جایگاه فرد در تحقق آزادی سیاسی چیست؟ (پرسش)
جایگاه فرد در تحقق آزادی سیاسی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | ؟ |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
جایگاه فرد در تحقق آزادی سیاسی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید کاظم سیدباقری در کتاب «آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم» در اینباره گفته است:
«انسان در قرآن کریم، موجود مختار، با اراده و آزاد است که دارای حق انتخاب در عرصه سیاسی است، خدای متعال در کلام خویش بیانی روشن دارد که حکایت از اختیار انسان دارد، در سوره یونس پس از بیان جریان ایشان و برای رفع دلتنگی پیغمبر اسلام (ص) میفرماید که بنا نیست تا مردم به ایمان مجبور شوند: ﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ﴾[۱].
این از سنتهای الهی است که انسانها، به اختیار خویش ایمان آورند. در نگرشی فراگیر، در قرآن کریم، افعال انسانها به خود آنان منتسب است که فرمود: ﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ﴾[۲].
در سوره لیل نیز بر این امر اشاره دارد که افعال انسان، همه از آن اوست، اگر در راستای نیکی، عمل کند، اراده و مشیت خداوند، یاری این گونه افراد و هدایتگری آنان است و کسی که شقاوت ورزد، به جستوجوی گمراهی رفته است. خداوند میفرماید: ﴿إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى * فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى * وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى* وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى * وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى﴾[۳].
پس، حکم بر این استوار شده است تا کسی به ایمان مجبور نگردد و به آن وادار نشود که ایمان به عنوان امری درونی، از روی اکراه، بیمعناست. با این مبنای قطعی در انسانشناسی، فرد فرد انسانها، توان مییابند تا کنشگران اصلی در آزادی سیاسی و پذیرندگان یا مخالفان حاکمیت طاغوت یا الله، در جامعه باشند. با توجه به این مبناست که انسان در گام اول و جامعه انسانی در گام دوم، یکی از اصلیترین کنشگران و عوامل آزادی به شمار میآیند. تا فرد انسانی خود نخواهد و اقدام نکند و حرکتی انجام ندهد، به آزادی نمیرسد، شواهد گوناگون تاریخی از جمله انقلابهایی که در سده اخیر رخ داده، به شفافی گواهی میدهند که رهایی از یوغ طاغوتها و سیطره مستبدان همیشه همراه با اقدام تکتک انسانها بوده و آنان با کار جمعی و با همبستگی همدلانه، توانستهاند، در بزرگراه آزادی راه پویند.
در نگرش قرآنی، درست است که انسان، اختیار تکوینی دارد که حق یا باطل را انتخاب کند، مسیر خویش را به سوی راه یا چاه بپیماید، اما به واقع و به حکم تشریع الهی، نباید باطل را برگزیند و لذا اگر چنین کند در دادگاه الهی محاکمه میشود. همه آزادیها از سوی خدای متعال در ذات و سرشت انسان نهاده میشود، لذا به تعبیر صاحب تفسیر تسنیم، این اصل که به ایمان و اعتقاد شخص مربوط میشود، زوالپذیر نیست، چنان که در قرآن بدان تصریح شده است[۴]؛ زیرا عقیده امری قلبی و باطنی است و هر کس در دینداری و دینپذیری آزاد است؛ وی سپس به این امر اشاره میکند که این آزادی به معنای آن نیست که نتایج اعتقادی هر دو طریق (دینداری و بیدینی) یکسان باشد. درست است که خداوند انسان را تکویناً آزاد آفریده است؛ امّا هرگز نفرموده که نتیجه هر دو طریق (ایمان و کفر) واحد است و او را به یک مقصد رهنمون میسازند. انسان، تکویناً صاحب اراده، خلق شده و میتواند یکی از دو مسیر هدایت یا ضلالت را برگزیند: ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾[۵] لکن پس از انتخاب مسیر و ادامه آن قادر به انتخاب نتیجه نخواهد بود، زیرا نتایج اعمال، اعتباری نیستند، بلکه حقیقی و تکوینیاند. نتیجه طریق ایمان، بهشت است و مقصد کفر، جهنم؛ اولی تنّعم است و دومی تألّم، به همین جهت در ادامه خداوند میفرماید: ﴿قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ﴾[۶]؛ یعنی پس از انجام دادن رسالت پیامبر عظیمالشأن اسلام که مسیر هدایت را از ضلالت جدا فرمود و مردم دو مسیر مختلف را از هم شناخته و به آثار و نتایج آن آگاه شدند، اکراهی در کار نیست و هیچ کس حق اکراه دیگری را ندارد، گزینش دین یا بیدینی، امری است قلبی و باطنی که اکراه در آن راه ندارد؛ نظیر آزادی بشر در انتخاب عسل و سمّ که هیچ جبری در میان نیست؛ لکن هر یک اثر خاص خود را دارد[۷]؛ پس انسان هرچند از حیث تکوینی میتواند هر نوع حکومتی را برگزیند، اما از حیث تشریعی و با توجه به دستور دین، نمیتواند حکومت استبدادی را بپذیرد و طبعاً آثاری که از هر حکومت به جامعه انسانی میرسد، متفاوت خواهد بود.
