تجربه در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

تجربه‌اندوزی، یکی دیگر از روش‌های پرورش عقل نظری - و به دنبال آن، عقل عملی - است که در روایات حضرت علی (ع) مورد توجه قرار گرفته است. آمیختن دانش و معلومات نظری با تجارب عملی، یکی از محورهای بنیادین و مهمی است که متفکران و فیلسوفان تعلیم و تربیت از دیرباز بر آن پای فشرده‌اند. به طور کلی، میل و گرایش انسان به کسب تجارب، امری تکوینی و فطری است و دلیل آشکارش، ظهور و بروز این میل در سال‌های کودکی است.

«تجربه» در لغت، از ریشه «جرب» است و به معنای اختبار و آزمودن می‌آید. مجرب کسی است که «مورد آزمایش و ابتلا قرار گرفته و استحکام یافته و چیزهایی را شناخته است»[۱]. در علم منطق، «تجربیات» از اقسام شش‌گانه قضایای یقینی - اولیات، مشاهدات، تجربیات، متواترات، حدسیات و فطریات - است و آن «قضایایی است که عقل به واسطه تکرار مشاهدات بدان دست می‌یابد. از تکرار مشاهدات، حکمی در نفس رسوخ می‌کند که هیچ شکی در آن راه ندارد؛ مانند این حکم که هر آتشی گرم است»[۲]. در عرصه تعلیم و تربیت، تجربه را می‌توان گونه‌ای تماس و ارتباط و درگیری مستقیم با اشیای خارجی تلقی کرد. کودک در فرآیند کسب تجربه، تنها پذیرا و منفعل نیست.

روایات حضرت علی (ع) درباره تجربه را می‌توان به دو گروه تقسیم کرد: گروهی از آنها، مبین اهمیت تجربه به طور کلی و به عنوان نعمتی از نعمت‌های الهی است. در روایتی، ملاک نیک‌بختی و بدبختی آدمی، برخورداری و نابرخورداری از عقل و تجربه عنوان شده است: «بدبخت کسی است که از عقل و تجربه‌ای که نصیبش شده است، محروم ماند»[۳]. در روایتی دیگر می‌فرماید: «شخص مجرب و کارآزموده، از طبیب، کارآمدتر است»[۴]. فایده دیگر تجربه آن است که انسان را از معاطب و مهلکه‌ها حفظ می‌کند: «آن کس که خود را با تجربه‌ها استوار سازد، از تباهی‌ها مصون می‌ماند»[۵]. در روایتی دیگر می‌فرماید: «برای پند و موعظه خردمندان، آن‌چه تجربه کرده‌اند، کافی است»[۶]. و «دوراندیش کسی است که تجربه‌ها او را خبیر و ناملایمات، پاکیزه‌اش کرده باشند»[۷].

