تابوت عهد در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

صندوق مقدس بنی‌اسرائیل و دربردارنده میراث موسی و هارون(ع) تابوت در زبان عربی به معنای صندوقی چوبی یا فلزی است که برای نگهداری اشیا[۱] و حمل و دفن مردگان به کار می‌رود[۲]. درباره ریشه، معنا و دخیل یا عربی بودن این واژه اختلاف است.

گروهی از لغت شناسان با اعتقاد به عربی بودن این واژه، ریشه‌های «توب»[۳] (بازگشتن) و «تبت»[۴] را برای آن گفته‌اند و مراجعه مکرر به صندوق سبب نامگذاری آن به تابوت از ریشه «توب» گفته شده است[۵]. در مقابل، گروهی دیگر آن را از واژه‌های دخیل می‌دانند[۶]. در این میان بعضی آن را برگرفته از ریشه مصری تباه دانسته‌اند که وارد زبان عبری شده[۷] و معرّب آن به شکل تابوت در قرآن آمده است[۸]. آرتور جفری، کایگر و پیروان او آن را برگرفته از زبان آرامی[۹] و فرانکل، نلدکه و فیشر با محتمل دانستن این دیدگاه، حبشی بودن ریشه آن را نزدیک‌تر به واقع دانسته‌اند[۱۰]. جفری استعمال کنونی در این زبان را مؤید آن دانسته است[۱۱]. واژه تابوت دوبار در قرآن آمده است: در آیه‌ ۳۹‌طه[۱۲] به صندوقی اشاره دارد که مادر موسی وی را برای نجات از کشته شدن به دست فرعونیان درون آن گذاشت و به رود نیل سپرد و در آیه ۲۴۸ بقره[۱۳] از صندوقی سخن گفته است که هم نشانه‌ای الهی و مایه آرامش بنی اسرائیل بوده و هم میراث برجای مانده از موسی و هارون در آن جای داشت. این صندوق در میان بنی اسرائیل به تابوت عهد موسوم بود دو تابوت یاد شده در میان بنی اسرائیل از اهمیت بالایی برخوردار بوده و نقش نجات بخش آن دو از نقاط عطف تاریخ آنان به شمار می‌رود[۱۴]. کتاب مقدس درباره ویژگی‌ها، تاریخ، مکان و محتوای تابوت عهد بسیار سخن گفته است. تورات آن را صندوقی به طول ۱۲۵ و عرض و ارتفاع ۷۵ سانتیمتر دانسته که به دست موسی(ع) و به فرمان خداوند ساخته شد[۱۵]. برخی متون عهد قدیم سازنده آن را بصلیئل زیر نظر موسی(ع) دانسته‌اند[۱۶]. جنس این صندوق به اختلاف از چوب درخت شطیم[۱۷]، اقاقیا[۱۸] و سنط[۱۹] گزارش شده است. روکش طلایی از درون و بیرون، ۴ حلقه زرین بر ۴ گوشه آن، درپوشی از طلای خالص[۲۰] و حمل آن به وسیله دو چوب بلند و طلایی که درون حلقه‌ها قرار می‌گرفت[۲۱]، از دیگر اوصاف گزارش شده برای این تابوت است. مطابق گزارش کتاب مقدس حضرت‌موسی(ع) مجسمه طلایی دو فرشته را به گونه‌ای بر روی درپوش آن قرار داد که روبه‌روی یکدیگر و بالهای خود را بر روی صندوق گسترده بودند و سرهاشان به طرف صندوق خم شده بود؛ گویا صندوق را نظاره می‌کنند[۲۲]. کتاب مقدس محتوای صندوق را دو لوح سنگیِ ۱۰ فرمان، ظرفی از «مَنّ» و عصای هارون[۲۳] گفته و محل استقرار آن را قدس الأقداس در خیمه مقدس دانسته است[۲۴]. این تابوت دارای آثار خاص بود؛ از جمله اینکه خداوند از میان دو بال فرشته‌ها بر موسی تجلّی کرده، سخن می‌گفت[۲۵] و هنگام عبور بنی‌اسرائیل از رود اردن با رسیدن پای حاملان تابوت به آب، راهی برای عبور بنی‌اسرائیل باز شد[۲۶]. بعدها این آثار مستقلا از تابوت دانسته شد و کم‌کم آن را به صورت بتی در میان بنی اسرائیل درآورد[۲۷]. آوردن تابوت به میان لشکر پس از شکست اول از فلسطینیان و تجمع بر اطراف آن و ابراز شادی به جهت حضور خداوند در بینشان را که از پیروزی آنان حکایت می‌کرد[۲۸] می‌توان از شواهد این امر دانست. البته برخلاف انتظار آنان بار دوم نیز از فلسطینیان شکست خوردند و تابوت به تصرف فلسطینیان درآمد[۲۹]. این تابوت فلسطینیان را نیز سودی نبخشید و بلاها و بیماریهایی چون طاعون را در میان آنان در پی داشت، به گونه‌ای که به ناچار تابوت را به بنی‌اسرائیل بازگرداندند[۳۰]. گفته شده که این بازگشت مقارن نبوت سموئیل بود[۳۱]. این تابوت دارای حرمت بود و کسی حق دست زدن به آن را نداشت[۳۲]، به همین سبب گفته شده: حتی عزه که برای جلوگیری از افتادن تابوت به آن دست زد مورد غضب خداوند واقع شد و نزد تابوت جان باخت[۳۳]. به جهت اهمیت این تابوت، داوود نبی(ع) خیمه‌ای در اورشلیم مانند خیمه مقدس برای آن ساخت. او تنها به یشبط لاوی مسئولیت حمل آن به اورشلیم را داد و خود در لباس کاهنان با شادی تابوت را همراهی می‌کرد[۳۴]. سلیمان نیز هیکل اول را به شکل خیمه مقدس ساخت و قدس الاقداس را برای استقرار تابوت مهیا ساخت[۳۵]. برخی احتمال داده‌اند که تابوت برای مدتی از هیکل خارج شده بود تا صورت تراشیده‌ای بر آن نصب گردد؛ لیکن پس از آن یوشیا آن را به محل خود بازگرداند[۳۶]. از سرنوشت تابوت در هیکل دوم خبری نیست[۳۷]، گرچه یهودیان هنوز منتظر بازگشت تابوت هستند[۳۸].[۳۹]

نام‌های تابوت

برای این تابوت نام‌های متفاوتی گفته شده است که عمده آنها به این قرار‌است:

۱. تابوت خدا: این نام ۴۳ بار در کتاب مقدس به کار رفته است[۴۰] و سبب نامیدن آن را به این نام دستور خداوند برای ساخت آن[۴۱]، تجلی خدا از بالای آن بر موسی[۴۲] و نماد حضور خدا در میان بنی‌اسرائیل[۴۳] دانسته‌اند.

۲. تابوت عهد: این نام نیز ۲۷ بار در کتاب مقدس به کار رفته است[۴۴]. قرار گرفتن الواح[۴۵] یا کتاب عهد در آن[۴۶] از جمله سببهای این نامگذاری گفته شده است.

۳. تابوت شهادت: این نام نیز ۱۴ بار در عهد قدیم آمده است[۴۷] و چون دو لوح شهادت (کتیبه‌های ۱۰ فرمان) را دربرداشته به آن تابوت شهادت گفته‌اند[۴۸].

