مصرف
مقدمه
مکتب اسلام، انسان را به حفظ اعتدال و میانهروی در مصرف رهنمون میدارد: و کسانی هستند که چون انفاق کنند، نه ولخرجی میکنند و نه تنگ میگیرند؛ و میان این دو روش حد وسط را برمیگزینند [۱].میانهروی در مصرف، مال آدمی را توسعه میبخشد. از اینرو امام (ع)، میانهروی را نیمی از معیشت میداند و میفرماید: آنکه به اندازه خرج کند، تهیدست نشود[۲]. البته در منظر امام، صرف اسراف در مصرف و استفاده از مواهب الهی مورد نکوهش نیست، بلکه بخشش بیحساب و کتاب نیز، مورد نکوهش قرار گرفته و در آن مورد نیز، اصل اعتدال مورد نظر بوده است تا انسانها در سایه حفظ اعتدال، کرامت خود را حفظ کنند و به اسراف و تبذیر گرفتار نشوند. حفظ اعتدال موارد گوناگونی از عرصههای زندگی را شامل میشود؛ عرصههایی چون خوردن و آشامیدن، چنانکه به اندازه خوردن را عفاف میداند و پرخوری را اسراف[۳]، فرش و بستر، مسکن و...[۴].
امام علی (ع) به یکی از یاران خود که خانهای فراخ خریده بود، میفرماید: این خانه به این بزرگی را برای چه میخواهی؟ تو که در آخرت بیشتر بدان محتاجی. آری، اگر بخواهی بدینوسیله به آخرت برسی، یعنی میهمانان را پذیرایی کنی و در آن خویشاوندانت را بنوازی و حقوقی را که در این راه بر عهده داری ادا کنی، در این صورت آخرت خود را آباد ساختهای[۵][۶].
قناعت پیشگی: قناعت بهعنوان فضیلت اخلاقی به معنای صرفهجویی در مصرف و راضی بودن آدمی به آن چیزی است که در اختیار دارد. امام (ع) ضمن عباراتی به تبیین مفهومی قناعت پرداختهاند؛ عباراتی چون: قناعت ثروتی است که از میان نرود[۷]، قناعت یعنی فرمانروایی و سروری[۸]، قناعت ثروتی است پایانناپذیر[۹]. همچنین در فرازی از نامه ۳۱ با پرهیز از آزمندی، مردمان را به سمت و سوی زندگی همراه با قناعت سوق میدهد. انسانها در سایه زندگی مقتصدانه به گنج بزرگ قناعت دست مییابند[۱۰][۱۱].
رزق و روزی: فرهنگ دین، رزق و روزی انسانها را مقدّر و از جانب خداوند میداند. امام (ع) آگاهی میدهد که روزی بر دوگونه است: نخست روزی مقدّر که خود بهسراغ آدمی میآید و انسان برای رسیدن به آن نیاز به تلاش چندانی ندارد؛ و نوع دیگر که آدمی در جستوجوی آن است و البته امکان دارد در سرنوشت آدمی بهرهای از آن برای انسان مقدر نشدهاند.[۱۲]. چه بسا ثروتمندانی که از مال خود بهرهای نبردهاند و خزانهدار دیگران شدهاند. سفارش امام (ع) این است که مردمان، خود را برای کسب روزی بیشتر به زحمت و سختی نیفکنند: زندگی را آسان گیر، مادام که رکاب میدهد و رام توست. بهخاطر افزونطلبی خود را به خطر میفکن[۱۳][۱۴].
انفاق: انفاق در معنای هزینه کردن از مال برای دیگران و پرهیز از نگهداری مال نزد شخص است. با توجه به احادیثی که بهصراحت بیان میدارد "خدا فقرا را شریک در اموال ثروتمندان قرار داده و روزی فقرا را در اموال ثروتمندان مقرر کرده است"، موضوع انفاق نه تنها به عنوان یک فضیلت و خیر اخلاقی که به عنوان یک وظیفه و دِین شرعی اهمیت مییابد[۱۵].
در یک جمعبندی کلی، آنچه مکتب علوی از نظام معیشتی در سطح خرد با عنوان اخلاق معیشتی مطرح میکند، حدنگهداری و استفاده از اموال و مصرف در حد میانه و کفاف است. در اینصورت، اقتصاد مایه سعادت فرد و جامعه و حفظ قوام زندگی میشود و در غیر اینصورت، افراد، اموال را از جایگاه اصلی خود خارج میکنند که در نهایت به ایجاد اختلال در اقتصاد خواهد انجامید. آنگاه پدیده فقر و تکاثر (زیادهخوای) در جامعه شکل میگیرد و توازن جامعه فرو میپاشد. در نتیجه اموال بهخودی خود نقشی در سعادت و شقاوت فرد و جامعه ندارد، بلکه اگر افراد متوجه و عامل به اقتصاد اسلامی باشند، سعادت اجتماعی تضمین میشود و در غیر اینصورت، عدالت از جوامع رخت برمیبندد و جوامع فرو خواهند پاشید[۱۶].
