دعوت به ایمان آوردن به توحید

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

دعوت به ایمان آوردن به توحید یکی از اهداف ارسال رسولان الهی و تبلیغ رسالت الهی است.

مقدمه

پیامبران الهی با وجود این که هر یک متناسب با شرایط مکانی و زمانی و مقتضیات عصر خود وظایفی برعهده داشتند لکن از سنت‌های ثابتی پیروی می‌کردند و اصول مشترکی در دعوت ایشان حاکم بود. این اصول کلی و مشترک از یک سو ما را به خطوط اساسی ادیان الهی آشنا می‌سازد و از سوی دیگر حقانیت دعوت آنان را آشکار می‌کند. در آیاتی از قرآن کریم به این مطلب اشاره شده است مانند: لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ [۱] یا لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ [۲] آیات تأکید می‌کند مؤمنان واقعی کسانی هستند که میان پیامبران الهی تفاوتی نمی‌گذارند و به تعلیمات همه آنان ایمان دارند و این گواه روشنی است بر یگانگی اصول کلی تعلیمات انبیا و به همین دلیل کسی که نبوت یک پیامبر را انکار کند مثل آن است که نبوت همه انبیا را نپذیرفته است. قرآن در مورد قوم ثمود و لوط می‌فرماید همه رسولان را تکذیب می‌کردند[۳] با اینکه این دو قوم هر کدام بیش از یک پیامبر نداشتند و این به آن دلیل است که دعوت یک پیامبر دعوت همه انبیا است.

یکی از مهمترین اصول دعوت انبیا است و به شهادت آیات مختلف قرآن[۴] هر یک از آنها که مبعوث به نبوت می‌شوند نخستین گفتارشان توحید بود و به خاطر تحقق این اصل مهم است که آیات قرآن مکرراً بیان می‌کند که مبارزه با طاغوت‌ها و تخصیص پرستش به خداوند در سرلوحه تعلیمات همه انبیا بود چرا که تا انسان بنده طاغوت است در اسارت است و آن گاه آزاد می‌شود که تنها بنده خداوند باشد[۵].[۶]

دعوت به توحید در قرآن

  1. وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلاَّ نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ[۷].
  2. وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ.[۸].

دعوت به توحید در حدیث

الکافی ـ به نقل از زُهْری ـ: مردانی از قريش به نزد امام زين العابدين(ع) آمدند و از ايشان پرسيدند: دعوت به دين، چگونه است؟ فرمود: «بگويی: بسم اللّه الرحمن الرحيم. من شما را به خداوند عز و جل و به دينش دعوت می‌کنم و همه آن، دو چيز است: نخست، شناخت خداوند عز و جل و ديگری عمل به رضايت او. شناخت خداوند عز و جل، به اين است که او به يکتايی، مهربانی، رحمت، عزت، علم، قدرت و برتری بر هر چيز، شناخته شود، و به اين که او سوددهنده و زيان‌رساننده و قاهر بر هر چيز است و او کسی است که ديده‌ها او را در نمی‌يابند و او ديده‌ها را در می‌يابد و او لطيف و خبير است، و به اين که محمد، بنده و فرستاده اوست و آنچه از جانب خداوند عز و جل آورده، حق است و هر آنچه جز آن باشد، باطل است. اگر آنان [که به اسلامشان فرا خوانده‌ايد]، اين دعوت را اجابت کردند، تمام حقوق مسلمانان، برای آنان نيز خواهد بود و هر آنچه بر عهده مسلمانان است، بر عهده آنان نيز خواهد بود.[۹].[۱۰]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. میان هیچ‌یک از آنان فرق نمی‌نهیم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه:۱۳۶.
  2. میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمی‌نهیم؛ سوره بقره، آیه:۲۸۵.
  3. سوره شعراء، آیه: ۱۴۱ و ۱۶۰.
  4. سوره انبیاء، آیه:۲۵ و سوره نحل، آیه:۳۶.
  5. المیزان، ج۳، ص ۳۸۹ و ۳۹۱؛ تفسیر قرآن العظیم ابن کثیر، ج۷، ص ۲۱۱ و روح البیان، ج۸، ص ۲۴.
  6. اصغری، محمد جواد، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۸۶.
  7. «و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر بدو وحی کردیم که هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید»؛ سوره انبیا، آیه ۲۵.
  8. سوره نحل، آیه ۳۶. «و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغ‌انگاران چگونه بوده است»؛ ر.ک: هود: آيه ۵۰ ـ ۵۲ و ۶۱ و ۸۴، اعراف: آيه ۶۵.
  9. «الکافي عن الزّهريّ: دَخَلَ رِجالٌ مِن قُرَيشٍ عَلی عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ(ع) فَسَأَلوهُ: کَيفَ الدَّعوَةُ إلَی الدّينِ؟ قالَ: تَقولُ: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ، أدعوکُم إلَی اللّهِ عز و جل، وإلی دينِهِ. وجِماعُهُ أمرانِ: أحَدُهُما: مَعرِفَةُ اللّهِ عز و جل، وَالآخَرُ: العَمَلُ بِرِضوانِهِ. وإنَّ مَعرِفَةَ اللّهِ عز و جل: أن يُعرَفَ بِالوَحدانِيَّةِ، وَالرَّأفَةِ، وَالرَّحمَةِ، وَالعِزَّةِ، وَالعِلمِ، وَالقُدرَةِ، وَالعُلُوِّ عَلی کُلِّ شَيءٍ، وأَنَّهُ النّافِعُ الضّارُّ، القاهِرُ لِکُلِّ شَيءٍ، الَّذي لا تُدرِکُهُ الأَبصارُ، وهُوَ يُدرِکُ الأَبصارَ، وهُوَ اللَّطيفُ الخَبيرُ. وأَنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ، وأَنَّ ما جاءَ بِهِ هُوَ الحَقُّ مِن عِندِ اللّهِ عز و جل، وما سِواهُ هُوَ الباطِلُ. فَإِذا أجابوا إلی ذلِکَ فَلَهُم ما لِلمُسلِمينَ، وعَلَيهِم ما عَلَی المُسلِمينَ»، الکافل: ج ۵، ص۳۶، ح ۱، تهذيب الأحکام: ج ۶، ص۱۴۱، ح ۲۳۹، وسائل الشيعة: ج ۱۱، ص۳۱، ح ۱.
  10. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث ج۱۵، ص۷۲ و ۷۳.