علم فعلی در عرفان اسلامی
معنای رشد انسان کامل با وجود دارا بودن مرتبۀ کمال
با اینکه پیامبر اسلام (ص) (...) در معراج به مرحله قاب قوسین رسیدند و جز حجاب مخلوقیت، باقی حجب را کنار زدند، ما ذکر «و تقبّل شفاعته فی امّته و ارفع درجته» را بعد از تشهد نماز بهکار میبریم. آیا مگر درجه ای بالاتر از قاب قوسین هم متصور است و آیا مگر رسول الله (ص) اشرف مخلوقات نیست؟ (...) آیا ارتفاع درجه پیامبر یعنی رفع آخرین حجاب او یعنی مخلوقیت؟ یا اینکه باید قائل به این باشیم که رسول گرامی از مرحله قاب قوسین افول کرده و اکنون دیگر واجد آن نیست(به معنی افول حقیقی و در معنی و نه تنزل به عالم ماده با حفظ همان مقام و جایگاه) که این هم نه با الطاف الهی سازگار است نه با مقام بینقص رسولش؟
در این زمینه گفته شده است: اهل بیت (ع) فی نفسه به اعلی درجۀ امکانی وجود رسیدهاند و تکامل به معنی ترقّی شخصی برای آن بزرگواران معنی ندارد؛ لذا عبادات آنها نیز برای اکتساب کمالات نبوده؛ بلکه از باب اظهار کمالات موجودشان است. (...) امّا با اینکه میگوییم آن بزرگواران تکامل به معنی رشد شخصی ندارد، ولی باید دانست که علم و درجۀ اهل بیت (ع) نیز به سه معنا قابل افزایش میباشد(...)[۱].
رشد به معنای فزونی علم تفصیلی ایشان
هر عالِمی ــ حتّی خدا هم ـ دو گونه علم دارند؛ علم اجمالی و علم تفصیلی. علم اجمالی ـ در اینجا ـ آن علمی است که عین ذات عالم باشد و جدا از او نباشد. امّا علم تفصیلی ـ در این بحث ـ آن علمی است که از مرتبۀ ذات تنزّل نموده و در مرتبۀ فعل ظاهر گشته است؛ لذا برای خدا نیز دو علم مطرح میشود؛ علم ذاتی و علم فعلی. علم ذاتی خدا عین ذات اوست، که چون در مقام فعل تجلّی نماید و به ظهور در آید، به صورت مخلوقات ظاهر میشود؛ لذا تک تک مخلوقات، عین علم فعلی و تفصیلی خدا هستند که از علم اجمالی (ذاتی) خدا تنزّل یافتهاند.
اهل بیت (ع) نیز داری همین دو گونه علم میباشند، یعنی ذات وجود آن بزرگواران اتّحاد تامّ با روح القدس و وجه الله اعظم دارد؛ و در ذاتشان تمام حقایق را دارا میباشند. امّا در مقام اظهار حقایق، همۀ آن حقایق به یکباره ظاهر نمیشود، بلکه هر گاه خداوند متعال به آن بزرگواران اذن ظهور دهد، آن را از مرتبۀ ذات به مرتبۀ قلب و ذهن تنزّل میدهند. پس آنچه دائماً در حال فزونی است، علم ذاتی اهل بیت (ع) نیست؛ بلکه علم تفصیلی آنها در مقام ظهور علم ذاتیشان است. و البته برای اهل دقّت پوشیده نیست که ظهور علم اهل بیت (ع) چیزی جز ظهور علم فعلی خدا نیست. اسم اعظم خدا، در حقیقت علم تامّ فعلی اوست و اهل بیت (ع) متّحد با آن هستند؛ و ظهور تدریجی علم ذاتی اهل بیت (ع)، در حقیقت ظهور علم فعلی خدا در مراتب پایینتر فعل میباشد؛ آنگونه که علم ذاتی ما ابتدا به سطح عقل و از عقل به ذهن تنزّل مییابد.
آیۀ ۱۱۴ سوره طه ناظر همین قسم افزایش علم است: ﴿فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا﴾[۲] یعنی ای رسول ما! با اینکه قرآن کریم را، که تبیاناً لکلّ شیء است، در وجود خودداری امّا در اظهار آن و از اجمال به تفصیل در آوردن آن عجله نکن! تا وقت اظهار آن فرارسد[۳].
