محمد بن عثمان بن سعید عمری در تاریخ اسلامی
دومین نایب از نواب چهارگانه امام مهدی (ع)، محمد بن عثمان است. کنیه او "ابو جعفر" و القابش: "عمری"، "اسدی" و "کوفی" است. وی از سوی امام عسکری (ع) به نیابت امام غایب معرفی شده بود. در زمان او مدعیان نیابت زیاد شدند، اما محمد بن عثمان با تکذیب و رسوا نمودن آنها و اثبات نیابت خود، جلوی آنها را گرفت. مدت نیابت نایب دوم حدود چهل سال به طول انجامید؛ از اینرو توانست مسایل فقهی، کلامی، اجتماعی و ... بیشتری از حضرت مهدی (ع) پرسیده، پاسخها را در اختیار مردم قرار دهد. او در سال ۳۰۵ ق، در آخر ماه جمادی الاولی درگذشت و کنار قبر مادرش، بر سر راه کوفه در محلی که خانهاش آنجا بود دفن شد.
مقدمه
دومین وکیل (نائب) خاص امام زمان(ع)، ابوجعفر محمد بن عثمان عمری، فرزند وکیل (نائب) نخست است که پس از پدر به دستور او و در پی امر امام عسکری(ع) و امام زمان(ع) جانشین او شد[۱]. از آنجاکه، لقب «سَمّان» برای وی هم به کار رفته است[۲] میتوان گفت وی نیز همچون پدر به شغل روغنفروشی مشغول بوده است[۳].
نیابت خاصه
در پی درگذشت عثمان بن سعید ـ وکیل خاص اول ـ از سوی ناحیه مقدسه توقیعی بدین مضمون خطاب به پسرش، محمد بن عثمان، در تعزیت پدر و قائممقامی وی صادر شد. در بخشی از این توقیع آمده بود: «﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ تسلیم امر الهی و راضی به قضای او هستیم. پدرت سعادتمندانه زیست و ستوده درگذشت. خدای رحمتش کند و به اولیا و دوستدارانش ملحق نماید که همواره در کار آنان کوشا بود و تلاشش در کارهایی بود که او را به خدا و به ایشان نزدیک میکرد. خداوند او را دلشاد سازد و از لغزشش درگذرد»[۴]. در ادامه نیز چنین آمده بود: «خداوند پاداش فراوان در برابر این مصیبت به تو احسان فرماید. مصیبت تو مصیبت ما هم هست و جداییاش، تو و ما را تنها کرده است. خداوند او را در بازگشتگاهش شادمان سازد. از کمال سعادتش آن بود که خدای تعالی فرزندی چون تو را روزیاش ساخت که جایش را بگیرد و به فرمانش بر جای او نشیند و برای او رحمت الهی طلب کند و من میگویم: خدا را سپاس که جانها از جایگاه تو و از آنچه خدا در تو و نزد تو قرار داده، خشنودند. خداوند تو را یاری دهد و نیرومند سازد و پشتیبانی کند و تو را موفق بدارد و سرپرست و نگاهدار و مراقب و کفایتکنندهات باشد»[۵].
محمد بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی که خود از اصحاب امام عسکری(ع) و در ردیف وکلای عصر غیبت است[۶] میگوید: پس از وفات ابوعمرو (عثمان بن سعید) توقیعی به من رسید که در آن نوشته بود: «و پسر ـ که خداوند حفظش بدارد ـ همواره در روزگار حیات پدرش ـ که خدا از او خشنود باشد و خشنودش سازد و رویش را خرم بدارد ـ مورد اعتماد ما بود و نزد ما همان جایگاه و مأموریت را دارد و پسر نیز از ما فرمان میگیرد و مطابق آن عمل میکند. خداوند سرپرستی او را به عهده بگیرد! گفته او را گوش دار و این تعامل ما با او را به همه برسان»[۷].
