوت به آن حضرت داده شده است. پس منظور از اینکه حضرت از کتاب آگاهی نداشته، این است که معارف اعتقادی و احکام عملی را تا پیش از وحی به تفصیل نمی‌دانسته است؛ همچنان که ﴿وَلَا الْإِيمَانُ به این معناست که تو به مجموعه عقاید صحیح و اعمال شایسته التزام عملی نداشتی. قرآن از عمل به عنوان ایمان یاد کرده است: ﴿...وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ...[۲] خلاصه معنای آیه کریمه این است که پیش از نزول وحی، این کتابی که حاوی معارف و احکام دینی است، در اختیار تو نبود، این نکته بدان معنا نیست که حضرت قبل از بعثت مؤمن و موحد و پارسا نبوده است؛ زیرا آنچه در آیه از آن سخن گفته شده است، همان تفصیل معارف و جزئیات احکام است. با این تفسیر، نادرستی دو گرایش افراطی و تفریطی در مورد ایمان حضرت قبل از بعثت روشن می‌گردد؛ زیرا تفاوت گذاشتن بین حال حضرت قبل از وحی یا بعد از آن، امری ضروری است. این آیه هم از این تفاوت حکایت دارد و ایده بی‌ایمانی حضرت هم با دیدگاه صحیح شیعه در تضاد است[۳].

پاسخ دوم: آگاه نبودن به کتاب پیش از بعثت و آگاه نبودن به ایمان پیش از بلوغ: نا آگاهی از کتاب، مربوط به پیش از بعثت، و آگاهی نداشتن از ایمان، مربوط به پیش از بلوغ است. «مفاد آیه این است که تو قبل از بعثت از کتاب آگاهی نداشتی و قبل از بلوغ از ایمان آگاه نبودی[۴].

ایراد این پاسخ آن است که با ایده اندیشمندان شیعه و گروه معتزله از اهل سنت در مورد ایمان حضرت از دوران طفولیت، ناسازگار است. پیش‌تر در بحث قلمرو و گستره عصمت از جهت زمان، به تبیین این موضوع پرداخته شده است.

پاسخ سوم: ناآگاهی از عمل پیش از بعثت، ملازم با نداشتن ایمان: ایمان همان مجموع عقیده و عمل است و حضرت پیش از رسالت، از چگونگی عمل آگاهی نداشته است و از آنجا که مرکب با انتفای یکی از اجزایش منتفی خواهد شد، پس در این صورت، ایمان تحقق نیافته است[۵].

ایراد این پاسخ این است که بدون دلیل، عمل را نیز جزء ایمان شمرده است؛ زیرا ایمان به گرایش تعریف شده است، بدون اینکه عملی در حقیقت آن دخالتی داشته باشد. البته در پاره‌ای از روایات، عمل، رکن ایمان شمرده شده است[۶]. اما با نگاهی به دیگر ادله (تعریف لغوی و اصطلاحی) می‌توان گفت منظور همان مراتب کمالی ایمان بوده است.

پاسخ درست در این مجال، پاسخ نخست است؛ چراکه با ظاهر آیه شریفه همخوان، و با دیدگاه صواب در قلمرو عصمت حضرت هماهنگ است[۷].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

1. آیت الله سید محمد حسین طباطبایی؛
آیت الله طباطبایی در کتاب «تفسیر المیزان» در این‌باره گفته‌‌اند:

«آیه شریفه ۵۲ سوره شوری در مقام بیان این معنا است که آنچه رسول خدا(ص) دارد، و مردم را هم به سویش می‌خواند، همه از ناحیه خدای سبحان است، نه از ناحیه خودش، و آنچه خدا به وی موهبت فرموده به وسیله وحی بعد از نبوت بوده. بنا بر این مراد از این که می‌فرماید: «تو خودت درایت و فهم حقایق کتاب را نداشتی»، این است که معارف جزئی عقاید و شرایع عملیش را که در کتاب آمده خودت قبلا نمی‌دانستی. و درست هم هست، برای اینکه خدای تعالی بعد از نبوت و وحی علم به این جزئیات را به او داد. و مراد از اینکه فرمود: «و تو نمی‌دانستی ایمان چیست»، این است که تو واجد ایمان و التزام تفصیلی به یک یک معارف حقه و اعمال صالح نبودی. و اگر بپرسی چرا ایمان را به اعمال صالح تفسیر کردی؟ می‌گوییم در قرآن کریم این استعمال آمده، و فرموده: ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ[۸].

