سعی در قرآن
مقدمه
سعی در لغت به معنای با سرعت راه رفتن[۱]، آرام دویدن[۲]، قصد کردن[۳] و کسب و تلاش در هر کاری، اعم از خیر و شر است[۴] و در اصطلاح فقها به معنای پیمودن ۷ باره مسافت میان دو کوه صفا و مروه در مکه مکرمه، با احکام و شرایط خاص است[۵]. به این عمل بدان جهت «سعی» گفته شده که حجگزار و عمرهگزار پس از احرام و طواف، با هروله و رفت و برگشت میان این دو کوه میکوشد تا به مقصود خود نایل شود[۶]. به مکان این عمل«مَسْعی» گفته میشود[۷] که در جانب شرقی مسجدالحرام قرار دارد[۸]. در منابع اسلامی به عمل جمعآوری زکات نیز «سعی» گفته شده است[۹]. واژه «سعی» و مشتقات آن در قرآن کریم فراوان به کار رفتهاند و در غالب موارد به معنای لغوی آناند؛ ولی در یک آیه مراد از سعی به نظر برخی، سعی میان صفا و مروه، یا مکان سعی است[۱۰]: ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعْىَ...﴾[۱۱] در آیهای دیگر از سعی میان صفا و مروه به «طواف» تعبیر شده است: ﴿إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِ فَمَنْ حَجَّ ٱلْبَيْتَ أَوِ ٱعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًۭا فَإِنَّ ٱللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ﴾[۱۲] افزون بر این، در آیاتی دیگر از این عمل با عناوینی عام و کلی یاد شده است؛ مانند «مناسک»: ﴿وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا﴾[۱۳] که به تصریح مفسران، از مصادیق مناسک، سعی میان صفا و مروه است[۱۴] و «شعائر الهی»: ﴿لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ﴾[۱۵] که یکی از مصادیق آن سعی میان صفا و مروه است[۱۶]. قرآن کریم در این آیات، از برخی مباحث سعی، مانند اهمیت و جایگاه آن و برخی احکام فقهی مربوط به این موضوع سخن به میان آورده است.[۱۷]
پیشینه سعی
برپایه برخی روایات، پیشینه سعی میان صفا و مروه همانند دیگر مناسک حج، به زمان حضرت آدم(ع) باز میگردد. بنابر روایتی منقول از رسول خدا(ص) پس از هبوط آدم و حوا به زمین، خداوند میان آن دو جدایی افکند و آدم را بر صفا و حوا را بر مروه قرار داد و چون از دوری یکدیگر دلتنگ شدند، آدم برای دیدار حوا از صفا فرود آمد و به مروه رفت و سپس به جایگاه خود بازگشت. پس از آن هر دو از خدا خواستند به یکدیگر برسند که دعای آنان مستجاب شد و آدم برای بار هفتم از مسیر صفا فرود آمد و به مروه رفت، از این رو خداوند این عمل را برای همیشه در میان انسانها سنت گردانید و آیه ﴿إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِ فَمَنْ حَجَّ ٱلْبَيْتَ أَوِ ٱعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًۭا فَإِنَّ ٱللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ﴾[۱۸] به این سنت الهی اشاره دارد[۱۹]. بر اساس روایاتی دیگر، نخستین کسی که به این سنت در مناسک حج عمل کرد، حضرت آدم بود که با تعلیم جبرئیل حج گزارد و ۷ بار سعی میان صفا و مروه را با آغاز کردن از صفا و ختم کردن به مروه انجام داد[۲۰]. پس از آن حضرت، دیگر پیامبران الهی نیز این عمل را انجام دادند. در روایتی از سعی میان صفا و مروه از سوی حضرت نوح در حال سوار بودن بر کشتی سخن به میان آمده است[۲۱]. در برابر، روایاتی دیگر گویای آناند که سعی میان صفا و مروه پس از ۷ بار دویدن هاجر میان آن دو سنت شده است[۲۲]. بر اساس گزارش قرآن کریم، ابراهیم(ع) هاجر و اسماعیل را در سرزمین بیآب و علف مکه رها کرد و به وطن خود بازگشت.