۴. تابوت سکینه: این نام در عهدین به کار نرفته و بیشتر در متون اسلامی به کار می‌رود[۴۹] و از وصف سکینه که برای تابوت در قرآن به کار رفته انتزاع شده است.[۵۰] کتاب مقدس از سرنوشت تابوت اظهار بی‌اطلاعی کرده است[۵۱]؛ اما روایات اسلامی در این خصوص متفاوت سخن گفته‌اند؛ بر اساس روایتی از ابن عباس، تابوت عهد و عصای موسی در دریاچه طبریه واقع‌اند و قبل از روز قیامت[۵۲] یا هنگام نزول عیسی از آنجا خارج خواهند شد[۵۳]؛ اما روایات شیعی این تابوت و عصای موسی به همراه میراثهایی از دیگر انبیا را نزد دوازدهمین امام معصوم(ع) می‌داند که هنگام ظهور ایشان به عنوان یکی از ادلّه اثبات امامت و حقانیت ایشان پدیدار خواهد شد[۵۴]. قرآن در آیه ۲۴۸ بقره از تابوت عهد یاد کرده است: ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ ءَايَةَ مُلْكِهِۦٓ أَن يَأْتِيَكُمُ ٱلتَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌۭ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌۭ مِّمَّا تَرَكَ ءَالُ مُوسَىٰ وَءَالُ هَـٰرُونَ تَحْمِلُهُ ٱلْمَلَـٰٓئِكَةُ إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَـَٔايَةًۭ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ[۵۵]. این تابوت نشانه پادشاهی در بنی‌اسرائیل دانسته شده است[۵۶]. در پی درخواست بنی اسرائیل از پیامبرشان برای تعیین پادشاه[۵۷] پیامبر عصر که به اختلاف نام او را ارمیا[۵۸] و شموئیل[۵۹] گفته‌اند طالوت (شائول) را حکمران قرارداد که اعتراض بنی‌اسرائیل را در پی داشت، به همین جهت او آمدن تابوت را نشانه خدایی بودن پادشاهی طالوت دانست[۶۰]..[۶۱] مفسران درباره این تابوت و چگونگی آمدن آن دیدگاههای گوناگونی دارند؛ برخی با استناد به روایات آن را صندوقی نازل شده بر آدم(ع) می‌دانند که تصویر انبیا از آدم تا خاتم در آن‌قرار داشت[۶۲]. بر اساس این دیدگاه پیامبران پس از آدم این تابوت را به ارث بردند تا اینکه به دست موسی(ع) رسید[۶۳]. برخی تفاسیر روایی این تابوت را همان صندوقی می‌دانند که مادر موسی وی را در آن نهاد و به رود نیل سپرد که موسی هنگام وفاتْ الواح، زره و نیز آثار به یادگار مانده از‌انبیای پیشین را در آن گذاشته، نزد وصی خود یوشع بن نون به ودیعت نهاد[۶۴]. پیامبران بنی‌اسرائیل یکی پس از دیگری آن را به ارث می‌بردند و مایه برکت و پیروزی بنی‌اسرائیل بود[۶۵] تا اینکه پس از عصیان و نافرمانی آنان، به دست عمالقه افتاد و بازگشت آن به بنی‌اسرائیل نشانه پادشاهی طالوت قرار داده‌شد[۶۶]. این تابوت را فرشتگان به بنی‌اسرائیل بازگرداندند: ﴿تَحْمِلُهُ ٱلْمَلَـٰٓئِكَةُ[۶۷] در اینکه چگونه فرشتگان این تابوت را بازگرداندند میان مفسران اختلاف است؛ برخی هماهنگ با گزارش تورات[۶۸] معتقدند هنگامی که بت‌پرستان پس از جای دادن تابوت در بتکده به بلا دچار شدند آن را بر روی ارابه‌ای قرار داده، به دو گاو‌بستند[۶۹]. این امر با پادشاهی طالوت مقارن شد[۷۰]. فرشتگان به فرمان خدا گاوها را به سوی بنی اسرائیل هدایت کردند[۷۱]، بر این‌اساس فرشتگان راهنما؛ و حاملان واقعی تابوت گاوها بودند[۷۲]. گروهی دیگر از مفسران بر این اساس که تابوت بر اثر گناه بنی‌اسرائیل به آسمان برده شده بود، حاملان واقعی آن را ملائکه می‌دانند که آن را از آسمان به سوی بنی‌اسرائیل‌آوردند[۷۳].[۷۴]

