البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از تفسیر البیان)
البیان فی تفسیر القرآن
زبانعربی
نویسندهسید ابوالقاسم خوئی
ناشرانتشارات دار الزهراء
محل نشربیروت، لبنان
سال نشر۱۴۰۸ ق، ۱۳۶۷ ش
شماره ملی۱۹۹۷۴۴۲

البیان فی تفسیر القرآن کتابی است به زبان عربی که مشتمل بر تأویل و تفسیر قرآن کریم می‌‏باشد. این کتاب اثر سید ابوالقاسم خوئی است و انتشارات دار الزهراء انتشار آن را به عهده داشته‌ است.[۱]

دربارهٔ کتاب

البیان فی تفسیر القرآن در یک مجلد (۵۵۷ صفحه) که ۴۱۳ صفحه آن، مقدمه کتاب با موضوعات علوم قرآنی است و بقیه آن، تفسیر سوره حمد را تشکیل می‌دهد. مؤلف آن آیت الله سید ابوالقاسم خویی از فقیهان بلندپایه معاصر است در مقدمه کتاب، ضمن علاقه‌مندی خود به تلاوت قرآن در کودکی، فهم مفاهیم قرآن را برای هر مسلمانی که خواهان دریافت حق و حقیقت باشد لازم و ضروری می‌شمرد و معارف و رهنمودهای آن را پشتوانه و مستمسک تمام جویندگان دانش و صاحب‌نظران در لغت، فقه، حکمت، وعظ و اخلاق می‌داند و قرآن را بزرگ‌ترین معجزه ابدی و جاویدان آخرین دین بر آخرین پیامبر می‌شناساند و تفاسیر فراوان مفسران را با همه تنوع‌شان قطره‌ای ناچیز در مقابل اقیانوسی بزرگ قلمداد می‌کند که تنها به پرتوی از حقایق آن دست یافته‌اند. آنگاه یادآور می‌شود که: «مفسر باید همگام با آیات قرآن پیش برود و مقصود از اشارات آن را توضیح دهد و مدلول آیات قرآن را با خود قرآن و دلالت ظاهری آن معنی و تفسیر کند و به آراء شخصی و گرایش‌های فکری و سلیقه‌ای خاصی تکیه نکند و در هر موضوعی از موضوعات قرآن، باید با آگاهی از آن موضوع وارد تفسیر آن شود. به نظر او مفسر باید با توانایی‌های لازم دائرة‌المعارف کاملی برای آیات قرآن تدوین کند که البته هیچ یک از مفسران توانایی چنین کاری را ندارند از این رو بر آن شدم کتابی در تفسیر قرآن بنویسم که جامع نکات و مزایای تفسیری باشد».

مؤلف در ادامه توضیح می‌دهد که: این جانب در این تفسیر تنها به مباحث و موضوعاتی که مربوط به معانی قرآن است خواهم پرداخت و از مباحثی که مربوط به لغات و اِعراب قرآن می‌شود صرف‌نظر خواهم کرد. بنابراین محدوده بحث در این تفسیر اولاً عبارتند از:

  1. ظواهر آیات و محکمات قرآن
  2. روایات و احادیث متواتری که ثبوت آنها قطعی و بدون اشکال است
  3. احکام عقل نظری صحیح و آنچه را که عقل، مستقلاً آن را درک می‌کند. ثانیاً روش ما در این تفسیر، روش تفسیر قرآن به قرآن است[۲].

مؤلف در صدد نگاشتن تفسیری کامل از قرآن کریم بوده ولی بعداً به دلایلی، آن را پس از اتمام تفسیر سوره حمد، تعطیل نموده و تنها به "مدخل التقسیر" آنکه شامل موضوعات: فضل القرآن، اعجاز القرآن، اوهام حول اعجاز القرآن، حول سائر المعجزات، اضواء علی القراء، نظرة فی القراءات، صیانة القرآن من التحریف، فکرة عن جمع القرآن، حجیة ظواهر القرآن، النسخ فی القرآن، البداء فی التکوین، حدث القرآن و قدمه که جمعاً ۱۲ موضوع مهم در علوم قرآنی می‌شود اکتفا نموده است.