[۲۳] در پی تمام شدن ذخیره آب آنان و غلبه تشنگی بر اسماعیل، هاجر برای یافتن آب[۲۴]، یا جلب کمک دیگران[۲۵] به سوی کوه صفا رفت و چون در صفا آبی نیافت به سوی مروه رفت و در آنجا نیز به مقصود خویش نرسید. به ناچار به سوی صفا بازگشت و این کار را تکرار کرد[۲۶] و از این رو سنت شد تا هر کس مناسک حج یا عمره را انجام میدهد به تأسی از هاجر ۷ بار میان صفا و مروه را سعی کند[۲۷]. بنابر برخی روایات دیگر، عمل سعی میان صفا و مروه به تأسی از ابراهیم(ع) که این عمل را در مناسک حج انجام داد واجب شده است[۲۸]. حضرت ابراهیم و اسماعیل(ع) پس از تجدید بنای کعبه از خداوند خواستند مناسکشان را به آنان بیاموزد: ﴿وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا﴾[۲۹] مفسران، مراد از «مناسک» در آیه را واجبات حج از جمله طواف و سعی میان صفا و مروه دانستهاند[۳۰]. برخی نیز گفتهاند: مقصود، مکانهای این مناسک، از جمله مَسْعی است[۳۱]. در پی این درخواست، خداوند مناسک حج را به وسیله جبرئیل به آنان آموخت و آنان با تعلیم جبرئیل این اعمال را انجام دادند[۳۲]. افزون بر این، قرآن کریم در آیه ۱۰۲ سوره صافّات نیز از آگاه کردن حضرت اسماعیل به قربانی شدن او به دست حضرت ابراهیم پس از رسیدن به سعی سخن به میان آورده است: ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعْىَ قَالَ يَـٰبُنَىَّ إِنِّىٓ أَرَىٰ فِى ٱلْمَنَامِ أَنِّىٓ أَذْبَحُكَ فَٱنظُرْ مَاذَا تَرَىٰ قَالَ يَـٰٓأَبَتِ ٱفْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِىٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّـٰبِرِينَ﴾[۳۳] بیشتر مفسران، مراد از «سعی» را در آیه، رسیدن به مرحله رشد و عبادت دانسته[۳۴]؛ ولی برخی مراد از آن را سعی میان صفا و مروه یا مکان سعی (مَسْعی) دانستهاند[۳۵]. پس از ابراهیم و اسماعیل این سنت در میان دیگر پیامبران نیز رایج بود، چنانکه در برخی روایات، از سعی حضرت موسی(ع) یاد شده است[۳۶]. در ادوار بعدی رفته رفته با تغییر نگرش مردم در دین، سعی میان صفا و مروه ابعاد غیر الهی یافت. بر اساس برخی روایات، در دوران جاهلی دو بت معروف اساف و نائله به ترتیب روی صفا و مروه نصب شدند و مردم هنگام سعی میان صفا و مروه بر آن دو بت دست میکشیدند، از این رو، در صدر اسلام، مسلمانان در مشروعیت سعی میان صفا و مروه تردید کردند که آیه ﴿إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِ فَمَنْ حَجَّ ٱلْبَيْتَ أَوِ ٱعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًۭا فَإِنَّ ٱللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ﴾[۳۷] فرود آمد و این عمل را از شعائر الهی و بدون گناه شمرد[۳۸]. برپایه روایتی دیگر، پس از قرارداد صلح حدیبیه، مشرکان متعهد شدند برای عمرة القضاء (عمرهای که مسلمانان در سال پس از صلح حدیبیه آن را به جا آوردند) بتهای نصب شده بر صفا و مروه را بردارند و چون یکی از مسلمانان نتوانست در مدت تعیین شده سعی را به جا آورد نسبت به مشروعیت انجام سعی با وجود قرار داشتن بتها بر صفا و مروه از پیامبر اکرم(ص) پرسید که آیه یادشده نازل شد و این عمل را جایز شمرد[۳۹]؛ همچنین در احادیثی دیگر آمده است که برخی قبایل از جمله قبیله تهامه، در عصر جاهلی سعی میان صفا و مروه را انجام نمیدادند[۴۰]. با