خبر دادن خداوند از شهادت امام حسین

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

سرور شهیدان، از آغاز تاریخ تا پایان آن

ابن ابی یعفور از امام صادق (ع) نقل کرده است که: پیامبر (ص) در خانه فاطمه (س)، و حسین (ع) در دامانش بود که ناگهان گریست و به سجده افتاد و سپس فرمود: «ای فاطمه! ای دختر محمد! اکنون و در این خانه تو، [فرستاده خدای] والای والایان به بهترین صورت و نیکوترین هیئت برایم جلوه‌گر شد و از طرف خداوند به من گفت: ای محمد! آیا حسین را دوست می‌داری؟. گفتم: آری، ای خدای من! [حسین،] نور چشم و دسته گل و میوه دل و تخم چشمان من است. سپس [آن فرستاده] در حالی که دستش را بر سر حسین (ع) نهاده بود[۱]، [از قول خداوند] گفت: ای محمد! قدم نورسیده مبارک! برکت‌ها، درودها و رحمت و رضایت من بر او و نکبت و لعنت و ناخشنودی و عذاب و رسوایی و مجازاتم برای هر که او را بکشد و با او مخالفت کند و دشمنی ورزد و بستیزد. هان که او سرور شهیدان اولین و آخرین در دنیا و آخرت، و سرور جوانان بهشتی از میان همه مردم است، و پدرش از او هم برتر و بهتر است. به او سلام برسان و بشارتش ده که پرچم هدایت، و چراغ راه اولیای من، و نگاهبان و دیده بان من بر خلق من، و نگه‌دارنده علم من، و حجت من بر آسمانیان و زمینیان و ثقلین، یعنی جن و انس است»[۲].[۳]

او را در محاصره می‌کشند و فرزندان و همراهانش را نیز می‌کشند

حماد بن عثمان از امام صادق (ع) نقل می‌کند: شبی که پیامبر (ص) را به آسمان بردند، به او گفته شد: خداوند - تبارک و تعالی - تو را در سه چیز می‌آزماید تا شکیبایی‌ات را ببیند... [گفته شد:] و سومین چیز، صبر بر کشتارهایی است که خاندانت پس از تو با آن روبه‌رو می‌شوند. برادرت علی، از امتت دشنام و زورگویی و سرزنش و ناکامی و انکار و ستم می‌بیند و در پایان هم کشته می‌شود. پیامبر (ص) گفت: «ای خدای من! پذیرفتم و خشنود شدم و توفیق و صبر، از توست». [گفته شد:] و دخترت، بر او ستم می‌شود و محروم می‌گردد و حقی را که تو برایش قرار داده‌ای، از او غاصبانه می‌گیرند... [گفته شد:] و فاطمه از برادرت (علی)، دو پسر دارد که یکی از آن دو را به نیرنگ و خیانت می‌کشند و اموالش را به غارت می‌برند و نیزه‌اش می‌زنند و اینها را امتت انجام می‌دهند. پیامبر گفت: «ای خدای من! پذیرفتم و تسلیم هستم. ما از آن خداییم و به سوی او باز می‌گردیم و توفیق و صبر، از توست». [گفته شد:] و امتت پسر دیگر فاطمه را به جهاد می‌خوانند و آن‌گاه او را محاصره می‌کنند و می‌کشند و فرزندان و هر کس از خاندانش را که همراه اوست، می‌کشند و حرمش را غارت می‌کنند. او از من کمک می‌جوید؛ اما قضای حتمی من، در شهادت او و همراهیان اوست و کشته شدنش حجت بر همه ساکنان سراسر زمین است. آسمانیان و زمینیان از سر بی‌تابی بر او می‌گریند و نیز فرشتگانی که به یاری‌اش نرسیده‌اند. سپس از صلب او، پسری می‌آید که با او تو را یاری می‌دهم و مثال (تصویر) او نزد من زیر عرش است...[۴].[۵]

خاکی که بر آن، شهید می‌شود

طوسی به نقل از سدیر از امام باقر (ع) نقل کرده که: جبرئیل آمد و خاکی را که حسین (ع) بر آن شهید می‌شود، برای پیامبر (ص) آورد. آن خاک، نزد ماست[۶].[۷]

