فتنه در نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

فتنه به‌معنای امتحان و آزمایش، دارای دو بُعد فردی و اجتماعی است. آنچه امام علی (ع) از واژه فتنه در نهج البلاغه در نظر داشته‌اند، با توجه به شرایط زمانی و موقعیت اجتماعی ـ سیاسی، بیشتر بر مفهوم آزمایش و انحراف و بُعد اجتماعی فتنه تأکید دارد.

مقدمه

واژه "فتنه" از جمله واژگانی است که میدان معنایی گسترده‌ای داشته و معانی چندی برای آن برشمرده‌اند. فتنه در لغت فارسی به‌معنای اختلاف رأی و نظر داشتن، گناه‌ورزی، آشوب، عذاب، رنج، گناه و ستیز معنا شده است و در ادبیات عرب با معانی گوناگون چون اختبار و آزمایش، سوزاندن در آتش، مانند وارد کردن طلا در آتش برای دفع ناخالصی‌ها بیان شده است. فتنه دارای دو بعد فردی و اجتماعی است.

این واژه در قرآن کریم نیز در معانی متفاوت به‌کار رفته است؛ معانی گوناگونی چون: آزمایش[۱]، فریب[۲]، انحراف[۳]؛ اختلاف[۴]، شرک[۵]، گناه[۶] و کفر[۷]. هم‌چنین بعضی را به بعضی آزمودیم تا بگویند: آیا از میان ما اینان بودند کسانی که خدا به آن‌ها نعمت داد؟ آیا خدا به سپاس‌گزاران داناتر نیست[۸].

آنچه امام علی از واژه فتنه در نهج البلاغه در نظر داشته‌اند، با توجه به شرایط زمانی و موقعیت اجتماعی ـ سیاسی، بیشتر بر مفهوم آزمایش و انحراف و بُعد اجتماعی فتنه تأکید دارد. ایشان در تبیین مفهوم فتنه می‌فرماید: هنگامی که آیه "آیا مردم پنداشته‌اند که چون بگویند ایمان آوردیم رها شوند و دیگر آزمایش نشوند" نازل شد، دانستم که تا رسول الله (ص) در میان ماست، فتنه‌ای بر ما فرود نیاید. پرسیدم: "یا رسول الله، این فتنه‌ای که خدا از آن خبر داده چیست؟" گفت: "یا علی، امت من بعد از من گرفتار فتنه خواهد شد." پیامبر گفت: "یا علی، این مردم فریفته دارایی‌های خود شوند و از این‌که دین خدا را پذیرفته‌اند بر خدای منت نهند و رحمت او را تمنا کنند و از خشم او خود را در امان پندارند. با شبهه‌های دروغ و هواهای سهوآمیز، حرام خدا را حلال شمارند و شراب را نبیذ نام نهند و حلال کنند و ربا را عنوان خرید و فروخت دهند و رشوه را هدیه خوانند." گفتم: "یا رسول الله، در آن زمان مردم را در چه پایگاهی فرود آرم: از دین‌برگشتگان یا فریب‌خوردگان." فرمود: "آن‌ها را در پایگاه فریب‌خوردگان بنشان"[۹].

از منظر امام (ع) آدمیان همگی در معرض فتنه و آزمایش قرار دارند. از این‌رو فرمود: کسی از شما نگوید که خداوندا پناه می‌برم به تو از آزمایش، زیرا هیچ‌کس نیست مگر آن‌که به‌نحوی به آزمایش گرفتار است، ولی اگر کسی خواهد به خدا پناه برد، از او بخواهد که از آزمایش‌های گمراه کننده‌اش پناه دهد. خدای سبحان می‌فرماید: "بدانید که دارایی‌ها و فرزندان شما وسیله آزمایش شمایند." یعنی خداوند بندگانش را به اموال و اولاد می‌آزماید تا معلوم دارد چه کسی به روزی او ناخشنود است و چه کسی خشنود. هر چند خداوند به آن‌ها از خود آن‌ها آگاه‌تر است، ولی برای آن است که کارهای مستحق ثواب را از کارهایی که درخور عقاب است معلوم دارد، زیرا برخی فرزند پسر را دوست دارند و آنان را از دختر خوش نیاید و بعضی بارور ساختن مال را می‌پسندند و از کاهش آن ناخشنودند[۱۰]. امام علی (ع) در تبیین زمینه‌ها و عوامل فتنه به مال، فرزندان و دنیا به عنوان عوامل اصلی و انگیزاننده آن اشارت دارند[۱۱].[۱۲].