ظهور اسلام، آیه یادشده نازل شد و سعی را از مناسک حج و عمره شمرد و مسلمانان را به انجام دادن آن فرمان داد[۴۱]. برخی نزول این آیه را در سال هفتم هجری و در عمرة القضاء دانسته[۴۲]؛ ولی برخی برآناند که این آیه در سال دهم و در حجة الوداع نازل شده است[۴۳]. سنت سعی پس از اسلام نیز تداوم یافت و پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان در مناسک حج و عمره آن را انجام میدادند؛ از جمله در روایاتی متعدد، حج پیامبر اکرم(ص) و سعی آن حضرت میان صفا و مروه گزارش شده است[۴۴]. روایات متعدد دیگر، سیره امامان معصوم(ع)[۴۵] و روش عمل دیگر مسلمانان را نیز هنگام ادای مناسک حج و عمره و سعی صفا و مروه گزارش کردهاند[۴۶]. در طول تاریخ مقدار مسافتی که حجگزار یا عمرهگزار میان دو کوه صفا و مروه باید بپیماید به سبب تغییرات پدید آمده در مسیر یادشده متفاوت بوده است. در عصر کنونی، طول این مسافت در مسیری مستقیم از صفا به مروه حدود ۴۰۰ متر است[۴۷].[۴۸]
اهمیت و جایگاه سعی
سعی صفا و مروه در آیات قرآن و روایات از اهمیت و جایگاه والایی برخوردار است. قرآن در آیهای سعی صفا و مروه را از شعائر الهی دانسته است: ﴿إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِ...﴾[۴۹] مراد از «صفا و مروه» به نظر بسیاری، سعی میان صفا و مروه است[۵۰] و مقصود از شعائر الهی بودن یک عمل، آن است که آن عمل از آیات و نشانههای خداوند به شمار میرود که انسان را به یاد خدا میاندازد[۵۱]. برخی شعائر الهی را به «دین الهی»[۵۲] یا «نشانههای دین خدا» و «اطاعت از خدا» تفسیر کردهاند[۵۳]. در آیهای دیگر مسلمانان را از حلال شمردن شعائر الهی برحذر داشته و آنان را به رعایت تقوای الهی فراخوانده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ...وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۵۴] به نظر مفسران، از مصادیق شعائر الهی در این آیه نیز سعی میان صفا و مروه است[۵۵]. در آیه یادشده مسلمانان حجگزار مکلف به اهتمام به این تکلیف الهی و رعایت حریم شرعی آن با رعایت تقوا شدهاند.
افزون بر این، قرآن کریم در ادامه آیه ۱۵۸ سوره بقره سعی میان صفا و مروه را از اعمال نیک و پاداش آن را تشکر خداوند دانسته است: ﴿إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلْمَرْوَةَ... فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًۭا فَإِنَّ ٱللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ﴾[۵۶]. مراد از «خیراً» در آیه سعی میان صفا و مروه به گونه تبرعی یا حج و عمره مستحب[۵۷] یا صعود بر کوه صفا و مروه در هنگام سعی میان آن دو[۵۸]، یا همه کارهای نیک است[۵۹] که سعی میان صفا و مروه نیز از جمله آنهاست و مراد از «تطوّع» نیز انجام دادن این اعمال در حال اختیار و با میل و رغبت است[۶۰]. بنابر احادیث نیز سعی میان صفا و مروه از جایگاهی رفیع و پاداشی عظیم برخوردار است؛ از جمله در روایاتی سعی محبوبترین عبادت[۶۱] و محل سعی محبوبترین مکان نزد خداوند دانسته شده است، از آن رو که با به جا آوردن این عبادت، هر جبار و متکبری در پیشگاه خداوند خوار میگردد[۶۲]. در احادیثی دیگر سعی میان صفا و مروه سبب خروج از گناهان[۶۳] و پاک شدن افراد مانند هنگام تولد از مادر[۶۴] و برخورداری سعی کننده از شفاعت ملائکه[۶۵] دانسته شده است. در روایاتی دیگر، پاداش سعی همچون پاداش آزاد کردن ۷۰ برده[۶۶] یا پاداش حج با پای پیاده از وطن شمرده شده است[۶۷].[۶۸]
