سرگذشت زندگی امام مهدی
دوران اختفاء در کودکی
تاریخ زندگانی امام مهدی(ع) را میتوان به سه دوره «اختفا در کودکی»، «غیبت صغرا» و غیبت تامه (کبرا)» تقسیم کرد. دوران اختفا در کودکی فاصله زمانی تولد ایشان (۲۵۶ق) تا شهادت امام عسکری(ع) (۲۶۰ق) را شامل میشود. در این مدت هم باید جان امام زمان از گزند حکمرانان عباسی مصون میماند و هم اینکه پیروان راستین امامیه از تولد این فرزند و نص بر امامت ایشان پس از پدر در راستای اثبات حضور و امامت حضرت برای عصر غیبت صغرا آگاهی مییافتند. اقدامات انجامگرفته از سوی امام عسکری(ع) در ارتباط با این دو امر مهم را میتوان اینگونه رصد کرد[۱].
پنهان نگاهداشتن مهدی(ع)
از آنجاکه دستگاه حکومت عباسی در جستجوی تولد این فرزند و یافتن نشانی از وی بود[۲]؛ مسئله مهم دیگر در این دوران مخفی نگاهداشتن این کودک از نگاه حکمرانان عباسی و جاسوسان آنان بود. نکتهای که امام عسکری(ع) را بر آن میداشت تا از آشکارسازی علنی تولد فرزندش خودداری کند و بکوشد تا او را از چشم دیگران پنهان بدارد. شاید به همین سبب باشد که گزارشهایی نشان از آن دارند که امام عسکری(ع) فرزند خویش را برای در امان بودن از تیررس نگاه جاسوسان به همراه مادر خود در پوشش سفر حج روانه مکه کرده باشد[۳].[۴]
آماده ساختن شیعیان برای ورود به دوران غیبت
مهدویت در روایات اسلامی پیوندی ناگسستنی با غیبت و دور بودن از انظار عمومی مردمان جامعه دارد، به گونهای که در مصداقهای مختلف ادعایی مهدی در میان فرقههای مختلف اسلامی، غایب بودن، از ویژگیهای مهدی موردنظر بوده است[۵]. در باور امامیه و احادیثِ روایت شده از پیامبر و امامان(ع)، مهدی(ع) دو غیبت کوتاه مدت و طولانی دارد[۶]. نکته مورد تأکید این روایات آن است که در این دوران باید امام حقیقی را شناخت و از مسیر هدایت خارج نشد؛ زیرا این غیبتها به گونهای هستند که برخی در به دنیا آمدن و وجود مهدی(ع) به تردید خواهند افتاد. نکتهای که در عمل نیز اینگونه شد و عموم امامیه در روزگار غیبت امام دوازدهم دچار حیرت و سرگردانی شدند. مسئلهای که به خوبی از عنوان کتاب ابن بابویه قمی به نام الإمامة و التبصرة من الحیرة و مقدمه کتاب الغیبه، اثر نعمانی و کمال الدین به قلم شیخ صدوق قابل درک است[۷].
این امر شده سبب بود تا هرچه زمان میگذشت و به روزگار غیبت صغرا نزدیکتر میشد، ائمه(ع) نیز با ارائه راهکارهایی پیروان خویش را برای قرارگرفتن در شرایط غیبت آماده سازند. سیاست کمتر ارتباط گرفتن با شیعیان[۸] که سکونت در سامرا نیز بر آن تأثیرگذار بود، باعث شد تا امام هادی و امام عسکری(ع) با تقویت سازمان وکالت و نقشآفرینی بیشتر این وکیلان در مقام واسطه ارتباطی بودن میان امام و پیروانش، شیعیان را به سمت ساماندهی امور از سوی وکلا سوق دهند[۹]. امری که میتوانست هم در غیبت صغرا و هم به نوعی در غیبت کبرا شیعیان را به سوی انتخاب مسیری مناسب برای شناخت امام زمان(ع) رهنمون باشد. شاید بتوان ادعا کرد که بیشترین تلاش در این زمینه، از سوی امام عسکری(ع) انجام پذیرفته است.
امام عسکری(ع) افزون بر هدایت شیعیان به سوی ارتباط گرفتن با امام از طریق سلسله مراتب سازمان وکالت، بر بالا بردن جایگاه عثمان بن سعید و فرزندش محمد بن عثمان، به عنوان وکلای امام زمان(ع) در روزگار غیبت، برای نهادینه ساختن این مطلب همت گمارده بود که این دو وکیل به عنوان افراد امین و واسطه میان امام و شیعیان شناخته شوند تا در روزگار غیبت صغرا یاریگر شیعیان در شناخت مصداق واقعی امام و ارتباط گرفتن به دور از ایجاد تنش با وکیلان حضرتش باشند.
