بحث:آیا امید و اشتیاق به وضع مطلوب از وظایف منتظران راستین امام مهدی است؟ (پرسش)
نویسنده: آقای قاضی زاده
پاسخ اجمالی
رابطه بین امید به آیند و انتظار
- از موضوعات مهم و اساسی که منتظران باید آن را جز وظایفشان قرار دهند، امید داشتن به آینده است، چرا که امید به آینده با انتظار و آیندهنگری مثبت رابطهای اصولی دارد، زیرا کسانی که ناامید، برای بهبودی وضع جهان هستند نمیتوانند انتظار روزهای خوش و نورانی را بکشند و این در حالی است، آنانکه امید به آینده مطلوب دارد به طور قطع انتظار آن روزها را میکشند[۱].
اشتیاق به وضع مطلوب
- اما آیا امید داشتن به آینده¬ای مطلوب همان اعتقاد به آینده مطلوب است[۲]. در جواب باید گفت علاقه داشتن به وضع مطلوب، غیر از اعتقاد به آیندۀ مطلوب است، این علاقه، هر چند میتواند اثر آن اعتقاد باشد، اما خودش فی نفسه حقیقت دیگری دارد زیرا باعث میشود اعتقاد انسان لذتبخش شود. در واقع میتوان گفت وقتی یک عقیده، به عرصۀ علاقه راه پیدا میکند، مانند خونی که از قلب در همۀ رگها جاری میشود، حیاتبخش خواهد شد و انسان با تمام وجود گرمای آن را احساس خواهد کرد[۳].
چگونگی شکل گیری اشتیاق به وضع مطلوب
- نکتهای که باید به آن توجه کرد این است، شکل گیری این وظیفه، یعنی اشتیاق و امیدِ منتظر برای آیندۀ مطلوب، شکل گیری سادهای نیست چرا که احتیاج به مؤلفه هایی دارد از جمله:
- اشتیاق منتظر برای آیندۀ مطلوب نباید غیر مسئولانه باشد، یعنی شخص منتظر اگر چه به وضعیت موجود، معترض است، ولی باید برای بهبود شرایط موجود به اندازۀ وسعش قدم بردارد و تنها چشم به راه آینده نباشد چنانکه در روایتی از امام صادق(ع) آمده است[۴]: «"لِیُعِدَّنَّ أَحَدُکُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً"»[۵]
- اشتیاق منتظر برای آیندۀ مطلوب باید همراه با احساس نیاز به امام حاضر باشد زیرا ممکن است در عصر غیبت، منتظر برای وضع مطلوب اشتیاق داشته باشند اما هرگز به حضرت احساس نیاز پیدا نکرده باشد، یقنیاً این اشتیاق فقط لقلقۀ زبانی است و نمیتوان همچین فردی را منتظر راستین دانست[۶].
- اشتیاق منتظر برای آیندۀ مطلوب اگر به همراه نزدیک دانستن ظهور حضرت باشد بر شدت انتظار منتظر افزوده و شخص اشتیاق بیشتری به آیندهای روشن از خود نشان میدهد[۷].
نتیجه گیری
پاسخ تفصیلی
رابطه بین امید به آیند و انتظار
- از موضوعات مهم و اساسی که منتظران باید آن را جز وظایفشان قرار دهند، امید داشتن به آینده است، چرا که امید به آینده با انتظار و آیندهنگری مثبت رابطهای اصولی دارد، زیرا کسانی که ناامید، برای بهبودی وضع جهان هستند نمیتوانند انتظار روزهای خوش و نورانی را بکشند و این در حالی است، آنانکه امید به آینده مطلوب دارد به طور قطع انتظار آن روزها را میکشند[۹]. به عبارتی دیگر یکی از معنای سازنده انتظار امید و رجاء است، چرا که در صورت یأس مطلق و عدم امیدواری، حالت انتظار در انسان شکل نمیگیرد و تحقق خارجی پیدا نمیکند. امام علی(ع) میفرماید[۱۰]: «در انتظار فرج و گشایش باشید و از رحمت خدا ناامید نشوید».[۱۱].
