آیا طلب شفاعت از اولیای الهی لازمه‌اش شرک به خداوند است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا طلب شفاعت از اولیای الهی لازمه‌اش شرک به خداوند است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ شیعه
مدخل اصلیشفاعت
مدخل وابستهشرک
تعداد پاسخ۱ پاسخ

آیا طلب شفاعت از اولیای الهی لازمه‌اش شرک به خداوند است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث شیعه است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی شیعه مراجعه شود.

پاسخ نخست

رستم‌نژاد

حجت الاسلام و المسلمین مهدی رستم‌نژاد، در کتاب «پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه» در این‌باره گفته است:

«چند نکته در پاسخ به این شبهه یادآوری می‌شود:

نکته نخست: طلب شفاعت، چیزی جز طلب دعا برای مغفرت نیست. محمد بن اسماعیل بخاری، در کتاب صحیح البخاری، بابی تحت همین عنوان آورده، وی می‌نویسد: إذا استشفعوا إلى الإمام ليستسقي لهم لم يردهم؛ «هر گاه مردم در زمان قحطی از پیشوای خود بخواهند که برای آنان از خدا طلب باران کند، درخواست آنان را رد نکند»[۱]. چنان‌که ملاحظه می‌شود بخاری در این عبارت از تعبیر استشفعوا استفاده کرده و این می‌رساند که بخاری واژه طلب شفاعت را در معنی درخواست دعا استعمال کرده است؛ بنابراین در استعمالات بزرگان حدیث و تفسیر، طلب شفاعت، به معنای طلب و درخواست دعا آمده و روشن است که طلب دعا، حتی به عقیده وهابیان، مستلزم شرک نیست.

نکته دوم: فخر رازی ذیل آیه ﴿مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا[۲] به نقل از مقاتل می‌نویسد: «شفاعت از درگاه الهی همان دعاست و دلیل آن روایتی از ابودرداء است که از پیامبر(ص) نقل می‌کند: کسی که پشت سر برادر مسلمان خویش دعا کند، دعایش مستجاب است و فرشته به دعاکننده می‌گوید: این دعا هم در حق او و هم برای تو (دعاکننده) مستجاب باشد»[۳].

بنابراین درخواست دعا از مؤمنین، به ویژه از بزرگان دین، چون نبی مکرم اسلام(ص) و اهل بیت آن حضرت(ع)، نه تنها کوچک‌ترین اشکالی ندارد بلکه از بهترین اعمال است. برادران یوسف(ع) پس از آن‌که به اشتباهات خود پی بردند، از پدرشان یعقوب نبی(ع) تقاضای شفاعت کردند، قرآن می‌فرماید: ﴿قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ[۴]. یعقوب(ع) نیز خواسته آنان را اجابت کرده، فرمود: ﴿سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ[۵]. همچنین درباره مسلمانان گنه‌کار می‌فرماید: ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا[۶]. از تعبیر ﴿جَاءُوكَ؛ «نزد تو بیایند» استفاده می‌شود که آمدن نزد پیامبر(ص) برای طلب دعا و تقاضای شفاعت است. با این توضیح، از این آیه استفاده می‌شود که طلب شفاعت از صاحبان شفاعت، نه تنها منعی ندارد بلکه مطلوب خداوند است.

نکته سوم: برابر اسناد تاریخی یاران پیامبر اکرم(ص)، از آن حضرت تقاضای شفاعت می‌کردند و پیامبر(ص) نیز به آنان قول مساعد می‌داد. ترمذی از انس بن مالک نقل می‌کند: سألت النبي(ص) أن يشفع لي القيامة، فقال: أنا فاعل. قلت يا رسول الله فأين أطلبك؟ قال: أطلبني يوم أول ما تطلبني على الصراط؛ از پیامبر(ص) تقاضا کردم در روز قیامت شفاعتم کند، فرمود: من این کار را انجام می‌دهم، عرض کردم: شما را کجا بیابم! فرمود: اولین جایی که مرا جست‌وجو می‌کنی کنار صراط باشد»[۷].

