اثبات ربوبیت خدا
مقدمه
- یکی از اصلیترین مباحث مورد اختلاف پیامبران با مخالفان خود، بحث توحید در عبادت و پرستش خداوند بوده است. در این احتجاجات چه آنجا که خداوند بهطور مستقیم خود احتجاج کرده است و چه آنجا که احتجاجات پیامبران را نقل میکند، بر این مطلب تأکید شده است که دیگران شأنیت معبود بودن را ندارند و باید فقط خداوند را عبادت کرد. عبادت اصنام یا موجودات دیگر از سوی مشرکان، ناشی از این توهّم آنان بوده که تدبیر امر جهان و تنظیم روابط بندگان با خداوند خالق به اصنام و امثال آنها واگذار شده است؛ ازاینرو برای تقرّب به خداوند آنها را میپرستیدهاند[۱].
- یکی از موارد یادشده، احتجاجهای حضرت ابراهیم (ع) با قوم خویش است که در بیشتر آنها بر ربوبیت خداوند و تدبیر امر جهان از سوی وی تکیه، و نقش مستقل دخالت موجودات دیگر در عالم هستی نفی شده است. محور احتجاج ابراهیم، اثبات ربوبیت برای خداوند بوده است، نه اثبات ذات وی؛ زیرا اعتقاد به ربوبیت موجودات دیگر از جمله عللی بوده که انسانها را بر پرستش غیر خدا وامیداشته است[۲]. حضرت ابراهیم (ع) در احتجاج خود، با ریشه پرستش کواکب و موجودات دیگری که مورد پرستش مشرکان بوده مبارزه کرده و از راه افول، به نفی ربوبیت آنها پرداخته و در نتیجه شایستگی غیر خدا را برای عبادت، باطل دانسته است[۳]. ﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ ﴾ [۴]. حضرت ابراهیم (ع) در پاسخ به محاجّه قوم خود نیز بر ربوبیت خداوند تکیه کرده است: ﴿وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلاَ أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَن يَشَاء رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلاَ تَتَذَكَّرُونَ ﴾ [۵]؛ زیرا قوم وی با اعتقاد به ربوبیت برخی موجودات، آنها را میپرستیدند؛ چنانکه از آیه بعد استفاده میشود که آنان او را از غضب کواکب و خورشید و دیگر موجوداتی که مورد پرستش آنها بوده است، میترساندند[۶]. و انکار وی را سبب نزول بلا و غضب آنها بر بندگان میدانستند: ﴿وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ ﴾[۷]. و این مطلب با اعتقاد به ربوبیت موجودات مورد پرستش سازگاری دارد[۸][۹].
- در احتجاج حضرت ابراهیم (ع) در برابر نمرود هم تکیه بر ربوبیت خداوند است و از احیا و اماته و آوردن خورشید از مشرق سخن رفته است: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۱۰][۱۱].
- در احتجاج حضرت موسی (ع) با فرعون نیز بر ربوبیت خداوند تأکید شده است و از اینجا روشن میشود که فرعون چون نمرود، خود را مدبّر و ربّ مردم میدانسته است: ﴿قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَا مُوسَى قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾ </ref> فرعون) گفت: ای موسی! پروردگار شما کیست؟ گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است؛ سوره طه، آیه: ۴۹ - ۵۰.</ref>[۱۲].
- در گفتوگوی حضرت یوسف (ع) با همزندانیهای خود، بازسخن از توحید در ربوبیت است: ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ ﴾ [۱۳][۱۴].
- اصولا برای امثال نمرود و فرعون، نیازی به انکار ذات خداوند به عنوان موجودی که هیچ دخل و تصرفی در امور عالم ندارد نبوده است؛ زیرا موجود هیچ کاره در امور عالم چه ضرری برای آنها که مدّعی در اختیار داشتن تدبیر امور افراد و جوامع بشری بودهاند، داشته است تا او را انکار کنند. آنچه مورد نظر و توجّه آنها بوده، سلطه بر دیگران و حکومت بر مردم بوده و این هدف با ربوبیت خداوند سازگاری نداشته است؛ بدین سبب منکر ربوبیت خداوند بودند و خود را صاحب اختیار مردم میشمردند و تدبیر و رزق و خیر و شرّ آنها را در اختیار خود میدانستند و آنان را به عبادت خود یا اصنام یا هر موجود دیگری که با سلطه آنها منافات نداشت، وامیداشتند و پیامبران هم بر این نکته پای میفشردند که این موجودات، هیچ قدرتی از خود درباره اداره عالم ندارند و مخلوقات خدا هستند و نباید آنها را عبادت کرد؛ بلکه خلق و نیز اداره عالم در اختیار خداوند است؛ بنابراین فقط باید او را عبادت کرد[۱۵].
منابع
پانویس
- ↑ آقازاده، فتاح، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.
- ↑ المنار، ج۷، ص۵۶۹؛ روحالمعانی، مج۵، ج۷، ص۲۸۶ المیزان، ج۳، ص۳۴۲
- ↑ المنار، ج۷، ص۵۶۴
- ↑ و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم؛ سوره انعام، آیه: ۷۶.
- ↑ و قوم او با وی به چالش برخاستند؛ او گفت: آیا با من درباره خداوند چالش میورزید در حالی که مرا راهنمایی کرده است؟ و من از آنچه شریک او قرار میدهید نمیهراسم مگر آنکه پروردگارم چیزی برای من بخواهد؛ پروردگارم به دانایی بر همه چیز چیرگی دارد، آیا پند نمیپذیرید؟؛ سوره انعام، آیه: ۸۰.
- ↑ جامعالبیان، مج۵، ج۷، ص۳۲۸ـ۳۲۹
- ↑ و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم؛ سوره انعام، آیه:۸۱.
- ↑ نمونه، ج۵، ص۳۱۵.
- ↑ آقازاده، فتاح، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.
- ↑ آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا میآورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۸.
- ↑ آقازاده، فتاح، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.
- ↑ آقازاده، فتاح، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.
- ↑ ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟ شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند؛ سوره یوسف، آیه: ۳۹ - ۴۰.
- ↑ آقازاده، فتاح، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.
- ↑ آقازاده، فتاح، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.