ویژگی‌ها و محتویات تابوت

مفسران مسلمان برخلاف تورات آن را صندوقی به ابعاد سه ذراع در دو ذراع، ساخته شده از چوب شمشاد دانسته‌اند[۷۵]. تابوت یاد شده در بنی‌اسرائیل مرز میان کفر و ایمان به شمار می‌رفت، به گونه‌ای که آن را میان صفوف لشکر حق و باطل قرار می‌دادند[۷۶] و هرکس از لشکریان حق از تابوت می‌گذشت باید به پیش می‌رفت و حق بازگشت نداشت تا اینکه می‌کشت و پیروز می‌شد یا خود کشته می‌شد و چنانچه بازمی‌گشت خود او را می‌کشتند[۷۷]. در جنگ‌ها به گونه‌ای دیگر نیز از این تابوت یاری می‌گرفتند[۷۸]؛ بدین گونه که تابوت را پیشاپیش لشکر حرکت می‌دادند تا زمانی که صدایی که لشکریان را به جنگ تحریک می‌کرد از درون آن شنیده می‌شد به همراه آن حرکت می‌کردند و با بند آمدن صدا جمعیت نیز متوقف می‌شد[۷۹]. قرآن این تابوت را دارای سکینه و مانده‌ای از خاندان موسی و هارون دانسته است: ﴿...فِيهِ سَكِينَةٌۭ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌۭ مِّمَّا تَرَكَ ءَالُ مُوسَىٰ وَءَالُ هَـٰرُونَ تَحْمِلُهُ ٱلْمَلَـٰٓئِكَةُ إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَـَٔايَةًۭ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ[۸۰] در اینکه مقصود از سکینه چیست و آیا با ﴿وَبَقِيَّةٌۭ مِّمَّا تَرَكَ تفاوت دارد میان مفسران اختلاف است. بیشتر مفسران ضمن متفاوت دانستن آن دو، سکینه را نسیمی بهشتی دانسته‌اند[۸۱]. در این میان برخی آن را دارای چهره‌ای انسانی[۸۲] و برخی دیگر آن را دارای دو بال و سری به شکل گربه که جنس آن از یاقوت و زمرد بود دانسته‌اند[۸۳]. گروهی دیگر نیز آن را روحی خدایی دانسته‌اند که در هنگام اختلاف، آنها را راهنمایی می‌کرد[۸۴]. برخی روایات اسرائیلی نیز آن را گربه‌ای مرده درون تابوت دانسته که هر وقت از آن صدای گربه شنیده می‌شد به پیروزی یقین پیدا می‌کردند و می‌جنگیدند[۸۵]. در مقابل، گروهی با عطف تفسیری دانستن جمله ﴿وَبَقِيَّةٌۭ مِّمَّا تَرَكَ.... سکینه را اطمینان خاطر بنی‌اسرائیل دانسته‌اند[۸۶] که به وسیله نشانه‌ها یا اشیایی که درون آن قرار داشت برای آنان حاصل می‌شد[۸۷]. برخی از دیدگاههای ضعیف و بدون دلیل[۸۸] نیز در این باره ارائه شده که سکینه را به وقار[۸۹]، رحمت[۹۰]، تشتی که قلوب انبیا در آن شست و شو داده شده بود[۹۱] تفسیر کرده‌اند. این تفاسیر با معنای ظاهری و لغوی سکینه سازگار نیستند.

همچنین مفسران در ﴿وَبَقِيَّةٌۭ مِّمَّا تَرَكَ ءَالُ مُوسَىٰ وَءَالُ هَـٰرُونَ دیدگاههای متفاوتی دارند که در عین تفاوت قابل جمع نیز هستند، بر این اساس عصای موسی و هارون[۹۲]، عمامه هارون، لباس موسی و هارون[۹۳]، نعلین موسی[۹۴]، پیمانه‌ای از منّ[۹۵] و پاره‌های الواح[۹۶] را می‌توان از جمله محتویات تابوت دانست. در برخی روایات تفسیری مقصود از «بَقِیَّة» ذریه انبیا دانسته شده است[۹۷]. گروهی از مفسران مقصود از آن را جهاد در راه خدا[۹۸]، علم به آثار باقی مانده از پیامبران[۹۹] یا علم تورات[۱۰۰] دانسته‌اند. این تفاسیر با ظاهر لفظ ﴿وَبَقِيَّةٌۭ مِّمَّا تَرَكَ که اشیاء محسوس و ملموس را می‌رساند، سازگار نیست. برخی نیز با قابل جمع دانستن همه آرا تمامی آنچه را شمرده شد از محتویات صندوق دانسته‌اند[۱۰۱].[۱۰۲]

منابع

پانویس

  1. المعجم‌الوسیط، ج‌۱، ص‌۸۱؛ الرائد، ج‌۱، ص‌۳۴۸؛ المعجم الوجیز، ص‌۷۱، «تابوت».
