ابعاد عصمت
مقصود از ابعاد عصمت، گستره عصمت یا همان حوزهها، جنبهها و عرصههای مختلفی است که پیامبر یا امام(ع) در آنها معصوم هستند. عصمت معصومان را میتوان در دو بعد کلی عصمت علمی و عملی مطرح کرد. عصمت عملی آن است که بدانیم امام در کدامیک از اعمال خود به استعانت خداوند معصوم است. این بخش خود به ابعاد دیگری قابل تقسیم است که عبارتند از: عصمت از گناهان صغیره و کبیره، پیش یا پس از تصدی منصب، عصمت از اشتباه و خطا در مرحله عمل به دین، پیش یا پس از تصدی منصب، عصمت از سهو، عصمت از نسیان و عصمت از ترک اولی و ترک مستحبات. «عصمت علمی» نیز آن است که آیا امام در نظریاتی که ارائه میکند، از اشتباه معصوم است؟ این بعد از عصمت نیز دارای ابعاد دیگری همچون: عصمت از اشتباه در تبیین دین پیش یا پس از تصدی منصب، عصمت از اشتباه در نظریات علمی غیر دینی پیش یا پس از تصدی منصب، عصمت از اشتباه در امور عادی زندگی پیش یا پس از تصدی منصب است.
معناشناسی عصمت
معنای لغوی
عصمت، واژهای عربی و از ماده "عَصِمَ يَعْصِمُ" است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: "مَسَكَ" به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند[۴].[۵]
در اصطلاح متکلمان
در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
- عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرنها عصمت را به لطف تعریف کردهاند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار بردهاند.
- عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸].[۹]
ابعاد عصمت
مقصود از ابعاد عصمت، گستره عصمت یا همان حوزهها، جنبهها و عرصههای مختلفی است که پیامبر یا امام(ع) در آنها معصوم هستند. به بیان دیگر میتوان عصمت معصومان را از جنبههای متعددی بررسی و آنها را در دو بخش کلی مطرح کرد:
عصمت عملی
مقصود از عصمت عملی آن است که بدانیم امام در کدامیک از اعمال خود به استعانت خداوند معصوم است. این بخش خود به انواعی قابل تقسیم است:
- عصمت از گناهان صغیره و کبیره، پیش یا پس از تصدی منصب: تمامی متکلمان شیعه، پیامبران الهی و امامان اثنی عشر را از انجام کلیه گناهان صغیره و کبیره، قبل و پس از تصدی منصب، معصوم میدانند و اختلافی در این خصوص میان آنها وجود ندارد[۱۰]. در برخی روایات نبوی، افزون بر عصمت از گناهان، بر عصمت از «خطیئه» نیز تأکید شده است. محمد بن علی تمیمی از امام رضا (ع) و ایشان از اجداد طاهرینش و آنان از پیامبر گرامی اسلام نقل کردهاند که پیامبر خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) برگزیدگان خدا و از همه گناهان و خطیئات معصوماند[۱۱]. لغویون در تبیین «خَطِيئَةٍ» بر این نظرند که این واژه از ریشه «خطأ»، به معنای ضد «صواب» گرفته شده است. با وجود این، آنان بر این مطلب تأکید کردهاند که این واژه به معنای گناه نیز به کار رفته و در مواردی نیز برای گناهی که غیرعمد انجام شده است، به کار میرود[۱۲]. در آیات قرآن کریم و روایات نبوی، این واژه هنگامی که به تنهایی به کار رفته، عمدتاً به معنای گناه و معصیت بوده است؛ چنان که در قرآن کریم میخوانیم: ﴿وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ﴾[۱۳]. با وجود این، در آیات و روایاتی نیز خطیئه با واژه «ذنب» همراه است که میتواند به معنای گناه غیرعمدی باشد؛ چنان که در قرآن کریم آمده است: ﴿وَمَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا﴾[۱۴]. در این آیه واژههای «خطیئه» و «اثم»، در پی هم آمدهاند و چنان که برخی مفسران گفتهاند، مقصود از «خطیئه» همان گناه غیرعمدی است[۱۵].[۱۶]
- عصمت از اشتباه و خطا در مرحله عمل به دین، پیش یا پس از تصدی منصب: اشتباه در عمل به دین میتواند دو گونه باشد:
- اشتباهی که به یک عمل قبیح در عالم نینجامد: مانند اشتباه در ادای واجبات، از قبیل نماز یا خواب ماندن در وقت نماز.
