ابوصلت هروی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از ابا صلت خراسانی هروی)

آشنایی اجمالی

ابوصلت عبدالسلام بن صالح بن سلیمان هروی خراسانی قرستی از موالی عبدالرحمان بن سمره بود[۱] و به نقلی، در مدینه زاده شد و در نیشابور اقامت گزید و از خادمان امام رضا(ع) بود.[۲] او از آن حضرت و نیز از سفیان بن عیینه، مالک، حماد بن زید و دیگران روایت کرده و افرادی چون عباس دوری، ابوبکر بن ابی دنیا، عبدالله بن احمد حنبل و گروه زیادی از او روایت کرده‌اند. وی خود نقل می‌‌کند که از دوران کودکی تا سی سال نزد سفیان بن عیینه برای فراگیری علم رفت و آمد داشت و پنجاه مرتبه سفر حج انجام داد.[۳]

او برای کسب دانش به جاهای زیادی چون بصره، کوفه، حجاز و یمن مسافرت نمود، آن گاه وارد بغداد شد و در آنجا به نشر و نقل حدیث پرداخت و عده ای از اهالی آن شهر، از جمله حسن بن علویه قطان از وی روایت کرده‌اند. اباصلت در زمان مأمون برای رفتن به جبهه جنگ و جهاد وارد شهر مرو شد و با خلیفه دیداری کرد و چون سخن گفت، مأمون دریافت که وی از دانش فراوانی بهره دارد، از این رو وی را از خواص خویش قرار داد و نزد خود نگه داشت تا بعد از مدتی با یکدیگر به جبهه رفتند. او همواره مورد تکریم خلیفه قرار داشت.

اباصلت با منحرفان اعتقادی مانند مرجئه، جهمیه، قدریه و زنادقه سخت مخالف بود و با آنها بحث و مناظره می‌‌کرد و دیدگاه‌های آنان را مورد خدشه قرار می‌‌داد. در مجالس مناظره‌ای که مأمون تشکیل می‌‌داد، چند بار در حضور او میان اباصلت و بشر مریسی،[۴] از شاگردان قاضی ابویوسف و از رهبران مرجئه که فرقه مریسیّه به وی منسوب است، مناظره شد که در تمام موارد اباصلت پیروز شد.[۵] وی مورد ستایش علمای امامیه و تعداد زیادی از علمای اهل سنت است.

مرحوم خوئی می‌‌نویسد: در موثق بودن اباصلت هروی تردیدی نیست اما درباره مذهب او از گفته نجاشی برمی‌آید که شیعه است، هر چند شیخ طوسی به سنی بودن او تصریح کرده است که گویا سهو قلم است،؛ چرا که اباصلت تشیع خود را علنی ابراز می‌‌کرد و به همین خاطر برخی علمای اهل سنت او را ضعیف و دروغگو خوانده‌اند. سخن کشی هم که به تشیع شدید او اشاره کرده، تأییدی بر این گفته است.[۶] نجاشی وی را ثقه، صحیح الحدیث و صاحب «کتاب وفات الرضا (ع)» می‌داند.[۷]

اباصلت در روز چهارشنبه ۲۴ شوال سال ۲۳۶ درگذشت.[۸] هم اکنون در سمت شرقی بیرون شهر مشهد آرامگاهی به نام خواجه اباصلت منسوب به وی وجود دارد. در قم و سمنان نیز مزارهایی منسوب به او وجود داشته است[۹][۱۰].

جستارهای وابسته

منابع

  1. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱

پانویس

  1. تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۴۶.
  2. خلاصة تهذیب تهذیب الکمال، ج۶، ص۳۱۹.
  3. سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۴۴۶ ـ ۴۴۸.
  4. اللباب فی تهذیب الانساب، ج۳، ص۲۰۰.
  5. تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۴۶ ـ ۴۸.
  6. معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۱۷؛ اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۷۲.
  7. رجال النجاشی، ج۲، ص۶۱.
  8. تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۵۱.
  9. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۶۱۴.
  10. فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج۱ ص۴۴۵-۴۴۶.