احکام فقهی سعی
سعی میان صفا و مروه از اعمال حج و عمره است که قرآن در آیه ۱۵۸ سوره بقره به مشروعیت آن اشاره کرده است[۶۹]: ﴿...فَمَنْ حَجَّ ٱلْبَيْتَ أَوِ ٱعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًۭا فَإِنَّ ٱللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ﴾[۷۰]. این امر در روایات منقول از طریق شیعه[۷۱] و اهل سنت[۷۲] نیز ذکر شده است؛ اما درباره وجوب یا استحباب آنْ رأی فقیهان متفاوت است: فقیهان امامی[۷۳] و بیشتر فقیهان اهل سنت[۷۴] سعی را واجب و از ارکان حج و عمره دانستهاند. برخی از فقهای اهلسنت سعی را از ارکان ندانسته، بلکه آن را تنها عملی واجب شمردهاند[۷۵]. دلیل وجوب به نظر برخی آیه ۱۵۸ سوره بقره است که سعی میان صفا و مروه را از شعائر الهی دانسته است: ﴿إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِ...﴾[۷۶]؛ زیرا تصریح به «شعائر الهی» بودن سعی در آیه، بیانگر لزوم این عمل و جایز نبودن بیاعتنایی به آن و ترک آن است[۷۷]. روایاتی که نزول آیه یادشده را رد کسانی دانسته که سعی میان صفا و مروه را جزء اعمال حج و عمره نمیدانستند[۷۸] نیز مؤید این امر است. دلیل دیگر، آیه ۲ سوره مائده است که مسلمانان را از حلال شمردن شعائر الهی منع کرده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ﴾[۷۹]؛ با این توضیح که مراد از شعائر الهی در آیه، مناسک حج از جمله سعی میان صفا و مروه است و مراد از حلال شمردن آنها سبک شمردن این اعمال یا ترک آنهاست[۸۰]، از اینرو، آیه بر حرمت ترک اعمال و مناسک حج[۸۱] و وجوب سعی میان صفا و مروه دلالت دارد[۸۲]. روایات متعددی نیز بر وجوب سعی دلالت دارند[۸۳]؛ از جمله در روایتی پیامبر اکرم(ص) حجگزاران را به سعی بدان جهت که خداوند این عمل را بر آنان واجب کرده فرمان داد[۸۴]. برپایه حدیثی دیگر، امام باقر(ع) در تفسیر آیه ۱۵۸ سوره بقره فرمود: خداوند وجوب سعی میان صفا و مروه را در این آیه بیان کرده است و اگر این عمل مباح و ترک آن جایز بود باید آیه قرآن به گونه ﴿لَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ﴾ نازل میشد[۸۵]. این معنا در روایاتی از اهل سنت نیز آمده است[۸۶]. در روایتی از امام صادق(ع) نیز آمده است که سعی میان صفا و مروه واجب است؛ زیرا خداوند آن را در کتابش یاد کرده است: ﴿إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلْمَرْوَةَ...﴾[۸۷] دلیل دیگر وجوب، سیره پیامبر اکرم(ص) در حج و عمره و فرمان آن حضرت به مسلمانان برای انجام آن است[۸۸]. در مقابل، از برخی فقیهان پیشین همچون ابنعباس، ابنزبیر و انس بن مالک نقل شده که سعی را مستحب دانستهاند[۸۹]. دلیل آنان، آیه ۱۵۸ سوره بقره است که از گناهکار نبودن حجگزار و عمرهگزار در انجام سعی سخن به میان آورده است: ﴿...فَمَنْ حَجَّ ٱلْبَيْتَ أَوِ ٱعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًۭا فَإِنَّ ٱللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ﴾[۹۰]. به نظر اینان تعبیر «لاجناح علیه» در آیه، دلیل بر مباح بودن سعی است نه وجوب آن[۹۱]. برخی قرائت ابی بن کعب و ابنمسعود را که آیه را به گونه ﴿فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا﴾ قرائت میکردند، مؤید این نظر دانسته و گفتهاند: بر فرض قرآن نبودن قرائت یادشده، دست