صرح
جغرافیای صرح، در سوره مبارکه نمل
﴿قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً...﴾[۱]. با توجه به مدلول آیه، به مکانی آشنا میشویم که در آن محل صرحی وجود داشته و بانویی، برای ورود در آن، به تصور این که، کف آن صرح را آب فرا گرفته، به منظور این که لباسش خیس نشود، ساقهای پا را برهنه میسازد؛ اما صاحب خانه، به او میگوید، که کف صحن از بلور مصفا است و او میتواند با خاطری آسوده، وارد صرح شود.[۲]
صرح کجا بود؟
برای شناخت صرح، لازم است به گونه اختصار، به داستان ملاقات ملکه سبا، با حضرت سلیمان نبی(ع) با استفاده از متون تاریخی و تفسیری، اشاره کنیم، ولی پیش از آن، معنی صرح را بیان مینماییم:
معنی صرح چیست؟
برخی از پژوهشگران، مینویسند: صرح خانهای بلند و آراسته، که به اعتبار واژه پاک بودن از آلودگی، یا خالص بودن، آن طور نامیده شده.[۳] برخی از نویسندگان درباره صرح مینویسند[۴]: «قصر و هر بنای عالی... اصل صرخ، به معنی وضوح است... ظاهراً قصر و عمارت مرتفع را از جهت مریی و آشکار بودنش صرح گفتهاند». برخی از دانشمندان و بزرگان در مورد کلمه، صرح در تفسیر المیزان[۵]، مینویسند: «صرح به معنای قصر و هر بنایی است، بلند و مشرف بر سایر بناها و نیز صرح، به معنای محلی است که آن را تخت کرده باشند و سقف هم نداشته باشد».[۶]
محل صرح کجا بوده؟
برای یافتن محل صرح، کاخ سلیمان(ع) باید به مکان زندگی و حکومت او مراجعه کنیم، چون به یقین آن قصر عبرتانگیز، نمیتواند خارج از مرکز فرماندهی، یا پایتخت دولت او باشد. تاریخ به ما میگوید که شهر قدس، یا بیت المقدس، مرکز دولت آن پیامبر الهی بوده: «شهری را که امروز مرکز حکومت فلسطین است قدس گویند، که در کتب مذهبی اسلام، بیت المقدس میگفتند و به زبان عبری اورشلیم و به زبان اروپائیان ژورزالم گفتهاند. این شهر قرنها مرکز حکومت دولت یهود بود و حضرت داوود و سلیمان(ع) در آنجا سلطنت داشتند»[۷]. با توجه به مدرک فوق، صرح مندرج در آیه مورد پژوهش در قدس شریف بوده است. اکنون در ذیل به داستان ملاقات سلیمان و بلقیس اشاره مینماییم: «داستان ملکه سبا، از روی قرآن مجید چنین است این واقعه در سوره نمل، از آیه ۲۰ تا ۴۵ بدین قرار است: سلیمان(ع) روزی به پرندگان و مرغانی، که بر تخت وی سایه میافکندند؛ رسیدگی کرد. هدهد را نیافت... سلیمان گفت آیا من هدهد را نمیبینم، یا آنکه هدهد به حضور نپیوسته است؟
اگر برای غیبت خود، حجتی قابل قبول نیاورد؛ او را عذاب خواهم کرد، با او را سر خواهم برید. پس از اندک مدتی، هدهد به خدمت پیوست و به سلیمان عرضه داشت، که بر وقایعی اطلاع یافته است که سلیمان از آن مطلع نیست و از کشور سبا برای وی خبری قطعی آورده است. هدهد گفت: قومی را یافتم که زنی برایشان سلطنت میکرد... وی و مردمش را یافتم، که خورشید را بدون توجه به خدای یکتا عبادت میکنند... شیطان این گونه اعمال ناپسند را در نظر ایشان آراسته و از راه آنان را باز داشته و قابل هدایت نیستند و به خدای یگانهای که استعدادات کامله را در موجودات آسمان و زمین آشکار میسازد و از نهان و آشکار آگهی دارد: سجده نمیکنند.... سلیمان گفت: در مقام تحقیق بر خواهم آمد؛ تا صدق و کذب سخنت بر ما معلوم گردد، این نامه را از جانب من ببر و به ایشان برسان، آن گاه مراقب باش، که در باره آن چه تصمیماتی اتخاذ میکنند.... ملکه سبا، چون نامه را دریافت کرد سران کشور را فراهم آورد و به ایشان گفت: نامهای سر به مهر و حاکی از جریانات سهمگین به من رسیده... مضمون نامه چنین است. از طرف سلیمان این نامه با نام خداوند بخشنده مهربان آغاز میگردد. تکبر نورزید و به طاعتگرایید. سپس، ملکه سبا به بزرگان کشور گفت: من بیمشورت شما هرگز به کاری دست نمیزنم و اینک بیندیشید و تصمیمی، که به صلاح کشور باشد اتخاذ کنید.