رشد به معنای ارتقاء درجۀ امت
گفته شد که اهل بیت (ع) اتّحاد تامّ با وجه الله اعظم دارند؛ لذا فرمودند: "ماییم وجه الله که در روی زمین، بین شماها رفت و آمد میکنیم"[۴]؛ یعنی ماییم که از ازل تا ابد همواره در جهان رفت و آمد میکنیم؛ یعنی تمام موجودات ظهورات گوناگون وجه الله هستند و ماییم آن وجه الله. امیرمؤمنان (ع) فرمود: "منم آن کس که نوح را در کشتی به دستور خدا بردم؛ منم که یونس را به اذن خدا از شکم نهنگ خارج کردم؛ من به اجازۀ خدا موسی را از دریا گذراندم؛ من ابراهیم را از آتش نجات دادم به اذن خدا؛ من نهرها و چشمههایش را جاری و درختهایش را کاشتم با اجازه ی خدایم. منم عذاب یوم الظله و منم آنکه فریاد میزند از مکان نزدیکی که تمام جنّ و انس آن را میشنوند و گروهی میفهمند. من با هر گروهی چه ستمگران و چه منافقین به زبان خودشان صحبت میکنم. منم خضر، دانشمند همراه موسی؛ منم معلّم سلیمان بن داود؛ و منم ذو القرنین؛ و منم قدرت اللَّه. ای سلمان و ای ابا ذر! منم محمّد و محمّد من است؛ من از محمّدم و محمّد از من میباشد"[۵].[۶] (...) پس وجود نوری اهل بیت (ع) متّحد با وجه الله و بلکه عین وجه الله میباشد؛ و وجه الله است که در کلّ عالم هستی ظهور کرده و تمام موجودات، ظهورات آن اسم اعظم خدا میباشند. این است که گفته میشود موجودات، مظهر اسماء اللهاند. لکن وجود خلقی اهل بیت (ع) کاملترین نمود آن حقیقت یگانه است؛ لذا حقیقت نوری اهل بیت (ع) با همۀ موجودات حضور دارد و بلکه همۀ موجودات، شئونات وجودی، وجود نوری اهل بیت (ع) تلقّی میشوند.
بر این اساس، هر موجودی که در عالم مادّه، خلقت مییابد، در حقیقت بر علم اهل بیت (ع) معلومی افزوده میشود؛ یعنی حقیقتی از علم ذاتی آنها به مرتبۀ علم تفصیلی آنها تنّزل مینماید و به صورت مخلوقی ظاهر میشود. کما اینکه از علم اجمالی (ذاتی) خدا نیز حقیقتی به مرتبۀ علم فعلی او تنزّل میکند؛ لذا فرمود: ﴿وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ﴾[۷]؛ و هیچ چیزی نیست مگر اینکه خزائن (حقایق) آن نزد ماست و ما آن را نازل نمیکنیم مگر به اندازۀ معلوم و معیّن» و نفرمود: «خزائن (حقایق) آن نزد من است»، از آن جهت بود که خداوند متعال، وجود نوری اهل بیت (ع) را نیز در این تعبیر اراده کرده است. چون وجود نوری اهل بیت (ع) واسطۀ نزول علم ذاتی خدا به مراتب علم فعلی او هستند.
همچنین بر این اساس، هر علمی که بندگان خدا، اعمّ از انسان و غیر انسان مییابند، باز افزایش علم اهل بیت (ع) محسوب میشود،؛ چراکه تمام موجودات، شئونات وجودی آن بزرگواران هستند. پس عالِم شدن ما، در حقیقت، عالم شدن اهل بیت (ع) است در مرتبۀ شئوناتشان. (...) آنجا که بعد از تشهد نماز میگوییم: «و تقبّل شفاعته فی امّته و ارفع درجته» ناظر به همین قسم فزونی علم است برای اهل بیت (ع). یعنی شفاعت او را در حقّ امّتش بپذیر و با بالا رفتن امّت به سبب شفاعت آن بزرگوار، مقام او را هم بالا ببر! چون تمام خلائق شئونات وجودی ختمی مرتب (ص) هستند و امّت اسلام از شئونات خاصّ اوست؛ لذا ارتقاء مقام امّت در حکم ارتقاء رسول خداست[۸].