کم این قرائت با خبر واحد گزارش شده است؛ زیرا آنان این قرائت را از پیامبر اکرم(ص) نقل کردهاند[۹۲]؛ همچنین برخی، جمله ﴿وَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًۭا﴾ در آیه یادشده را به معنای زاید و استحبابی بودن سعی شمرده و آن را مؤید دیگری بر واجب نبودن سعی دانستهاند[۹۳]. در پاسخ این ادله گفته شده است که تعبیر ﴿فَلَا جُنَاحَ﴾ با وجوب و استحباب منافات نداشته و با هر دو سازگار است، از این رو نمیتوان آن را دلیل بر هیچ یک از این دو حکم دانست[۹۴]. افزون بر این، تعبیر یادشده برای رفع شبهه گناه بودن سعی میان صفا و مروه به جهت وجود بتهایی است که بر این دو کوه از زمان جاهلیت بوده، یا شبهه مناسک جاهلی بودن این عمل، نه نفی وجوب[۹۵]. قرائت ابی و ابن مسعود نیز شاذ[۹۶] و غیر متواتر و منافی با قرائت رایج در میان مسلمانان است و از این رو نمیتوان آن را جزء قرآن و قابل اعتماد دانست. افزون بر این، قرائت یادشده ارزش خبر واحد را نیز ندارد؛ زیرا آنان این قرائت را به عنوان خبر از پیامبر اکرم(ص) نقل نکردهاند[۹۷]. مراد از ﴿تَطَوَّعَ خَيْرًۭا﴾ نیز مطلق اطاعت و اعمال خیر است که افزون بر مستحبات، شامل واجبات نیز میشود[۹۸]، یا مراد انجام دادن حج و عمره مستحب پس از حج و عمره واجب است[۹۹]. افزون بر سعی واجب که از مناسک حج و عمره است، در اینکه آیا سعی به گونه استقلالی نیز استحباب دارد یا نه؟ دو دیدگاه در میان فقیهان اسلامی وجود دارد: بیشتر فقیهان شیعه و اهل سنت سعی را به گونه مستقل مشروع و مستحب ندانستهاند[۱۰۰]، مگر در موردی که حجگزار یا عمرهگزار پس از انجام دادن سعی به زاید بودن یک شوط علم پیدا کند که در این صورت به نظر فقهای امامیه مستحب است با آوردن ۶ شوط دیگر، سعی دوم را کامل کند[۱۰۱]؛ ولی برخی فقیهان در تفسیر آیه ۱۵۸ سوره بقره که از انجام دادن عمل خیر پس از بیان سعی میان صفا و مروه یاد کرده، گفتهاند که مشروعیت یا استحباب سعی افزون بر مقدار واجب، از آیه استفاده میشود[۱۰۲]. سعی میان صفا و مروه دارای چند عمل، از جمله پیمودن مسیر میان کوه صفا و مروه است که در آیه ۱۵۸ سوره بقره به آن تصریح شده است: ﴿فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا﴾. تعبیر «تطوّف» بر لزوم تکرار پیمودن مسیر میان صفا و مروه دلالت دارد[۱۰۳]. براساس روایات و نیز سیره پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان و اجماع فقیهان، شمار دفعات حرکت میان صفا و مروه باید ۷ مرتبه باشد که هر مرتبه از رفت یک شوط و برگشت نیز یک شوط شمرده میشود[۱۰۴]. شوطهای سعی باید از صفا آغاز و به مروه ختم شوند[۱۰۵]. دلیل این حکم، روایتی از رسول خدا(ص) است که در آن به آغاز کردن از صفا فرمان داده شده است، چنانکه خداوند متعالی در قرآن از صفا آغاز کرده است: ﴿إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلْمَرْوَةَ...﴾[۱۰۶]. مقدار واجب سعی، پیمودن میان دو کوه صفا و مروه است و صعود بر صفا و مروه لازم نیست؛ زیرا در آیه ۱۵۸ سوره بقره از سعی میان دو کوه سخن به میان آمده: ﴿فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا﴾. که به اجماع مفسران، مراد از «بهما» در آیه، «بینهما» است[۱۰۷]. برخی گفتهاند: اندکی صعود بر کوه صفا و مروه واجب است تا سعی کننده یقین کند که مسافت میان آن دو را پیموده است[۱۰۸]. در مقابل، برخی از فقیهان اهل سنت صعود بر صفا و مروه و سعی از بالای دو کوه را واجب شمردهاند[۱۰۹]؛ همچنین از آیه ۱۵۸ سوره بقره استفاده شده است که سعی میان صفا و مروه باید از راه متعارف و مستقیم باشد. در غیر این صورت سعی مجزی نخواهد بود[۱۱۰]؛ همچنین فقیهان امامیه با استناد به آیه یادشده و روایات بیانگر حکم سعی، سعی از طبقات بالایی را در ساختمان کنونی مسعی جایز ندانستهاند[۱۱۱]، مگر محرز شود که این طبقات یا طبقات زیرین کاملاً میان دو کوهاند و نه بالاتر و نه پایینتر از کوه که در این صورت به نظر برخی فقیهان امامیه سعی از طبقات یادشده نیز جایز است[۱۱۲].[۱۱۳]
منابع
پانویس
- ↑ مفردات، ص۴۱۱؛ المغرب فی ترتیب المعرب، ج۱، ص۳۹۷، «سعی».
- ↑ العین، ج۲، ص۲۰۲؛ المحکم و المحیط الاعظم، ج۲، ص۲۲۱، «سعی».
- ↑ مفردات، ص۴۱۱؛ المحکم و المحیط الاعظم، ج۲، ص۲۲۱.
- ↑ العین، ج۲، ص۲۰۲؛ المحکم و المحیط الاعظم، ج۲، ص۲۲۱.
- ↑ الاقتصاد، ص۳۰۴؛ المجموع، ج۸، ص۶۳؛ الموسوعة الفقهیه، ج۲۵، ص۱۱.
- ↑ التحقیق، ج۵، ص۱۳۲، «سعی».
- ↑ تاریخ طبری، ج۱، ص۱۹۴؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۸۳، ۸۷.
- ↑ معجم الفاظ الفقه، ص۳۸۸-۳۸۹، «المسعی».
- ↑ جمهرة اللغه، ج۲، ص۸۴۴؛ المصباح، ص۲۷۷-۲۷۸، «سعی».
- ↑ بحارالانوار، ج۱۲، ص۱۴۰؛ الفرقان، ج۲۵، ص۱۸۴.
- ↑ «و چون در تلاش، همپای او گشت»... سوره صافّات، آیه ۱۰۲.
- ↑ «بیگمان صفا و مروه از نشانههای (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۲۸.
- ↑ جامع البیان، ج۱، ص۷۶۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۹۳.
- ↑ سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ التبیان، ج۳، ص۴۱۸؛ التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۱۲۸؛ المیزان، ج۵، ص۱۸۸.
- ↑ یوسفزاده، حسین علی، سعی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵، ص ۴۲۲.
- ↑ «بیگمان صفا و مروه از نشانههای (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۸؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۱۸۵.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۱۹۱؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۲۷.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۲۱۲-۲۱۳؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۳۰.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۲۰۲؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۱۹۳؛ قصص الانبیاء، ج۱، ص۲۰۳-۲۰۴.
- ↑ ﴿رَّبَّنَآ إِنِّىٓ أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِى بِوَادٍ غَيْرِ ذِى زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ ٱلْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا۟ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجْعَلْ أَفْـِٔدَةًۭ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهْوِىٓ إِلَيْهِمْ وَٱرْزُقْهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ﴾ «پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّهای کشتناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دلهایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوهها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.
- ↑ احکام القرآن، جصاص، ج۱، ص۹۷؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۹۰-۳۹۱.
