تشیع در فقه سیاسی
شیعه |
---|
مقدمه
تشیع، دعوی مذهب شیعه کردن، و شیعه به گروهی همدل، یاران و پیرو کسی گویند و در اصطلاح، به کسانی گفته میشود که امام علی (ع) را جانشین و خلیفۀ بلافصل پیامبر (ص) میدانند[۱]. از اینرو، بسیاری از صحابه بزرگ پیامبر (ص)، از جمله اباذر، سلمان، عمار، جابر بن عبدالله، عباس بن عبدالمطلب و دیگران، به مخالفت با عمل"سقیفه بنی ساعده" برخاسته و آن را غصب مقام خلافت تلقی کردند[۲]. واژه شیعه را نخستین بار، پیامبر اکرم (ص) به کار بردند؛ آنجا که فرمود: « يَا عَلِيُّ... أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ الْفَائِزُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»[۳]؛ -ای علی! تو و پیروانت روز قیامت رستگارید-. شیعه در طول تاریخ، فرقهای حق طلب، همیشه در حال مبارزه با حکومتهای جائر در کشورهای اسلامی بوده و دارای فرقههای گوناگون است که مهمترین آن امامیه، اسماعیلیه و زیدیه است. در اصول عقاید نیز، دارای شعب مختلفی است؛ از جمله غلات، زیدیه و امامیه که هر یک از آنها خود، دارای فرقههای متعددی هستند[۴]؛ چنانکه غلات: افراطیان در مورد علی (ع) شامل سبائیه، کاملیه، نبائیه و مفوضه میباشد و زیدیه: شامل جارودیه، سلیمانیه و مزّیه است؛ ولی امامیه اثناعشریه، انشعاب نپذیرفته است[۵].
نهضت تشیع
تشیع از روزی که پیامبر اسلام(ص) در مورد امام علی(ع) فرمود: «يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ هُمُ اَلْفَائِزُونَ» پا گرفت و جمعی از یاران صدیق پیامبر(ص) که بیشتر آنها عرب بودند به عنوان شیعیان علی شهرت یافتند. نهضت تشیع را ناشی از اندیشه ناسیونالیزم ایرانی دانستن، به همان اندازه شگفتانگیز و دور از واقعیت است که اسلام را نشأت گرفته از اندیشه عربی پنداشتن. برخی از مستشرقان اعتقاد شیعه به ریشه الهی امامت را برخواسته از اعتقاد نیاکان ایرانی مبنی بر «فرّه ایزدی» و بر موهبت الهی بودن سلطنت در دودمان ساسانی دانستهاند[۶] و از این رهگذر تشیع را به اندیشه ناسیونالیزم ایرانی ارتباط دادهاند. در سیر تدریجی گسترش تشیع در ایران، و سایر ممالک در نیمه ی دوم سده اول هجری، به مرحله ی دیگری میرسیم، که این مرحله، نشأت گرفته از نهضت عظیم امام حسین(ع) و پیامدهای آن است. نهضت عظیم امام حسین(ع)، برخاسته از متن اسلام محمد(ص) و علی(ع) بر ضد ستمگران اموی به سرکردگی یزید بن معاویه بود، این نهضت، توانست مسلمانان مظلوم، از جمله موالی محروم ایران را به سوی خاندان رسالت، سوق دهد، خون پاک و جوشان شهدای کربلا، قیامهایی به وجود آورد، که ایرانیان در اکثر این قیامها، از جمله قیام مختار، شرکت فعال داشتهاند، پیام خونبار حسین(ع)، گسترش تشیع را توان و سرعت بخشید، و احساسات پاک انسانهای آزاداندیش را - که در ایران از اینگونه افراد، بسیار بودند - به جوش آورد، و جوانمردان با انصاف را بر ضد بنیامیه که دشمن قسمخورده شیعه بودند، برانگیخت و خط سرخ تشیع را در پیشانی پدیدههای عصر، ترسیم کرد[۷].[۸]
منابع
پانویس
- ↑ ر. ک: امامت؛ تاریخ جامع ادیان، ص۷۶۷.
- ↑ معالم المدرستین، ج۱، ص۳۴۶.
- ↑ بحار الانوار، ج۳۹، ص۲۴۸؛ ج۶۸، ص۴۶.
- ↑ تاریخ جامع ادیان، ص۷۷۸-۷۷۲؛ فرهنگ اصطلاحات رجالی، ص۸۴.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۶۵.
- ↑ ادوارد براون، تاریخ ادبیات در ایران، ج۱، ص۱۴۲ و ۱۹۵.
- ↑ فقه سیاسی، ج۱۰، ص۱۰۴.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۷۴۱.