گروه دیگر روایات، در بردارنده آثار و ثمراتی برای مبحث تربیت عقلانی‌اند و اهمیت تجربه را در این باره بر می‌تابانند. در مفهوم‌شناسی عقل گفته شد که عقل نظری، نیروی تشخیص حق و باطل و خوب و بد است. اما عقل نظری برای بازشناسی این مقولات، چه در قلمرو نظر و چه در قلمرو عمل، به تجربه و کارآزمودگی نیازمند است. هرچند کثرت تجارب، به تنهایی ضامن تشخیص حقایق از اکاذیب و اباطیل نیست- و آدمی باید از عقل فطری و ذاتی نیز برخوردار باشد- هر قدر تجربه آدمی در یک زمینه، بیش‌تر و افزون‌تر گردد، تیزبینی و روشن‌بینی‌اش نیز بیش‌تر می‌شود. به عبارت دیگر، هر اندازه تجربه آدمی بیشتر باشد، احتمال فریب خوردنش کم‌تر است و میان این دو، رابطه‌ای معکوس برقرار است:«مَنْ كَثُرَتْ تَجْرِبَتُهُ قَلَّتْ غِرَّتُهُ»[۸]؛ «هرکس تجربه‌اش بیشتر باشد، کم‌تر فریب می‌خورد». بدین‌سان، خوب برگزیدن نیز از کارکردهای عقل است که با تجربه انسان در ارتباط بوده و ثمره آن است: «ثَمَرَةُ التَّجْرِبَةِ حُسْنُ الِاخْتِيَارِ»[۹]؛ وانگهی، رأی و حکمی که انسان، چه در حوزه مسائل نظری و چه در حوزه امور عملی صادر می‌کند نیز به ظرفیت تجربی او بستگی دارد: «رَأْيُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ تَجْرِبَتِهِ‌»[۱۰]. عاقبت‌اندیشی نیز از ثمرات دیگر خبرگی و مجرب بودن است و بی‌نیاز دانستن خود از تجربه‌ها، باعث جهل و نا آگاهی از عواقب امور و ندیدن سرانجام کارها است: «مَنْ غَنِيَ عَنِ التَّجَارِبِ عَمِيَ عَنِ الْعَوَاقِبِ‌»[۱۱]؛ شاید رمز این توانایی (عاقبت‌اندیشی) این باشد که شخص پخته و مجرب، به دلیل شناختی که به مرور زمان و با کسب تجربه، از گونه‌های مختلف اعمال و عواقب و پیامدهای هر یک به دست می‌آورد، به نوعی بینایی و روشن‌نگری می‌رسد که اشخاص خام و نپخته از آن بی‌بهره‌اند، و این شناخت حاصل از تجربه، شناختی یقینی و تردیدناپذیر است که بر اثر تکرار مشاهدات به دست می‌آید[۱۲]. تجربه، ثمره دیگری نیز دارد و آن عبرت‌آموزی است: «التَّجْرِبَةُ تُثْمِرُ الِاعْتِبَارَ»[۱۳][۱۴]

تربیت‌پذیری عقل از راه تجربه

از روایات حضرت علی (ع) بر می‌آید که بخش عمده روش‌های تربیت و تکمیل عقل نظری به دو عامل اصلی وابسته است: علم و تجربه؛ چنان‌که فرموده است: «عقل، استعدادی است که به سبب علم و تجربه، افزون می‌شود»[۱۵]. وانگهی، حضرت در جایی دیگر از سخنان خود نیز تجربه‌اندوزی را یکی از وسایط و روش‌های تربیت عقل معرفی کرده است: «الْعَقْلُ غَرِيزَةٌ تَزِيدُ تُرَبِّیهَا التَّجَارِبُ»[۱۶]. در روایتی دیگر، تجربه را عقل اکتسابی خوانده و فرموده است: «التجارب عقل مکتسب»[۱۷]. در روایتی دیگر می‌فرماید: «تجربه‌ها تمام نشدنی‌اند و خردمند از ناحیه آنها در زیادت است»[۱۸]. در این روایت نیز - چنان‌که ملاحظه می‌شود- آشکارا از علقه و نسبت میان تجربه‌اندوزی و عقل‌افزایی سخن گفته است. افزون بر این، از این روایت، نکته‌ای دیگر نیز به دست می‌آید و آن، انقضا ناپذیری جریان تجربه اندوزی و در نتیجه، پایان ناپذیری فرآیند رشد و تکامل عقلانی است؛ یعنی با هر تجربه‌ای، عقل فطری و طبعی، به کمال و زیادتی دیگر دست می‌یابد و از دانش و بینشی نو برخوردار می‌گردد که «فِي التَّجَارِبِ عِلْمٌ مُسْتَأْنَفٌ»[۱۹][۲۰]

