نفی سبیل در قرآن
آیه نفی سبیل
از آنجا که در پایان آیه ﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾[۱]، سبیل و راه سُلطه کافران بر مؤمنان نفی شده، این بخش از آن را آیه نفی سبیل نامیدهاند.
سبیل از ریشه "س ب ل" در لغت به معنای راه هموار، امتداد و طولانی بودن چیزی و نیز، رها کردن چیزی از بالا به پایین، آمده است[۲].
آیه نفی سبیل، بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی است: جنبه ایجابی آن بیانگر وظیفه تکتک افراد جامعه اسلامی و حاکمان آن در حفظ استقلال و از میان برداشتن زمینههای وابستگی است و جنبه سلبی آن ناظر به نفی سلطه بیگانگان بر سرنوشت سیاسی - اجتماعی مسلمانان است. در نتیجه هرگونه پیمان فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... که موجب سلطه کافران و وابستگی مسلمانان گردد از نظر دین اسلام حرام و باطل است.
در تفسیر تسنیم آمده است: خدای قهّار هرگز به زیان مؤمنان برای کافران راه سلطهای قرار نداده است و با توجه به اینکه کلمه ﴿سَبِيلًا﴾ نکره در سیاق نفی است و معنایی جامع دارد، میتوان گفت آیه، بیشتر این وجوه و احتمالات را در بر میگیرد:
- اکنون که داوری پایانی به قیامت وانهاده شده است در آنجا کافر سلطهای بر مؤمن ندارد، هرچند ممکن است در دنیا به زیان مسلمان حکم شود.
- در مسائل فرهنگی و احتجاجات، هرگز کافر بر مؤمن برهانی ندارد و همواره در مسائلی مانند وحی، نبوت و معاد، براهین عقلی به سود مؤمنان است.
- اگر محور مبارزه، ایمان و کفر باشد، بیتردید مؤمنان همواره پیروزند. توضیح اینکه خدای سبحان هیچ راه سلطهای برای کافران در برابر مؤمنان قرار نداده است؛ نه به این معنا که اگر جنگی رخ دهد مؤمنان شهید نمیشوند و اسیر نمیدهند، بلکه برای آن جهت که شهادت مانند پیروزی، یکی از دو کامیابی است: ﴿قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ﴾[۳] و چیره شدن مقطعی کافران ضمن آنکه پیروزی نهایی نخواهد بود، برای مؤمنان آزمونی الهی است و اگر پایداری ورزند و از امتحان الهی سربلند بیرون آیند، یقیناً فتح نهایی برای آنان است و خدای عزیز هرگز شکست را برای ایشان نمیپسندد، لذا امیرمؤمنان (ع) در وصف اصحاب و یاران رسول اکرم (ص) فرمود که در جبهه نبرد مردانی از ما با افرادی از دشمن همانند دو پهلوان در میدان کشتی با هم درگیر میشدند و هر یک دیگری را با کاسه مرگ سیراب میکرد. گاه ما کشته میدادیم و گاه دشمن، تا راستگویی ما در حفظ دین روشن شد؛ آنگاه خدای بزرگ خواری را برای دشمنان و یاری را برای ما فرستاد و ما را یاری کرد[۴].
چون معرفت خدا و وحدت امت، حقاند و جهل و اختلاف، باطل و پیروزی حق بر باطل، یک اصل کلی نقضناپذیر است. از اینرو هرجا مسلمانان پیروز شدند، هرچند با دست خالی به سبب یاری دین خداست که بر اثر معرفتمحوری و وحدتمداری آنها، نصیبشان شد و هر جا شکست و مصیبت به آنان روی کرد نیز به جهت جهل علمی، جهالت عملی و اختلافات گوناگون داخلی خودشان بوده است. خلاصه آنکه هر زمان مسلمانان در برابر کافران صفآرایی کنند و محور جدال بین آنها فقط ایمان و کفر باشد، سرانجام مؤمنان پیروز میدان خواهند بود: ﴿وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۵][۶].
