مهمترین بیعت‌های پیامبر خاتم در دوره مدنی چه بود؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
مهمترین بیعت‌های پیامبر خاتم در دوره مدنی چه بود؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ سیره سیاسی پیامبر خاتم
مدخل اصلی؟
تعداد پاسخ۱ پاسخ

مهمترین بیعت‌های پیامبر خاتم در دوره مدنی چه بود؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث سیره سیاسی پیامبر خاتم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره سیاسی پیامبر خاتم مراجعه شود.

پاسخ نخست

حمید رضا مطهری

آقای حمید رضا مطهری، در مقاله «بیعت و وفاداری سیاسی در نظام سیاسی عصر نبوی» در این‌باره گفته‌ است:

«پس از هجرت پیامبر به مدینه، افراد و گروه‌های مختلف به مناسبت‌های متعدد نزد آن حضرت آمده و بیعت می‌کردند. مفاد بیشتر این بیعت‌ها اموری مانند: اعتقاد به توحید، اقامه نماز، امر به معروف و نهی از منکر، هجرت و جهاد و اقامه حق بود.

موارد فراوانی هم از بیعت زنان انصار با رسول خدا (ص) در مدینه گزارش شده است که مفاد بیشتر آنها همان مفاد عقبه اول یا پذیرش اسلام بوده است[۱]. یکی از بیعت‌های زنان مدینه را ام عامر اشهلیه چنین گزارش کرده است که همراه جمعی از زنان انصار نزد رسول خدا رفتیم، ایشان از حاجت ما سؤال کردند. عرض کردیم ما به تو ایمان آورده و برای بیعت آمده‌ایم. رسول خدا فرمود: شکر خدایی را که شما را به اسلام هدایت کرد. آنگاه فرمود: بروید که با شما بیعت کردم[۲].

اما مهم‌ترین بیعت‌های پیامبر (ص) در دوره مدنی عبارت‌اند از: بیعت رضوان (بیعت شجرهبیعت نساء و بیعت غدیر.

نکته شایان ذکر در خصوص بیعت‌های مدنی، کارکرد انشایی داشتن آنهاست که مورد مناقشه متفکران مسلمان و غیرمسلمان می‌باشد.

  • بیعت رضوان (بیعت شجره): پیامبر (ص) در سال ششم هجری به قصد زیارت خانه خدا راهی مکه شد و ضمن همراه بردن قربانی، در ذوالحلیفه احرام بست تا اعلام کند که قصد جنگ ندارد، اما با ممانعت مشرکان مواجه شد. رسول خدا (ص) نمایندگانی را برای مذاکره نزد مشرکان فرستاد که آخرین آنها عثمان بود. تأخیر وی در بازگشت باعث انتشار شایعه قتل او شد. این شایعه باعث شد تا پیامبر (ص) مسلمانان را به بیعت فرا بخواند، بیعتی که بر اساس آن مسلمانان متعهد شدند تا پای جان پیامبر (ص) را یاری کنند[۳]. در این بیعت که رضایت خداوند را در پی داشت[۴] و به همین دلیل بیعت رضوان نام گرفت، مسلمانان متعهد شدند از پیامبر (ص) دفاع کنند و اصلاً بحث حکومت و ریاست و حتی فرماندهی جنگ نیز مطرح نبود و تأکید هم بر این موارد دیده نمی‌شود، بلکه تنها بحث دفاع از پیامبر (ص) مطرح بود.
  • بیعت النساء: پس از فتح مکه و پاک‌سازی خانه کعبه از بت‌ها، رسول خدا (ص) از ساکنان تازه‌مسلمان مکه بیعت گرفتند. ابتدا با مردان بیعت کرد که این بیعت بر اسلام بود[۵] و سپس زنان را برای بیعت فرا خواند. البته کیفیت و مفاد بیعت زنان متفاوت از مردان بود. مواد آن را خداوند در سوره ممتحنه چنین بیان کرده است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۶].

