آیه ۱۱۴ سوره طه چگونه بر ازدیاد علم امام دلالت می‌کند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیه ۱۱۴ سوره طه چگونه بر ازدیاد علم امام دلالت می‌کند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل اصلیاثبات افزایش علم معصوم در قرآن
تعداد پاسخ۱ پاسخ

آیه ۱۱۴ سوره طه چگونه بر ازدیاد علم امام دلالت می‌کند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

پاسخ نخست

محمد تقی یارمحمدیان

حجت الاسلام و المسلمین یارمحمدیان در کتاب «ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت» در این‌باره گفته است:

«یکی از آیات مورد استشهاد برای ازدیاد علم امام، آیه شریفه ۱۱۴ سوره طه می‌باشد. خداوند ذیل این آیه می‌فرماید: ...وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا[۱] در ابتدا تذکر این مطلب لازم است که قُلْ در آیه، فعل امر است و ظهور در وجوب دارد. بنابراین بر پیامبر اکرم (ص) واجب است که برای ازدیاد علم خود دعا کند، مگر اینکه دلیلی بر رخصت ترک اقامه شود که در این صورت نیز دعاکردن ایشان برای ازدیاد علم، مطلوب خداوند است. برای تبیین استدلال با آیه شریفه بر ازدیاد علم امام، می‌توان گفت که طلب ازدیاد علم از سوی پیامبر اکرم (ص)، احتمال سه معنا را در بر دارد که طبق هریک می‌توان به گونه‌ای با آیه شریفه استدلال کرد:

  1. پیامبر گرامی ازدیاد علم را برای نفس مقدس خویش درخواست می‌کند.
  2. این طلب به جهت افزایش علم خویش نمی‌باشد، بلکه درخواست ازدیاد علم برای ائمه پس از خود است.
  3. طلب برای هر دوجهت پیش‌گفته است.

بنا بر احتمال اول، آیه شریفه بر استمرار ازدیاد علم امام تا قیامت دلالت می‌کند. بعد از بیان سه مقدمه، این احتمال را با چهار تقریر، توضیح خواهیم داد. نخست به سه مقدمه اشاره می‌کنیم:

  1. دعای خاتم الانبیاء (ص) به نحو مطلق مستجاب است[۲]؛ اما استجابت دعای ایشان برای ازدیاد علم، دوچندان است؛ چراکه در بین همه دعاها، به دعا برای ازدیاد علم، امر ویژه شده است و محال است خداوند کریم پیامبرش را امر به دعای ویژه‌ای کند و سپس استجابت نکند. علاوه بر آن‌که، در ادامه آیه، قیدی وجود ندارد که بر عدم استجابت، تضییق و یا توسعه در مورد دعا دلالت نماید، همان‌گونه که دعای حضرت ابراهیم (ع) را همراه با توسعه یا تضییق به استجابت رسانید[۳].
  2. ادلة مستفیضه، دلالت بر وحدت نفس ائمه اطهار (ع) با نفس رسول الله (ص) می‌کند[۴]. البته باید توجه داشت، مراد از وحدت نفس، وحدت جسمانی یا مثلاً تناسخ نیست؛ بلکه منظور وحدت در ارواح، نفوس، نور و طینت قدسیه آن بزرگواران است.
  3. در منابع روایی شیعی[۵] و مباحث امامت کلامی[۶]، این قانون به اثبات رسیده که هر منزلتی برای پیامبر ختمی مرتبت ثابت است، برای امام جانشین او نیز ثابت است، مگر چند منزلتی که به دلیل قطعی خارج می‌گردد.

بعد از این سه مقدمه، احتمال اول را با چهار تقریر بیان می‌کنیم:

تقریر اول: با توجه به مقدمه پایانی، وجوب دعا برای طلب ازدیاد علم، درباره خلیفه آن حضرت نیز تا روز قیامت واجب است. همچنین استجابت آن نیز از سوی خداوند حتمی است. علاوه بر اینکه ادله خاص، براستجابت دعای امام به نحو مطلق وجود دارد[۷].

تقریر دوم (قیاس اولویت): چنان‌چه این آیه بر امکان، بلکه ضرورت ازدیاد علم برای شخص رسول الله (ص) دلالت داشته باشد، به طریق اولی بر ضرورت ازدیاد علم برای ائمه پس از ایشان دلالت دارد؛ زیرا وقتی افزایش علم در افضل ضرورت داشته باشد، حتماً در مفضول ضرورت بیشتری دارد.

تقریر سوم: در احادیثی تصریح شده است، هر ازدیاد علمی که قرار است برای امام اتفاق بیفتد، ابتدا بر پیامبر (ص) عرضه می‌شود، سپس برای یکایک ائمه اطهار (ع) حاصل می‌شود[۸]. این یک ارتباط دوسویه است؛ بدین معنا که هرگاه علم امام افزایش یابد، ابتدا علم افزون به پیامبر (ص) عرضه می‌شود و هرگاه علم پیامبر (ص) افزایش یابد، علم امام نیز افزایش می‌یابد. از این‌رو چنان‌چه دعای پیامبر (ص) برای نفس خویش باشد، خواه‌ناخواه، علم امام نیز افزوده خواهد شد.

تقریر چهارم: همان طور که در مقدمه دوم اشاره شد، بنابر وحدت نفس پیامبر با امام، با دعا برای ازدیاد علم پیامبر، علم امام نیز که نفس پیامبر است افزایش می‌یابد.