شهادت او، نوشته شده (حتمی) است

محمد بن صالح نقل می‌کند: پیامبر (ص) هنگامی که جبرئیل (ع) به او خبر داد که امتش به زودی حسین بن علی (ع) را می‌کشند، فرمود: «ای جبرئیل! آیا درباره آن [با خداوند،] گفتگو نکنم؟». گفت: نه؛ زیرا موضوعی (رخدادی) است که خداوند، آن را نوشته [و حتمی ساخته] است[۸].[۹]

دعوت به شکیبایی

از سعید بن یسار نقل شده است: شنیدم که امام صادق (ع) می‌فرماید: «هنگامی که جبرئیل، خبر شهادت حسین (ع) را بر پیامبر (ص) فرود آورد، پیامبر (ص) دست علی (ع) را گرفت و مدتی طولانی از روز را با او خلوت کرد و گریه بر آنها غلبه کرد و جدا نگشتند تا آنکه جبرئیل - یا فرمود: فرستاده خدای جهانیان - بر آنها فرود آمد و به آن دو گفت: خدایتان سلام می‌رساند و می‌فرماید: تصمیم حتمی من، شکیب ورزیدن شماست. پس آن دو، شکیب ورزیدند»[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. علامه مجلسی می‌گوید: مراد از والای والایان (العلی الأعلی) جبرئیل (ع) است و «جلوه‌گر شدن»، کنایه از نهایت تجلی علمی است و «نیکویی صورت»، کنایه از تجلی صفات کمال خداوند متعال برای اوست و «دست نهادن»، کنایه از سرازیر کردن رحمت است.
  2. «بَيْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي مَنْزِلِ فَاطِمَةَ (س) وَ الْحُسَيْنُ (ع) فِي حَجْرِهِ إِذْ بَكَى وَ خَرَّ سَاجِداً ثُمَّ قَالَ يَا فَاطِمَةُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ إِنَّ الْعَلِيَّ الْأَعْلَى تَرَاءَى لِي فِي بَيْتِكَ هَذَا فِي سَاعَتِي هَذِهِ فِي أَحْسَنِ صُورَةٍ وَ أَهْيَإِ هَيْئَةٍ فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ أَ تُحِبُّ الْحُسَيْنَ قُلْتُ يَا رَبِّ قُرَّةُ عَيْنِي وَ رَيْحَانَتِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ جِلْدَةُ مَا بَيْنَ عَيْنَيَّ فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ (ع) بُورِكَ‏ مِنْ‏ مَوْلُودٍ عَلَيْهِ بَرَكَاتِي وَ صَلَوَاتِي وَ رَحْمَتِي وَ رِضْوَانِي وَ نَقِمَتِي وَ لَعْنَتِي وَ سَخَطِي وَ عَذَابِي وَ خِزْيِي وَ نَكَالِي عَلَى مَنْ قَتَلَهُ وَ نَاصَبَهُ وَ نَاوَاهُ وَ نَازَعَهُ أَمَا إِنَّهُ سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ سَيِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ وَ أَبُوهُ أَفْضَلُ مِنْهُ وَ خَيْرٌ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ وَ بَشِّرْهُ بِأَنَّهُ رَايَةُ الْهُدَى وَ مَنَارُ أَوْلِيَائِي وَ حَفِيظِي وَ شَهِيدِي عَلَى خَلْقِي وَ خَازِنُ عِلْمِي وَ حُجَّتِي عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلِ الْأَرَضِينَ وَ الثَّقَلَيْنِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» (کامل الزیارات، ص۱۴۷، ح۱۷۴؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۳۸، ح۲۹).
  3. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۲۳۱.
