فتنه در فقه اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

فتنه به‌معنای آزمایش و امتحان آمده و دارای احکامی است مانند اینکه فتنه‌انگیزی میان مسلمانان حرام و از گناهان کبیره است؛ خاموش کردن آتش فتنه، عملی نیک، پسندیده و مستحب است و ... .

معناشناسی

فتنه در اصل به معنای آزمایش و امتحان آمده است و به مناسبت در معانی متعدد و متنوعی به کار می‏‌رود؛ از جمله معانی یاد شده رسوایی، قتل، جنگ، سوزاندن و اولاد است[۱].

احکام فتنه

  1. فتنه‌انگیزی (ایجاد اختلاف، نزاع و درگیری) میان مسلمانان حرام، بلکه از گناهان کبیره است؛ از این‌رو، نمّامی و سخن چینی از این جهت که موجب فتنه انگیزی می‏‌شود از گناهان کبیره شمرده شده است. لکن ایجاد فتنه و اختلاف میان مشرکان برای تضعیف آنان و تقویت جبهه حق جایز است؛ بلکه برخی آن را بر حسب مصلحت و ضرورت، مستحب یا واجب دانسته‏‌اند[۲].
  2. تخصیص بعضی فرزندان به هدیه دادن، در صورتی که میان آنان فتنه و نزاع ایجاد کند جایز نیست[۳]
  3. خاموش کردن آتش فتنه (اختلاف و نزاع) و برقراری صلح و آشتی میان مسلمانان، عملی نیک، پسندیده و مستحب است؛ بلکه در مواردی واجب است.
  4. چنانچه فردی برای فرونشاندن آتش فتنه و درگیری میان دو گروه، دیه کشته شده یکی از آن دو طایفه را بر عهده بگیرد، جایز است از زکات به او داده شود تا به تعهد خود عمل کند[۴].
  5. در آتش بس میان مسلمانان و کفّار، بازگرداندن کفّاری که مسلمان شده‏‌اند جایز نیست؛ بلکه شرط آن در پیمان آتش بس با خوف فتنه (بازگشت به کفر) در صورت بازگرداندن آنان باطل است.
  6. نگاه کردن به نامحرم و نیز گوش دادن به صدای او در صورت خوف فتنه (فروافتادن در گناه) حرام است[۵].
  7. بنابر قولی بر غیبت کننده واجب است از کسی که غیبت او را کرده است، حلالیت بطلبد؛ لکن وجوب آن مشروط به عدم خوف فتنه (نزاع و دعوا) است[۶].
  8. فروختن مال وقفی جایز و صحیح نیست؛ لکن به قول مشهور، در فرض خوف بروز فتنه و اختلاف میان موقوف علیهم (درگیری و جرح و قتل) جایز است[۷].
  9. یاد کردن مسلمان با القاب ناشایست موجب تعزیر است؛ لکن چنانچه کفّار یکدیگر را با القاب زشت یاد کنند تعزیر نمی‌‏شوند، مگر در صورت خوف فتنه (نزاع و درگیری)[۸].
  10. غیبت کردن از کسی که میان مسلمانان فتنه می‏‌افکند و آنان را به گمراهی می‌‏کشاند جایز، بلکه به قصد نهی از منکر و برحذر داشتن مردم از نزدیک شدن به او واجب است[۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. لسان العرب، واژه «فتن».
  2. جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۳.
  3. کلمة التقوی، ج ۴، ص۲۴۲.
  4. تذکرة الفقهاء، ج ۵، ص۲۵۹ ـ ۲۶۰.
  5. الحدائق الناضرة، ج ۲۳، ص۴۷؛ جواهر الکلام، ج ۲۹، ص۹۷.
  6. جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۲؛ مصباح الفقاهة، ج۱، ص۳۳۱.
  7. تذکرة الفقهاء، ج ۱۰، ص۴۱؛ مختلف الشیعة، ج ۶، ص۲۸۶ ـ ۲۸۸؛ الروضة البهیة، ج ۳، ص۲۵۴ ـ ۲۵۵.
  8. قواعد الاحکام، ج ۳، ص۵۴۸؛ الروضة البهیة، ج ۹، ص۱۹۲ ـ ۱۹۳.
  9. مهذب الاحکام، ج ۱۶، ص۱۳۰.
  10. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۵، صفحه ۶۵۲-۶۵۳.