فرهنگ مصرف
مصرفگرایی یعنی استفاده از کالاها به منظور رفع نیازها و امیال. این عمل نه تنها شامل خرید کالاهای مادی، بلکه در برگیرندۀ خدمات هم خواهد بود. در جوامع نوین مصرفگرایی به یک فعالیت اجتماعی اصلی تبدیل شده است. برای مصرفگرایی مقدار زیادی وقت، انرژی، پول، خلاقیت و نوآوری فناورانه مصرف میشود. مطالعه مصرفگرایی در جوامع جدید از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا مصرفگرایی نه تنها مسئله مصرفگرایان است، بلکه تولیدکنندگان و توزیعکنندگان کالاها و خدمات نیاز به درک خصوصیات و ویژگیهای آن دارند. به همین لحاظ است که در علوم اجتماعی، جامعهشناسها، اقتصاددانان و روانشناسهای معاصر به تحلیلهای همه جانبه آن میپردازند و هر اندیشمندی از یک زاویۀ خاص به آن توجه دارد.
مصرفگرایی نوین به شکل بیرویه یک آسیب اجتماعی است که مستلزم شناخت علمی و سپس درمان اساسی، یا به عبارت دیگر برنامهریزی است. مصرفگرایی بیرویه، پدیدهای بینالمللی است و چارۀ آن باید در دو بعد خرد و کلان صورت گیرد. باید مصرفگرایی در هر جامعه را در یک زمینۀ وسیعتر اجتماعی در نظر گرفت؛ زیرا امروزه تولید و توزیع از مرزهای یک کشور گذر کرده و دورافتادهترین نقاط یک جامعه به مرکزیترین مراکز تولید و سیستم توزیع جهانی متصل است.
فرهنگ مصرف میتواند در ارتقای رفاه عمومی مؤثر باشد. انتخاب الگوی مصرف از مشکلترین مسائل فرهنگی جامعه است، حتی اگر جامعه به یک الگوی سالم در مصرف برسد، با تحولات اجتماعی نیاز به الگوی جدید دارد. نیاز پیوستۀ جامعه به الگوهای جدید مصرف با جابهجایی سریع الگوها همواره مشکلآفرین بوده است؛ تنها با پشتوانۀ فرهنگی میتوان به تحولات این نیاز ضروری پاسخ داد. الگوهای مصرف باید بر اساس معیارهای مشخص تحولپذیر و در حال تبدیل باشد، که ریشه در فرهنگ جامعه داشته باشد[۱۷].[۱۸]
مصرف شخصی
مصرف خانواده
مصرف جامعه
مصرف بیتالمال
منابع
پانویس
- ↑ ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا ﴾؛ سوره فرقان، آیه ۶۷
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ١٤٠: «مَا عَالَ مَنِ اقْتَصَد»
- ↑ غرر الحکم، ۲۳۴
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۱۵.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ٢٠٩: «مَا كُنْتَ تَصْنَعُ [بِسَعَةِ] بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِي الدُّنْيَا- [أَمَا] وَ أَنْتَ إِلَيْهَا فِي الْآخِرَةِ كُنْتَ أَحْوَجَ وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِي فِيهَا الضَّيْفَ وَ تَصِلُ فِيهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۱۵.
- ↑ «الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ»؛ نهج البلاغه، حکمت ٥٧
- ↑ «كَفَى بِالْقَنَاعَةِ مُلْكاً»؛ نهج البلاغه، حکمت ٢٢٩
- ↑ «الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ»؛ نهج البلاغه، حکمت ٥٧
- ↑ «وَ لَا كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَةِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ٣٧١
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۱۵-۱۱۶.
- ↑ «وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاكَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ «فَخَفِّضْ فِي الطَّلَبِ وَ أَجْمِلْ فِي الْمُكْتَسَبِ فَإِنَّهُ رُبَّ طَلَبٍ قَدْ جَرَّ إِلَى حَرَبٍ وَ لَيْسَ كُلُّ طَالِبٍ بِمَرْزُوقٍ وَ لَا كُلُّ مُجْمِلٍ بِمَحْرُومٍ وَ أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْكَ إِلَى الرَّغَائِبِ فَإِنَّكَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عِوَضاً وَ لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّاً وَ مَا خَيْرُ خَيْرٍ لَا يُنَالُ إِلَّا بِشَرٍّ وَ يُسْرٍ لَا يُنَالُ إِلَّا بِعُسْرٍ وَ إِيَّاكَ أَنْ تُوجِفَ بِكَ مَطَايَا الطَّمَعِ فَتُورِدَكَ مَنَاهِلَ الْهَلَكَةِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۱۶.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۱۶.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۱۶.
- ↑ فقه سیاسی، ج۴، ص۱۵۶-۱۵۷.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۲۸۷.