کیفیت زندگی امام مهدی به چه صورت است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
کیفیت زندگی امام مهدی به چه صورت است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) / محل زندگی امام مهدی
تعداد پاسخ۳ پاسخ

کیفیت زندگی امام مهدی (ع) به چه صورت است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

عبدالمجید زهادت

حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در این‌باره گفته است:

«از چگونگی زندگی شخصی امام مهدی (ع) گزارش خاصی نه از امامان معصوم و نه از وکلای خاص به دست ما نرسیده است. دلیل این مطلب، ولادت پنهانی، زندگی مخفیانه در دوران کودکی و نیز غیبت و پنهان زیستی تا زمان قیام است.

آنچه می‌توان گفت این است که آن بزرگوار همچون سایر انسان‌ها از زندگی بشری برخوردار است و زیست آن بزرگوار از حیث خوراک و پوشاک مانند سایر انسان‌ها است، همچنانکه سایر پیشوایان آسمانی از انبیاء و اوصیاء (ع) چنین بوده است. تنها امتیازی این بزرگواران، رابطه خاص با خداوند است. این حقیقت در قرآن کریم به صراحت بیان شده است.﴿قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ[۱] و نیز ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ[۲][۳].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در این‌باره گفته است:

«یکی از مسائلی که علماء شیعه بسیار در مورد آن به بحث و بررسی پرداخته‌اند، مسئله کیفیت و چگونگی زندگی امام (ع) است و در این مورد سؤال‌های زیادی مطرح شده است. مانند اینکه: آیا ایشان در یکی از مناطق این دنیای مادی سکونت دارند، با مردم در ارتباطاند، کار می‌کنند، مانند مردم عادی در بازارها به دنبال نیازهای روزانه خود هستند؟؛

آیا وجود ایشان مانند وجود و هستی مردم عادی است یا موجودیت ایشان خاص است و با زندگی عادی ما که از ماهیت و کیفیت و چگونگی آن ناآگاهیم، متفاوت است؟؛

حقیقت این است که: این مسئله به مسئله دیگری وابسته است- خداوند آگاه‌تر از همه است- و آن مسئله پنهان شدن امام (ع) است. ما از روایت‌هایی که در این مورد داریم به چه نکته‌ای در مورد پنهان شدن ایشان می‌رسیم؟ آیا شخص امام از دیدگان پنهان شده‌اند یا این روایت‌ها حاکی از آن است که مشخصات و نشانی امام، پنهان از مردم است؟ البته میان این دو موضوع تفاوت زیادی وجود دارد؟ ایشان ممکن است در میان مردم حضور داشته باشند و با آنها به داد و ستد و ارتباط بپردازند، اما مردم از اینکه ایشان صاحب الزمان، ذخیره الهی، تجدیدکننده فرایض، سنت‌ها و واجبات‌اند، ناآگاه باشند و این نیز بستگی به کار پنهان و پوشیده بودن مشخصات و نام و نشان امام دارد تا این‌گونه مشخصات ظاهری امام (ع) از مردم پنهان بماند و ایشان به راحتی بتوانند به پناهگاه‌ها و جای دوری پناه ببرند که کسی نتواند به آنجا دسترسی پیدا کند.

اگر از روایت‌ها این‌گونه دریافت شود که نام و نشانی و مشخصات امام (ع) از مردم پوشیده و پنهان است، در این حال مانعی وجود ندارد که امام در هر زمانی با نام‌ها و القاب متفاوت در میان مردم حضور داشته باشند و مردم همچنان از راز ایشان بی‌خبر بمانند. به‌ویژه اگر امام هر از چندگاهی، محل اقامت خود را تغییر دهد. علاوه بر این، با توجه به اینکه انسان‌ها، عمر معینی دارند و آن عمر هم حد و حدودی دارد و به دلیل همین عمر محدود خود، نمی‌توانند امام را شناسایی کنند و به این ترتیب راز ایشان فاش و منتشر نمی‌شود.

اما اگر از روایت‌ها این‌گونه نتیجه‌گیری شود که شخص امام از دیده‌ها پنهان‌اند نه‌ مشخصات و نشانی ایشان، این مانع این می‌شود که بگوییم امام در میان مردم حضور دارند و مانند اشخاص عادی زندگی اجتماعی متعارف در جامعه دارند.