محتوای این توقیعات در کنار توصیف امام عسکری(ع) از محمد بن عثمان به ثقه بودن و دستور به فرمانبرداری از وی[۸] و وکیل خواندن او برای فرزندش حضرت حجت(ع)[۹]، باعث شده بود تا شیعیان جانشینی محمد بن عثمان را برای پدرش پذیرا باشند. محمد بن عثمان، نوشتههایی در ابواب فقه داشت که آنها را از امام عسکری(ع)، حضرت حجت(ع) و پدرش به نقل از امام هادی و امام عسکری(ع) شنیده بود[۱۰]. در میان وکلای (نوّاب) اربعه بیشترین زمان وکالت ـ نزدیک به نیم قرن ـ به محمد بن عثمان اختصاص دارد[۱۱] و شاید به همین دلیل است که بیشترین چالشهای سازمان وکالت در مسئله کجروی و انحرافات کارگزاران خائن، در روزگار وی گزارش شدهاند. از محتوای برخی گزارشها چنین برمیآید که در زمانهایی خطر آشکارشدن فعالیتهای سفیر دوم به حدی بوده است که گاه از تحویل مستقیم اموال و دادن رسید خودداری میکرد[۱۲] و آثار موجود، مانند نوشتهها را از میان میبرد[۱۳].[۱۴]
علیرغم مخالفتهایی که از ناحیه برخی غالیان با وی صورت گرفت، بیشتر شیعیان پیروی از او را گردن نهاده و هرگز در عدالت وی تردیدی به خود راه ندادند[۱۵]. او تا سال ۳۰۵ زنده بود و رابط امام (ع) با شیعیان محسوب شده و کنترل و هدایت وکلای آن حضرت در بلاد اسلامی را بر عهده داشت. در طول مأموریت او توقیعاتی ناظر بر تأیید سفارت وی از ناحیه مقدسه صادر گردید[۱۶].
به نوشته شیخ طوسی، او تألیفاتی در حدیث نیز داشته که به دست حسین بن روح و سپس ابوالحسن سمری رسیده است[۱۷].[۱۸]
وفات
سرانجام وکیل خاص دوم، پس از سالهای طولانی که عهدهدار منصب وکالت بود در آخر جمادیالاولی، به سال ۳۰۴ یا ۳۰۵ق، چشم از جهان فرو بست و در قبری که خود در کنار مزار مادرش در بغداد آماده ساخته بود، آرام گرفت[۱۹]. امروزه آرامگاه وی در بغداد مشهور است[۲۰].
منابع
- طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان
- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲
پانویس
- ↑ سُدّ آبادی، المقنع فی الإمامة، ص۱۴۷؛ طوسی، الغیبة، ص۳۵۹. برای آگاهی بیشتر: ر.ک: جباری، سازمان وکالت، ج۲، ص۴۶۰ - ۴۶۸.
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۵۰۳؛ طوسی، الغیبة، ص۳۶۱.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۳۰۲.
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۵۱۰؛ طوسی، الغیبة، ص۳۶۱.
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۵۱۰؛ طوسی، الغیبة، ص۳۶۱.
- ↑ خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۵، ص۲۳۲ - ۲۳۴.
- ↑ طوسی، الغیبة، ص۳۶۲.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۳۰.
- ↑ طوسی، الغیبة، ص۳۵۶.
- ↑ طوسی، الغیبة، ص۳۶۳.
- ↑ طوسی، الغیبة، ص۳۶۶ و ۳۷۰ - ۳۷۱.
- ↑ طوسی، الغیبة، ص۲۹۶ و ۳۷۰.
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۹۸.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۳۰۲.
- ↑ الغیبة، ص۲۲۱.
- ↑ الغیبة، ص۲۲۰.
- ↑ الغیبة، ص۲۲۱. برای ملاحظه شرح حال او. ر. ک: تنقیح المقال، ج۳، ص۱۴۹.
- ↑ طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان، ص ۲۳۲.
- ↑ طوسی، الغیبة، ص۳۶۵ - ۳۶۶.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۳۰۲.