- اینکه میبینیم اسلام این همه با یأس مبارزه کرده و آن را در حکم کفر قرار داده، برای همین نکته است که جوامع اسلامی را از شکستهای درونی و معنوی و روحی و شکستهای بیرونی و پیامدهای ویرانگر آن نجات دهد و امید، آرزو، آرمان خواهی و انتظارگرایی را در دل انسانها زنده کند. اسلام به ما میآموزد در برابر حوادث، فشارها، کجرویها، نباید مأیوس گشت چنانکه امام علی(ع) فرمود[۱۲]: «"قَتَلَ الْقُنُوطُ صَاحِبَهُ"» یأس، مأیوس را میکشد.[۱۳]
- بنابراین، منتظرِ معتقد به آیندۀ روشن، شایسته نیست در برابر فشار حوادث و رویدادهای غیرانسانی و فاسد تاریخ سکوت کند و از هر تحولی، مایوس شود و فکر کند تیرگیها، پلیدیها و ظلمها، ستمها، فقرها، نادانیها و نابسامانیها و... دایمی و زوال ناپذیرند و هرگونه تلاش و کوششی برای تغییر راه زندگی را بیهوده و بیفایده ببیند؛ بلکه براساس وظیفهای که بر عهده اش است، یعنی امید به آیندهای مطلوب باید به نویدهای الهی چشم بدوزد و بداند تمامی کژیها و کاستیها، ظلمها و ستمها، فقرها و گرسنگیها، کفرها و گمراهیها، جهلها و نادانیها سرانجام پایان میپذیرد و علل و عوامل آن از بین میرود و حق مطلق بر جهان حاکم گشته و روشنایی بر تیرگی غلبه خواهد کرد و زنجیرها ظلم پاره میشود و محرومیتها به پایان میرسد[۱۴].
اشتیاق به وضع مطلوب
- اما آیا امید داشتن به آینده ای مطلوب همان اعتقاد به آینده مطلوب است[۱۵]. در جواب باید گفت علاقه داشتن به وضع مطلوب، غیر از اعتقاد به آیندۀ مطلوب است، این علاقه، هر چند میتواند اثر آن اعتقاد باشد، اما خودش فی نفسه حقیقت دیگری دارد زیرا باعث میشود اعتقاد انسان لذتبخش شود. در واقع میتوان گفت وقتی یک عقیده، به عرصۀ علاقه راه پیدا میکند، مانند خونی که از قلب در همۀ رگها جاری میشود، حیاتبخش خواهد شد و انسان با تمام وجود گرمای آن را احساس خواهد کرد و فرقی هم نمیکند اعتقاد را مقدمۀ عشق و اشتیاق بدانیم، که در این صورت اعتقاد فرع خواهد بود و محبت اصل میشود؛ یا اینکه عقیده را اصل بدانیم و عشق را فرع و میوۀ آن قلمداد کنیم، که در این صورت تا آن عقیده خود را به این نتیجه نرساند، استحکام نخواهد یافت[۱۶]. اگر حادثهای و امری محبوب انسان باشد، مطلوب او نیز قرار خواهد گرفت و اگر چیزی مطلوب او شد، تمامی تلاشها و فعالیتهای وی در راستای رسیدن به آن مطلوب صورت خواهد گرفت، لذا محبوبیت امر فرج و انتظار، انسان را به یک منتظر واقعی و یک مصلح دلسوز و یک عاشق بیقرار تبدیل میکند[۱۷].