در گزارشی آمده است که جمعی از پیروان امام عسکری(ع) در خانه ایشان نشسته بودند که خادم امام آمد و از حضور تنی چند از شیعیان بر در خانه خبر داد. امام به خادم فرمود: ایشان اهل یمن و از شیعیان ما هستند. سپس امام(ع) به خادم امر فرمود تا عثمان بن سعید را به نزد ایشان فرا خواند. چون عثمان بن سعید حاضر شد، امام به او فرمود: «برو و اموالی را که این یمنیها آوردهاند، را تحویل بگیر که تو وکیل و مورد اعتماد من در اموال الهی هستی». افراد حاضر در خانه امام که این سخنان را در جلالت مقام عثمان بن سعید شنیدند، بیان داشتند که عثمان از بزرگان شیعیان شما بود و اکنون به جایگاه وی در خدمترسانی به شما و اینکه او وکیل شماست و بر اموال الهی امین است نیز آگاه شدیم. در این هنگام امام فرمود: «آگاه باشید که عثمان بن سعید عمری وکیل من و پسرش محمد نیز وکیل پسرم مهدیِ شماست»[۱۰].[۱۱]
دوران غیبت صغرا و ویژگیهای این دوران
با اینکه برخی اندیشمندان، مانند شیخ مفید، شروع روزگار غیبت صغرا را از زمان تولد امام مهدی(ع) بیان کردهاند[۱۲]؛ اما به نظر میرسد، عصر غیبت صغرا شامل سه ویژگی مهم است؛ عهدهداری منصب امامت از سوی حضرت حجت(ع) به عنوان ویژگی اول، در نهان کامل نبودن امام و امکان ارتباط با ایشان هر چند به صورت محدود به عنوان ویژگی دوم و سومین ویژگی که از آن به منصب وکالت خاص تعبیر شده است[۱۳]. از این رو، نباید دوره کوتاه تولد امام مهدی(ع) تا زمان شهادت امام عسکری(ع) را به دلیل نداشتن ویژگی اول (منصب امامت) در بازه زمانی غیبت صغرا به شمار آورد.
با شهادت امام عسکری(ع) تاریخ زندگانی امام مهدی(ع) وارد دوره تازهای شد. اینک فرزند امام، خود منصبدار مقام امامت شده و باید قافله پیروانش را به سر منزل مقصود رهنمون باشد؛ اما غیبتی که از دیرباز قرین مسئله مهدویت بود، مانعی برای ارتباط ظاهری و مستقیم امام و شیعیان بود. پنهانبودنی که شرایط آن عصر آن را طلب میکرد[۱۴].
امامت در خردسالی
رسیدن به مقام امامت در خردسالی، در میان آموزههای اعتقادی امامیه امری پذیرفته شده است. بدان روی که این مسئله در تاریخ ائمه در میان امامیان به روزگار امام جواد و امام هادی(ع) مصداق عینی یافته بود، به طور حتم با پشت سرنهادن مباحث باورپذیری، به روزگار آغاز غیبت صغرا امری نبود که امامت حضرت مهدی(ع) را به چالش کشد.
شیخ مفید در کتاب الفصول المختاره، پس از بیان این مسئله که بیشترِ پیروان امام عسکری(ع) پس از ایشان به امامت فرزندش باورمند شدند، ضمن بیان سن حضرت، هنگام آغاز امامت، میآورد: این گروه بر آن بودند که پدر امام مهدی(ع) از دنیا نرفت تا اینکه خداوند حضرت مهدی(ع) را کامل ساخت و به او حکمت و فصلالخطاب آموخت و او را با این ویژگیها از دیگران ممتاز ساخت؛ زیرا او خاتم حجتها و جانشین اولیا و قائم زمان است. آنان برای صحت این نظریه به دلیل عقلی و قرآنی استناد جستهاند؛ زیرا این امر از نگاه عقل امری محال نیست و قدرت بدان تعلق میگیرد و خداوند درباره عیسی(ع) و یحیی(ع) چنین مطلبی را تصریح کرده است[۱۵]. از این عبارتها، استدلال کردن پیروان امام عسکری(ع) و اندیشمندان امامیه به حکم عقل و آیات قرآن در همسانی ماجرای امام مهدی(ع) با حضرت عیسی و حضرت یحیی(ع) مشاهده میشود[۱۶].
منابع
- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲
پانویس
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ ص ۲۸۳.
- ↑ مفید، الإرشاد، ج۲، ص۳۳۶.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۵۵ - ۲۵۶.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ ص ۲۸۴.
- ↑ اشعری، المقالات و الفرق، ص۲۷؛ نوبختی، فرق الشیعه، ص۲۷ و ۶۷ - ۶۸.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۴۱؛ نعمانی، الغیبة، ص۱۷۱ - ۱۷۲.
- ↑ نعمانی، الغیبة، ص۲۰ - ۲۱؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲.
- ↑ خصیبی، الهدایة الکبری، ص۳۶۷؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۷۲.
- ↑ طوسی، الغیبة، ص۳۵۴.
- ↑ طوسی، الغیبة، ص۳۵۵ - ۳۵۶.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ ص ۲۸۴.
- ↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۴۰.
- ↑ صدر، تاریخ الغیبة، ج۱، ص۳۴۱ - ۳۴۲.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ ص ۲۸۵.
- ↑ مفید، الفصول المختاره، ص۳۱۸ - ۳۱۹.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ ص ۲۸۶.