برخی از روایت‌هایی که بیانگر پنهان بودن شخص امامند. عبارتند از:

  1. الریان بن الصلت گفته است: از ابو الحسن امام رضا (ع) در مورد قائم (ع) سؤال شد، امام فرمود: جسم ایشان دیده نمی‌شود و ایشان به نامشان صدا زده نمی‌شود[۴].
  2. از امام جواد (ع) نقل شده که ایشان فرمودند: او کسی است که ولادتش را از مردم پنهان نگه می‌دارد و خود را از آنان پنهان و پوشیده می‌دارد[۵].
  3. از امام صادق (ع) نقل شده که ایشان فرمودند: پنجمین فرزند از فرزندان هفتمین (امام) خود را از شما پنهان می‌کند و شما جایز نیستید، نامی بر او بگذارید[۶].
  4. از عبد العظیم بن عبد الله الحسنی (ع) از محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب از پدرانش، از امیر المؤمنین (ع) نقل شده که ایشان فرمود: قائم از ماست، هنگامی که قیام کند، تحت بیعت هیچ‌کس نیست و به این دلیل، ولادت او پنهان داشته می‌شود و خود او هم از دیدگان غایب و پنهان می‌شود[۷].
  5. از امام حسن (ع) نقل شده که ایشان فرمود: او خود را از دیدگان پنهان نگه می‌دارد تا در هنگام خروجش، تحت بیعت کسی نباشد[۸].
  6. از امام رضا (ع) در مورد قائم (ع) سؤال شد، امام فرمود: جسم او دیده نمی‌شود و کسی او را به نام صدا نمی‌زند[۹].
  7. از عبید بن زراره نقل شده که گفت: از ابا عبد الله (ع) شنیدم که فرمود: مردم امامشان را از دست می‌دهند، آن امام مراسم‌های دینی مانند حج و ... آنها را می‌بیند اما مردم ایشان را نمی‌بینند[۱۰].
  8. از عبد الله (ع) نقل شده که ایشان فرمود: قائم، دو غیبت دارد. در یکی از آن دو غیبت شاهد مراسم‌ها است. مردم را می‌بیند، اما مردم او را نمی‌بینند[۱۱].

احادیث زیادی از اهل بیت (ع) به دست ما رسیده است که اشاره به این امر داشته و نظریه پنهان شدن شخص امام را تأیید می‌کنند. اما برخی از احادیثی که در مورد پنهان و پوشیده بودن نشان و مشخصات امام، سخن گفته‌اند، عبارتند از:

  1. از محمد بن العمری نقل شده که او گفت: از ایشان، در مورد امام زمان (ع) شنیدم که می‌فرمود: به خدا سوگند، صاحب این امر در مراسم (حج) هر سال حضور دارد، مردم را می‌بیند و آنها را می‌شناسد، اما مردم ایشان را می‌بینند ولی نمی‌شناسند[۱۲].
  2. همچنین ابی جعفر (ع) فرمود: او مانند یوسف است که برادرانش با او معامله می‌کنند و با او سخن می‌گویند اما او را نمی‌شناسند[۱۳].
  3. همچنین ابی جعفر (ع) نقل شده که ایشان فرمود: در (کار) صاحب این امر، سنت‌هایی از سنت پیامبران، وجود دارد؛ سنتی از موسی بن عمران و سنتی از یوسف و سنتی از محمد (ص)، اما سنت‌ موسی بن عمران این است که امام (ع) نیز مانند او ترسان و نگران و منتظر است، سنت ... او هم‌چنین است، اما سنت یوسف در ایشان این است که ایشان ناشناخته‌اند و حقیقتشان بر مردم پنهان و پوشیده است. خداوند میان او و آفریدگان حجاب و پوششی قرار می‌دهد، به‌گونه‌ای که مردم ایشان را می‌بینند، اما نمی‌شناسند[۱۴].
  4. از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: اما سنت یوسف در مورد ایشان این است که برادرانش با او داد و ستد و معامله می‌کردند و با او سخن می‌گفتند اما او را در آن حال نمی‌شناختند[۱۵].
  5. از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: اما، حجت، مردم را می‌شناسد، در حالی‌که مردم ایشان را نمی‌شناسند. همانند یوسف که مردم را می‌شناخت، اما آنها ایشان را نمی‌شناختند.
  6. در توقیع شریفی از امام زمان (ع) خطاب به محمد بن عثمان (که خداوند از او خشنود باد) آمده است: چون آنان نام را بدانند، آن‌را منتشر می‌سازند و اگر مکان (مرا) بشناسند، آن‌را به دیگران نشان می‌دهند.

