مطهرون

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

حقیقت مطهرون

علم به لوح محفوظ

قرآن کریم در سوره واقعه می‌فرماید: ﴿فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ * وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ * إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۱].

در این آیات ابتدا به جایگاه ستارگان سوگند یاد می‌شود، و آنگاه عظمت این سوگند مورد تأکید قرار می‌گیرد. این نکته لازم به ذکر است که اگر سوگندی عظیم و دارای اهمیت باشد، حاکی از اهمیت و عظمت حقیقتی است که برای آن حقیقت، سوگند خورده شده است و آن حقیقت این است که "همانا این قرآنی است گرامی، در کتابی مکنون و محفوظ قرار دارد که جز افرادی که از تطهیر ویژه الهی برخوردارند آن را مس نمی‌کنند".

در نگاه نخست، مس به ظاهر قرآن، جز برای افراد با طهارت حرام است. اما با دقت بیشتر می‌فهمیم که منظور، مس ظاهری قرآن نیست و ضمیر در ﴿لَا يَمَسُّهُ به قرآن برنمی‌گردد، بلکه مراد از مس، تماس معنوی و مقصود از مطهرون، کسانی هستند که خداوند آنان را از طهارت ویژه بهره‌مند کرده است. بنابراین ضمیر ﴿لَا يَمَسُّهُ به کتاب مکنون برمی‌گردد، چون:

  1. جمله ﴿لَا يَمَسُّهُ ظهور در اخبار دارد نه انشاء، چون ظاهراً این جمله وصف است و انشاء نمی‌تواند وصف باشد و اگر انشاء بود به معنای تحریم مس به ظاهر قرآن بود.
  2. به واسطه قرابت ﴿كِتَابٍ مَكْنُونٍ به ﴿لَا يَمَسُّهُ، ضمیر، به کتاب مکنون برمی‌گردد نه به قرآن که قبل از آن بوده است.
  3. قرآن کریم به این توصیف شده که در کتاب مکنون قرار دارد و در دسترس انسان‌های معمولی نیست و این با تحریم مس تناسب ندارد.
  4. کسانی که دارای وضو، غسل و تیمم هستند، از آنها به متطهر تعبیر می‌شود نه مطهر.

با توضیح فوق، روشن شد که جز افراد مطهر کسی نمی‌تواند از لوح محفوظ یا کتاب مکنون مطلع شود و از حقایق آن آگاه گردد[۲].

مصادیق مطهرون

بعضی از مفسران اهل سنت "مطهرون" را در انحصار فرشتگان می‌دانند[۳]. اما قرآن کریم در سوره بقره[۴] وقتی قضیه حضرت آدم (ع) و آگاهی و علم او از اسماء الهی را بیان می‌کند و سپس سجده فرشتگان را در مقابل او، آن حضرت را خلیفه خدا و انسان کامل و او را معلم فرشتگان و برتر از آنها یاد می‌کند، لذا مطهرون در انحصار فرشتگان نیست، بلکه از میان انسان‌ها افرادی هستند که دارای طهارت ویژه الهی‌اند؛ مثلاً آیه تطهیر که در شأن اهل بیت پیامبر (ص) نازل شده بر طهارت ویژه آنها دلالت کامل و تام دارد؛ بدین معنا که از جانب پروردگار عالم به این موهبت الهی نائل گردیده‌اند.

از طرفی قرائن داخلی آیه مثل اراده تکوینی الهی بر اذهاب رجس که دال بر تحقق طهارت آنهاست، به همراه تأکید با ضمایر و مفعول مطلق ﴿تَطْهِيرًا که به صورت نکره آمده و کلمه ﴿إِنَّمَا که نشانه حصر است، دال بر طهارت آنها می‌کنند. همچنین قرائن خارجی موجود، مثل روایات متواتر که فریقین آن را نقل کرده‌اند و شأن نزول آیه تطهیر را خمسه طیبه یا امامان به همراه پیامبر (ص) و حضرت زهرا (س) می‌دانند و نیز اجماع فریقین بر آنکه قابل انکار نیست و قرائن دیگر که در جای خود بحث گردید همگی بر این گواه‌اند که اهل بیت پیامبر (ص) ﴿مُطَهَّرُونَ حقیقی هستند[۵].