- اشتباهی که به یک عمل قبیح در جهان بینجامد: مانند اینکه کسی بدون علم یا اختیار، مرتکب عمل شرابخواری شود که به این قسم گناه سهوی گفته میشود. اساساً «گناه سهوی» مفهوم روشنی ندارد. تنها تصویری که از گناه سهوی به ذهن میرسد این است که عملی ـ مانند شرابخواری یا قتل ـ در متن واقع قبیح باشد و شخص بدون علم به موضوع یا حکم و یا بدون قصد آن را انجام دهد. حال هرچند مرتکب این عمل را نمیتوان گناهکار به شمار آورد، نفس عمل، قبیح بوده است. حال وقتی میگوییم امام از گناه سهوی معصوم است، بدین معناست که هیچ عمل قبیحی، حتی بدون علم و اختیار نیز از او صادر نمیشود[۱۷].
- عصمت از سهو: مرحوم صدوق به همراه استاد خود ابن ولید، با ادعای وجود روایات فراوانی مبنی بر وقوع سهو و به تعبیر دقیقتر، اسهاء از پیامبر خاتم(ص)، ضرورت عصمت آن حضرت از اشتباه در نماز[۱۸] و نیز خواب ماندن از نماز[۱۹] را نفی میکند. اما پس از او مرحوم شیخ مفید قاطعانه امکان اشتباه امام در نماز[۲۰] و به طور کلی عمل به دین را رد نموده و امام را از چنین اشتباهاتی معصوم میداند[۲۱].
- عصمت از نسیان: فراموش کردن احکام الهی از جانب انبیا (ع) باعث گمراهی دیگران و احتجاج ایشان به آن عمل میگردد. جمله ﴿لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ﴾[۲۲] میفهماند که رسول بهگونهای وحی الهی را دریافت و ابلاغ میکند که اشتباه و فراموشی در آن رخ نمیدهد. اگر رسول در گرفتن وحی، حفظ وحی و تبلیغ آن مصونیت نداشته باشد. غرض خداوند یعنی ابلاغ رسالت حاصل نمیشود[۲۳].
- عصمت از ترک اولی و ترک مستحبات: مسأله عصمت از ترک مستحبات و ترک اولی هر چند با برخی روایتها قابل استنباط است اما در منابع کلامی امامیه تا زمان مرحوم شیخ مفید مطرح نبوده و ایشان نخستین کسی بود که با اشاره به این مسأله، زمینه طرح آن را برای برخی متکلمان متأخر فراهم آورد. به اعتقاد ایشان پیامبران(ع) از ترک غیر عمدی مستحبات، معصوم نیستند و لذا ممکن است به طور سهوی، برخی مستحبات از آنان فوت گردد؛ این در حالی است که وی، پیامبر خاتم(ص) و امامان اهل بیت(ع) را حتی از ترک سهوی مستحبات نیز معصوم میداند هر چند بر این باور است که چنین عصمتی عقلا برای آن حضرات ضرورت ندارد و لذا از منظر وی امکان ترک مستحب برای متصدی منصب نبوت و امامت وجود دارد[۲۴].[۲۵] با این حال از مجموع آرای متکلمان امامیه در این مسأله میتوان به این نتیجه دست یافت که مشهور متکلمان، در مسأله عصمت از ترک اولی و ترک مستحبات میان پیامبر خاتم(ص) و امامان معصوم(ع) با سایر پیامبران الهی(ع) تفکیک کرده و معتقدند از آنجا که عصمت مقولهای تشکیکی و دارای درجات متعدد است و با توجه به آنکه پیامبر خاتم(ص) و امامان معصوم(ع) از بالاترین درجه عصمت برخوردار بودهاند؛ لذا هرگونه ترک مستحبات یا حتی ترک اولی نیز در مورد آن حضرات منتفی است و آنها معصوم از این قسم نیز هستند به خلاف سایر انبیا(ع) که چون بنا به ظرفیت و شأن وجودی هریک، از عالیترین درجات عصمت برخوردار نبودند؛ لذا از ترک اولی یا ترک مستحبات نیز معصوم نبودهاند هرچند آنها نیز از ارتکاب انواع معاصی، خطای در دین، اشتباه و فراموشی، معصوم بودهاند.
عصمت علمی
مقصود از «عصمت علمی» آن است که آیا امام در نظریاتی که ارائه میکند، از اشتباه معصوم است؟ به دیگر بیان، آیا نظریات ارائه شده از سوی امام با واقع مطابق است؟ این بخش از عصمت نیز میتواند دارای انواع زیر باشد:
- عصمت از اشتباه در تبیین دین پیش یا پس از تصدی منصب: از آنجا که جامعه شیعی و نیز اندیشمندان مسلمان، یکی از اهداف نصب امام را تبیین دین پس از رسول خدا(ص) میدانند، همگی بر این نظر اتفاق دارند که امام، ضرورتا از اشتباه در تبیین دین معصوم است[۲۶].