سران کشور گفتند: ما دارای هر گونه تجهیزات هستیم، اختیار با تو است هر آنچه فرماندهی، مطیع خواهیم بود. ملکه سبا این سخن را که حاکی از آمادگی برای جنگ بود؛ نپسندید و گفت چون پادشاهان به کشوری وارد شوند؛ آن را زیر و زبر میسازند و سران و بزرگان آن کشور را خوار و زبون میکنند، به نظر من مصلحت آن است، که به وسیله تقدیم هدایا، خاطر سلیمان را به خود متوجه سازیم و او را با کشور خود بر سر مهر آریم... هدیه را فرستادند و در انتظار گزارش فرستادگان نشستند. چون فرستادگان ملکه سبا، به حضور سلیمان مشرف شدند و هدایا را از نظر وی گذراندند، سلیمان فرمود: شمایید که از هدیه دلشاد میشود، من از هدایا بینیازم و به مال و منال نیازی ندارم. نبوت و حکمی، که خداوند به من داده: بهتر از ثروت مادی است، که به شما ارزانی داشته است. آن گاه سلیمان، به سران و بزرگان مملکت خویش، روی آورد و گفت: کدام یک از شما، تخت ملکه سبا را پیش از آنکه مردم سبا گردن به طاعت نهند؛ پیش من خواهد آورد؟
یکی از سران لشکرش، که سرکش و مغرور بود... گفت: من تخت او را پیش از آنکه از مسند خود برخیزی، پیش تو خواهم آورد و من بر این کار، قوت و نیرو دارم و هم انجام دادن آن را به کمال امانت تعهد میکنم. یکی از علما آصف که از کتب آسمانی باخبر بود؛ گفت پیش از آنکه چشم برهم زنی، تخت ملکه سبا را پیش تو حاضر خواهم ساخت...[۸] چون ملکه سبا برای اظهار اطاعت و پذیرفتن آیین توحید، به دربار سلیمان آمد؛ حضرت سلیمان دستور داد که در وضع تخت ملکه تغییر دهند تا ببینند درجه هوش او، تا چه اندازه است....
او را به کاخی که از شیشه ساخته بودند؛ آوردند... چون ملکه سبا خواست وارد کاخ شود؛ پنداشت که در پیش پای او آب است، دامان خود را بالا زد و ساق پاهایش ظاهر گردید... باری ملکه، به خداوند یکتا ایمان آورد.»..[۹]. با توجه به آنچه گذشت، روشن میشود؛ که حضرت سلیمان با ابتکاری هنری و قابل فهم برای ملکه سبا توانست او را از پرستش خورشید منصرف و به یکتاپرستی دعوت نماید، پس صرح مکانی است که نقش مؤثری در نشر توحید در زمان حضرت سلیمان داشته است.[۱۰]
نگاهی به جغرافیای قدس
ابو اسحاق ابراهیم اصطخری که در قرن چهارم کتاب مسالک و ممالک را تألیف کرده در مورد جغرافیای بیت المقدس چنین نوشته است: «بیت المقدس شهری است بلند بر کوه و آنجا مسجدی هست کی - که - در همه کشورهای اسلامی مسجدی از آن بزرگتر نیست و جایگاه صخره بلند است چون دکانی و در میان سنگ برین صخره گنبدی سخت بلند است و ارتفاع صخره از زمین تا سینه مرد باشد و درازا و پهنا به هم نزدیک است ده دوازده گز باشد و به نردبان درو در او باید شدن. در بیت المقدس آب روان نباشد مگر چشمههایی کی که به کشت رسد و از همه ولایت فلسطین پرنعمتترست و محراب داوود(ع) آنجا است و آن بنایی است بلند. ارتفاع آن قریب پنجاه گز بود و بر سر آن بنایی هست چون حجره و آن محرابست و چون از رمله آنجا روند نخست این محراب پیش آید و در مسجد بیت المقدس هر پیغمبری را محرابی هست و از بیت المقدس چو بر جانب جنوب روند بر شش میل قبهای آید و آنجا را بیت اللحم گویند و عیسی(ع) آنجا از مادر جدا شده است و گویند که از آن درخت خرما کی - که - مریم از آن خورده بود... شاخی درین کنیسه در بین گنبد نهاده است و آن را گرامی دارند.