سواد بن قارب از یاران پیامبر(ص) در اشعاری خطاب به آن حضرت عرض کرد: و كن لي شفيعاً لا ذو شفاعة سواك بمغن عن سواد بن قارب ای پیامبر(ص)! در روز قیامت از من شفاعت کن، روزی که شفاعت دیگران برای سواد بن قارب به میزان رشته وسط هسته خرما، سودی نبخشد[۸].

«مصعب بن اسلمی» نقل می‌کند: «نوجوانی از قبیله ما نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: من از تو چیزی می‌خواهم. پیامبر(ص) فرمود: چه چیز؟ عرض کرد: أسألك أن تجعلني ممن تشفع له يوم القيامة! فقال: من علمك؟ أو: أمرك؟ أو: ذلك؟ فقال: ما أمرني إلا نفسي. قال: إني أشفع لك؛ از تو می‌خواهم مرا جزو کسانی قرار دهی که در روز قیامت آنان را شفاعت می‌کنی. پیامبر(ص) فرمود: چه کسی به تو چنین آموخت؟ عرض کرد: خودم به این فکر افتادم فرمود: من در روز قیامت تو را شفاعت خواهم کرد»[۹]. روشن است اگر طلب شفاعت مشکلی داشت، پیامبر اکرم(ص) از آن منع می‌کرد، در حالی که، آن حضرت این گونه تقاضاها را می‌پذیرفت.

نکته چهارم: درخواست شفاعت از اولیای الهی پس از رحلت‌شان نیز هیچ منع عقلی و شرعی ندارد[۱۰]؛ زیرا صاحبان شفاعت همه از اولیای الهی هستند و مقام آنان از شهیدان راه خدا بسی بالاتر و گرامی‌تر است. اگر شهیدان به تصریح قرآن زنده‌اند[۱۱]، چگونه می‌توان پیشوایان دینی را زنده ندانست؟! اگر شخصی چون پیامبر گرامی اسلام(ص)، کمتر از شهیدان، از حیات برزخی برخوردار باشد، چرا مسلمانان در نمازهای روزانه خود پیامبر اکرم(ص) را به صورت حاضر مخاطب قرار داده، سلام می‌دهند و می‌گویند: «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‌»؛ آیا آنان به موجودی ناشنوا، سلام حاضر می‌دهند؟!. توجه به دو تعبیری که در قرآن درباره شهیدان وارد شده گویای عظمت حیات برزخی است. در یکی از این تعبیرها آمده است: ﴿بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ[۱۲]. در آیه دیگر آمده است ﴿بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ[۱۳].

این تعبیرها نشان می‌دهد که نوع حیات برزخی برای ما که برخوردار از حیات دنیوی هستیم قابل درک نیست. نسبت ما با آن حیات أکمل و اتم، مانند کودکی است که در شکم مادرش زندگی می‌کند و بخواهد حیات دنیوی خارج از شکم مادرش را از زمین و آسمان و کواکب درک کند. طبیعی است که چنین مطالبی برایش قابل هضم نیست. باید بپذیریم تا در دنیا به سر می‌بریم درک حیات برزخی از تیررس فکر بشر خارج است. آیات فراوانی از حیات برزخی سخن گفته است، از آن جمله درباره عذاب برزخی فرعون و قومش می‌فرماید: ﴿النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ[۱۴]. از این که در این آیه عبارت ﴿وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ[۱۵] را از عبارت ﴿النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا[۱۶] جدا کرده، فهمیده می‌شود که عرضه آتش بر آل فرعون در هر صبح و شام، ناظر به عذابی غیر از عذاب قیامت است و آن عذاب، همان عذاب برزخی است. پس در صورتی این عذاب برزخی برای آنان قابل تصور است که آنها دارای حیات و شعور باشند.

