آیا شکایت عده‌ای از امام علی قبل از حجة الوداع دلیل بر این است که مقصود از مولی در حدیث غدیر محبت است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا شکایت عده‌ای از امام علی قبل از حجة الوداع دلیل بر این است که مقصود از مولی در حدیث غدیر محبت است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ حدیث غدیر
مدخل اصلیحدیث غدیر
تعداد پاسخ۱ پاسخ

آیا شکایت عده‌ای از امام علی قبل از حجة الوداع دلیل بر این است که مقصود از مولی در حدیث غدیر محبت است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث حدیث غدیر است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی حدیث غدیر مراجعه شود.

پاسخ نخست

علی ربانی گلپایگانی

حجت الاسلام و المسلمین ربانی گلپایگانی در کتاب «براهین و نصوص امامت» در این‌باره گفته‌‌اند:

  1. «طبق گزارش ابن‌اسحاق، وی از ابوسعید خدری نقل می‌کند که عده‌ای از علی (ع) نزد پیامبر (ص) شکایت کردند، و پیامبر (ص) برای ما سخنرانی کرد و من شنیدم که می‌گفت: «ای مردم! از علی شکایت نکنید، زیرا او در راه خدا سختگیرتر از آن است که از او شکایت شود”[۱]، کنایه از اینکه او کاری برخلاف رضای خدا انجام نمی‌دهد. در این نقل نیامده است که پیامبر (ص) این مطلب را چه زمان و کجا بیان کرد. از مفاد ظاهر آن بر می‌آید همان وقت که عده‌ای از علی (ع) شکایت کردند، پیامبر (ص) آن مطلب را بیان کرد، چنان که در گزارش دیگری که شکایت بریده اسلمی به تحریک خالد بن ولید از علی (ع) نزد پیامبر اکرم (ص) نقل شده، آمده است: پیامبر (ص) در حالی که از سخنان بریده به خشم آمده بود، فرمود: «ألست اولی بالمؤمنین من انفسهم»؛ آیا من نسبت به مؤمنان بر آنان برتری ندارم؟” گفتم: «آری”، پیامبر (ص) فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌»[۲]. از این روایت، دو نکته به دست می‌آید: یکی اینکه پیامبر (ص) در برابر کسانی که در جریان سفر به یمن از علی (ع) شکایت کردند، بی‌درنگ عکس‌العمل نشان داد و آنان را از عداوت با علی (ع) برحذر داشت و آن را به فرصتی دیگر واگذار نکرد، و دیگری اینکه جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ‌» را که در غدیر خم برایم عموم مسلمانان حاضر در حجه‌الوداع بیان کرد، برای بریده اسلمی نیز بیان فرمود: و مفاد آن این است که بریده باید درباره تصمیم علی (ع) درباره غنایم در سفر یمن، تسلیم باشد، و از اعراض یا دشمنی با او بپرهیزد، زیرا وی همانند پیامبر (ص) بر مؤمنان ولایت دارد و در تصرف در امور آنان بر آنها برتر است. بر این اساس، جریان تاریخی مربوط به سفر یمن و شکایت بریده و پاسخ پیامبر (ص) به او خود از قراین روشن‌گر حدیث غدیر و دلالت آن بر امامت علی (ع) است.
  2. از روایات و سخن محدثان و دانشمندان برجسته اهل‌سنت مانند: ابی‌بکر بن‌مردویه، ابی‌اسحاق ثعلبی، ابی‌نعیم اصفهانی، ابی‌الحسن واحدی، ابن‌عساکر دمشقی، فخرالدین رازی، محمد بن طلحه شافعی، نظام‌الدین نیشابوری، ابن‌صباغ مالکی، جلال‌الدین سیوطی و دیگران به دست می‌آید که سبب یا انگیزه حدیث غدیر، شکایت فرد یا افرادی از علی (ع) نبود، بلکه دستور خداوند و وحی مؤکد او به پیامبر (ص) بود.