از بیت اللحم بر سوی جنوب شهرکی کوچک هست، که آن را مسجد ابراهیم گویند و در مسجدی که روز آدینه آنجا نماز کنند؛ گور ابراهیم و اسحاق و یعقوب(ع) نهاده است بر یک صف و گور زنان ایشان همچنین، در برابر گورهای ایشان نهاده است برابر گور هر پیغمبری و در این شهر کوههای بسیارست و درخت بسیار دارد و همه کوههای فلسطین درخت دارد و میوه بسیار باشد و زیتون و انجیر»[۱۱]. شهر قدس کوهستانی و بسیار مصفاست ارتفاع آن از سطح دریا ۸۰۰۰ متر است و دارای صفا و روحانیتی خاص میباشد.
بیت المقدس در جنوب شرقی بحر المیت قرار گرفته و بین فلسطین و اردن میباشد. مسجد اقصی ده قرن ق. م به دست داوود و حضرت سلیمان(ع) بنا شده خاورشناسان گویند سلیمان معبد موریا را برای محل عبادت خود انتخاب کرد ولی یهود آن را قبله و کعبه خود قرار دادند و مسیحیان به سبب قرب تولد عیسی(ع) آنجا را محترم شمرند و رومیان قبل از این هر دو آنجا را محل رب الارباب خود میدانستند و احترام میکردند... مساحت بین المقدس میدانی است که ۴۰۰ × ۵۰۰ متر میباشد و هشت در دارد: باب النبی، باب محراب مریم، باب صهیون، باب الهاشمی، باب الولید، باب ابراهیم، باب ام خالد و باب الرحمه»[۱۲]. و همچنین بنا به نوشته برخی از پژوهشگران: «بیت المقدس یا قدس یا اورشلیم نام شهر مذهبی قدیمی است در فلسطین و موقع جغرافیایی آن نزدیک قله سلسله کوههای است در سواحل دریای مدیترانه و در حدود سی و دو میل با آن دریا مسافت دارد و یکی از آثار اسلامی در آن شهر مسجد الاقصی است.
شهر بیت المقدس در هیچ یک از ادوار تاریخ شهر تجارتی نبوده و همچنین به فلاحت شهرت نداشته؛ زیرا سرزمین آن شهر کوهستانی و کم آب است ولی با وجود این بیش از هر یک از بلاد شرق و غرب در معرض هجوم و فتنههای عظیم بوده است. بیت المقدس در طول تاریخ چندین بار محاصره و خراب شده و هجده بار متروک و مهجور مانده و باز بنای آن تجدید شده ولی با این همه حوادث و بلایا هنوز بر سر پا و دارای عزت و اعتبار است. این قدرت مقاومت از جهت آن است که این شهر شهری دینی است و از طرف دیانتهای بزرگ جهان مورد تجلیل و احترام است ولی در عین حال آن حوادث و مصائب نیز از جهت موقع دینی و اهمیت دینی بر آن گذشته است»[۱۳].[۱۴]
منابع
پانویس
- ↑ «به او گفتند به کاخ در آی! چون در آن نگریست گمان برد آبگیری ژرف است و ساقهایش را برهنه کرد، (سلیمان) گفت: این کاخی صیقلی از بلور است؛ (آن زن) گفت: پروردگارا! من به خویش ستم کردهام و (اینک) با سلیمان در برابر خداوند- پروردگار جهانیان- فرمانبردار شدم» سوره نمل، آیه ۴۴.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۳۳۰.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات قرآن
- ↑ علی اکبر قرشی، قاموس قرآن
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ج۳۰، ص۲۹۱.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۳۳۱.
- ↑ حسین، عمادزاده، تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص۶۳۲.
- ↑ اصحاب حدیث گفتهاند؛ که آصف بن برخیا اسم اعظم را خواند و تخت ملکه سبا را، به حضور سلیمان آورد. آصف از جانشینان سلیمان است و میگویند انجام دادن این عمل به دست وی از آن جهت بود که حکمت و ولایت و وصایت وی ثابت گردد و مردم او را به جانشینی سلیمان بشناسند. اعلام قرآن، ص۳۶۷.
- ↑ بعضی گفتهاند که در زیر قصر جویهای آب روان ساخته و جانوران آبی در استخرهای آن افکنده بودند.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۳۳۴.
- ↑ ابراهیم بن محمد، اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار.
- ↑ حسین عمادزاده، تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص۶۳۲.
- ↑ صدر، بلاغی، قصص قرآن، ص۳۳۹.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۳۳۶.