موقعیت و شرایط تاریخی دوران خلافت ظاهری امام (ع) به‌گونه‌ای رقم خورد که فتنه‌های اجتماعی در جامعه بیشتر بروز کند. فتنه در بعد اجتماعی عبارت از حوادثی پیچیده است که جریان اهل باطل در برابر جریان حق ایجاد می‌کند، اما ظاهری فریبنده و حق‌گرا دارد. از این‌رو امام (ع) در سخنان پیش به تبیین زمینه‌های اجتماعی فتنه و رمزگشایی از آن می‌پردازد. فتنه در آغاز ظاهری آراسته دارد، از این‌رو با پوششی از حق ظاهر می‌شود. تعبیر امام از فتنه‌ها ممزوج بودن حق و باطل است. در تعریف امام، فتنه‌ها در پایان کار، ماهیت باطل خود را آشکار می‌سازند. ایشان می‌فرماید: هنگامی که فتنه‌ها روی آورند، حق و باطل به هم بیامیزند و چون بازگردند، حقیقت آشکار شود. فتنه‌ها به هنگام روی‌آوردن، ناشناخته‌اند و چون بازگردند، شناخته آیند. فتنه‌ها چون بادها در گردش‌اند، به شهری می‌رسند و از شهری می‌گذرند[۱۳].

انگیزه اصلی فتنه‌گران در کلام امام، بدعت در دین و علت آن پیروی از هواهای نفسانی بیان شده است، چنان‌که می‌فرماید: جز این نیست که آغاز پیدایش فتنه‌ها پیروی از هواهای نفسانی است و نیز بدعت‌هایی که گذاشته می‌شود؛ بدعت‌هایی برخلاف کتاب خدا. آن‌گاه کسانی، کسان دیگر را در اموری که مخالف دین خداست، یاری می‌کنند[۱۴]. در این شرایط افرادی با بی‌بصیرتی به حمایت از جریان فتنه می‌پردازند، در برابر حق می‌ایستند و جریان فتنه را یاری می‌کنند. هنگام بروز فتنه، به‌دلیل امتزاج و اختلاف امر حق و امر باطل، تشخیص حق بر مردمان مشکل می‌شود. از این‌رو می‌فرماید: اگر باطل با حق نمی‌آمیخت بر جویندگان حق پنهان نمی‌ماند و اگر حق به باطل پوشیده نمی‌شد، زبان معاندان از طعن بریده می‌شد. ولی همواره پاره‌ای از حق و پاره‌ای از باطل در هم می‌آمیزند. در چنین حالی، شیطان بر دوستان خود مستولی می‌شود و تنها کسانی رهایی می‌یابند که الطاف الهی شامل حالشان شده باشد[۱۵].

از جمله فتنه‌های بزرگی که در صدر اسلام رخ داد، می‌توان از جریان سقیفه، فتنه ناکثین، فتنه صفین که به جریان حکمیت انجامید و فتنه نهروان که باعث بروز جنگ نهروان شد، نام برد. همگام با ایجاد فتنه، شرایطی در جامعه به‌وجود می‌آید که امام (ع) با اشاره به شرایط دوران جاهلیت به برخی از آن ویژگی‌ها اشاره فرموده است: مردمان در فتنه‌هایی گرفتار بودند که در آن رشته دین گسسته و پایه یقین شکست برداشته بود و می‌لرزید. هر کس به چیزی که خود اصل می‌پنداشت چند زده بود. کارها پراکنده و درهم، راه بیرون شدن از آن فتنه‌ها باریک، طریق هدایت مسدود و کوری و بی‌خبری آن‌سان شایع و همه‌گیر که هدایت را آوازه‌ای نبود. خدا گناه می‌کردند و شیطان را یار و یاور بودند. ایمان خوار و ذلیل بود، ستون‌هایش از هم گسیخته و نشانه‌هایش دگرگون و راه‌هایش ویران و جاده‌هایش محو و ناپدید. همگان در راه شیطان گامم می‌زدند و از آبشخور او می‌نوشیدند. به یاری این قوم بود که شیطان پرچم پیروزی برافراشت و فتنه‌ها برانگیخت و آنان را زیر پاهای خود فرو کوفت و زیر سم‌های خود له کرد[۱۶]. در چنین شرایطی جامعه به‌سوی انحراف می‌رود. امام (ع) در تبیین شرایط جامعه دچار فتنه می‌فرماید: کارها را بر آنان مشتبه می‌کند. پس بذر فتنه‌ها پراکنده شود و مردم حق از باطل نشناسند و در کشاکش آن فتنه‌ها با یکدیگر بستیزند و آشوب کنند و کارشان به هرج و مرج کشد[۱۷].

