سیره فرهنگی و اجتماعی پیامبر خاتم در مقابله با تجملگرایی و اسراف چه بود؟ (پرسش)
سیره فرهنگی و اجتماعی پیامبر خاتم در مقابله با تجملگرایی و اسراف چه بود؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ سیره سیاسی پیامبر خاتم |
مدخل اصلی | تجملگرایی - اسراف |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
سیره فرهنگی و اجتماعی پیامبر خاتم در مقابله با تجملگرایی و اسراف چه بود؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث سیره سیاسی پیامبر خاتم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره سیاسی پیامبر خاتم مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقای دکتر سید صادق حقیقت، در مقاله «آسیبشناسی حکومت اسلامی در سیره نبوی» در اینباره گفته است:
- «ترویج سادهزیستی و نفی اسراف و تجملگرایی در گفتار و عمل. پیامبر به کسانی که لباسهای مخصوص اشراف و ثروتمندان را میپوشیدند تذکر میداد. آن لباسها موجب تفاخر پوشنده آن و تحقیر سایرین میشد. پوشیدن لباس کهنه و پاره نوعی اظهار حقارت و فقر بود. علاء بن حضرمی پیراهنی آستینبلند پوشیده بود، آستین پیراهن را به اندازه حدود انگشتهایش کوتاه کردند. یکی از یاران پیامبر (ص) با وجود داشتن دو دست لباس نو، جامهای کهنه و پاره به تن داشت. حضرت از او خواستند که لباس نوی خود را بپوشد و وقتی پوشید، فرمودند: آیا اینطور بهتر نیست؟ لباس رسول خدا بسیار ساده بود، پیامبر (ص) لباس گرانقیمت خویش را به اسامة بن زید که جوان بود دادند و خودشان لباس ارزانقیمت پوشیدند.
- مقابله با نمادهای اشرافیگری، چون هدیه و میهمانی دادن اشرافگونه. پیامبر (ص) هدیه مشرکان را نمیپذیرفت و برای هیچ یک از پادشاهان و اشراف همعصر خود هدیه نفرستاد. آن حضرت، در هیچ مرحلهای از زندگانی خویش مهمانیهای تجملی برگزار نکردند و در این گونه مراسم نیز حضور نداشتند. پس از آنکه ابو براء عامر بن مالک بن جعفر برای آن حضرت دو اسب و دو ناقه هدیه آورد، پیامبر فرمود: من هدیه مشرک را نمیپذیرم.
- پیامبر (ص)، برای جلوگیری از تشکیل طبقه اشراف جدید (نوآمدگان یا افراد نوکیسه) در جامعه اسلامی، به فقیران سفارش میکردند که در مسیر اشراف قدم نگذارند، پیامبر هنگام آمادگی برای جنگ خیبر به ابوعبس بن جبر که فقیر بود و زاد و توشه راه و خرج خانوادهاش را نداشت، فرمود: "ای ابوعبس تو و دیگران یاران فقیرت اگر سلامت باشید و کمی زنده بمانید، مالتان زیاد خواهد شد و آنچه که برای اهل خود باقی میگذارید فراوان شود، پول و بردههای شما زیاد میشود و این به سود شما نیست".
- تغییر نگرش درباره زنان، در نگرش جاهلی، زن زندگی نیابتی داشت. رسول خدا((ص)) با بیان جایگاه واقعی زن و ارزش دادن به او، نگرشها را متحول کرد. حضور فعال همسران پیامبر، حضرت فاطمه (س) و زنان همعصر او در فعالیتهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دلیل این مدعاست.
- توجه نکردن به مراتب منزلتی در معاشرتها، واگذاری منصبها، مجازاتها و سایر امور. وسایل و ابزار زندگی افراد سرشناس به دلیل گرانقیمت بودن آنها و نیز تعلق داشتن به اشخاص برجسته، مورد توجه خاص دیگران است، برای نمونه، میتوان به شتر ابوجهل اشاره کرد که به قول واقدی، شتری گزیده و مهری بود که در جنگ بدر نصیب پیامبر (ص) شد. قریش حاضر بود در مقابل آن، صد ناقه بپردازد، ولی پیامبر (ص) نپذیرفت و عاقبت، آن شتر از طرف هفت نفر در حدیبیه قربانی شد.
- جلوگیری از ساختن خانههای مجلل. عباس عموی پیامبر (ص) حجرهای ساخت، رسول خدا (ص) به او فرمودند: آن را ویران کن. عباس خواست معادل ارزش آن را در راه خدا بدهد، اما پیامبر (ص) تأکید کردند که آن را ویران سازد[۱].
- شکستن بتها و مبارزه با شرک، بتسازی و سنتها و آداب و رسوم جاهلی بتپرستان و تخریب مسجد ضرار که با نیت غیرالهی ساخته شده بود.
- اهمیت دادن به نیت و محتوای عبادت و توسعه مصادیق عبادت. از نظر پیامبر (ص) عبادت کردن فقط راز و نیاز در عبادتگاه نبود بلکه هر کاری که با نیت الهی برای انجام فرمان خداوند صورت گیرد، عبادت است. پیامبر در سخنرانی قبل از جنگ احد فرمودند: "هرکس، چه مسلمان و چه کافر، اگر نیکی کند مزد او برعهده خداست که در این جهان یا آن جهان پرداخت خواهد شد".
- توجه به معیارهای معنوی، مانند نیکوکاری، کمک به همنوع، عدالت، پرداخت صدقه. پیامبر (ص) درآمد غنیمتهای بنی نضیر را، که به آن حضرت اختصاص داشت، بین خویشان خود تقسیم میکردند و به هر کس که مصلحت بود لطف میفرمودند. ایشان مصرف سالیانه جو و گندم خانواده خود و فرزندان عبدالمطلب را از نخلستانهای بنی نضیر تأمین میکردند و اضافه آن را صرف خرید اسلحه و اسب برای جنگ میکردند. صدقات آن حضرت از همین محل و همچنین از اموالی که به او هبه کرده بودند، تأمین میشد. رسول خدا هیچ سائل و فقیری را محروم نمیکرد، ولی توانگران و کسانی که قدرت کسب داشتند، از خمس بهرهای نداشتند»[۲]
پانویس
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری (بیروت: دار بیروت، ۱۴۰۵ ق / ۱۹۸۵ م)، ج۴، ص۲۲.
- ↑ حقیقت، سید صادق، مقاله «آسیبشناسی حکومت اسلامی در سیره نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم، ص ۵۸۱.