- اساساً یکی از راههای اثبات وجود یک اعتقاد در دل انسان، همین محبت است، یعنی با توجه به اینکه ممکن است انسان خود را فریب دهد و علیرغم بیاعتقادی، خود را معتقد بداند، اگر بخواهد میزان اعتقاد خود را دریابد، باید به محبت حاصل از آن اعتقاد نگاه کند. اشتیاق هم ثمرۀ محبت است و هر دو از ثمرات ایمان محسوب میشوند و از چنان جایگاه ارزشمندی در منظومه حقایق معنوی برخوردار هستند که امام رضا(ع) میفرمایند: «کسی که خدا را یاد کند ولی مشتاق ملاقاتش نباشد، خودش را مسخره کرده است؛ «"مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ تَعَالَی وَ لَمْ یَشْتَقْ إِلَی لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه"»[۱۸] یعنی در اثر یاد خدا، طبیعتاً باید به این اشتیاق برسد و الا معلوم میشود در جایی از این مسیر درست عمل نکرده و یا خود را فریب داده است[۱۹].
چگونگی شکل گیری اشتیاق به وضع مطلوب
- نکتهای که باید به آن توجه کرد این است، شکل گیری این وظیفه، یعنی اشتیاق و امیدِ منتظر برای آیندۀ مطلوب، شکل گیری سادهای نیست چرا که احتیاج به مؤلفه هایی دارد از جمله:
- اشتیاق منتظر برای آیندۀ مطلوب نباید غیر مسئولانه باشد، یعنی شخص منتظر اگر چه به وضعیت موجود، معترض است، ولی باید برای بهبود شرایط موجود به اندازۀ وسعش قدم بردارد و تنها چشم به راه آینده نباشد چنانکه در روایتی از امام صادق(ع) آمده است[۲۰]: «"لِیُعِدَّنَّ أَحَدُکُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً"»[۲۱] انتظار غیر مسئولانه به این معناست که هر اقدامی برای اصلاح جامعه قبل از ظهور مهدی(ع) اقدامی بیهوده و بینتیجه است و قطعاً این نوع اشتیاق به آینده نمیتواند جز وظایف منتظران باشد[۲۲]. اشتیاق منتظر برای آیندۀ مطلوب باید مسئولانه باشد یعنی شخص منتظر، حالتی سازنده، فعال، پویا و تأثیرگذار دارد، وضعیت ظالمانه موجود را تاب نمیآورد و تلاش میکند تا زمینههای اجتماعی و فرهنگی برای ظهور امام عصر را آماده کند. او نه تنها از منظر ویژگیهای فردی، خود را شخصی آماده برای عصر ظهور تربیت میکند، بلکه از منظر دانش و مهارتهای اداری، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی توانایی ادارۀ جامعۀ مهدوی را دارد[۲۳]. به بیان دیگر انتظار فرج مسئولانه، به معنای باور داشتن به اهداف جامعۀ مهدوی است، منتظر مسئول، در محدودۀ قدرت و عمل خویش، تلاش در برپایی جامعهای مطابق با معیارهای مهدوی را وظیفۀ خویش میداند. منتظرِ مسئول اعتقاد دارد عدالت فراگیر و آیندهای روشن تنها در سایۀ دولت مهدوی به وجود میآید، از این رو، آمادهسازی زمینههای ورود به آن دوره و اعتقاد به آیندهای روشن را وظیفه خود میداند[۲۴]. با این تفاصیل میتوان وظیفۀ منتظر را با چشم انداز وسیعتری نگاه کرد به این بیان که وظیفۀ منتظران علاوه بر اینکه همراه با اشتیاق به آیندۀ روشن است باید رکن دیگری هم در آن لحاظ شود و آن مسئولیتپذیری در دورۀ انتظار و آمادگی روحی روانی و تجربه اندوزی علمی و مهارتی در این دوره و زمینهسازی برای ظهور امام مهدی(ع) و دورۀ پس از ظهور است با این وجود این رکن، هویت ویژهای به انتظار میدهد چرا که خمودگی و بیتفاوتی نسبت به آینده درآن راه ندارد[۲۵].
