وکیع بن جراح رؤاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

وکیع بن جراح رؤاسی از مفسران دوران حضور ائمه S است و نیز از حافظان بزرگ حدیث است. از او به وثاقت و امانت و راستگویی یاد شده است و بر وثاقت و صداقت و امانت و زهد و ورع او اتفاق نظر وجود دارد. البته میان شیعه و اهل سنت درباره وثاقت او اختلاف نظر وجود دارد.

مقدمه

ابوسفیان وکیع بن جراح بن ملیح بن عدی بن فرس رؤاسی کوفی اهل کوفه[۱] و از طایفه بنی عامر بن صعصعه بود[۲]. در اصل و نسبش اختلاف است: برخی اصل او را از نیشابور و گروهی از «سُغد»[۳]، ناحیه‌ای خوش آب و هوا بین سمرقند و بخارا[۴] گفته‌اند. تاریخ ولادتش به اختلاف بین سال‌های ۱۲۷ تا ۱۲۹هـ نقل شده است[۵]. لذا از مفسران صاحب تفسیر عصر حضور است. پدرش ریاست بیت المال مهدی عباسی را به عهده داشت[۶].[۷]

استادان و شاگردان

وی امام اهل کوفه بود و از کسانی چون اسماعیل بن خالد، هشام بن عروه، سلیمان اعمش، ابن جریج، اوزاعی و سفیان ثوری حدیث شنیده و روایت کرده است[۸]. راویان و محدثان برجسته‌ای نیز از ایشان روایت کرده‌اند که از آن میان افرادی همچون عبدالله بن مبارک، یحیی بن آدم، قتیبة بن سعید و احمد بن حنبل را می‌‌توان نام برد[۹].[۱۰]

ویژگی‌های وکیع

وی در سال ۱۴۵هـ به بصره رفت[۱۱] و بارها نیز به بغداد سفر کرد که در یکی از این دفعات، هارون خواست وی را به قضاوت منصوب کند که نپذیرفت[۱۲]. وکیع کثیرالحدیث، ثقه[۱۳]، اهل فضل و از حافظان استوار بود[۱۴]. گفته‌اند که وی هرگز کتابی به دست نمی‌گرفت، بلکه کتاب‌هایش را از حفظ می‌‌خواند[۱۵]. او فردی عابد و صائم بود و گویند که هر شب قرآن را ختم می‌‌کرد[۱۶].[۱۷]

وثاقت یا عدم وثاقت وکیع

رجالیان از او به وثاقت و امانت و راستگویی یاد کرده‌اند. علاوه بر زهد و پرهیز او از زخارف دنیا و گریزانی او از دربار امیران و سلاطین وقت، همه بزرگان ـ با آنکه بعضا او را با عنوان «رافضی» و از موالیان اهل بیت (ع) یاد می‌کنند ـ بر وثاقت و صداقت و امانت و زهد و ورع او اتفاق نظر دارند.

داوودی او را در طبقات المفسرین آورده و با عناوین "الامام، الحافظ، الثبت، محدث العراق... صاحب التفسیر" توصیف کرده است[۱۸]. حاج خلیفه نیز با عنوان تفسیر وکیع از تفسیر وی خبر داده و با عبارت "الامام الزاهد ابو سفيان وكيع بن الجراح الكوفي الحنفي المتوفى سنة ۱۹" او را معرفی کرده است[۱۹]. از ابن مدینی نقل کرده‌اند که گفته است: در او اندکی گرایش به شیعه وجود دارد [۲۰]. در نزد اهل تسنن ثقه[۲۱] و در نزد شیعه وثاقت وی نامعلوم است. در تفسیر قمی از وی روایت شده است[۲۲] و بنابر مبنای کسی که راویان آن تفسیر را مشمول توثیق عام علی بن ابراهیم بداند[۲۳]، در نزد شیعه نیز موثق است، ولی در آن مبنا تأمّل است[۲۴]

از او روایاتی درباره فضایل امام علی S نقل شده که برخی از آنها می‌‌تواند از اعتقاد به امامت و تشیع وی خبر دهد از جمله آنها حدیث نبوی «مَنْ فَضَّلَ أَحَداً مِنْ أَصْحَابِي عَلَى عَلِيٍّ فَقَدْ كَفَرَ» است[۲۵].[۲۶]

وفات

وی هنگام بازگشت از حج در مکانی به نام فید[۲۷]، از روستاهای میان راه مکه و مدینه[۲۸] درگذشت. سال وفاتش به اختلاف از ۱۹۶ تا ۱۹۸هـ نقل شده است[۲۹]. وکیع دارای آثار و تألیفاتی نیز بوده که عبارت‌اند از: «کتاب السنن»[۳۰]، «المعرفة و التاریخ»[۳۱]، «کتاب فی اختلاف العدد»[۳۲]، تفسیر القرآن و «کتاب الزهد»[۳۳].[۳۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. الثقات ۷/۵۶۲.
  2. الفهرست (الندیم) ۲۸۳.
  3. تاریخ بغداد ۱۳/۵۱۲.
  4. معجم البلدان ۳/۲۲۲.
  5. تهذیب الکمال ۳۰/۴۸۳.
  6. الثقات ۷/۵۶۲.
  7. فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج۱ ص ۸۱۱.
  8. الانساب ۳/۹۷.
  9. الانساب ۳/۹۷.
  10. فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج۱ ص ۸۱۱.
  11. التاریخ الکبیر ۸/۱۷۹.
  12. تاریخ بغداد ۱۳/۴۶۷.
  13. الطبقات الکبری ۶/۳۹۴.
  14. مشاهیر علماء الامصار ۲۷۲.
  15. تاریخ بغداد ۱۳/۴۷۵.
  16. الانساب ۳/۹۷.
  17. فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج۱ ص ۸۱۱.
  18. داوودی، طبقات المفسرین، ج۲، ص۳۵۷.
  19. حاج خلیفة، کشف الظنون، ج۱، ص۴۶۱.
  20. ذهبی، میزان الاعتدال، ج۴، ص۳۳۶.
  21. ر. ک: ابن حجر، تقریب التهذیب، ج۲، ص۳۳۱، رقم ۴۰.
  22. ر. ک: تفسیر القمی، ج۲، ص۲۹۰ (تفسیر آیه ۵۷ سوره زخرف).
  23. مانند آیت‌الله خویی (ر. ک: معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۹ و ۵۰).
  24. تأمل در آن مبنا در مکاتب تفسیری جلد سوم که در آینده چاپ می‌شود، بیان شده است.
  25. مستدرکات علم رجال الحدیث ۸/۱۰۴ و۱۰۵.
  26. معرفت، محمد هادی، تفسیر و مفسران، ص۴۲۶-۴۲۵؛ بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۳۵؛ فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج۱ ص ۸۱۱.
  27. تاریخ الاسلام ۱۳/۴۵۵ الطبقات الکبری ۶/۳۹۴.
  28. معجم البلدان ۴/۲۸۲.
  29. تذکرة الحفاظ ۱/۳۰۹ تهذیب الکمال ۳۰/۴۸۴.
  30. الاعلام ۸/۱۱۷.
  31. معجم المؤلفین ۱۳/۱۶۶.
  32. الفهرست (الندیم) ۴۰.
  33. هدیة العارفین ۲/۵۰۰.
  34. فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج۱ ص ۸۱۱.