عدالت سیاسی در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

اتباع دولت دینی پیامبر، به اعتباری به مسلمان، مشرک و کافر و کافر اهل کتاب تقسیم می‌شد که هر یک دارای حقوق سیاسی خاصی بودند. بر این اساس، کفار حربی از هیچ حقی در جامعه و حکومت اسلامی برخوردار نبودند و در مقابل اهل کتاب از حقوق سیاسی مشترکی با مسلمانان برخوردار بودند که این حقوق در مفاد قانون اساسی دولت - شهر مدینه آمده است، از جمله در قانون اساسی مدینه بر آزادی مراسم دینی اهل کتاب، یاری کردن مسلمانان توسط اهل کتاب به وقت جنگ و اتحاد بینشان در دفاع از مدینه و... تأکید شده است[۱]. بنابراین پیمان، مسلمانان با اهل کتاب در مقابل تجاوز خارجی متحد شدند.

نکته حایز اهمیت در دولت نبوی این است که در آن کسانی مناصب حکومتی را به دست می‌گیرند که درک درستی از حقوق و اوامر الهی داشته باشند و رفتار و کردارشان مطابق با آنها باشد. کما اینکه پیامبر (ص) در خصوص صاحب‌منصبان سیاسی دولت دینی می‌فرمایند: «آنکه از امت من، ولایت امری از مردم را داشته باشد، چنانچه همانند حفظ خویشتن از آن حفاظت ننماید، رایحه بهشت را نخواهد یافت»[۲].

در دولت دینی پیامبر (ص) آگاهی به شریعت از معیارهای اصلی در توزیع قدرت بود و به همین دلیل در ساختار سیاسی این دولت، «صحابه» از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بودند. البته این جایگاه نشانه ارزش نیست، بلکه ابزاری برای خدمت محسوب می‌شود. در این خصوص پیامبر (ص) می‌فرمایند: «سَيِّدُ الْقَوْمِ خَادِمُهُمْ»[۳].

پیامبر اسلام در اشغال مناصب، بر شایسته‌سالاری تأکید ویژه‌ای داشته و می‌فرمایند: « مَنْ تَقَدَّمَ عَلَی قَوْمٍ وَ هُوَ یَرَی فِیهِمْ مَنْ هُوَ أَفْضَلَ فَقَدْ خَانَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ المُؤمِنینَ»[۴].[۵]

پرسش مستقیم

سیره پیامبر خاتم درباره عدالت سیاسی چه بود؟ (پرسش)

منابع

پانویس

  1. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۱۴۳-۱۴۴.
  2. «ما من امتي أحد ولّي من امر الناس شيئا لم يحفظهم بما يحفظ به نفسه إلا لم يجد رائحة الجنة»؛ محمدحسین جمشیدی، نظریه عدالت، ص۱۶۴.
  3. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ح۵۷۹۱.
  4. عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۸، ص۲۹۱.
  5. دهقانی، روح الله، مقاله «نظریه عدالت در دولت نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم، ص۱۸۴.