- اشتیاق منتظر برای آیندۀ مطلوب باید همراه با احساس نیاز به امام حاضر باشد زیرا ممکن است در عصر غیبت، منتظر برای وضع مطلوب اشتیاق داشته باشند اما هرگز به حضرت احساس نیاز پیدا نکرده باشد، یقنیاً این اشتیاق فقط لقلقۀ زبانی است و نمیتوان همچین فردی را منتظر دانست[۲۶].
- اشتیاق منتظر برای آیندۀ مطلوب اگر به همراه نزدیک دانستن ظهور حضرت باشد بر شدت انتظار منتظر افزوده و شخص اشتیاق بیشتری به آیندهای روشن از خود نشان میدهد[۲۷].
- از اصلی ترین ارکان برای اشتیاق شخص منتظر به آیندۀ مطلوب، یقین به ظهور امام غایب است. شکی نیست کسی که به ظهور امام غایب یقین ندارند، اشتیاقی هم به آیندۀ مطلوب ندارد. در واقع هر قدر آگاهی و یقین شخص به ظهور امام بیشتر و عمیقتر باشد، اشتیاق برای رسیدن آن دوران نورانی برای منتظر بیشتر خواهد شد. پیشوایان معصوم با در نظر گرفتن این نکتۀ اساسی، همواره در سخنان نورانی خود، باور قطعی به ظهور آخرین حجّت الهی را تقویت کرده و منتظران را از هرگونه ناامیدی، پرهیز میدادند، چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود[۲۸]: «قیامت برپا نمیشود، تا اینکه قیامکنندهای به حق از خاندان ما قیام کند و این هنگامی است که خداوند به او اجازه فرماید. هرکسی از او پیروی کند نجات مییابد و هر کسی از او سر پیچی کند هلاک میشود».[۲۹]
نتیجه گیری
پانویس
- ↑ ر.ک. مهدیزاده، عنایتالله، انتظار فرج، ص ۳۳۲؛ نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۲۲ ـ ۳۰.
- ↑ ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
- ↑ ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛ نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۲۲ ـ ۳۰.
- ↑ ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۵۲، ح ۹۴۲.
- ↑ ر.ک. محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۲؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
- ↑ ر.ک سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
- ↑ ر.ک سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
- ↑ ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
- ↑ ر.ک. مهدیزاده، عنایتالله، انتظار فرج، ص ۳۳۲.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۳: «"انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ"»
- ↑ . ر.ک. نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۲۲ ـ ۳۰.
- ↑ غررالحکم، ص ۴۹۸.
- ↑ ر.ک. مهدیزاده، عنایتالله، انتظار فرج، ص ۳۳۲.
- ↑ ر.ک. مهدیزاده، عنایتالله، انتظار فرج، ص ۳۳۲.
- ↑ ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
- ↑ ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
- ↑ ر.ک. نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۲۲ ـ ۳۰.
- ↑ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۰ و نیز کنزالفوائد، ج ۱، ص ۳۳۰ با این تفاوت که در کنزالفوائد به جای "و لم یشتق"، "و لم یستبق؛ سبقت و سرعت نگیرد" آمده است.
- ↑ ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
- ↑ ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۵۲، ح ۹۴۲.
- ↑ ر.ک. محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام مهدی، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۲؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
- ↑ ر.ک. محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام مهدی، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۲.
- ↑ ر.ک. محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام مهدی، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۲.
- ↑ ر.ک. محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام مهدی، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۲.
- ↑ ر.ک. محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام مهدی، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۲.
- ↑ ر.ک سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
- ↑ ر.ک سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
- ↑ «"لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی یَقُومَ الْقَائِمُ الْحَقُ مِنَّا وَ ذَلِکَ حِینَ یَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَکَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَی الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِیفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِیفَتِی"»؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۵۹؛ر.ک: اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة(ع)، ج ۲، ص.
- ↑ ر.ک سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
- ↑ ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.