- ↑ جامع البیان، ج۱۳، ص۳۰۰؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۹۰-۳۹۱؛ زبدة التفاسیر، ج۱، ص۲۳۳.
- ↑ اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۳۹-۴۰؛ ج۱، ص۵۵؛ مسند احمد، ج۱، ص۳۴۷؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۴۵۲.
- ↑ احکام القرآن، ابن عربی، ج۳، ص۱۱۲۲؛ قصص الانبیاء، ج۱، ص۲۰۴.
- ↑ قرب الاسناد، ص۲۳۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۴۷۲.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۲۸.
- ↑ جامع البیان، ج۱، ص۷۶۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۹۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۳۹۳؛ التفسیر الکبیر، ج۴، ص۶۹.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۲۰۳؛ علل الشرایع، ج۲، ص۵۸۶.
- ↑ «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافّات، آیه ۱۰۲.
- ↑ جامع البیان، ج۲۳، ص۹۱؛ مجمع البیان، ج۸، ص۳۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۹۹.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۲، ص۱۴۰؛ ج۸۶، ص۱۲۶؛ الفرقان، ج۲۵، ص۱۸۴.
- ↑ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۷۳.
- ↑ «بیگمان صفا و مروه از نشانههای (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
- ↑ اسباب النزول، ص۴۸؛ زاد المسیر، ج۱، ص۱۴۷.
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۶۴؛ الکافی، ج۴، ص۴۳۵؛ بحارالانوار، ج۲۰، ص۳۶۵؛ ج۹۶، ص۲۳۵.
- ↑ جامع البیان، ج۲، ص۶۵-۶۶؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۶۰.
- ↑ احکام القرآن، جصاص، ج۱، ص۱۱۶؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۶۸.
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۶۴؛ فقه القرآن، ج۱، ص۲۷۵.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۳۸۷؛ نمونه، ج۱، ص۵۳۷.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۲۶۴؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۴۰۲؛ تهذیب، ج۵، ص۲۵.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۴۳۴؛ تهذیب، ج۵، ص۱۴۹.
- ↑ فتح الباری، ج۳، ص۴۰۱؛ عمدة القاری، ج۹، ص۲۸۹.
- ↑ نمونه، ج۱، ص۵۳۸؛ معجم الفاظ الفقه، ص۳۸۸.
- ↑ یوسفزاده، حسین علی، سعی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵، ص ۴۲۳.
- ↑ «بیگمان صفا و مروه از نشانههای (بندگی) خداوند است»... سوره بقره، آیه ۱۵۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۴۳۹-۴۴۰؛ التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۷۷؛ منهج الصادقین، ج۱، ص۳۴۸.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۴۰۷.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۴۳۹-۴۴۰؛ روح المعانی، ج۱، ص۴۲۴.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۷۷.
- ↑ سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۱۶۰؛ التبیان، ج۳، ص۴۱۸؛ جامع البیان، ج۶، ص۷۳.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۵۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۴۴۰؛ التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۸۱-۱۸۲.
- ↑ کنز العرفان، ج۱، ص۳۱۱-۳۱۲.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۴۴۰؛ التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۸۱-۱۸۲.
- ↑ المیزان، ج۲، ص۶؛ نمونه، ج۱، ص۵۴۴.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۴۳۴؛ علل الشرایع، ج۲، ص۴۳۳.
- ↑ علل الشرایع، ج۲، ص۴۳۳؛ وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۴۶۷-۴۶۸.
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۰۸؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۱۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۴؛ حلیة الابرار، ج۱، ص۱۸۲.
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۰۸-۲۰۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج۱۱، ص۳۹۹.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۴۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج۱۰، ص۱۶۲.
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۰۳؛ تهذیب، ج۵، ص۲۰.
- ↑ یوسفزاده، حسین علی، سعی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵، ص ۴۲۶.
- ↑ تفصیل الشریعه، ج۵، ص۹.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۵۸.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۱۲؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۷۵.
- ↑ صحیح البخاری، ج۲، ص۱۶۹؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۹۹۴.
- ↑ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۳۵؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۱۳۸-۱۳۹؛ ذخیرة المعاد، ج۱، ص۹۳.