  4. «لَمَّا أُسْرِيَ بِالنَّبِيِّ (ص) إِلَى السَّمَاءِ قِيلَ لَهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَخْتَبِرُكَ فِي ثَلَاثٍ لِيَنْظُرَ كَيْفَ صَبْرُكَ... وَ أَمَّا الثَّالِثَةُ فَمَا يَلْقَى‏ أَهْلُ‏ بَيْتِكَ‏ مِنْ‏ بَعْدِكَ‏ مِنَ‏ الْقَتْلِ‏ أَمَّا أَخُوكَ عَلِيٌّ فَيَلْقَى مِنْ أُمَّتِكَ الشَّتْمَ وَ التَّعْنِيفَ وَ التَّوْبِيخَ وَ الْحِرْمَانَ وَ الْجَحْدَ [وَ الْجُهْدَ] وَ الظُّلْمَ وَ آخِرُ ذَلِكَ الْقَتْلُ فَقَالَ يَا رَبِّ قَبِلْتُ وَ رَضِيتُ وَ مِنْكَ التَّوْفِيقُ وَ الصَّبْرُ وَ أَمَّا ابْنَتُكَ فَتُظْلَمُ وَ تُحْرَمُ وَ يُؤْخَذُ حَقُّهَا غَصْباً الَّذِي تَجْعَلُهُ لَهَا... وَ يَكُونُ لَهَا مِنْ أَخِيكَ ابْنَانِ يُقْتَلُ أَحَدُهُمَا غَدْراً وَ يُسْلَبُ وَ يُطْعَنُ تَفْعَلُ بِهِ ذَلِكَ أُمَّتُكَ قُلْتُ يَا رَبِّ قَبِلْتُ وَ سَلَّمْتُ- إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏ وَ مِنْكَ التَّوْفِيقُ لِلصَّبْرِ وَ أَمَّا ابْنُهَا الْآخَرُ فَتَدْعُوهُ أُمَّتُكَ لِلْجِهَادِ ثُمَّ يَقْتُلُونَهُ صَبْراً وَ يَقْتُلُونَ وُلْدَهُ وَ مَنْ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ ثُمَّ يَسْلُبُونَ حَرَمَهُ فَيَسْتَعِينُ بِي وَ قَدْ مَضَى الْقَضَاءُ مِنِّي فِيهِ بِالشَّهَادَةِ لَهُ وَ لِمَنْ مَعَهُ وَ يَكُونُ قَتْلُهُ حُجَّةً عَلَى مَنْ بَيْنَ قُطْرَيْهَا فَيَبْكِيهِ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلُ الْأَرَضِينَ جَزَعاً عَلَيْهِ وَ تَبْكِيهِ مَلَائِكَةٌ لَمْ يُدْرِكُوا نُصْرَتَهُ ثُمَّ أُخْرِجُ مِنْ صُلْبِهِ ذَكَراً بِهِ أَنْصُرُكَ وَ إِنَّ شَبَحَهُ عِنْدِي تَحْتَ الْعَرْشِ...» (کامل الزیارات، ص۵۴۸، ح۸۴۰؛ بحار الأنوار، ج۲۸، ص۶۱، ح۲۴).
  5. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۲۳۱.
  6. «أَنَّ جَبْرَئِيلَ جَاءَ إِلَى النَّبِيِّ (ص) بِالتُّرْبَةِ الَّتِي‏ يُقْتَلُ‏ عَلَيْهَا الْحُسَيْنُ‏(ع) قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ: فَهِيَ عِنْدَنَا» (الأمالی، طوسی، ص۳۱۶، ح۶۴۰؛ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۳۱، ح۲).
  7. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۲۳۴.
  8. «إنَّ رَسُولَ اللّهِ (ص) حِينَ أخْبَرَهُ جِبريلُ (ع) أنَّ اُمَّتَهُ سَتَقتُلُ حُسَينَ بنَ عَلِيٍّ (ع)، فَقَالَ: يَا جِبْرِيلُ، أفَلا اُرَاجِعُ فِيهِ؟ قَالَ: لَا، لِأَنَّهُ أمْرٌ قَدْ كَتَبَهُ اللّهُ» (تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۹۷، ح۳۵۳۹).
  9. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۲۳۴.
  10. «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ‏ لَمَّا أَنْ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ (ع) عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِقَتْلِ الْحُسَيْنِ (ع) أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ فَخَلَا بِهِ‏ مَلِيّاً مِنَ‏ النَّهَارِ فَغَلَبَتْهُمَا الْعَبْرَةُ فَلَمْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى هَبَطَ عَلَيْهِمَا جَبْرَئِيلُ (ع)أَوْ قَالَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ فَقَالَ لَهُمَا رَبُّكُمَا يُقْرِؤُكُمَا السَّلَامَ وَ يَقُولُ عَزَمْتُ عَلَيْكُمَا لَمَّا صَبَرْتُمَا قَالَ فَصَبْراً» (کامل الزیارات، ص۱۲۱، ح۱۳۲؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۳۱، ح۱۵).
  11. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۲۳۴.