تمسک به اهل بیت در اخلاق اسلامی
تمسک به اهل بیت (ع) از جمله وظایفی است که برای مسلمانان مشخص شده است که انسان را از ضلالت و گمراهی حفظ میکند و به سعادت میرساند. تمسک به ائمه(ع) دارای مراتبی است که برخی از آنها عبارتاند از: شناخت امام؛ محبت اهل بیت؛ تبعیت از ایشان؛ تسلیم بودن در برابر آنها و توسل به آن حضرات.
مقدمه
از قرآن کریم به خوبی استفاده میشود که شریعت مطهّر بدون تمسّک به عترت ناقص بوده، مورد رضایت و پذیرش حضرت حق قرار نخواهد گرفت: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۱].
بلکه آشکار میشود که اسلام بدون اهل بیت (ع) چیزی نبوده، عنوان یک دین کامل را نخواهد یافت: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾[۲].
گذشته از این، از روایات فراوان موجود در کتب شیعه و سنّی نیز استفاده میشود، که اعتقاد به اسلامی که اهل بیت (ع) در آن از جایگاه ویژه خود برخوردار نباشند، تنها گمراهیآور و هلاکتساز بوده، و سرانجام به کفر، نفاق و مرگ جاهلی منجر خواهد شد. پیامبر اکرم (ص) بارها و بارها میفرمودند: "من در میان شما دو چیز پربها را به یادگار میگذارم: کتاب خدا و خاندان خود را، این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند"[۳] و نیز میفرمودند: "مثال اهل بیت من در میان شما، مثال کشتی نوح است، که هرکس بدان پناه جست نجات یافت، و هرکس از آن باز ماند غرق شد"[۴] و نیز میفرمودند: "هرکس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نمیشناسد، به مرگ جاهلی ـ عصر پیش از نزول اسلام - از دنیا رفته است"[۵].
همراهیِ قرآن با عترت و عترت با قرآن، و گردش این دو در مدار یکدیگر، از جمله مباحثی است که آیات و روایات فراوانی، بدون هیچگونه ابهام و اجمالی بر آن دلالت دارند. آری! هرکس این مطلب را در طول تاریخ نپذیرفته، تنها از آن روی بوده که حبّ ریاست، ثروت و یا خودنمائی او را به خود دچار ساخته، اینگونه به خطایش انداخته است. عموم مردم نیز از پیشوایان خود پیروی کرده در این دام شیطان گرفتار شدهاند؛ به این حدیث شریف بنگرید: "پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: حق با علی است و علی با حقّ است، و هرکجا علی باشد حق همانجاست"[۶].[۷]
مراتب تمسّک به عترت
تمسّک به عترت نیز همچون تمسّک به قرآن کریم، از مراتبی چند برخوردار است؛ مراتبی که از سویه ضعف به سویه شدّت رو مینهد، و مرتبه کمال آدمی را معیّن میسازد.
- مرتبه نخست: گاه از باب علم الیقین میباشد. میتوان ادّعا کرد که تمامی شیعیان دستکم به این مرتبه رسیدهاند. سخنان، رفتار، مجالس عزاداری، زیارتها و تجلیلی که از اهل بیت (ع) مینمایند، دلیل آشکاری است که نشان دهنده رسیدن آنان به این مرتبه میباشد. خدای را بر این نعمت بزرگ سپاس میگوئیم، و از او طلب مینمائیم که ما، پدران و مادرانمان را از دریای مغفرت خود بهرهمند نماید!
- مرتبه دوم: این مرتبه، ویژه خواصّ شیعه است. آنان کسانی هستند که به مرتبه عین الیقین رسیدهاند، از اینرو تمسّک به اهل بیت (ع) نه تنها در عقل ایشان که در قلبشان نیز رسوخ کرده است. بالاتر آنکه آنان بدون هیچ شبههای با آن عجین شده گوشت و پوستشان با آن مخلوط شده است. اینان نور ولایت را همچون چراغی که در اُطاق روشن است، میبینند، و بلکه آن نور را از نور جهان افروز خورشید نیز روشنتر مییابند.
- مرتبه سوم: اَخصّ خواصّ شیعه اما، کسانی هستند که به مرتبه سوّم از مراتب تمسّک به اهل بیت (ع) دست یافتهاند. اینان از مرتبه کشف و شهود گذشته آنچه برای دیگران در مرحله غیب قرار دارد را، به عیان یافته برای آنان به مرحله شهود رسیده است. خداوند این مرتبه بلند را برای آنان مبارک گرداند؛ و مبارک است خداوندی که آنان را به این مقام بینظیر ارتقاء بخشیده است! اینان هر لحظه در حضور اهل بیت (ع) به سر میبرند، و در غیبت و حضور آنان را در مییابند؛ از اینرو غیب برای آنان حضور است، و حضور شهود. در زیارت جامعه اینگونه به این مرتبه اشاره شده است: "پدرم، مادرم، خودم، خانوادهام و دارائیام فدای شما باد!، یاد شما در میان یادکنندگان است و اسامی شما در میان اسامی و تنهای شما در میان سایر تنها و روحهای شما در میان سایر روحها و جان شما در میان سایر جانها و آثار شما در میان سایر آثار و قبرهای شما در میان سایر قبرها؛ چه شیرین است اسماء شما و چه بلند مرتبه است جانهای شما و چه عظیم است شأن و مرتبه شما و چه بزرگ است ارزش شما"[۸].[۹]
مراتب دیگر از تمسّک به عترت
گذشته از این، تمسّک به عترت همچون تمسّک به همسنگ آن قرآن کریم، به اعتبار متعلق و فوائدی که بر آن مترتّب میشود، از مراتب دیگری برخوردار است. در اینجا به شماری از این مراتب اشاره میکنیم:
نخست: شناخت امام
مهمترین وظیفه امّت در قبال امام، معرفت نسبت به اوست؛ زیرا بهرهگیری از وجود امام و هدایتهای او فرع بر شناخت اوست و بدون شناخت او هرگز نمیتواند به اسلام واقعی برسد و اگر کسی امام خود را نشناسد در گمراهی و جهل خواهد بود:«مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً». شناخت امام هم میتواند نسبت به جایگاه او باشد یا شناخت حقوق و سیره و معارف ایشان. چندین راه نیز برای شناخت امام بیان شده است مانند: تبیین و معرفی پیامبر؛ وصیت امام پیشین؛ معجزه و شواهد و قراین قطعی مانند: اخلاق پسندیده، علم و حکمت و غیره[۱۰].
