بحث:میثم تمار
ابوسالم میثم بن یحیی تمار کوفی نهروانی اسدی. در ابتدا برده زنی از بنی اسد بود که حضرت علی(ع) او را خرید و آزاد کرد، از اینرو به آزاد کرده حضرت شهرت یافت.[۱]
میثم اهل کوفه و از خواص اصحاب امیرمؤمنان،[۲] امام حسن و امام حسین(ع) به شمار میرفت[۳] و از علی(ع) روایت کرده است.[۴] معروف است آن حضرت وی را بر اسرار و علوم بسیاری آگاه ساخته و تعلیم داده بود.[۵]
تفسیر ایشان بعضی از آن چیزی بود که از حضرت فراذگرفته بود.[۶] افرادی همانند ابوخالد تمار، پسرش حمزة بن میثم و یوسف بن عمران میثمی از وی روایت کردهاند.[۷]
او خطیب و متکلم شیعه در کوفه بود.[۸] از فضایل و مناقب اهل بیت(ع) و علی(ع) سخن میگفت،[۹] به همین سبب به فرمان عبیدالله بن زیاد، والی کوفه، دستگیر و با مختار ثقفی روانه زندان شد.[۱۰] سرانجام ده روز قبل از ورود امام حسین(ع) به عراق[۱۱] در سال ۶۰هـ [۱۲] دست و پا و زبانش را قطع کردند و به دار آویختند و به شهادت رساندند[۱۳] و این در حالی بود که علی(ع) وی را به نحوه شهادتش آگاه ساخته بود.[۱۴] از او تفسیری نقل شده است.[۱۵]
.[۱۶]
- جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱
مقدمه
ابوسالم، میثم بن یحیی اسدی، معروف به میثم تَمّار از یاران بزرگوار امیر مؤمنان، امام حسن و امام حسین(ع) است. امام علی(ع) او را از زنی که وی را به غلامی داشت، خرید و آزاد کرد. او در محضر باب علم پیامبر(ص) به جایگاه والایی از علم، دست یافت تا آنجا که او را عالِم به "مرگها و حوادث" دانستهاند. علی(ع) او را از چگونگی شهادت و رنج کشیدنش در راه خدا، آگاه ساخته بود و او این حقیقت را شکوهمند و تنبه آفرین، در پیش روی قاتل جلاد و ستم پیشهاش بازگفت و با صلابت تمام بر حتمیت آن پیشگویی معجزهآسا تأکید کرد. استواری او در راه حق و استقامتش در دفاع از ولایت، و زبان گویایش در اعلان حقایق، بارها و بارها در بیان امامان(ع) و بیان و قلم عالمان، تبیین و گزارش شده است که در ادامه، برخی از آن متون خواهد آمد. عبید الله بن زیاد، چند روز قبل از شهادت امام حسین(ع) او را به شهادت رساند[۱۷].
- وی غلام زنی از بنی اسد بود. علی(ع) او را خرید و آزاد کرد. حضرت نحوۀ شهادت او را به وی گفته بود و نخلی را هم که قرار بود بر آن به دار آویخته شود نشانش داده بود. وی از شیعیان مخلص و یاران بینظیر امام بهشمار میرفت. ابن زیاد او را دستگیر کرد و به دار آویخت. میثم تمار تا آخرین دم که بر بالای دار زنده بود، زبان به مدح علی(ع) و نقل فضایل او میگشود.[۱۸][۱۹].
- او از جمله شیفتگان علی(ع)، میثم تمار است که بیست سال پس از شهادت مولا، بر سر چوبۀ دار از علی(ع) و فضایل او سخن گفت. در ایامی که سرتاسر مملکت اسلامی در خفقان فرو رفته، تمام آزادیها کشته شده و نفسها در سینهها زندانی بود، او از بالای دار فریاد میزد: بیایید تا از علی برایتان بگویم. مردم از اطراف برای شنیدن سخنان ميثم هجوم آوردند. حکومت قدارهبند اموی که منافع خود را در خطر میدید دستور داد بر دهانش لجام زدند و پس از چند روزی به حیاتش خاتمه دادند.[۲۰][۲۱]
پانویس
- ↑ الغارات ۲/۷۹۷.
- ↑ رجال الطوسی ۵۸ رجال البرقی ۴.
- ↑ رجال ابن داود ۳۵۷.
- ↑ الاصابه ۶/۱۸۵.
- ↑ الغارات ۲/۷۹۷.
- ↑ اختیار معرفة الرجال ۸۱.
- ↑ اختیار معرفة الرجال ۸۱.
- ↑ اعیان الشیعه ۱۰/۱۹۸.
- ↑ نضد الایضاح ۳۴۶.
- ↑ الغارات ۲/۷۹۶.
- ↑ الاصابه ۶/۱۸۵.
- ↑ الذریعه ۴/۳۱۷.
- ↑ رجال ابن داود ۳۵۷.
- ↑ تنقیح المقال ۳/۲۶۲.
- ↑ الذریعه ۴/۳۱۷.
- ↑ جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص۷۹۴.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۵۹.
- ↑ بحار الأنوار، ج ۴۲ ص ۱۲۴
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۵.
- ↑ مطهری مرتضی، جاذبه و دافعه علی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۲۳۳.
- ↑ محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت، ص ۸۳ تا۹۱.