  2. المعجم‌الوسیط، ج‌۱، ص‌۸۱؛ الرائد، ج‌۱، ص‌۳۴۸؛ المعجم الوجیز، ص‌۷۱، «تابوت».
  3. الصحاح، ج‌۱، ص‌۹۲؛ تاج‌العروس، ج‌۱، ص‌۳۲۹، «توب».
  4. اساس البلاغه، ص‌۵۹؛ لسان‌العرب، ج‌۲، ص‌۱۲؛ القاموس المحیط، ج‌۱، ص‌۲۴۳، «تبت».
  5. القاموس المحیط، ج‌۱، ص‌۱۳۳؛ تاج العروس، ج‌۱، ص‌۳۲۹، «توب».
  6. فی القرآن من کل لسان، ص‌۳۲ - ۳۳؛ واژه‌های دخیل، ص‌۱۵۲ ـ ۱۵۳.
  7. التحقیق، ج‌۱، ص‌۳۷۳؛ المحیط الجامع، ص‌۳۰۸؛ لسان‌العرب، ج‌۲، ص‌۱۸، «تباه».
  8. بصائر ذوی‌التمییز، ج‌۲، ص‌۲۹۰؛ التحقیق، ج‌۱، ص‌۳۷۳، «تباه»؛ فی‌القرآن من کل لسان، ص‌۶۵‌.
  9. واژه‌های دخیل، ص‌۱۵۳؛ ر. ک: فی‌القرآن من کل لسان، ص‌۳۲.
  10. واژه‌های دخیل، ص‌۱۵۳؛ فی القرآن من کل لسان، ص‌۲۰.
  11. واژه‌های دخیل، ص‌۱۵۳.
  12. ﴿أَنِ ٱقْذِفِيهِ فِى ٱلتَّابُوتِ فَٱقْذِفِيهِ فِى ٱلْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ ٱلْيَمُّ بِٱلسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّۭ لِّى وَعَدُوٌّۭ لَّهُۥ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةًۭ مِّنِّى وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَيْنِىٓ «که او را در صندوقی بگذار و در دریا بیفکن! آنگاه دریا باید او را به ساحل اندازد تا دشمن من و دشمن او (فرعون) او را بر دارد و بر تو از خویش مهری افکندم و (خواستم) تا زیر نظر من پرورده شوی» سوره ‌طه، آیه 39.
  13. ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ ءَايَةَ مُلْكِهِۦٓ أَن يَأْتِيَكُمُ ٱلتَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌۭ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌۭ مِّمَّا تَرَكَ ءَالُ مُوسَىٰ وَءَالُ هَـٰرُونَ تَحْمِلُهُ ٱلْمَلَـٰٓئِكَةُ إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَـَٔايَةًۭ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ «و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازمانده‌ای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهاده‌اند و فرشتگان آن را حمل می‌کنند، بی‌گمان در آن برای شما اگر» سوره بقره، آیه 248.
  14. کتاب مقدس، خروج ۲: ۳ - ۶، ۲۵: ۱۰ ـ ۲۲؛ تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۸۱ ـ ۸۲؛ مقارنة الادیان، ج‌۱، ص‌۱۹۹.
  15. کتاب مقدس، خروج‌۲۵: ۱۰ - ۱۱، ۳۷: ۱ - ۲.
  16. همان، خروج‌۳۷: ۱.
  17. قاموس کتاب مقدس، ص‌۲۳۷.
  18. کتاب مقدس، خروج‌۲۵: ۱۰.
  19. التفسیر التطبیقی، ص‌۱۸۲؛ دائرة‌المعارف الکتابیه، ج‌۲، ص‌۳۲۶.