پس معنای آیه چنین می‌شود: «تو قبل از وحی روح، علمی به کتاب و معارف و شرایعی که در آن است نداشتی، و متصف به این ایمان که بعد از وحی دارا شدی نبودی، و ایمان و التزام به یک یک عقاید و اعمال دینی نداشتی». و بنا بر این آیه مورد بحث منافات ندارد با اینکه آن جناب قبل از بعثت هم ایمان به خدا داشته باشد و اعمالش همه صالح باشد، چون آنچه در این آیه نفی شده علم به تفاصیل و جزئیات معارفی است که در کتاب آمده، و نیز التزام اعتقادی و عملی به آن معارف، معلوم است که نفی علم و التزام تفصیلی ملازم با نفی التزام اجمالی به ایمان به خدا و خضوع در برابر حق نیست.

با این بیان، استدلالی که بعضی‌ [۹] به این آیه کرده‌اند که رسول خدا(ص) قبل از بعثتایمان نداشته رد می‌شود و نیز دیگر محلی برای آن حرفی که از بعضی نقل شده که رسول خدا(ص) قبل از بعثت هم تمامی کمالات علمی و عملی بعد از بعثت را داشته باقی نمی‌ماند، چون با ظاهر آیه که می‌فرماید: «تو قبلا نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست»، منافات دارد.

و جای هیچ شکی نیست که حال رسول خدا(ص) قبل از بعثت با حال آن جناب در بعد از بعثت فرق داشته، آیه شریفه هم به همین فرق داشتن اشاره نموده، می‌فرماید: «آنچه بعد از نبوت دارا شد خدای تعالی از طریق وحی به او داد، و خودش در آن دخالتی نداشته».

﴿وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا[۱۰]- ضمیر در کلمه جعلناه به روح برمی‌گردد. و مراد از اینکه فرمود «من نشاء» در فرضی که مراد از روح قرآن باشد، رسول خدا(ص) و مؤمنین به آن جناب خواهد بود، چون همه آنان از نور قرآن بهره‌مند شده و اهتداء می‌یابند.

این در صورتی است که بگوییم مراد از کلمه روح قرآن باشد، و اما اگر مراد از آن،روح امری باشد، در آن صورت مراد از کلمه «من نشاء»، تمامی انبیا و گروندگان از امت‌هایشان خواهد بود، چون خدای تعالی به وسیله وحی این روح به انبیا دو کار انجام داده، یکی اینکه انبیا و امت‌های ایشان را به این وسیله هدایت نموده، و دیگر اینکه انبیا را تسدید و تأیید نموده و به اعمال صالح هدایت و ارشاد فرموده است.

و بنا بر این فرض، آیه شریفه در مقام تصدیق رسول خدا(ص) است، آن جناب را در ادعای رسالتش و اینکه کتابش از ناحیه خدا و به وحی او است تصدیق می‌کند. و نیز در ادعایش به اینکه خودش به آنچه مردم را بدان دعوت می‌کند ایمان دارد، تصدیق می‌نماید. پس در نتیجه آیه شریفه در معنای آیه‌ ﴿إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ [۱۱]، ﴿عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ [۱۲]، ﴿تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ[۱۳] خواهد بود، چون این آیه هم رسالت و ایمان آن جناب را تصدیق می‌کند.

﴿وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ «و اینک تو (که به نور وحی ما هدایت یافتی خلق را) به راه راست هدایت خواهی کرد».، [۱۴] این جمله اشاره است به اینکه آنچه پیامبر اسلام مردم را به سویش هدایت می‌کند صراط مستقیم است، و همان چیزی است که خدا مردم را به سویش هدایت می‌کند، پس هدایت خدا و رسول خدا(ص) یک هدایت است، و دعوتشان یک دعوت است»[۱۵].
2. آیت الله ناصر مکارم شیرازی؛
آیت الله مکارم شیرازی در کتاب «تفسیر نمونه» در این‌باره گفته‌‌اند:

«آیا آیه ۵۲ سوره شوری با عصمت پیامبر اسلام(ص) منافات دارد؟

﴿مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ[۱۶].