در شرایط فتنه، انسان‌ها گرفتار شبهه و انحراف می‌شوند و ستمگران در رأس امور قرار می‌گیرند، همان‌گونه که نتیجه فتنه بنی‌امیه باعث روی کار آمدن سلسله خلافت اموی شد. در نتیجه بسیاری از مردمان به انحراف کشیده می‌شوند. امام علی (ع) مردمان را دز زمان فتنه به سه گروه تقسیم می‌کند: گروهی در جریان فتنه قرار می‌گیرند و با این جریان هماهنگ می‌شوند، گروهی دیگر کناره‌گیری می‌کنند و گروه سوم به مبارزه با جریان فتنه برمی‌خیزند[۱۸]

امام (ع) به مردمان سفارش می‌کند که در زمان بروز فتنه و شرایطی که امکان تشخیص برای افراد وجود ندارد به‌گونه‌ای عمل کنند که دیگران نتوانند از آن‌ها به نفع خویش بهره گیرند؛ چنان‌که می‌فرماید: به هنگام بروز فتنه چون اشتر دو ساله باش که نه پشتی استوار دارد که بر آن سوار توان شد و نه پستانی شیرده، که از آن شیر توان دوشید[۱۹].[۲۰]

منابع

پانویس

  1. إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى؛ سوره طه، آیه ۴۰ و وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لِّيَقُولُوا أَهَؤُلاء مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّن بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ؛ سوره انعام، آیه ۵۳
  2. يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ ؛ سوره اعراف، آیه ۲۷، وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ؛ سوره مائده، آیه ۴۹ و قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ؛ سوره نمل، آیه ۴۷.
  3. وَإِن كَادُواْ لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لاَّتَّخَذُوكَ خَلِيلاً ؛ سوره اسراء، آیه ۷۳.
  4. لَوْ خَرَجُواْ فِيكُم مَّا زَادُوكُمْ إِلاَّ خَبَالاً ولأَوْضَعُواْ خِلالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ؛ سوره توبه، آیه ۴۷.
  5. ثُمَّ لَمْ تَكُن فِتْنَتُهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ ؛ سوره انعام، آیه ۲۳.
  6. وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لِّي وَلاَ تَفْتِنِّي أَلاَ فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ؛ سوره توبه، آیه ۴۹.
  7. سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَن يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُواْ قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّواْ إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُواْ فِيهَا فَإِن لَّمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُواْ إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّواْ أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُوْلَئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا مُّبِينًا ؛ سوره نساء، آیه ۹۱.
  8. وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لِّيَقُولُوا أَهَؤُلاء مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّن بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ ؛ سوره انعام، آیه ۵۳.
  9. «يَا عَلِيُّ إِنَّ الْقَوْمَ سَيُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ يَمُنُّونَ بِدِينِهِمْ عَلَى رَبِّهِمْ وَ يَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ وَ يَأْمَنُونَ سَطْوَتَهُ وَ يَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ الْكَاذِبَةِ وَ الْأَهْوَاءِ السَّاهِيَةِ، فَيَسْتَحِلُّونَ الْخَمْرَ بِالنَّبِيذِ وَ السُّحْتَ بِالْهَدِيَّةِ وَ الرِّبَا بِالْبَيْعِ. قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَبِأَيِّ الْمَنَازِلِ أُنْزِلُهُمْ عِنْدَ ذَلِكَ، أَبِمَنْزِلَةِ رِدَّةٍ أَمْ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ؟ فَقَالَ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵٦.
