یکی از مؤلفههای بهداشت روانیرشد شخصیت و خودشکوفایی است. شکوفایی، در لغت به معنای گشودن، شکافته شدن و از خود بیرون آمدن است و در اصطلاح، به رشد همه جانبۀ روح، جسم و روان به صورت هماهنگ و یکنواخت گویند. همانگونه که میان دانۀ زیر خاک و دانهای که رشد کرده، شکوفا شده و بوته گلی بسیار زیبا گردیده، تفاوتهای بسیاری است، میان انسانی که به شکوفایی رسیده و انسانی که از نظر روحی در همان مرحلۀ نخستین باقی مانده و رشدی نکرده است تفاوت وجود دارد[۱]. بنابراین، خودشکوفایی به معنای آن است، که شخص از همۀ ظرفیتها و توانمندیهای خویش بهره گیرد[۲]. رشد شخصیت، رشد و ارتقای الگوهای رفتاری است که موجب متمایز شدن فرد میشود و با جلو رفتن روحیات، عادات و محیط فرد اتفاق میافتد[۳].
فرهنگ انتظار، با برخورداری از عناصری چون امید، شوق و یاد، میتواند این نیاز روانی انسان را با سازوکارهایی تأمین کند؛ مانند:
ایجاد انگیزه: امید، محرک انسان برای رویارویی با آینده است. آدمی، پیوسته و در پی انجام هرکاری، دنبال غایت و مقصودی مشخص بوده و قبل از اقدام به آن نیز، نیازمند انگیزهای برای آغاز عمل است. بر این اساس، انسان برای تداوم زندگی و تحمل دشواریهای آن، نیازمند انگیزهای نیرومند است که در پدیدۀ "امید به آینده" تجلی مییابد؛ آیندهای که به مراتب، عالیتر، زیباتر و بهتر از امروز باشد. وقتی منتظر، باور دارد که موعود میآید، به آمدنش هم اشتیاق دارد و دائم به یاد اوست، ناگزیر خود را برای آمدنش آماده میکند و سعی دارد وقتی او میآید، در آمادگی کامل باشد؛ پس ظاهرش را میآراید و تلاش میکند روانش را نیز برای حضور او آماده کند. مشغلههای ذهنی را نیز به فراموشی میسپارد و ذهنش را تنها معطوف وی میسازد؛ تا زمانی که منجی آمد، او را منتظر ببیند. این امر به بیقراری منتظر منجر میشود که نکند در زمان آمدن موعود، هنوز آماده نباشد یا مشغول کار بیهودهای باشد. این بیقراری تلاش او را مضاعف میکند و همین امر، از او یک منتظر واقعی میسازد. انتظار، یعنی شکوفایی و منتظر، یعنی کسی که برای آمدن موعود و شکوفاشدن تلاش میکند. وقتی فرد باور داشته باشد امامی هست، میآید و میتواند به او متوسل شود، وی را ناظر اعمال خود میداند و در افعال خویش از او کمک میخواهد. با انجام اشتباهها از او شرم میکند و در نهایت خود را مشمول لطف او میداند. و نکتۀ دیگر اینکه چون منتظر به آمدن منجیاشتیاق دارد، اعمالی انجام میدهد که آمدنش را سرعت بخشد. او همواره در رشد و تعالی خویش و جامعه تلاش میکند و هر آنچه را با آمدن موعود منافات دارد، از سر راه برمیدارد.
جهتدهی به انگیزهها: باورها و ارزشهای دینی، به انگیزش افراد شکل دینی میدهند و در قوت و تداوم بخشیدن به آن نیز، نقش بالایی ایفا میکنند. معمولا انگیزههای نشأتگرفته از ایمان، استحکام و دوام بیشتری از انگیزههای مادی برخوردارند. اعتقاد به اینکه ما در مقابل امام(ع)، مسئول هستیم، انگیزۀ آدمی را تقویت میکند. احساس تکلیف در واقع، تهعد و التزام به انجام وظایف را به دنبال دارد.