در اینجا برای نمونه به دو روایت استناد می‌شود:

  1. حکیم ترمذی و طبرانی و ابن مردویه و ابو نعیم و بیهقی در کتاب"الدلائل" از ابن عباس روایت کرده‌اند که پیامبر (ص) فرمود: خداوند تعالی خلایق را به دو بخش تقسیم نمود و مرا در بخش برتر قرار داد و این است قول خداوند ﴿وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ[۶]، ﴿وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ[۷] و من از اصحاب یمین و بهترین آنها هستم. سپس دو قسم مذکور را به سه بخش کرده و مرا در بهترین آنان قرار داد و این است قول خداوند ﴿فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ * وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ * وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ[۸] و من از سابقین و بهترین آنها هستم. سپس این سه گروه را قبیله‌هایی چند قرار داد، چنانکه فرمود ﴿وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۹] و من پرهیزگارترین و گرامی‌ترین آنان نزد خداوندم و فخر نمی‌کنم. سپس قبیله‌ها را در خانه‌ها و مرا در بهترین آنها قرار داد و فرمود ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۰] پس من و اهل بیتم از (پلیدی) گناهان، پاک قرار داده شدیم[۱۱].
  2. از عمر بن علی از پدرش علی بن الحسین (ع) روایت است که فرمود: حسن بن علی (ع) بعد از شهادت امام علی (ع) برای مردم خطبه خواند و فرمود: در این شب مردی از دنیا رفت که نه از انسان‌های گذشته کسی در عمل از او پیشی گرفته بود و نه از آیندگان کسی به وی خواهد رسید. پیامبر (ص) در جنگ‌ها پرچم خویش را به وی می‌داد و او به مقاتله برمی‌خواست؛ در حالی که جبرئیل در جانب راست و میکائیل در جانب چپ وی قرار داشت و او باز نمی‌گشت جز اینکه خداوند پیروزی را به دست وی قرار می‌داد. او از خویشتن زرد و سفیدی (مالی)، جز هفتصد درهم که از عطایای وی افزون آمده بود به جای نگذاشت که می‌خواست با آن برای اهل خویش خادمی خریداری کند. سپس فرمود: ای مردم کسی که مرا می‌شناسد که می‌شناسد و کسی که نمی‌شناسد، من حسن بن علی هستم و من فرزند پیامبر (ص) و فرزند جانشین وی و فرزند بشیر و نذیر و فرزند کسی هستم که به اذن خدا مردم را به خدا دعوت می‌کرد و فرزند چراغ روشن الهی هستم. من از اهل بیتی هستم که جبرئیل به سوی ما فرود می‌آمد و از نزد ما صعود می‌کرد. از اهل بیتی هستم که خداوند پلیدی را از آنان دور گرداند و آنان را به طهارت ویژه پاکیزه ساخت. من از اهل بیتی می‌باشم که خداوند دوستی آنان را بر هر مسلمانی، واجب قرار داد و خداوند تعالی به پیامبرش (ص) فرمود: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا[۱۲]. پس انجام کار نیک، دوستی ما اهل بیت است[۱۳].

با توجه به قرائن آیه و روایات قطعی فریقین، آیه تطهیر مربوط به پیامبر (ص) و امام علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین (ع)است[۱۴]. بنابراین با توجه به آیه تطهیر و روایات شأن نزول، اهل بیت که حضرت امیرالمؤمنین (ع) در رأس آنان است، از تطهیر ویژه الهی برخوردارند و مشمول آیه ﴿لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۱۵] می‌باشند که می‌توانند از لوح محفوظ و حقایق آن آگاهی داشته باشند[۱۶].


منابع

پانویس

  1. «نه، سوگند می‌خورم به جایگاه (فلکی) ستارگان * و این، اگر بدانید بی‌گمان سوگندی سترگ است * که این قرآنی ارجمند است * در نوشته‌ای فرو پوشیده * که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۵-۷۹.
  2. صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۲۵-۲۳۴.
  3. روح المعانی، ج۲۷، ص۱۵۴.
  4. ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ * وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ * وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید * و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید * گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموخته‌ای، نداریم، بی‌گمان تویی که دانای فرزانه‌ای * فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟ * و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۰-۳۴.
  5. حدیث کساء؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۳ - ۴۹۵؛ مشکل الآثار، ج۱، ص۳۳۶.
  6. «و راستیان، کیانند راستیان؟» سوره واقعه، آیه ۲۷.
  7. «و چپیان، کیانند چپیان؟» سوره واقعه، آیه ۴۱.
  8. «(یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟ * و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟ * و (سوم) پیشتازان پیشتاز» سوره واقعه، آیه ۸-۱۰.
  9. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  10. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  11. الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۹؛ یعقوب بن سفیان، المعرفة و التاریخ، ج۱، ص۴۹۸.
  12. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.
  13. حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۷۲.
  14. حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، ص۱۳۳-۱۳۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۲؛ الدر المنثور، ج۶، ص۱۹۸؛ جامع البیان، ج۲۲، ص۹-۱۲.
  15. «که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۹.
  16. صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۲۵-۲۳۴.