جباران چگونه می‌توانند یکی از موانع بیرونی آزادی سیاسی به‌شمار روند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جباران چگونه می‌توانند یکی از موانع بیرونی آزادی سیاسی به‌شمار روند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیاستکبار - آزادی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

جباران چگونه می‌توانند یکی از موانع بیرونی آزادی سیاسی به‌شمار روند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید کاظم سیدباقری

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید کاظم سیدباقری در کتاب «آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم» در این‌باره گفته‌ است:

«در ادبیات قرآنی یکی از دیگر کسانی که مانع آزادی است و جلوی اختیار مردم را در امور سیاسی و تعیین سرنوشت می‌گیرد، جبار است، قدرتمندی چیره‌گر، سرکش و سلطه‌جو[۱] و دارای نفوذ که طرف مقابل را مقهور و زیر سلطه خود قرار می‌دهد، اختیار را از او می‌گیرد به گونه‌ای که مجالی برای انتخاب ندارد و محکوم و مغلوب خویش می‌سازد[۲]. به کسی جبّار گفته می‌شود که نقص و کاستی خود را با ادعای تعالی و منزلتی که شایستگی آن را ندارد، جبران می‌کند. مردم را مجبور می‌سازد و مقهور و ناگزیر به آن چیزی که خود می‌خواهد[۳]. در لغت آمده است که به “سلطان”، “جَبْر” می‌گویند، به دلیل آنکه هرگونه اراده کند بر مردم، قهر می‌ورزد و “اجبار” در اصل، وادارکردن دیگری و اکراه است[۴]؛ همچنین گفته شده که جبار کسی است که همراه با خشم و غضب، می‌کشد[۵]. با رویکرد جباریت که از اوصاف حاکمان اسارت‌گر و محدودیت‌طلب است، حاکم، هرگونه آزادی را از شهروندان خود سلب می‌کند و افراد اجازه ندارند که به آزادی انتخاب کنند یا حتی باور و اعتقادی را برگزینند.

این افراد با توجه به نظامی سیاسی که تشکیل می‌دهند، حقوق مردم را به سادگی پایمال می‌کنند و آزادی‌های آنان را محدود.

لذا در روایت آمده است: «الْجَبَّارُونَ‏ أَبْعَدُ النَّاسِ‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»[۶]. جباران و سرکشان متکبر، در روز رستاخیز، دورترین مردم از خداوند بزرگ هستند.

قدرتی که حقوق مردم را نادیده انگارد و آنان را مجبور به میل و خواسته‌های خود می‌سازد، از مسیر هدایت، دور و به حوزه استکبار، استبداد و جباریت، نزدیک شده و آزادی شهروندان را محدود می‌سازد. نانینی حکومت استبدادی را این گونه توصیف می‌کند که حاکم، مملکت را مال خود می‌پندارد، لذا هر تصمیم که می‌خواهد می‌گیرد، کسی حق اعتراض ندارد و حق شهروندان را به سادگی نقض می‌کند: در این نوع حکومت، حاکم مانند آحاد مالکین، نسبت به اموال شخصیه خود با مملکت و اهلش معامله فرماید، مملکت را به ما فیها، مال خود انگارد و اهلش را مانند عبید و اماء، بلکه اغنام و احشام برای مرادات و درک شهواتش مسخر و مخلوق پندارد، هر که را به این غرض وافی و در مقام تحصیلش، فانی دید، مقربش کند و هر که را منافی یافت از مملکت که ملک شخصی خودش پنداشته، تبعیدش نماید... هر حقی را که خواهد احقاق و اگر خواهد، پایمالش کند[۷].

با این نگره، جایی برای آزادی انسان باقی نمی‌ماند و ورود جبار به جامعه، برابر است با انکار حقوق شهروندی و نفی آزادی سیاسی»[۸]

پانویس

  1. ابراهیم انیس و دیگران، المعجم الوسیط، واژه “جبر”.
  2. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القران الکریم، ج۲، ص۴۶.
  3. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی کلمات القرآن، ص۱۸۳.
  4. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی کلمات القرآن، ص۱۸۳.
  5. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۲۳۹؛ همچنین ر.ک: طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۲۶۰.
  6. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۳۸۱.
  7. محمدحسین غروی نانینی، تنبیه الأمة و تنزیه الملة، می۸.
  8. سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم، ص ۲۶۱.