همچنین است داستان مؤمن آل یس[۱۷] و آیات ۱۱ سوره سجده، ۲۵ سوره نوح، ۱۶۹ - ۱۷۱ سوره آل عمران و غیر از این آیات که به روشنی خبر از حیات برزخی می‌دهند. چگونه می‌توان با وجود این همه آیات - گذشته از روایات - حیات برزخی را انکار کرد؟! علاوه بر اینها از قرآن استفاده می‌شود که حیات برزخی حیاتی کامل‌تر و تمام‌تر و ادراکات روح در عالم برزخ بسی قوی‌تر و گسترده‌تر است. قرآن می‌فرماید: ﴿قَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ[۱۸]. این آیه به خوبی بیانگر آن است که پرده از جلوی چشم انسان‌ها در حیات برزخی برداشته شده و آدمی حقائق این عالم را بهتر درک می‌کند. خداوند می‌فرماید: ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً[۱۹]

خطاب «ارجعی» به نفس انسانی در حال مرگ بیان‌گر آن است، پس از مرگ آنچه مورد خطاب قرار می‌گیرد و به سوی خدا بر می‌گردد، زنده است و راضی از خداست و خدا هم از او راضی است. روشن است که راضی بودن از خدا فرع بر وجود حیات و داشتن ادراک است. گفتنی است که دلالت این آیه بر حیات برزخی بر اساس روایاتی است که خطاب این آیه را مربوط به زمان مرگ می‌دانند[۲۰]. قرآن کریم می‌فرماید: ﴿حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ * ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ[۲۱]. سؤال این است چه کسی پس از مرگ به سوی خدا بر می‌گردد؟ آیا جسد بی‌روح منظور است یا روح انسانی که درک دارد؟! بنابراین با وجود این همه نصوص درباره حیات برزخی، تقاضای شفاعت عموم انسان‌ها از مؤمن و کافر، از پیامبر اعظم(ص) پس از رحلت‌شان چه اشکالی دارد؟! تازه به فرض اگر پیامبر اکرم(ص) در عالم برزخ، کلام کسی را نشنود و قادر بر دعاکردن نباشد، چگونه طلب دعا و شفاعت از آن حضرت، موجب کفر و شرک می‌شود؟! مثل اینکه کسی از شخص نابینایی به گمان اینکه او بیناست بخواهد چیزی برایش بنویسد؛ آیا چنین تقاضایی باعث کفر و شرک است؟! مگر اعتقاد به اینکه مرده می‌شنود یا نمی‌شنود از اصول دین یا از واجبات دینی است که اگر کسی بدان اعتقاد نداشته باشد، بدعت‌گذار و مشرک نامیده شود؟!

نکته پنجم: در آیه ذیل می‌خوانیم: ﴿وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ[۲۲]. این آیه درباره درخواست شفاعت مشرکان از بت‌هاست و بین این درخواست، با درخواست شفاعت یک مسلمان از پیامبرش، تفاوت بسیار است. مشرکان بت‌ها را خدای خود می‌دانستند و از این رو مقام شفاعت را به عنوان مقام ذاتی و اصیل آنها به حساب می‌آوردند، در حالی که هیچ مسلمانی اصالتاً برای غیر خدا شفاعتی قائل نیست. به عقیده مسلمانان همه شفیعان مقام شفاعت را به اذن خدا دریافت کرده و می‌کنند.