منظور این است، که پیامبر(ص) قبل از نزول قرآن و تشریع شریعت اسلام، از جزئیات این آئین و محتوای قرآن خبر نداشت. اما در مورد «ایمان» با توجه به این که بعد از «کتاب» ذکر شده، و با توجه به جمله‌هائی که بعد از آن در آیه آمده، روشن می‌شود که منظور «ایمان به محتوای این کتاب آسمانی» است، نه ایمان به طور مطلق، بنابراین تضادی با آنچه گفته شد، ندارد و نمی‌تواند دستاویزی برای بیماردلانی که می‌خواهند نفی ایمان به طور مطلق از پیامبر(ص) کنند، و حقایق تاریخی را نادیده بگیرند، بوده باشد.

بعضی از مفسران، پاسخ‌های دیگری نیز از این سؤال داده‌اند از جمله:

  1. منظور از ایمان تصدیق و اعتقاد به تنهائی نیست، بلکه مجموع اعتقاد و اقرار به زبان و اعمال است که در تعبیرات اسلامی بر آن اطلاق شده است.
  2. منظور ایمان اعتقاد به توحید و رسالت است و می‌دانیم پیامبر اسلام(ص) قبل از آن موحد بود اما ایمان به رسالت خویشتن هنوز پیدا نکرده بود.
  3. منظور، آن قسمت از ارکان ایمان است که انسان از طریق دلیل عقل به آن نمی‌رسد، و راه آن تنها ادله نقلی است (مانند بسیاری از خصوصیات معاد).
  4. در این آیه محذوفی در تقدیر است و معنی چنین است: ما کُنْتَ تَدْرِی کَیْفَ تَدْعُو الْخَلْقَ إِلَی الْإِیمانِ «تو نمی‌دانستی چگونه مردم را به ایمان دعوت کنی».
ولی به عقیده ما، از همه پاسخ‌ها مناسب‌تر و هماهنگ‌تر با محتوای آیه همان پاسخ اول است»[۱۷].
3. حجت الاسلام و المسلمین جعفر انواری؛
حجت الاسلام و المسلمین انواری در کتاب «نور عصمت بر سیمای نبوت» در این‌باره گفته‌‌اند:

«﴿...مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ...[۱۸].

در مباحث کلامی و تفسیری، درباره آیین حضرت رسول (ص) پیش از رسالت، دیدگاه‌های گوناگونی مطرح شده است. برخی بر آن‌اند که حضرتش دارای هیچ آیینی نبوده است. این آیه می‌تواند ریشه این دیدگاه باشد.

پاسخ نخست: آگاه نبودن حضرت به تفصیل معارف و احکام، پیش از بعثت: برخی پاسخ‌های افراط‌گرایانه، بر ایمان کامل و اعلای حضرت در تمام عمر تکیه دارد و برخی دیگر در ناحیه تفریط بر بی‌ایمانی حضرت پیش از بعثت پافشاری دارد؛ اما در دیدگاه اعتدالی، پاسخ این‌گونه تبیین می‌شود: آیه شریفه گویای این حقیقت است که معارف الهی که پیامبر اکرم (ص) از آنها آگاهی یافته است، همه از سوی خداوند به وسیله وحی پس از نبوت به آن حضرت داده شده است. پس منظور از اینکه حضرت از کتاب آگاهی نداشته، این است که معارف اعتقادی و احکام عملی را تا پیش از وحی به تفصیل نمی‌دانسته است؛ همچنان که ﴿وَلَا الْإِيمَانُ به این معناست که تو به مجموعه عقاید صحیح و اعمال شایسته التزام عملی نداشتی. قرآن از عمل به عنوان ایمان یاد کرده است: ﴿...وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ...[۱۹] خلاصه معنای آیه کریمه این است که پیش از نزول وحی، این کتابی که حاوی معارف و احکام دینی است، در اختیار تو نبود، این نکته بدان معنا نیست که حضرت قبل از بعثت مؤمن و موحد و پارسا نبوده است؛ زیرا آنچه در آیه از آن سخن گفته شده است، همان تفصیل معارف و جزئیات احکام است. با این تفسیر، نادرستی دو گرایش افراطی و تفریطی در مورد ایمان حضرت قبل از بعثت روشن می‌گردد؛ زیرا تفاوت گذاشتن بین حال حضرت قبل از وحی یا بعد از آن، امری ضروری است. این آیه هم از این تفاوت حکایت دارد و ایده بی‌ایمانی حضرت هم با دیدگاه صحیح شیعه در تضاد است[۲۰].