- ↑ المجموع، ج۴، ص۳۳۹؛ ج۸، ص۷۷؛ المغنی، ج۳، ص۴۰۷.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۵۰؛ المغنی، ج۳، ص۴۰۸.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۵۸.
- ↑ اضواء البیان، ج۴، ص۴۱۴-۴۱۵.
- ↑ صحیح مسلم، ج۴، ص۶۹-۷۰؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۲۷۷؛ جامعالبیان، ج۲، ص۶۵.
- ↑ سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۶، ص۳۷-۳۸؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۸۱؛ المیزان، ج۵، ص۱۶۲، ۱۸۸.
- ↑ القواعد الفقهیه، ج۵، ص۲۹۸.
- ↑ احکام القرآن، جصاص، ج۳، ص۲۹۲.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۱۳۶-۱۳۷؛ المجموع، ج۸، ص۶۳؛ المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۵۰.
- ↑ مسند احمد، ج۶، ص۴۲۱؛ المستدرک، ج۴، ص۷۰؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۴۳۸.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۴۳۷؛ جامع احادیث الشیعه، ج۱۱، ص۴۰۲.
- ↑ صحیح البخاری، ج۲، ص۲۰۳؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۶۸-۶۹.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۵۸.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۲۸؛ المغنی، ج۳، ص۴۰۷.
- ↑ المجموع، ج۸، ص۷۷؛ تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۸۳.
- ↑ «...پس هر کس حج خانه (کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
- ↑ المجموع، ج۸، ص۷۷؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۳۳-۱۳۵.
- ↑ المجموع، ج۸، ص۷۷؛ المغنی، ج۳، ص۴۰۷-۴۰۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۸۰؛ تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۸۳.
- ↑ منتهی المطلب، ج۱۰، ص۴۱۷؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۳۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۴۳۹-۴۴۰؛ المجموع، ج۸، ص۷۷-۷۸؛ الفقه الاسلامی، ج۳، ص۵۴۰.
- ↑ المجموع، ج۸، ص۷۷.
- ↑ منتهی المطلب، ج۱۰، ص۴۱۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۸۱-۱۸۲؛ المیزان، ج۱، ص۳۸۶.
- ↑ جامع البیان، ج۲، ص۷۰-۷۱؛ مجمع البیان، ج۱، ص۴۴۰.
- ↑ الروضة البهیه، ج۲، ص۲۶۴؛ تقریرات الحج، ج۲، ص۱۷۸؛ کشاف القناع، ج۲، ص۵۶۷.
- ↑ الروضة البهیه، ج۲، ص۲۶۴-۲۶۵؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۳۷.
- ↑ زبدة البیان، ص۲۸۷؛ سند العروه، ج۲، ص۹۴، «کتاب الحج».
- ↑ تفسیر ابن عربی، ج۱، ص۸۲؛ التحقیق، ج۷، ص۱۴۳، «طوف».
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۲۸؛ المجموع، ج۸، ص۶۳؛ بدایة المجتهد، ج۱، ص۲۷۶.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۲۸؛ المبسوط، طوسی، ج۴، ص۱۴؛ المغنی، ج۳، ص۴۰۳.
- ↑ تهذیب، ج۵، ص۱۴۵؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۴۰؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۲۴.
- ↑ جامع البیان، ج۲، ص۶۵-۶۶؛ الخلاف، ج۲، ص۳۲۹؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۳۳.
- ↑ المجموع، ج۸، ص۶۹.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۳۰؛ المجموع، ج۸، ص۶۴.
- ↑ کتاب الحج، خویی، ج۵، ص۷۰؛ تفصیل الشریعه، ج۵، ص۲۳، «کتاب الحج».
- ↑ دلیل الناسک، ص۶۸؛ صراط النجاه، ج۴، ص۱۸۲-۱۸۳.
- ↑ تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۳۸؛ العروة الوثقی، تعلیقات لنکرانی، ج۲، ص۴۳۵.
- ↑ یوسفزاده، حسین علی، سعی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵، ص ۴۲۷.