منابع

پانویس

  1. الجَرَبُ: معروف... و جَرَّبَ الرَّجلَ تَجْرِبةً: اخْتَبَرَه، و التَّجْرِبةُ مِن المَصادِرِ المَجْمُوعةِ... و رجل مُجَرَّب: قد بُليَ ما عنده. و مُجَرِّبٌ: قد عَرفَ الأُمورَ و جَرَّبها؛ فهو بالفتح، مُضَرَّس قد جَرَّبتْه الأُمورُ و أَحْكَمَتْه... المُجَرَّب: الذي قد جُرِّبَ في الأُمور و عُرِفَ ما عنده؛ (لسان العرب، ج۲، ص۲۲۸ - ۲۲۹).
  2. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۲۹۳.
  3. خواننده گرامی می‌تواند برای آشنایی بیش‌تر با این مباحث، علاوه بر کتب سابق الذکر، به این منابع مراجعه کند: مایر، فردریک، تاریخ اندیشه‌های تربیتی، ترجمه علی اصغر فیاض، ج۲، ص۴۸۵- ۵۰۰؛ شاوارده، موریس، استادان بزرگ تعلیم و تربیت، ترجمه احمد قاسمی، ص۱۴۸ - ۲۲۹؛ Ulich، Robert، History of Educational Theory، P.۳۱۳-۳۵۰.
  4. «الْمُجَرَّبُ أَحْكَمُ مِنَ الطَّبِيبِ‌»؛ (غررالحکم، شرح خوانساری، ج۱، ص۳۱۵).
  5. «مَنْ أَحْكَمَ التَّجَارِبَ سَلِمَ مِنَ الْمَعَاطِبِ‌»؛ (غررالحکم، شرح خوانساری، ج۵، ص۲۱۵).
  6. «كَفَى عِظَةً لِذَوِي الْأَلْبَابِ مَا جَرَّبُوا»؛ (غررالحکم، شرح خوانساری، ج۴، ص۵۸۱).
  7. «الْحَازِمُ مَنْ حَنَّكَتْهُ التَّجَارِبُ وَ هَذَّبَتْهُ النَّوَائِبُ»؛ (غررالحکم، شرح خوانساری، ج۲، ص۱۱۵).
  8. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۱۸۴.
  9. گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۱۸۳.
  10. غررالحکم، شرح خوانساری، ج۴، ص۹۵.
  11. غررالحکم، شرح خوانساری، ج۵، ص۳۴۶.
  12. البته باید توجه داشت که یقینی بودن احکام تجربی، به خاطر تکرار مشاهدات نیست؛ زیرا تکرار مشاهدات از نوع استقرای ناقص است که هرگز یقینی نیست، بلکه به خاطر ابتنای تجربیات بر دو قیاس خفی استثنایی و اقترانی است، اما قیاس استثنایی منطوی در تجربیات، بدین قرار است: اگر حصول این اثر اتفاقی باشد و علتی نباشد که آن را ایجاب کند، همیشه حاصل نمی‌شود؛ اما این اثر همیشه حاصل است (به واسطه مشاهده) پس حصول این اثر، اتفاقی نیست، بلکه دارای علتی است. و قیاس اقترانی مندرج در تجربیات، عبارت است از: صغری (که نتیجه قیاس قبل است): حصول این اثر، معلول علتی است؛ کبری (که از بدیهیات اولیه است): هیچ معلولی نمی‌تواند از علت خود، تخلف کند؛ نتیجه (که از شکل اول است): پس تخلف این اثر از علت خود، ممتنع است. برای آشنایی بیش‌تر، ر. ک: مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۲۹۴).
  13. غررالحکم، ج۱، ص۲۷۸.
  14. بهشتی، سعید، مقاله «تربیت عقلانی»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۰۱.
  15. «الْعَقْلُ غَرِيزَةٌ تَزِيدُ بِالْعِلْمِ وَ التَّجَارِبِ‌»؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی (ع)، ج۱، ص۹۵۰).
  16. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۴۱.
  17. ناظم‌زاده، قمی، سید اصغر، جلوه‌های حکمت، ص۹۷، به نقل از نثر الدر، ج۱، ص۲۸۵.
  18. «التَّجَارِبُ لَا تَنْقَضِي وَ الْعَاقِلُ مِنْهَا فِي زِيَادَةٍ»؛ (غررالحکم، ج۱، ص۳۹۷).
  19. جلوه‌های حکمت، ص۹۷ به نقل از کنزالفوائد، ج۱، ص۳۶۷.
  20. بهشتی، سعید، مقاله «تربیت عقلانی»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۰۴.