به علاوه از آیه ﴿وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ[۲۳] استفاده می‌شود آنچه باعث «شرک» مشرکان عصر جاهلی شده، همان پرستش بت‌ها توسط آنان بوده است نه صرف درخواست شفاعت؛ زیرا آیه فوق ابتدا می‌فرماید: ﴿وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ[۲۴]. بنابراین آنچه باعث شد آنان به شرک آلوده شوند همین پرستش بت‌ها بوده است؛ زیرا آنان چون بت‌ها را می‌پرستیدند، درخواست شفاعت آنان از بت‌ها هم شرک آلود می‌شد؛ چون پرستش بت‌ها از سوی مشرکان نشان می‌دهد آنان برای بت‌ها، الوهیت و شفاعت ذاتی قائل بوده‌اند؛ بنابراین نباید کار مشرکان مکه را با مسلمانان یکی دانست که شفاعت ذاتی را تنها از آن خدا می‌دانند!! یادآور می‌شود این مطلب در بحث شفاعت مستقلاً مورد بررسی بیشتر قرار خواهد گرفت. 

طلب شفاعت از اولیای الهی، هیچ منع عقلی و شرعی ندارد. اظهارات وهابیان در این باره، چیزی جز توهم و خیال پردازی نیست»[۲۵].

پانویس

  1. صحیح البخاری، ج۲، ص۱۸.
  2. «هر کس میانجیگری نیکویی کند بهره‌ای از آن می‌برد و آنکه میانجیگری بدی نماید، سهمی از (بدی) آن از آن اوست؛ و خداوند بر هر چیز تواناست» سوره نساء، آیه ۸۵.
  3. تفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۵۹. قال مقاتل: الشفاعة إلى الله إنما تكون بالدعاء، و احتج بما روى أبو الدرداء أن النبي الله(ص) قال: من دعا لأخيه المسلم بظهر الغيب استجيب له و قال الملك: له و لك مثل ذلك. فهذا هو النصيب.
  4. «گفتند: ای پدر! برای ما از گناهانمان آمرزش بخواه که ما بی‌گمان گنهکار بوده‌ایم» سوره یوسف، آیه ۹۷.
  5. «گفت: به زودی برایتان از پروردگارم آمرزش می‌خواهم که اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره یوسف، آیه ۹۸.
  6. «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.
  7. سنن الترمذی، ج۴، ص۴۲، ح۲۵۵۰.
  8. المعجم الکبیر، ج۷، ص۹۵؛ الاستیعاب، ج۲، ص۶۷۵: و كن لي شفيعاً يوم لا ذو شفاعة * بمغن فتيلاً عن سواد بن قارب.
  9. اسد الغابة، ج۴، ص۳۶۸.
  10. این مطلب در بحث «صدا زدن اموات» مشروح‌تر بیان شده است.
  11. ﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ «و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
  12. «و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
  13. «و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند مرده نخوانید که زنده‌اند امّا شما درنمی‌یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.
  14. «آتش (دوزخ) که سپیده‌دمان و پایان روز بر آن عرضه می‌شوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سخت‌ترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۶.
  15. «و روزی که رستخیز برپا گردد گناهکاران نومید می‌گردند» سوره روم، آیه ۱۲.
  16. «آتش (دوزخ) که سپیده‌دمان و پایان روز بر آن عرضه می‌شوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سخت‌ترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۶.
  17. ﴿لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ «به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.
  18. «به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.
  19. «ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۷-۲۸.
  20. ر.ک: الدر المنثور، ج۶، ص۳۵۰ به بعد.
  21. «و او بر بندگان خویش چیره است و بر شما نگهبانانی می‌فرستد تا چون مرگ هر یک از شما در رسد فرشتگان ما جان او را بستانند و آنان کوتاهی نمی‌ورزند * سپس به سوی سرور بر حقّشان خداوند برگردانده می‌شوند؛ آگاه باشید که داوری با اوست و او سریع‌ترین حسابرسان است» سوره انعام، آیه ۶۱-۶۲.
  22. «و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند و نه سودی و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه می‌کنید که خود در آسمان‌ها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.
  23. «و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند و نه سودی و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه می‌کنید که خود در آسمان‌ها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.
  24. «و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند و نه سودی و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه می‌کنید که خود در آسمان‌ها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.
  25. رستم‌نژاد، مهدی، پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه ص ۱۶۳-۱۷۱