دقت نظر مؤلف در هریک از این مباحث در نوع خود اگر بی‌نظیر نباشد، بسیار کم‌نظیر است. او با این اثر قرآنی نشان داده که پا به پای اوج فقاهت در عرصه علوم قرآنی و تفسیر نیز، صاحب نظری بلندپایه و تأثیرگذار است. افسوس که فضای فکری و فرهنگی آن روز حوزه نجف که فضای رکود تفسیر و صعود فقاهت بوده او را از پیگیری این کار بزرگ و بایسته باز داشته است! اگر این تفسیر با این سبک و شیوه و استواری، همچنان ادامه پیدا می‌کرد، بی‌گمان بر تارک تفاسیر می‌درخشید و خلأ بزرگی در عرصه تفسیر را پر می‌کرد، شیوه او در تفسیر سوره حمد این است که نخست زمان نزول آن را یادآور شده و آن را می‌دانسته است؛ چون نماد عملی احکام اسلام با نماز آغاز گردیده و نماز بدون سوره حمد هم، نماز نیست، همچنان که پیامبر فرموده: «لَا صَلَاةَ إِلَّا بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ‏»[۳].

سوره حمد در ردیف نخستین سوره‌های نازل شده قرآن کریم به حساب می‌آید. آنگاه فضیلت این سوره را یاد نموده و ضمن بیان تعداد آیات آنکه هفت آیه بیش نیست، اهداف آن را برشمرده و هدف اصلی این سوره را دو مسئله مهم دانسته است که یکی "توحید" و دوم "معاد" می‌باشد. مؤلف به‌ویژه توحید در عبادت را به خوبی تشریح نموده که تنها خدا است که دارای رحمت بی‌پایان و مالک مطلق و سلطان واقعی بر همه چیز است و تنها اوست که معبود به حق و سزاوار پرستش و توکل است. بنابراین انسان عاقل به احدی جز او روی نمی‌آورد و غیر او را پرستش نمی‌کند و فقط از او یاری میطلبد و به جز او بر دیگری توکل نمی‌کند.

پس از تفسیر «بسمله» لغات و مفردات این سوره را توضیح داده و کلمه «الله» را به چهار دلیل، عَلَم مختص به ذات پروردگار دانسته و به اشکالاتی که در این باره شده، پاسخ گفته است. «بسمله» را در اول سوره‌های قرآن با دلایل متقن جزو قرآن دانسته و به دلایل مخالفین پاسخ گفته است. در تفسیر ﴿مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ[۴] قرائت «مالِک» را بر «مَلِک» ترجیح داده است. در تفسیر ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ[۵] پس از بیان اقسام عبادت، در خصوص «انحصار استعانت به خدا» این انحصار در استعانت را تنها مربوط به «انحصار استعانت به خدا در عبادت» می‌داند و می‌گوید: هیچ مانعی ندارد که انسان در کارها و مقاصدش از غیر خدا استعانت بجوید و از آنها ماد و یاری بطلبد، چنان که فرموده است: ﴿وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ[۶]، ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى[۷]، ﴿قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ[۸]. بنابراین استعانت و یاری‌طلبیدن در کارها به خدا اختصاص ندارد، بلکه از همه کس و همه چیز می‌‌توان کمک گرفت و منظور از ﴿إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ[۹] استعانت و استمداد‌طلبیدن از خدا برای توفیق یافتن بر عبادت بیشتر و بهتر است که به نحو احسن و خالص‌تر انجام گیرد. مقصود از اختصاص دادن چنین استعانت و استمدادی به خداوند متعال برای اثبات این حقیقت است که عمل اختیاری بشر، حدّ وسط میان جبر و تقویض است و اعمال انسان در عین اختیاری و ارادی بودن به مدد و کمک خداوند وابسته می‌باشد که هر آن و هر لحظه باید از طرف او عنایت شود و فیوضات الهی شامل حالش گردد و اگر این امدادرسانی لحظه‌ای قطع گردد، انسان قادر بر اتمام عبادت و یا انجام دادن هیچ کاری نخواهد بود. و علت تأخیر ﴿إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ از ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ نیز روشن است؛ زیرا خداوند نخست عبادت و پرستش را به خود اختصاص داده است؛ بنابراین مؤمنان به جز خدا هیچ کس و هیچ چیزی را نباید عبادت کنند و سپس به این نکته اشاره فرموده که عبادت و پرستش گرچه از آنان صادر می‌شود ولی این کار به کمک خداوند است[۱۰].