  20. التفسیر التطبیقی، ص‌۱۸۲؛ دائرة‌المعارف الکتابیه، ج‌۲، ص‌۳۲۶.
  21. کتاب مقدس، خروج‌۲۵: ۱۴ - ۱۵، ۳۷: ۵ ـ ۴.
  22. همان، خروج‌ ۳۷: ۷ ـ ۱۰؛ دائرة المعارف الکتابیه، ج‌۲، ص‌۳۲۶.
  23. دائرة‌المعارف الکتابیه، ج۲، ص‌۳۲۷؛ قاموس کتاب مقدس، ص‌۲۳۷.
  24. کتاب مقدس، خروج ۲۶: ۳۳ - ۳۵؛ التفسیر التطبیقی، ص‌۱۸۴ - ۱۸۵.
  25. کتاب مقدس، خروج‌۲۵: ۲۲؛ دائرة‌المعارف الکتابیه، ج‌۲، ص‌۳۲۷؛ قاموس کتاب مقدس، ص‌۲۳۷.
  26. کتاب مقدس، یوشع ۳: ۱۴ - ۱۷.
  27. التفسیر التطبیقی، ص‌۵۶۴، ۵۷۰.
  28. کتاب مقدس،اول‌سموئیل۴:۵-۷؛ التفسیرالتطبیقی، ص۵۶۵.
  29. کتاب مقدس، اول سموئیل ۵: ۱ ـ ۳.
  30. همان ۵: ۶ ـ ۱۲، ۷: ۱ ـ ۲.
  31. همان ۷: ۳ ـ ۱۷.
  32. کتاب مقدس،لاویان، ۱۶: ۱ـ۳؛ تاریخ‌تمدن، ج‌۱، ص‌۸۴.
  33. کتاب مقدس، دوم سموئیل، ۶: ۶ ـ ۹؛ تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۳۶۶.
  34. کتاب مقدس، دوم سموئیل ۶: ۱ - ۱۷.
  35. المحیط الجامع، ص۱۳۵۲؛ قاموس کتاب مقدس، ص‌۹۳۳.
  36. کتاب مقدس، دوم‌تواریخ ۳۵:۳ - ۴؛ دائرة المعارف الکتابیه، ج‌۲، ص‌۳۳۰، ۹۳۳.
  37. دائرة‌المعارف الکتابیه، ج۲، ص‌۳۳۰؛ قاموس کتاب مقدس، ص‌۲۳۸.
  38. معجم اللاهوتی، ص‌۱۸۰.
  39. یوسف‌زاده و کرمانی، مقاله «تابوت عهد»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷، ص ۲۱.
  40. دائرة‌المعارف الکتابیه، ج‌۲، ص‌۳۲۵.
  41. همان؛ کتاب مقدس، خروج‌۲۵: ۱۰.
  42. کتاب مقدس، خروج: ۲۵: ۲۲؛ معجم اللاهوتی، ص‌۱۷۹.
  43. دائرة‌المعارف الکتابیه، ج‌۲، ص‌۳۲۵؛ معجم اللاهوتی، ص‌۱۷۹.
  44. کتاب مقدس، اعداد ۱۰: ۳۳؛ عبرانین ۹: ۴.
  45. کتاب مقدس، اعداد ۱۰: ۳۳؛ عبرانین ۹: ۴.
  46. المحیط الجامع، ص‌۳۰۸.
  47. دائرة‌المعارف الکتابیه، ج‌۲، ص‌۳۲۶؛ فهرس الکتاب المقدس، ص‌۳۳۲.
  48. قاموس کتاب مقدس، ص‌۲۰۹.
  49. مستدرک سفینة‌البحار، ج‌۱، ص‌۴۶۷؛ ج‌۵، ص‌۹۱؛ آنندراج، ج‌۲، ص‌۹۹۴؛ لغت‌نامه، ج‌۲، ص‌۵۳۳۵ ـ ۵۳۳۶.