پاسخ دوم: آگاه نبودن به کتاب پیش از بعثت و آگاه نبودن به ایمان پیش از بلوغ: نا آگاهی از کتاب، مربوط به پیش از بعثت، و آگاهی نداشتن از ایمان، مربوط به پیش از بلوغ است. «مفاد آیه این است که تو قبل از بعثت از کتاب آگاهی نداشتی و قبل از بلوغ از ایمان آگاه نبودی»[۲۱]. ایراد این پاسخ آن است که با ایده اندیشمندان شیعه و گروه معتزله از اهل سنت در مورد ایمان حضرت از دوران طفولیت، ناسازگار است. پیش‌تر در بحث قلمرو و گستره عصمت از جهت زمان، به تبیین این موضوع پرداخته شده است.

پاسخ سوم: ناآگاهی از عمل پیش از بعثت، ملازم با نداشتن ایمان: ایمان همان مجموع عقیده و عمل است و حضرت پیش از رسالت، از چگونگی عمل آگاهی نداشته است و از آنجا که مرکب با انتفای یکی از اجزایش منتفی خواهد شد، پس در این صورت، ایمان تحقق نیافته است[۲۲].

ایراد این پاسخ این است که بدون دلیل، عمل را نیز جزء ایمان شمرده است؛ زیرا ایمان به گرایش تعریف شده است، بدون اینکه عملی در حقیقت آن دخالتی داشته باشد. البته در پاره‌ای از روایات، عمل، رکن ایمان شمرده شده است[۲۳]. اما با نگاهی به دیگر ادله (تعریف لغوی و اصطلاحی) می‌توان گفت منظور همان مراتب کمالی ایمان بوده است.

پاسخ درست در این مجال، پاسخ نخست است؛ چراکه با ظاهر آیه شریفه همخوان، و با دیدگاه صواب در قلمرو عصمت حضرت هماهنگ است»[۲۴].

منبع‌شناسی جامع عصمت

پانویس

  1. «و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی» سوره شوری، آیه ۵۲.
  2. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  3. طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۱۱۳ ـ ۱۱۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۵۳۶ ـ ۵۳۷.
  4. محمد بن حسن طوسی، التبیان، تحقیق احمد حبیب قصیر العاملی، ج۹، ص۱۷۸.
  5. ر.ک: ابو الفضل شهاب الدین محمود آلوسی، روح المعانی، ج۱۳، ص۵۸.
  6. ر.ک: محمد بن حسن طوسی، الامالی، اعداد مجمع البحوث الاسلامیة الآستانه الرضویه، ج۱، ص۳۲۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۶، ص۶۸.
  7. انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت، ص ۳۸۹.
  8. «و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  9. آلوسی، روح المعانى، ج ۲۵، ص۵۸.
  10. «و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی» سوره شوری، آیه ۵۲.
  11. «که تو البته از پیمبران خدایی».، سوره یس، آیه۳
  12. ««که به راهی راست فرستاده شدی»»، سوره یس، آیه۴
  13. «فرو فرستاده خداوند پیروز بخشاینده» سوره یس، آیه ۵.
  14. سوره شوری، آیه۵۲.
  15. طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۱۱۳ ـ ۱۱۵.
  16. «و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی» سوره شوری، آیه ۵۲.
  17. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۵۳۶ ـ ۵۳۷.
  18. «و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی» سوره شوری، آیه ۵۲.
  19. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  20. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۸، ص۷۷.
  21. محمد بن حسن طوسی، التبیان، تحقیق احمد حبیب قصیر العاملی، ج۹، ص۱۷۸.
  22. ر.ک: ابو الفضل شهاب الدین محمود آلوسی، روح المعانی، ج۱۳، ص۵۸.
  23. ر.ک: محمد بن حسن طوسی، الامالی، اعداد مجمع البحوث الاسلامیة الآستانه الرضویه، ج۱، ص۳۲۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۶، ص۶۸.
  24. انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت ص ۳۸۹.