به چه کسانی نایبان عام گویند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
به چه کسانی نایبان عام گویند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری / نیابت عامه
تعداد پاسخ۱ پاسخ

به چه کسانی نایبان عام گویند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

رسول رضوی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول رضوی، در کتاب «امام مهدی» در این‌باره گفته است:

«دین اسلام، آخرین دین الهی است که توسط پیامبر اسلام (ص) از سوی خداوند متعال برای هدایت انسان‌ها به سوی کمال و خوش‌بختی دنیوی و اخروی، آورده شده است و باید همیشه کسی باشد که به تبلیغ و ترویج این دین و هدایت جامعه به سوی کمال، بپردازد. بعد از پیامبر (ص) امامان (ع) عهده‌دار این وظیفه بودند و به ترویج دین اسلام می‌پرداختند، لکن با آغاز غیبت کبرا و مستور شدن امام مهدی (ع) باید کسی عهده‌دار نقش هدایت جامعه می‌شد. ائمه (ع) و به‌ویژه امام مهدی (ع) قبل از آغاز غیبت کبرا شرایط و ضوابط کلی را برای رهبر جامعه در دوره غیبت بیان داشتند تا بعد از آغاز غیبت کبرا، هرکس آن شرایط و ضوابط را کسب کرد، زعیم و مرجع شیعیان باشد. در اصطلاح، به این شخص، نایب عام گفته می‌شود. شرایطی که از سوی ائمه (ع) برای نایبان عام ذکر شده، عبارت است از این‌که آنان باید از راویان احادیث اهل بیت (ع)، فقیه، باتقوا، مطیع اوامر الهی، حافظ دین، مخالف با هواهای نفسانی و ... باشند. این شرایط، در روایات مختلفی بیان شده است:

  1. امام صادق (ع) به عمر بن حنظله می‌فرماید: "هرکس از شما، حدیث ما را روایت کند و در حلال و حرام ما نظر افکند، و احکام ما را شناخته باشد، او را به عنوان حاکم قبول کنید؛ زیرا من، او را حاکم بر شما قرار دادم"[۱].
  2. امام صادق (ع) در حدیث دیگری می‌فرماید: "... اما هرکدام از فقها که نگهدار نفس خود و حافظ دینش باشد و با هواهای نفسانی مخالفت کرده، مطیع اوامر الهی باشد، عوام باید از او تقلید کنند ..."[۲]؛
  3. امام مهدی (ع) نیز در پاسخ به سؤالی که از آن حضرت در مورد تکلیف شیعه در دوران غیبت، شده بود، می‌فرماید: "...اما در حوادثی که رخ می‌دهد، به راویان احادیث ما مراجعه کنید. آنان، حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم ..."[۳]»[۴].

پرسش‌های وابسته

  1. نیابت چند نوع می‌باشد؟ (پرسش)
  2. مقصود از نیابت عامه در عصر غیبت کبری چیست؟ (پرسش)
  3. چرا امام مهدی در زمان غیبت کبرا نایب خاص ندارد؟ (پرسش)
  4. به چه کسانی نایبان عام گویند؟ (پرسش)
  5. نیابت عام به چه معناست و روایات در این‏ باره چه می‏‌گوید؟ (پرسش)
  6. نایبان عام امام مهدی در عصر غیبت چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
  7. چگونه می‌‏توانید ثابت کنید که ولی فقیه نایب و جانشین امام مهدی رهبر و ولی جامعه اسلامی است؟ (پرسش)
  8. از کجا معلوم می‌‏شود که مهدی در عصر غیبت کبری واقعا وجود خارجی دارد و صرفا یک فرضیه نیست؟ (پرسش)
  9. آیا حقیقت مفهوم دین اسلام همین است که توسط مراجع دینی برداشت می‌‏شود؟ (پرسش)
  10. در زمان غیبت علما در تبیین حقیقت شریعت چقدر موفق بوده‏‌اند؟ (پرسش)
  11. فقهای دین بر چه اساسی در زمان غیبت کبرا بر دیگران ولایت دارند؟ (پرسش)
  12. آیا نواب عام امام مهدی در زمان غیبت کبرا با آن حضرت ارتباط دارند؟ (پرسش)
  13. چرا امام خمینی را نایب امام مهدی نامیده‌اند؟ عشق و دلدادگی امام خمینی برخاسته از چه بود؟ مهم‌ترین ویژگی‌های ایشان را بنویسید؟ (پرسش)
  14. آیا درست است که آیت‌الله خامنه‌‏ای نایب امام مهدی هستند؟ مدرک و منابع اطلاعات شما در این زمینه چیست؟ (پرسش)
  15. کدام گروه از افراد جامعه مصداق نایب عام هستند و وظیفه سرپرستی بر دوش آنان گذاشته شده است؟ (پرسش)
  16. آیا پیروی کردن از نائب امام مهدی (ولی فقیه) واجب است؟ (پرسش)
  17. عقیده اهل سنت در رابطه با «ولایت فقیه» چیست؟ (پرسش)

پانویس

  1. " مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي‏ حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِما ‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ بحار الأنوار، ج ۲، ص ۲۰.
  2. " فَأَمَّا مَنْ‏ كَانَ‏ مِنَ‏ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ‏، حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ ‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج ۲۷، ص ۱۳۱.
  3. " أَمَّا الْحَوَادِثُ‏ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى‏ رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِم‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ بحار الأنوار، ج ۲۷، ص ۱۴۰.
  4. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۸۹-۹۱.