  50. ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ ءَايَةَ مُلْكِهِۦٓ أَن يَأْتِيَكُمُ ٱلتَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌۭ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌۭ مِّمَّا تَرَكَ ءَالُ مُوسَىٰ وَءَالُ هَـٰرُونَ تَحْمِلُهُ ٱلْمَلَـٰٓئِكَةُ إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَـَٔايَةًۭ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ «و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازمانده‌ای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهاده‌اند و فرشتگان آن را حمل می‌کنند، بی‌گمان در آن برای شما اگر» سوره بقره، آیه 248.
  51. معجم اللاهوتی، ص‌۱۷۹؛ قاموس کتاب مقدس، ص‌۲۳۸؛ دائرة‌المعارف الکتابیه، ج‌۲، ص‌۳۳۰.
  52. جامع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۵‌؛ روض‌الجنان، ج‌۳، ص۳۶۸؛ تفسیر‌ماوردی، ج‌۱، ص‌۳۱۶.
  53. البحرالمحیط، ج‌۲، ص‌۵۸۵.
  54. بحارالانوار، ج‌۵۳، ص‌۳۶.
  55. «و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازمانده‌ای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهاده‌اند و فرشتگان آن را حمل می‌کنند، بی‌گمان در آن برای شما اگر» سوره بقره، آیه 248.
  56. تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۲۴۹؛ الصافی، ج‌۱، ص‌۲۷۶؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۲۴۶.
  57. ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى ٱلْمَلَإِ مِنۢ بَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ مِنۢ بَعْدِ مُوسَىٰٓ إِذْ قَالُوا۟ لِنَبِىٍّۢ لَّهُمُ ٱبْعَثْ لَنَا مَلِكًۭا نُّقَـٰتِلْ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ ٱلْقِتَالُ أَلَّا تُقَـٰتِلُوا۟ قَالُوا۟ وَمَا لَنَآ أَلَّا نُقَـٰتِلَ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَـٰرِنَا وَأَبْنَآئِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ ٱلْقِتَالُ تَوَلَّوْا۟ إِلَّا قَلِيلًۭا مِّنْهُمْ وَٱللَّهُ عَلِيمٌۢ بِٱلظَّـٰلِمِينَ «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریسته‌ای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمی‌کنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان مانده‌ایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه 246.
  58. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۸۱‌؛ الصافی، ج‌۱، ص‌۲۷۴؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۲۴۵.
  59. جامع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۱؛ زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۲۵۷؛ تفسیر‌قرطبی، ج‌۳، ص‌۲۴۳.
  60. کتاب مقدس، اول سموئیل ۷: ۳ ـ ۱۷.
  61. ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ ٱللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًۭا قَالُوٓا۟ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ ٱلْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِٱلْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةًۭ مِّنَ ٱلْمَالِ قَالَ إِنَّ ٱللَّهَ ٱصْطَفَىٰهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُۥ بَسْطَةًۭ فِى ٱلْعِلْمِ وَٱلْجِسْمِ وَٱللَّهُ يُؤْتِى مُلْكَهُۥ مَن يَشَآءُ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌۭ «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه 247.
  62. مجمع‌البیان، ج۲، ص‌۶۱۴؛ تفسیر جلالین، ص‌۵۴؛ غریب‌القرآن، ص‌۵۴۴.
  63. التفسیر الکبیر، ج‌۶، ص‌۱۸۸؛ تفسیر قرطبی، ج‌۳، ص‌۲۴۸؛ البحر‌المحیط، ج‌۲، ص‌۵۸۱.
  64. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۱۴؛ البرهان، ج‌۱، ص‌۵۰۶؛ روح‌المعانی، ج‌۲، ص‌۲۵۴.
  65. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۱۴؛ روح المعانی، ج‌۲، ص‌۲۵۴.
  66. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۸۱ ـ ۸۲؛ مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۶۱۴؛ التفسیر الکبیر، ج‌۶، ص‌۱۸۸.
  67. سوره بقره، آیه 248.
  68. کتاب مقدس، خروج‌۲۵: ۱۰؛ ر. ک: تاریخ ابن خلدون، ج‌۲، ص‌۸۴.