نتیجه آنکه بنا بر احتمال نخست، آیه شریفه، بر ازدیاد علم جانشین و امام بعد از رسول الله (ص) تا قیامت دلالت می‌کند. احتمال دوم این بود که طلب زیادت در آیه، تنها طلب ازدیاد علم برای جانشینان رسول الله (ص) است. این معنا مورد تأیید برخی از روایات است که علم پیامبر را کامل‌ترین علم انبیا معرفی می‌کند و ...وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا را به زیادشدن علم ائمه تفسیر می‌کند[۹]. بنابراین احتمال نیز ازدیاد علم امام به اثبات می‌رسد.

در احتمال سوم، استجابت این دعا از ناحیه خداوند متعال، و وجوب دعا هم برای پیامبر و هم برای امام می‌باشد؛ طبق این احتمال نیز فقره شریفه با توضیحات پیشین برضرورت ازدیاد علم امام دلالت دارد.

تنها نکته شایان ذکر در تبیین این احتمال آن است که آیه شریفه، به پیامبر اکرم (ص) اختصاص نداشته باشد و دیگران نیز مشمول حکم آیه باشند. در این صورت شکی نیست که ائمه اطهار (ع) نمونه برتر برای ازدیاد علم الهی پس از رسول الله‌(ص) می‌باشند.

حاصل سخن اینکه، آیه شریفه، با همه احتمالاتی که در آن وجود دارد، ازدیاد علم امام را به اثبات می‌رساند.»[۱۰].

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

  1. «... و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه ۱۱۴.
  2. در قرآن و احادیث وعده داده شده که خداوند حتماً دعای مؤمنین را به استجابت می‌رساند (غافر: ۶۰؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۶۵، ۴۷۱). در این صورت، به طریق اولی دعای پیامبر به استجابت خواهد رسید؛ چراکه اولاً، ایشان سرور و سرپرست مؤمنان است. ثانیاً، معصوم است و مانعی برای استجابت دعا از جهت گناه ندارد. ثالثاً، دارای علم ویژه است؛ هم می‌داند چگونه دعا کند و هم چیزی را نمی‌خواهد که مخالف با مشیت خداوند باشد یا صلاح او در آن نباشد. رابعاً، یکی از راه‌های تعیین سرپرست جامعه اسلامی و اثبات ادعای نبوت و امامت، استجابت دعا است. اگر دعای پیامبر به نحو مطلق به استجابت نرسد، موجب تکذیب او در دعوای نبوت می‌شود و سبب اغرای به جهل می‌گردد. خامساً، عدم استجابت دعای پیامبر، رفته رفته سبب روی‌گرداندن مردم از وی می‌شود و جامعه اسلامی را از اطراف او پراکنده می‌کند و سبب اضمحلال اسلام می‌گردد.
  3. وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴؛ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! اینجا را شهری امن کن و از اهل آن هر کس را که به خداوند و روز واپسین ایمان دارد، از میوه‌ها روزی رسان؛ (خداوند) فرمود: آن را که کفر ورزد، اندکی برخورداری خواهم داد سپس او را به (چشیدن) عذاب دوزخ ناگزیر خواهم کرد و این پایانه، بد است» سوره بقره، آیه ۱۲۶.
  4. فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱؛ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۳؛ حسینی میلانی، علی، نفحات الأزهار، ج۵، ص۱۱۳- ۱۳۵.
  5. امام صادق (ع) به یکی از یاران خود می‌فرمایند: «تا وقتی که بنده نداند هر فضیلتی اولین ما اهل بیت دارد، آخرین ما نیز آن را دارد، به حقیقت ایمان دست نیافته است» مفید، محمد بن محمد، اختصاص، ص۲۶۸. نیز ر.ک: صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۲۶۹، ح۲ و ص۳۷۳، ح۱۸ و ص۳۹۵، ح۳؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۷۰، ح۷؛ ج۱، ص۲۹۱؛ مفید، محمد بن محمد، اختصاص، ص۲۲۳، ۳۱۴؛ کراجکی، محمد بن علی، الرسالة العلویة، ص۴۴؛ طوسی، محمد بن حسن، امالی، ص۵۰۴-۵۰۵؛ همو، مصباح المتهجد، ج۱، ص۲۸۰؛ ابن شاذان، محمد بن احمد، مائة منقبة، ص۱۸. همچنین رک: حلی، حسن بن سلیمان، المحتضر، ص۱۹-۲۰، ۱۳۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۵، ص۳۵۲ و ج۳۵، ص۲۵۷.
  6. حلی، حسن بن یوسف، الفین، ص۲۹۵؛ بحرانی، علی، منار الهدی، ص۲۱۶-۲۱۹؛ مظفر، محمدرضا، عقائد الإمامیة، ص۶۶؛ خرازی، محسن، بدایة المعارف، ج۲، ص۱۱؛ حسینی میلانی، علی، تشیید المراجعات، ج۳، ص۱۳۸؛ همو، محاضرات فی الاعتقادات، ج۲، ص۷۱؛ همو، مع الأئمة الهداة، ص۳۶۵.
  7. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۶، ص۹۶.
  8. جمعی از اصحاب ائمه، الأصول الستة عشر، ص۲۴۰.
  9. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر، ص۱۴۵.
  10. یارمحمدیان، محمد تقی، ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت ص ۷۰.