  10. «لَا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ، لِأَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ؛ وَ لَكِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ؛ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ "وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ"، وَ مَعْنَى ذَلِكَ أَنَّهُ [سُبْحَانَهُ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ] يَخْتَبِرُهُمْ بِالْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ، لِيَتَبَيَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ وَ الرَّاضِيَ بِقِسْمِهِ، وَ إِنْ كَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، وَ لَكِنْ لِتَظْهَرَ الْأَفْعَالُ الَّتِي بِهَا يُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ؛ لِأَنَّ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ الذُّكُورَ وَ يَكْرَهُ الْإِنَاثَ، وَ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ تَثْمِيرَ الْمَالِ وَ يَكْرَهُ انْثِلَامَ الْحَالِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۹٣.
  11. «أَلَا إِنَّ الدُّنْيَا دَارٌ لَا يُسْلَمُ مِنْهَا إِلَّا فِيهَا وَ لَا يُنْجَى بِشَيْءٍ كَانَ لَهَا، ابْتُلِيَ النَّاسُ بِهَا فِتْنَةً»؛ خطبه ۶۳.
  12. «فَلَا تَعْتَبِرُوا [الرِّضَا] الرِّضَى وَ السُّخْطَ بِالْمَالِ وَ الْوَلَدِ جَهْلًا بِمَوَاقِعِ الْفِتْنَةِ وَ الِاخْتِبَارِ فِي مَوْضِعِ الْغِنَى وَ الِاقْتِدَارِ [الِاقْتَارِ]، فَقَدْ قَالَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى «أَيَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ»»؛ خطبه ۱۹۲.
  13. «إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ، يُنْكَرْنَ مُقْبِلَاتٍ وَ يُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ، يَحُمْنَ حَوْمَ الرِّيَاحِ يُصِبْنَ بَلَداً وَ يُخْطِئْنَ بَلَداً»؛ نهج البلاغه، خطبه ۹٣.
  14. «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۵۰.
  15. «فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ، وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ يَنْجُو الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى»؛ نهج البلاغه، خطبه ۵۰.
  16. «وَ النَّاسُ فِي فِتَنٍ انْجَذَمَ فِيهَا حَبْلُ الدِّينِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِي الْيَقِينِ وَ اخْتَلَفَ النَّجْرُ وَ تَشَتَّتَ الْأَمْرُ وَ ضَاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِيَ الْمَصْدَرُ فَالْهُدَى خَامِلٌ وَ الْعَمَى شَامِلٌ عُصِيَ الرَّحْمَنُ وَ نُصِرَ الشَّيْطَانُ وَ خُذِلَ الْإِيمَانُ فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ وَ تَنَكَّرَتْ مَعَالِمُهُ وَ دَرَسَتْ‏ سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُكُهُ أَطَاعُوا الشَّيْطَانَ فَسَلَكُوا مَسَالِكَهُ وَ وَرَدُوا مَنَاهِلَهُ بِهِمْ سَارَتْ أَعْلَامُهُ وَ قَامَ لِوَاؤُهُ فِي فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَا وَ وَطِئَتْهُمْ بِأَظْلَافِهَا وَ قَامَتْ عَلَى سَنَابِكِهَا»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲.
  17. «وَ يَلْبِسُ أُمُورَهَا عَلَيْهَا وَ يَبُثُّ الْفِتَنَ فِيهَا فَلَا يُبْصِرُونَ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ يَمُوجُونَ فِيهَا مَوْجاً وَ يَمْرُجُونَ فِيهَا مَرْجاً»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶٤.
  18. «وَ اسْتَرَاحَ قَوْمٌ إِلَى الْفِتَنِ وَ [اشْتَالُوا] أَشَالُوا عَنْ لَقَاحِ حَرْبِهِمْ، لَمْ يَمُنُّوا عَلَى اللَّهِ بِالصَّبْرِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰.
  19. «كُنْ فِي الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ، لَا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱.
  20. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۰۶ ـ ۶۰۸.