  69. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۱۵؛ تفسیر قرطبی، ج‌۳، ص‌۲۴۸.
  70. تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۲۳۰؛ جامع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۵؛ نمونه، ج‌۲، ص‌۲۴۱.
  71. جامع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۲؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۱۴؛ فقه‌القرآن، ج‌۱، ص‌۳۴۹.
  72. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۱۴؛ زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۲۶۰؛ نمونه، ج‌۲، ص‌۲۴۱.
  73. جامع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۳۲؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۱۴؛ زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۲۵۹.
  74. یوسف‌زاده و کرمانی، مقاله «تابوت عهد»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷، ص ۲۴.
  75. مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۶۱۵؛ غریب‌القرآن، ص‌۸۸؛ زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۲۵۹.
  76. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۸۲؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۲۴۶؛ کنزالدقایق، ج‌۱، ص‌۵۸۷.
  77. جامع‌البیان، ج‌۲۳، ص‌۱۷۹؛ تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۸۲؛ ج‌۲، ص‌۲۳۰؛ الایضاح، ص‌۳۵.
  78. جامع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۲؛ زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۲۹۴؛ التفسیر‌الکبیر، ج‌۶، ص‌۱۸۸.
  79. جامع البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۰؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۱۴؛ البحر‌المحیط، ج‌۲، ص‌۵۸۲.
  80. «در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازمانده‌ای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهاده‌اند و فرشتگان آن را حمل می‌کنند، بی‌گمان در آن برای شما اگر» سوره بقره، آیه 248.
  81. تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۱۳۳؛ تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۸۲؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۱۴.
  82. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۶۱۴؛ التبیان، ج‌۲، ص‌۲۹۲؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۲۴۶.
  83. جامع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۷؛ تفسیر ثعالبی، ج‌۱، ص‌۱۹۰. روح‌المعانی، ج‌۲، ص‌۲۵۴.
  84. جامع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۸؛ تفسیر‌عبدالرزاق، ج‌۱، ص‌۱۰۰؛ التبیان، ج‌۲، ص‌۲۹۲.
  85. جامع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج‌۱، ص‌۳۰۹.
  86. جامع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۲۹؛ تفسیر ثعالبی، ج‌۱، ص‌۱۹۰ ـ ۱۹۱.
  87. تفسیر ثعالبی، ج‌۱، ص۱۹۰؛ المیزان، ج۲، ص۲۹۱.
  88. المیزان، ج‌۱۸، ص‌۲۵۸.
  89. جامع‌البیان، ج۲، ص۸۲۹؛ التبیان، ج‌۲، ص‌۲۹۲ ـ ۲۹۳.
  90. جامع‌البیان، ج۲، ص‌۸۲۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج‌۴، ص‌۱۹۸.
  91. معانی القرآن، ج‌۱، ص‌۲۵۰؛ زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۲۵۸؛ الصافی، ج‌۱، ص‌۲۷۶.
  92. جامع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۳۱؛ زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۲۵۹؛ تفسیر‌قرطبی، ج‌۳، ص‌۲۴۹.
  93. مجمع‌البیان، ج۲، ص‌۶۱۴؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص‌۳۰۹.
  94. جامع البیان، ج‌۲، ص‌۸۳۱؛ زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۲۹۶.
  95. تفسیر قرطبی، ج‌۳، ص‌۲۵۰؛ تفسیر الجلالین، ص‌۵۴.
  96. تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۱۳۳؛ جامع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۳۰؛ زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۲۵۸.
  97. تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۱۳۳؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۲۴۷؛ کنزالدقائق، ج‌۱، ص‌۵۹۰.
  98. جامع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۳۲؛ تفسیر قرطبی، ج‌۳، ص‌۲۵۰؛ زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۲۵۹.
  99. زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۲۵۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۱۴.
  100. تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۱۳۳؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۲۴۷.
  101. جامع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۳۲؛ مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۶۱۴.
  102. یوسف‌زاده و کرمانی، مقاله «تابوت عهد»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷، ص ۲۶.