دوم: محبّت به عترت
این مرتبه از مراتب تمسک به اهل بیت، با قلوب شیعیان درآمیخته است. این محبّت برای محبّان بسیار پرثمر بوده و شیعیان را از آتش دوزخ نجات میدهد؛ چه اینان هرچند وارد جهنّم شوند، اما اگر لیاقت شفاعت را بیابند به واسطه آن از آن مظهر غضب الهی خارج میشوند. این در شمار فوائد اُخروی محبّت به ائمّه هدی (ع) است. در دنیا امّا، بازداشتن انسان از بسیاری از امور هلاکت آفرین و هدایت او به راههای نجات، در شمار مهمترین این فوائد قرار دارد؛و در نتیجه میتوان گفت که محبّت به عترت طاهر پیامبر اکرم (ص)، فخری است که هیچ افتخار دیگری همسان و هماورد آن نیست[۱۱].
سوم: متابعت از اهل بیت (ع)
محبّت، گاهی از عقل و مبانی عقلانی نشأت میگیرد. محبّتی که عالم و علمآموز نسبت به دانش در خود مییابند، از همین نمونه است، و از همین رو است که این هر دو عمری را در کار آن میکنند تا هم بیاموزندش و هم آن را به دیگران بیاموزند[۱۲]؛ گاهی نیز از قلب بر میخیزد. محبّتی که مادر نسبت به فرزند خود در دل مییابد، محبّتی قلبی است؛ گاه نیز از احساس و عواطف پدید میآید. در این مورد معمولاً آثار عقلی و قلبی چندانی بر آن پدید نمیآید. سِرّ آنکه برخی از متابعان اهل بیت (ع) در عین محبّت ایشان، دست به گناه آلوده میکنند نیز در همین نکته است که آنان بر اساس عواطف و احساسات خود به محبّت اهل بیت (ع) گرویدهاند[۱۳].
چهارم: تسلیم بودن در مقابل اهل بیت (ع)
تسلیم اهل بیت (ع) بودن، دستوری الهی است. خداوند فرشتگان را موظف کرده که به همراه او بر پیامبر عظیمالشأن اسلام (ص) درود بفرستند: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾[۱۴] و در برابر راهنمایی آن حضرت تسلیم محض باشند. ازاینرو، مؤمن واقعی کسی است که درون جانش، در برابر دستورات و حکم پیامبر (ص) تسلیم محض باشد و در خود احساس ضیق و تنگی نکند[۱۵].
پنجم: توسّل به اهل بیت (ع)
دستور به توسل یک دستور الهی است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ﴾[۱۶]. مصادیق وسیله نیز، در نگاه رسول خدا (ص) اهل بیتاند[۱۷] در جایی دیگر فرمودند: ما وسیله بهسوی خداییم و اتصال به رضوان الهی [۱۸]. سرّ توسل به اهل بیت (ع) و سوگند دادن خدا به حق ایشان این است که آنان بهترین مجرای فیض الهیاند[۱۹].
منابع
پانویس
- ↑ «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۳۲.
- ↑ «مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ»؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۱۹.
- ↑ «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ فَقَدْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۸۹.
- ↑ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌ مَعَ الْحَقِ يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ»؛ بحارالأنوار، ج۱۰، ص۴۳۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۴، ص ۴۰۱-۴۰۳.
- ↑ «بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي ذِكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ وَ أَسْمَاؤُكُمْ فِي الْأَسْمَاءِ وَ أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ وَ آثَارُكُمْ فِي الْآثَارِ وَ قُبُورُكُمْ فِي الْقُبُورِ فَمَا أَحْلَى أَسْمَاءَكُمْ وَ أَكْرَمَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَعْظَمَ شَأْنَكُمْ وَ أَجَلَّ خَطَرَكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۴، ص ۴۰۳ ـ ۴۰۴.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۱، ص ۲۶۶؛ محمدی، رضا، امامشناسی، ص۸۳-۸۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۴، ص ۴۱۱ ـ ۴۱۳.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۳۱.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۴، ص ۴۱۳ ـ ۴۱۴.
- ↑ «خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۱۰۳-۱۰۴.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید» سوره مائده، آیه ۳۵.
- ↑ «وَ هُمُ الْوَسِيلَةُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۵۸.
- ↑ «وَ نَحْنُ الْوَسِيلَةُ إِلَى اللَّهِ وَ الْوُصْلَةُ إِلَى رِضْوَانِ اللَّهِ»؛ بحارالأنوار، ج۲۵، ص۲۳.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۸۶-۸۷.