  3. بر فرض که شکایت بریده و دیگران در جریان سفر به یمن از علی (ع) نزد پیامبر (ص) سبب آن شد که پیامبر (ص) مسلمانان را درغدیر خم گرد آورد و برای آنان سخنرانی کند، اما این مطلب دلیل آن نخواهد بود که مولی در حدیث غدیر فقط بر محبت دلالت کند، بلکه می‌تواند به معنای امامت باشد که محبت، اطاعت و پرهیز از دشمنی و مخالفت نیز لازمه آن است، زیرا دشمنی با کسی که پیامبر (ص) او را به عنوان رهبر امت اسلامی پس از خود تعیین می‌کند، حرام است و دوستی با او و نصرت وی، بر همه مؤمنان، واجب است، چنان‌که دعای پیامبر (ص) پس از اعلان ولایت علی (ع) نیز گواه روشن بر این مطلب است؛ به عبارت دیگر، با توجه به اینکه قراین لفظی و غیر لفظی، بیانگر دلالت حدیث غدیر بر امامت علی (ع) است، اینکه چه چیز باعث شد که پیامبر (ص) در آن زمان و مکان خاص آن مطلب را برای مردم بیان کند، دلالت مزبور را مخدوش نمی‌سازد. قاضی عبدالجبار معتزلی، پس از نقل گزارش‌های مربوط به شکایت برخی از علی (ع) نزد پیامبر (ص) و نزاع برخی با علی (ع) گفته است: «بر فرض درستی این نزاع‌ها و شکایت‌ها، و اینکه حدیث غدیر به آنها نظر داشته است، مانع از استناد به ظاهر کلام و مفاد لفظی آن نخواهد بود. بنابراین، باید درباره مدلول لفظی حدیث بحث شود نه بیان سببی که وجود و عدمش در استدلال به حدیث یکسان است”[۳].
  4. توجیه و تفسیر ولایت در جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌» بر اساس آنچه درباره اختلاف میان امیرالمؤمنین (ع) و زید بن حارثه نقل شده از جهاتی نادرست است، زیرا اولاً: زید بن حارثه در جنگ موته در سال هشتم هجری به شهادت رسید، و حدیث غدیر در سال دهم هجری در حجه‌الوداع ایراد گردید، و ثانیاً: در اینکه ولایت در حدیث «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌» از فضائل و مناقب امیرالمؤمنین (ع) بوده است، اختلاف و تردیدی وجود ندارد. پس نمی‌تواند مقصود، ولاء عتق باشد، زیرا اینکه پسر عمو در ولاء عتق شریک است، فضیلت و منقبتی نیست و به علی (ع) اختصاص ندارد، و ثالثاً: این وجه با سخن عمر و دیگران که ولایت را به امیرالمؤمنین (ع) تبریک گفتند[۴] سازگاری ندارد»[۵].

پانویس

  1. السیرة النبویة، ج۴، ص۶۰۳.
  2. مسنداحمد بن حنبل، ج۱۶، ص۴۷۵، حدیث ۲۲۸۴۱ و در حدیث دیگری آمده است که بریده گفت: آن‌گاه که از علی (ع) نزد پیامبر (ص) شکوه می‌کردم سر فرو افکنده بودم، پس سرم را بالا بردم دیدم چهره پیغمبر (ص) دگرگون شده است. پس به من گفت: «من کنت ولیه فعلی ولیه»؛ «هر کس من سرپرست او هستم، علی سرپرست اوست”. المسند، ج۱۶، ص۵۰۲، حدیث ۲۲۹۲۴.
  3. المغنی، ج۲۰، قسمت اول، ص۱۵۴: کل ذلک لوصح و کان الخبر خارجا علیه، لم یمنع من التعلق بظاهره و ما یقتضیه، فیجب أن یکون الکلام فی ذلک، دون بیان السبب الذی وجوده کعدمه فی أن وجه الإستدلال بالخبر لا یتغیر.
  4. الشافی فی الامامة، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۴؛ اللوامع الالهیة، ص۳۳۹.
  5. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت ص ۲۶۹.