مفاد این بیعت نیز همانند عقبه اول بود و عمدتاً دستور به کنار گذاشتن برخی منکرات عصر جاهلی بود و ربطی به حکومت و ریاست نداشت. اگر چه برخی معتقدند قسمت پایانی آیه فوق ﴿وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ دربردارنده معنای سیاسی "اطاعت از حاکم" است. البته این نیز به معنای کارکرد انشایی نیست. ضمن آنکه بسیاری از مفسران قسمت پایانی آیه را به ترک نیاحه[۷] معنا کرده‌اند[۸] که در عصر جاهلی مرسوم بود.

بنابراین، این بخش از آیه نیز ربطی به حکومت نداشته و فاقد نقش انشایی بوده است. به‌ویژه اگر بیعت مردان را پیش از آن در مکه بنگریم و به عکس‌العمل برخی زنان در این بیعت به دلیل تفاوت آن با بیعت مردان توجه کنیم، انشایی نبودن و حتی غیرسیاسی بودن این بیعت به خوبی معلوم می‌شود. پیامبر (ص) پس از فتح مکه، ابتدا مردان را به بیعت فراخواند و آن بیعت بر اسلام بود که آن هم برای حکومت نبود اگر چه لازمه پذیرش اسلام در آن زمان، پذیرش حکومت پیامبر (ص) نیز بود.

در همان روز زنان هم برای بیعت آمدند و پیامبر (ص) مواد بیعت را برای آنها خواند. زنانی که فکر می‌کردند همانند مردان با آنها نیز بیعت خواهد شد اعتراض کردند.

اعتراض هند همسر ابوسفیان به پیامبر (ص) درباره مضمون بیعت زنان، خود نشان از غیرسیاسی بودن این بیعت دارد. او که به دلیل کار زشت خود با پیکر حمزه سیدالشهدا از کیفر پیامبر (ص) می‌ترسید، به صورت ناشناس در بین زنان حضور داشت. هنگامی که پیامبر (ص) مفاد بیعت را بیان کردند به اعتراض برخاسته و آن را تبعیض علیه زنان دانست و گفت: چرا چیزی از ما می‌خواهی که از مردان نمی‌خواستی؟ وی در ادامه با اعتراض‌های مکرر، خود را معرفی و از پیامبر (ص) تقاضای بخشش کرد و پیامبر (ص) نیز او را بخشید[۹]»[۱۰]

پانویس

  1. برای اطلاع از بیعت‌های زنان و مفاد آنها، ر.ک: محمد بن سعد، طبقات الکبری، تحقیق محمدعبدالقادر عطا (بیروت: دارالکتبی العلمیه، ۱۴۱۸ق)، ج۸، ص۴؛ طبری، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، مقدمه خلیل المبین (بیروت: دارالفکر، بی‌تا)، ج۲۸، ص۱۰۳ و ۱۰۲.
  2. بیعت زنان مدینه، ر.ک: طبری، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، مقدمه خلیل المبین، ج۲۸، ص۱۰۲؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر المأثور (بیروت: دارالفکر، ۱۴۱۴ق)، ج۸، ص۱۴۰.
  3. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۳، ص۲۸۹.
  4. خداوند در آیه ۱۸ سوره فتح رضایت خود را بدین شکل بیان کرده است: ﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا «به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت می‌کردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.
  5. طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۳، ص۶۲.
  6. «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرام‌زاده‌ای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.
  7. زنان در عصر جاهلی با شیون خاص (نوح) به مجالس عزا، شور می‌دادند و با خراشیدن چهره و بریدن موهای خود به نشانه عزا حمیّت مردان را تحریک کرده و کدورت‌ها را تازه می‌کردند، به این عمل نیاحه می‌گفتند.
  8. طبری، جامع البیان، ج۲۸، ص۱۰۰؛ ابوالحسن ماوردی، تفسیر الماوردی (بیروت: دارالکتب العلمیه، بی‌تا)، ج۵، ص۵۲۵؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن (بیروت: دارکتبی العلمیه، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق)، ج۱۸، ص۴۸.
  9. طبری، جامع البیان، ج۱۸، ص۹۹؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۵۳؛ ابن کثیر دمشقی، البدایة و النهایة (بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق)، ج۴، ص۲۵۵.
  10. مطهری، حمید رضا، مقاله «بیعت و وفاداری سیاسی در نظام سیاسی عصر نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم، ص ۴۴۲.