رشد به معنای سیر در حرف هفتاد و سوم اسم اعظم
اهل بیت (ع) از هفتاد و سه حرف اسم اعظم، هفتاد و دو حرف آن را دارا میباشند. هر حرف اسم اعظم نیز حامل بینهایت علم میباشد. لکن حرف دوم نیز در قیاس با حرف اوّل، بینهایت مرتبه اقواست. و همین رابطه بین هر حرف و حرف مادون خود برقرار میباشد؛ (...) لذا علم هر پیامبری بینهایت است، امّا علم اهل بیت (ع) بینهایت بار از هر بینهایتی قویتر میباشد. و به همین نحو، صاحب حرف هفتاد و سوم نیز بینهایت بار از صاحب هفتاد و دو حرف عالمتر میباشد. لکن آن حرف هفتاد و سوم در عالم خلق ظهور ندارد؛ چراکه در آن مرتبه، دیگر اثری از خلق و ظهور خلقی نیست. آن حرف مستأثر، از چنگ همۀ خلق خارج است جز اهل بیت (ع) که آن بزرگواران در آن حرف نیز سیری تکاملی دارند؛ که آن سیر را نهایتی نیست؛ تا آنجا که حتّی از بینهایت بودن نیز بینهایت است. به تعبیر دیگر، تمام مراتب قبلی اسم اعظم نامحدود میباشند، لکن در طول نامحدودهای دیگر، (...) امّا مرتبۀ هفتاد و سوم اسم اعظم، بینهایت بار از هر بینهایتی بینهایتر میباشد؛ (...) لذا اهل بیت (ع) نه در علوم مربوط به خلق، بلکه در علم معرفة الله، در سیری دائمی قرار دارند که آن را پایان نیست. ؛ چراکه رسیدن به کنه ذات حقّ تعالی محال میباشد. چون کنه ذات، حتّی از قید بینهایت و نامحدود بودن نیز منزّه است؛ یعنی کنه ذات خدا، مطلق است حتّی از نامحدود بودن نیز.
البته توجّه شود که در این مقام، رشد و تکامل، از جهت خلقی نیست؛ در این مقام، دیگر سخن از خدا و خلق معنا ندارد[۹].
منابع
- سایت پرسمان دینی؛ http://masjedaliasghar.ir/?p=۵۲۹۴
پانویس
- ↑ سایت پرسمان دینی؛ http://masjedaliasghar.ir/?p=۵۲۹۴.
- ↑ «پس، فرابرترا که خداوند است، آن فرمانفرمای راستین و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه ۱۱۴.
- ↑ سایت پرسمان دینی؛ http://masjedaliasghar.ir/?p=۵۲۹۴.
- ↑ «... نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ نَتَقَلَّبُ فِی الْأَرْضِ بَینَ أَظْهُرِکُم»؛ بحار الأنوار، ج۲۴، ص۱۱۴.
- ↑ «أَنَا الَّذِی حَمَلْتُ نُوحاً فِی السَّفِینَهِ بِأَمْرِ رَبِّی وَ أَنَا الَّذِی أَخْرَجْتُ یونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ بِإِذْنِ رَبِّی وَ أَنَا الَّذِی جَاوَزْتُ بِمُوسَی بْنِ عِمْرَانَ الْبَحْرَ بِأَمْرِ رَبِّی وَ أَنَا الَّذِی أَخْرَجْتُ إِبْرَاهِیمَ مِنَ النَّارِ بِإِذْنِ رَبِّی وَ أَنَا الَّذِی أَجْرَیتُ أَنْهَارَهَا وَ فَجَّرْتُ عُیونَهَا وَ غَرَسْتُ أَشْجَارَهَا بِإِذْنِ رَبِّی وَ أَنَا عَذَابُ یوْمِ الظُّلَّهِ وَ أَنَا الْمُنَادِی مِنْ مَکَانٍ قَرِیبٍ قَدْ سَمِعَهُ الثَّقَلَانِ الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ وَ فَهِمَهُ قَوْمٌ إِنِّی لَأَسْمَعُ کُلَّ قَوْمٍ الْجَبَّارِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ بِلُغَاتِهِمْ وَ أَنَا الْخَضِرُ عَالِمُ مُوسَی وَ أَنَا مُعَلِّمُ سُلَیمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ أَنَا ذُو الْقَرْنَینِ وَ أَنَا قُدْرَهُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یا سَلْمَانُ وَ یا جُنْدَبُ أَنَا مُحَمَّدٌ وَ مُحَمَّدٌ أَنَا وَ أَنَا مِنْ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدٌ مِنِّی»؛ بحار الأنوار، ج۲۶، ص۵.
- ↑ بنده برای روایت سند صحیحی پیدا نکردم، در کتب معتبر حدیثی هم ذکر نشده است و تنها راوی آن یعنی محمد بن صدقه هم رمی به غلو شده است
- ↑ «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.
- ↑ سایت پرسمان دینی؛ http://masjedaliasghar.ir/?p=۵۲۹۴.
- ↑ سایت پرسمان دینی؛ http://masjedaliasghar.ir/?p=۵۲۹۴.