- عصمت از اشتباه در نظریات علمی غیر دینی پیش یا پس از تصدی منصب: امروزه روایات فراوانی از پیامبر خاتم(ص) و امامان معصوم در امور غیر دینی در اختیار داریم و تاریخ نیز شاهد این مدعاست که حضرات معصومان(ع) آن هنگام که فضای حاکم بر جامعه مساعد بود، به تربیت شاگردانی در حوزه علوم غیر دینی نیز همت میگماشتند، با وجود این به نظر میرسد به بحث از اینکه آیا متصدی منصب امامت و نبوت در نظریات غیر دینی خود ـ همچون نظریات دینی ـ از اشتباه معصوم است یا نه، در عصر امام توجه نمیشده است. در میان متکلمان تنها مرحوم طبری و اسدآبادی، علم امام را مطلق دانستهاند[۲۷]. از این رو میتوان آنان را بر این باور دانست که امام از اشتباه در نظریات غیر دینی معصوم است[۲۸].
- عصمت از اشتباه در امور عادی زندگی پیش یا پس از تصدی منصب: به نظر میرسد تبیین این مسأله در عصر امامان معصوم(ع)، دغدغه اصلی خود آن حضرات و نیز یارانشان نبوده است؛ زیرا مطلب خاصی در این باره به دست نیامده است. از کلمات محدثان نیز نظریه روشنی در اختیار نداریم. اما از میان متکلمان، باید مرحوم سید مرتضی را نخستین کسی دانست که به صراحت درباره این مسأله نظریه پردازی کرده و پیامبران و به تبع آن، امام را از چنین اشتباهاتی معصوم ندانسته است[۲۹]. البته لازمه کلمات مرحوم ابن قبه رازی و نیز مرحوم شیخ صدوق و شیخ مفید نیز نفی ضرورت عصمت امام از اشتباه در امور عادی است[۳۰].
پرسشهای وابسته
- عصمت عملی پیامبران شامل چه مواردی میشود؟ (پرسش)
- عصمت علمی پیامبران شامل چه مواردی میشود؟ (پرسش)
- آیا پیامبران و امامان پیش از تصدی منصب الهی معصوم هستند؟ (پرسش)
- پیامبران پس از تصدی منصب الهی در چه اموری معصوم هستند؟ (پرسش)
- عصمت از نسیان به چه معناست؟ (پرسش)
- عصمت از ترک اولی به چه معناست؟ (پرسش)
- گستره عصمت پیامبران تا چه حدی است؟ (پرسش)
- گستره عصمت معصومان مشتمل بر چه اموری است؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) یعنی او را حفظ کرد و نگه داشت. المنجد، ص۱۵۰.
- ↑ ر.ک: فراهیدی، خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
- ↑ ابنمنظور از زجاج نقل میکند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار میرود.
- ↑ ر.ک: راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
- ↑ شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
- ↑ علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
- ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۷۹ ـ ۳۸۰.
- ↑ «فَإِنَّهُمْ خِيَرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَفْوَتُهُ وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِيئَةٍ»، محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، الامالی، ص۵۸۳.
- ↑ ر.ک: خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۴، ص۲۹۲؛ اسماعیل بن حماد جوهری، صحاح، ج۱، ص۴۷-۴۸؛ محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۶۵؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۸۷.
- ↑ «و همان که امید میبرم در روز پاداش و کیفر لغزش مرا ببخشاید» سوره شعراء، آیه ۸۲.
- ↑ «و هر کس خطایی یا گناهی کند سپس آن را به گردن بیگناهی اندازد بار بهتان و گناهی آشکار را بر دوش کشیده است» سوره نساء، آیه ۱۱۲.
- ↑ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۵، ص۱۷۶؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۳، ص۳۲۲؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۶۶؛ محمد بن محمدرضا قمی مشهدی، کنز الدقائق، ج۳، ص۵۳۵.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۹۷.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۹ و ۳۸.
- ↑ ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۰۳.
- ↑ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰-۳۵۸، ح۱۰۳۱.
- ↑ مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختارة، ص۱۰۴.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۳ ـ ۴۱۴.
- ↑ «تا معلوم دارد که رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند» سوره جن، آیه ۲۸.
- ↑ احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی، ص۲۳۴-۲۳۵.
- ↑ مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختاره، ص۶۲؛ همو، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۹.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۷۰.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۵.
- ↑ ر.ک: طبری ابن جریر، المسترشد، تحقیق احمد محمودی، ص۵۷۱؛ همان، ص۴۶۹.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۵ و ۴۱۶.
- ↑ ر.ک: سید مرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمة، ص۱۲۱.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۶۳.