در این نگره، آزادی، نخست از درون آغاز میشود و با خلاصی از زنجیرهای اسارت درون، انسان آزاده میکوشد به آزادی برسد. آنگاه که انسان از بندهای نادانی و شهوتپرستی رها شود، توان مییابد از سیطره ستمگران و جباران رهایی یابد. وابستگیها و دلدادگیهای ناشایست و غیرخدایی، آزادگی را از انسان میگیرد و انسانی که آزاده نباشد، آسانتر به حکم طاغوت سر فرو میآورد؛ بنابراین انسان به عنوان عامل آزادی که اختیار را در ذات و سرشت خویش دارد و خداوند او را آزاد آفریده است، بیشترین نقش برای به دست آوردن آزادی سیاسی دارد و تا زمانی که اقدام نکند، جامعه در آرامشی گورستانی فرو خواهد رفت و صدای احدی در اعتراض به ستم دیکتاتورها شنیده نخواهد شد. واقعیت آن است که مستبدان برای در هم شکستن آزادیخواهان، همه کاری میکنند، اما افراد نباید به اندک چیزی بشکنند که آزادهمرد، در هر حال آزاد است. به تعبیر امام صادق (ع): «إِنَّ الْحُرَّ حُرٌّ عَلَى جَمِيعِ أَحْوَالِهِ إِنْ نَابَتْهُ نَائِبَةٌ صَبَرَ لَهَا وَ إِنْ تَدَاكَّتْ عَلَيْهِ الْمَصَائِبُ لَمْ تَكْسِرْهُ وَ إِنْ أُسِرَ وَ قُهِرَ وَ اسْتُبْدِلَ بِالْيُسْرِ عُسْراً كَمَا كَانَ يُوسُفُ الصِّدِّيقُ الْأَمِينُ (ص) لَمْ يَضْرُرْ حُرِّيَّتَهُ أَنِ اسْتُعْبِدَ وَ قُهِرَ وَ أُسِرَ وَ لَمْ تَضْرُرْهُ ظُلْمَةُ الْجُبِّ وَ وَحْشَتُهُ»[۸].
به راستی آزاده در هر حال آزاد است، اگر گرفتاری برایش پیش آید، در برابر آن شکیبا باشد و اگر مصیبتها بر او هجوم آورند، او را نشکنند، اگرچه اسیر شود و مقهور گردد و به جای رفاه او سختی فرا رسد، چنانچه یوسف صدیق امین (ع) بود، با آنکه او را به بندگی گرفتند، مقهور و اسیر شد، اما تاریکی چاه و ترس آن، به او زیانی نرسانید. چنین است که کنشگری سیاسی از افراد آغاز میشود، همانها هستند که دست رد بر سینه خودکامگان میزنند و با پایداری موانع آزادی را از جامعه بر میچینند. تفطن به این نکته مفید خواهد بود که این امر به معنای آن نیست که فرد، خود بخواهد آزادی را در جامعه عملی کند که تصویر آزادی بدون حضور سازمان و دولت، سخت به نظر میرسد، لذا فرد تلاش میکند برای آزادی، بستر و مسیر را آماده میکند، مانعزدایی میکند و راه را به سوی تشکیل جامعهای آزاد هموار میسازد»[۹]
پانویس
- ↑ «و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
- ↑ «برای کارهایی که مردم کردهاند در خشکی و دریا تباهی به چشم میخورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کردهاند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.
- ↑ «که کوشیدنتان گونهگون است * امّا آنکه بخشش کند و پرهیزگاری ورزد * و آن وعده نیکوترین (بهشت) را راست بشمارد * زودا که او را در راه (خیر و) آسانی قرار دهیم * و اما آنکه تنگچشمی کند و بینیازی نشان دهد * و وعده نیکوترین (بهشت) را دروغ شمرد * زودا که او را در راه سختی قرار دهیم» سوره لیل، آیه ۴-۱۰.
- ↑ ر.ک: ﴿متن﴾ بقره ۲۵۶.
- ↑ «ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.
- ↑ «که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی، جامعه در قرآن، ج۱۷، ص۴۷۵.
- ↑ محمد بن یعقوب الکلینی، کافی، ج۲، ص۸۹.
- ↑ سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم، ص ۲۲۵.