در تفسیر المیزان آمده است: معنای آیه این است که حکم از امروز به نفع مؤمنین و علیه کافران است و تا ابد نیز چنین خواهد بود و هرگز به عکس نمیشود و این خود اعلامی است به منافقین که دیگر برای ابد از اینکه به هدف شوم خود برسند مأیوس باشند و بدانند که به حکم این آیه در همه دورهها، بالاخره فتح و پیروزی از آن مؤمنین و علیه کافران خواهد بود. احتمال هم دارد که نفی سبیل اعم از تسلط در دنیا و آخرت باشد. به این معنا که کفار نه در دنیا مسلط بر مؤمنین میشوند و نه در آخرت و مؤمنین به اذن خدا دائماً غالبند، البته تا زمانی که ملتزم به لوازم ایمان خود باشند[۷].
در تفسیر نمونه آمده است: کلمه سبیل به اصطلاح از قبیل نکره در سیاق نفی است و معنی عموم را میرساند و از آیه استفاده میشود که کافران نه تنها از نظر منطق بلکه از نظر نظامی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و خلاصه از هیچ نظر بر افراد با ایمان، چیره نخواهند شد و اگر پیروزی آنها را بر مسلمانان در میدانهای مختلف با چشم خود میبینیم به خاطر آن است که بسیاری از مسلمانان مؤمنان واقعی نیستند و راه و رسم ایمان و وظائف و مسئولیتها و رسالتهای خویش را به کلی فراموش کردهاند، زیرا نه خبری از اتحاد و اخوت اسلامی در میان آنان است و نه جهاد به معنی واقعی کلمه انجام میدهند و نه علم و آگاهی لازم را (که اسلام آن را از لحظه تولد تا لحظه مرگ بر همه لازم شمرده است) دارند و چون چنانند طبعاً چنینند! جمعی از فقها در مسائل مختلف به این آیه برای عدم تسلط کفار بر مؤمنان از نظر حقوقی استدلال کردهاند و با توجه به عمومیتی که در آیه دیده میشود این توسعه، چندان بعید به نظر نمیرسد [۸].
برخی مفسران گفتهاند: مستفاد از ظاهر آیه که نکره در سیاق نفی است افاده عموم میباشد و مطلق سبیل را در برمیگیرد لکن مفاد جعل، جعل تکوینی نیست؛ زیرا هم مخالف واقعیتهای خارجی و حسی است، چون ما غلبه کفّار را بر مسلمانان مشاهده میکنیم و از طرفی با بخش دیگر آیه مخالف است که میفرماید: ﴿وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ﴾[۹]، بلکه مراد جعل تشریعی است که خداوند هیچگونه حقی به کفار نداده است؛ نه در دنیا و نه در آخرت و بنابراین هر چه ظلم و اذیت نسبت به مؤمنین نمودند مسئول و معاقب خواهند بود، هم عقوبات دنیوی و هم اخروی[۱۰].
در تفاسیر اهل تسنن نیز استدلال به آیه در احکام فقهی مطرح و پذیرفته شده است[۱۱].
نتیجه آنکه بر اساس این آیه وظیفه مسلمانان و حاکمان اسلامی حفظ استقلال مسلمانان است و هرگونه پیمان فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... که موجب سلطه کافران و وابستگی مسلمانان گردد، حرام و باطل است. بنابراین، این آیه اگر مورد عمل قرار گیرد موجب عزت و سربلندی اسلام و مسلمین شده و اهمیت آن روشن میشود.[۱۲]
منابع
پانویس
- ↑ «و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمیگشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
- ↑ العین، ج۷، ص۲۶۳؛ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۲۹؛ مفردات، ص۳۹۵؛ قاموس قرآن، ج۲، ص۲۲۰.
- ↑ «بگو آیا برای ما جز یکی از دو نکویی را انتظار دارید؟» سوره توبه، آیه ۵۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۵۶.
- ↑ «و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.
- ↑ تسنیم، ج۲۱، ص۱۸۲.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۱۱۶.
- ↑ تفسیر نمونه، ۴، ص۱۷۶.
- ↑ «و اگر کافران را بهرهای باشد» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
- ↑ اطیب البیان، ج۴، ص۲۴۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۲۴۸؛ تفسیر قرطبی، ج۵، ص۴۲۱.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه نفی سبیل»، دانشنامه معاصر قرآن کریم