در تفسیر ﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ[۱۱] می‌نویسد: ﴿غَيْرِ یا بدل است از جمله ﴿الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ[۱۲] یا صفتی است برای ﴿ الَّذِينَ؛ زیرا نعمت پروردگار هم مانند رحمتش فراگیر و همگانی و شامل تمام افراد بشر است. و فایده وصف قرار گرفتن ﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ برای جمله ﴿أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ این است که جمله ﴿الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ عمومیت دارد و شامل تمام کسانی است که خداوند به آنان نعمت داده است. از این رو معنی آیه چنین می‌شود که: این بنده از خدا می‌خواهد که او را به راه بندگان نیکش هدایت کند، همان کسانی که شکرگزار نعمت‌های پروردگارند و کفران نعمت نمی‌کنند و راه ناسپاسی یعنی گمراهی و ضلالت را نمی‌پیمایند و مورد غضب الهی قرار نمی‌گیرند و در نتیجه رستگاری و سعادت دنیا و آخرت نصیبشان خواهد شد.

بخش تعلیقات و پاورقی‌های این تفسیر نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که بیش از سی صفحه کتاب را به خود اختصاص داده است. امتیاز برتر این تفسیر این است که ضمن تقل آراء مفسران شیعه به نقل و نقد آراء مفسران اهل سنت نیز پرداخته و به بیان آراء تفسیری و احادیثی که در ذیل آیات یا در مباحث علوم قرآنی آورده‌اند اهمیت و بهاء داده و در مقام نقد نیز به گونه عالمانه و کاملاً منصفانه به بررسی آنها پرداخته است. در مجموع شیوه مباحث این تفسیر نه تنها از افتخارات شیعه بلکه الگویی برای تفسیرنگاری در دنیای اسلام است. به نظر می‌رسد که مؤلف، از شیوه تفسیری استادش علامه محمد جواد بلاغی در تفسیر «آلاء الرحمان فی تفسیر القرآن» تأثیر فراوانی پذیرفته است و تطبیق این دو تفسیر به وضوح نشان دهنده این امر است. تفسیر بلاغی نیز مشتمل بر مباحث پر ارج علوم قرآنی و سپس تفسیر سوره حمد تا پایان سوره نساء و بخش نخست از سوره مائده است که در نوع خود از جهت سبک تفسیری و بیان نکات عالمانه آن کم‌نظیر است[۱۳][۱۴]

فهرست کتاب

در این مورد اطلاعاتی در دست نیست.

دربارهٔ پدیدآورنده

سید ابوالقاسم خویی
آیت الله سید ابوالقاسم خویی (متولد ۱۲۷۸ش، متوفی ۱۳۷۱) از مراجع تقلید شیعیان، تحصیلات حوزوی خود را در محضر اساتیدی همچون حضرات آیات: محمد حسین غروی نائینی، محمد حسین غروی اصفهانی و سید علی قاضی طباطبایی به اتمام رساند. تأسیس مؤسسه خیریه و دارالایتام، در کشورهای مختلفی از جمله ایران، عراق، مالزی، انگلستان، امریکا و هند، مبارزه بارژیم پهلوی، تأسیس مدرسه مدینة العلم در قم و مدرسه دارلعلم در نجف اشرف ازجمله فعالیت‌های وی است. او تاکنون چندین جلد کتاب به رشته تحریر درآورده است. «البیان فی تفسیر القرآن»، «معجم رجال الحدیث» برخی از این آثار است.[۱۵]

پانویس

  1. وبگاه بازار کتاب قائمیه
  2. مقدمه البیان، ص۱۲-۱۳.
  3. تهذیب الاحکام، ج۲، ص۱۴۶، باب ۲۳، ح۳۱؛ صحیح البخاری، کتاب الأذان، ح۷۱۴.
  4. «مالک روز پاداش و کیفر» سوره فاتحه، آیه ۴.
  5. «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم» سوره فاتحه، آیه ۵.
  6. «از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بی‌گمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵.
  7. «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید» سوره مائده، آیه ۲.
  8. «گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم» سوره کهف، آیه ۹۵.
  9. «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم» سوره فاتحه، آیه ۵.
  10. البیان، ص۴۷۸-۴۷۹.
  11. «راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۷.
  12. «راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۷.
  13. البیان، سیدابوالقاسم موسوی خویی، بیروت، دار الزهراء، ۱۴۰۸ق.
  14. کوشا، محمد علی، مقاله «تفسیر البیان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  15. وبگاه پدیدآورنده

دریافت متن