نتیجه این است که در مورد هردو نظریه روایت‌هایی وجود دارد که ثابت‌کننده صحت آنها است، یعنی: نظریه پنهان و غایب شدن شخص امام و نظریه پنهان شدن و پوشیده ماندن مشخصات و نشانی امام.

اما باید گفت که در مورد نظریه اولی، ممکن است استثناهایی به دلیل برخی مصلحت‌ها وجود داشته باشد. به‌عنوان مثال ممکن است امام برای دیدار با کسی یا برای رفع نیاز مادی یکی از دوستداران یا یارانش از حالت پنهان بودن به درآید، اما این خود مانع از پذیرفتن و صحت داشتن نظریه پنهان و پوشیده بودن خود امام نیست، زیرا این استثنا به دلیل مصلحت خاص بوده است.

علاوه بر این، مسائل دیگری در این باب وجود دارد که به این دو نظریه ربط دارد، مانند مسئله ازدواج امام (ع)، اما پاسخی قطعی برای آن در دست نیست.

اگر نظریه پنهان و پوشیده ماندن نشانی‌ها و مشخصات امام را با توجه به روایت‌ها بپذیریم، در این صورت می‌توان گفت که امام ازدواج کرده و همسر و فرزندانی دارد، اما همسر و فرزندانش از حقیقت ایشان آگاه نیستند و حتی می‌توان گفت: ممکن است امام نامی دیگر برای خویش برگزیده باشد و با آن نام، در میان مردم شناخته شده و ازدواج کرده و فرزندانی هم داشته باشد.

اما اگر مسئله پنهان و پوشیده بودن شخص و خود امام در کار باشد، بدیهی است که براساس این نظریه، امام میان مردم حضور نداشته و با آنها زندگی نمی‌کند و هیچ‌گونه رابطه‌ای (مادی) با آنها ندارد.

