عبدالله بن زبیر بن عوام در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون عبدالله بن زبیر است. عبدالله بن زبیر از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

عبدالله بن زبیر از اصحاب رسول خدا (ص) و ابتدا مردی عابد، اما در عین حال جاه‌طلب و دنبال کسب جاه و مقام بود. برای رسیدن به مقام دنیا به امیرالمؤمنین (ع) پشت کرد و در جنگ جمل فرماندهی پیاده نظام سپاه عایشه را به عهده داشت. بعد از مرگ معاویه با یزید بیعت نکرد و شبانه به مکه فرار کرد و بعد از مرگ یزید ادعای خلافت کرد، اما در سال ۷۲ یا ۷۳ هجری به دست حجاج بن یوسف ثقفی به قتل رسید.

مقدمه

عبدالله فرزند زبیر از اصحاب رسول خدا (ص) و از نزدیکان آن حضرت بود، عبد الله، اول مولود اسلام از قریش در مدینه بود و مادرش اسماء دختر ابوبکر است. وی مردی شجاع و عابدی شب زنده‌دار بود و در حالات او آمده است او گاهی شب تا صبح روی پای می‌ایستاد "کأنّه عمود" و گاهی شبی تا صبح رکوع می‌کرد و گاهی تا صبح سجده می‌نمود و در برخی اوقات او در یک رکعت سوره‌های بقره، آل عمران، نساء و مائده را با هم می‌خواند و در روزه‌داری گاهی از این جمعه تا آن جمعه را به هم وصل می‌کرد، در هر صورت او در عبادت بسیار کوشا و از عابدان روزگار بود اما در عین حال مردی جاه طلب و دنبال کسب جاه و مقام بود و برای رسیدن به این خواست نفسانی از هیچ عملی فروگذار نبود.

این مرد که با پدرش زبیر از شیعیان و یاران امیرالمؤمنین (ع) بودند، مع‌الاسف برای رسیدن به مقام دنیا به امیرالمؤمنین (ع) پشت کردند و با همه نزدیکی و خویشاوندی که با آن حضرت داشتند پشت کردند و به روی آن حضرت شمشیر کشیدند و در جنگ جمل خون‌ها ریختند و عبدالله در جنگ جمل فرماندهی پیاده نظام سپاه عایشه را به عهده داشت و تمام قد، مقابل امام المسلمین امیرالمؤمنین (ع) ایستاد. و حتی پدرش زبیر که قصد برگشت داشت و می‌خواست دست از جنگ با علی (ع) بردارد مانع او شد و لذا امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمود: "همیشه زبیر از ما اهل بیت بود تا وقتی که عبدالله بزرگ شد"[۱]، یعنی او پدرش را از اهل بیت جدا کرد.

آری، این مرد خودخواه برای رسیدن به مقام دنیا دست از علی (ع) برداشت و با معاویه بیعت کرد و او را به امامت و خلافت پذیرفت.

اما بعد از مرگ معاویه با یزید بیعت نکرد و قبل از امام حسین (ع) شبانه به مکه فرار کرد لذا یزید بن معاویه پس از آنکه نیروهای زیادی به فرماندهی مسلم بن عقبه به مدینه فرستاد و شهر مدینه را محاصره و خون بسیاری ریخت، حصین بن نمیر را با نیروهای تحت امرش مأمور حمله به مکه نمود، تا عبدالله بن زبیر را دستگیر کنند.

اما ابن نمیر این فرمانده بی‌ایمان و ستم‌کار، کعبه را با منجنیق به آتش کشید و به مردم مکه ظلم‌ها کرد، اما موفق به دستگیری عبدالله بن زبیر نشد، تا آنکه یزید بن معاویه به جهنم واصل شد. در این فرصتی که یزید به هلاکت رسید، عبدالله بن زبیر بلافاصله اعلام خلافت و رهبری کرد و مردم حجاز هم به خاطر سوابق پدرش زبیر و نیز از ظلم و ستم یزید به آل زبیر پناه آوردند با عبدالله بیعت کردند و سپس مردم عراق و یمن و خراسان هم با او بیعت کردند و ابن زبیر در خلال حکومتش کعبه را تجدید بنا کرد و حجر الاسود را داخل کعبه قرار داد، البته عبدالملک مروان وقتی به حکومت رسید، بساط حکومت عبدالله بن زبیر را برچید، خانه خدا را باز تجدید بنا کرد و حجرالاسود را مثل گذشته بیرون کعبه نصب کرد (به همان شکلی که اکنون شاهد آن هستیم) و برای سرنگونی ابن زبیر، نیروهای زیادی به فرماندهی حجاج بن یوسف ثقفی برای جنگ با عبدالله به مکه فرستاد و مدتی مکه را محاصره کرد و سرانجام ابن زبیر در سال ۷۲ یا ۷۳ هجری به دست حجاج بن یوسف ثقفی به قتل رسید و بدین ترتیب حکومت آل زبیر منقرض شد و حکومت آل مروان در مکه مستقر شد[۲].[۳]

منابع

پانویس

  1. «مَا زَالَ الزُّبَيْرُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ، حَتَّى نَشَأَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ»؛
  2. ر. ک: اسدالغابه، ج۳، ص۱۶۳-۱۶۴؛ الاصابه، ج۴، ص۸۹؛ تهذیب التهذیب، ج۴، ص۲۹۷؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۹ و... و دیگر مجلدات؛ سفینة البحار، ج۱؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۸۱؛ الغدیر، ج۱، ص۲۵۲ و ج۲ و ۳ و دیگر کتاب‌های تاریخ.
  3. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۸۸۴-۸۸۵.