خلاصه اینکه مسئله ترجیح دادن و درست‌تر دانستن یکی از این دو نظریه که در روایت‌ها آمده است، مسئله‌ای اجتهادی است که نیاز به گردآوری قرینه‌های زیادی دارد علاوه بر این، اثبات سند متن روایت‌هایی که در این مورد سخن گفته‌اند، نیاز به کوشش و تلاش بسیاری دارد، همچنین تحقیق و بررسی در مورد قراین در این باب که می‌بایست قرینه‌های زیادی به دست آورد نیز کاری بس دشوار و طاقت‌فرسا است»[۱۶].
۲. حجت الاسلام و المسلمین اشتهاردی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی، در کتاب «حضرت مهدی فروغ تابان ولایت» در این‌باره گفته است: «زندگی او همچون زندگی پیامبر و امامان (ع) است، او در دوران حکومتش همچون طاغوتیان و مستکبران زندگی نمی‌کند و در کاخ‌های آسمان‌خراش نمی‌نشیند، لباس و غذا و برخوردش با مردم بسیار ساده است. حضرت رضا (ع) فرمود: "لباس قائم (ع) جز پارچه زبر و خشن، و غذای او جز غذای ساده نیست"[۱۷]. او در برخورد با مستضعفان آن‌چنان است که به فرموده پیامبر (ص): "هنگام حکومت مهدی (ع) نیازمندانی به حضورش می‌آیند و درخواست نیازمندی‌های خود می‌کنند، و آن pqvj به مقداری که درخواست‌کنندگان بتوانند حمل کنند، بدون شماره به آنها می‌دهد"[۱۸]. آری این همان روش پیامبر و امام علی و سایر امامان (ع) است. امام علی (ع) می‌فرماید: "پیامبر (ص) هنگام غذا خوردن بر زمین می‌نشست و با دست خود کفش‌هایش را می‌دوخت و لباسش را وصله می‌کرد"[۱۹]. و حضرت علی (ع) در مورد خودش هنگام حکومت فرمود: "امام شما با این همه قدرت و مکنت از دنیا به دو لباس کهنه و عادی، و به دو قرص نان اکتفا کرده است"[۲۰]. این عمل انقلابی پیامبر و امامان (ع) باید سرمشق همه باشد، چرا که انسان تا خود را از اسارت‌های مادی نرهاند، نمی‌تواند خیزش کند و در فضای معنویت به پرواز درآید، از طرفی مفاسد تجمل‌پرستی و ولخرجی و اسراف و اتراف بر کسی پوشیده نیست، بنابراین بیاییم در زندگی به پیامبر و آل او (ع) اقتدا کنیم. همین معنی در حدیثی از امام صادق (ع) برای یار و شاگرد باوفایش مفضل آمده است که فرمود: "کار امام قائم (ع) سیاست شب و سیاحت روز و غذای ساده است همچون زندگی امیر المؤمنین (ع)"[۲۱]. علامه مجلسی گوید: منظور از سیاست شب، رتق و فتق امور و اتخاذ روش‌های سیاسی در پیشبرد هدف‌های سیاسی و طرح‌ریزی در این‌باره است. و منظور از سیاحت روز، تلاش و حضور در صحنه اجتماع برای مبارزه و جهاد با دشمن و تأمین نیازهای مردم و رسیدگی به درد دل آنها است. و منظور از خوراک ساده هم معلوم است، خلاصه اینکه روش زندگی‌اش همچون حضرت علی (ع) می‌باشد[۲۲]. البته باید توجه داشت که آن حضرت هنگام قیام و حضور در جبهه جنگ با دشمن غرق اسلحه است، زره رسول خدا (ص) در تن و شمشیر ذوالفقار آن حضرت در دست و کلاه‌خود آن حضرت را برسر دارد[۲۳]. و از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: "تراث رسول خدا (ص) به امام قائم (ع) می‌رسد، یکی از یاران پرسید: تراث چیست؟ فرمود: شمشیر، زره، عمامه، لباس برد، شلاق، اسب و زین و آلات جنگی رسول خدا (ص) است"[۲۴]»[۲۵].

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. ابراهیم، ۱۱؛ پیامبرانشان به آنها گفتند: «درست است که ما بشری همانند شما هستیم، ولی خداوند بر هر کس از بندگانش بخواهد (و شایسته بداند)، نعمت می‌بخشد (و مقام رسالت عطا می‌کنند)»!.
  2. کهف، ۱۱۰؛ بگو: من فقط بشری هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحی می‌شود
  3. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۱۳۲.
  4. الکافی، ج ۱، ص ۳۳۳.
  5. الاحتجاج، ص ۲۴۹.
  6. کمال الدین، ص ۳۳۳.
  7. اعلام الوری باعلام الهدی، ج ۲، ص ۲۲۹.
  8. کشف الغمة، ج ۳، ص ۳۲۸.
  9. ابن بابویه قمی؛ الامامة و التبصرة، ص ۱۱۷.
  10. به الکافی، ج ۱، ص ۳۳۸.
  11. أبو غالب الزراری، تاریخ آل زرارة، ج ۱، ص ۲۲.
  12. شیخ صدوق، من لا عفیره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۰.
  13. محمد بن جریر الطبری، دلائل الامامة، ص ۵۳۲.
  14. شیخ صدوق؛ کمال الدین، ص ۳۵۱.
  15. همان منبع، ص ۲۸.
  16. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۱۰۰-۱۰۴.
  17. " وَ مَا لِبَاسُ‏ الْقَائِمِ‏ (ع) إِلَّا الْغَلِيظُ وَ مَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِبُ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ منتخب الاثر، ص ۳۰۷، اثبات الهداة، ج ۷، ص ۹۷.
  18. اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۹۹.
  19. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۹.
  20. نهج البلاغه، نامه ۴۵.
  21. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۹.
  22. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۹.
  23. اثبات الهداة، ج ۷، ص ۸۹.
  24. بحار الانوار، ج ۵۴، ص ۲۴۲.
  25. محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۵۲-۵۳.