هارون در قرآن
مقدمه
هارون یکی از پیامبران الهی در قوم یهود است که خداوند در قرآن او را به همراه برادرش، حضرت موسی معرفی کرده و او را از کسانی دانسته که بر آنان انعام فرموده و او را با سایر انبیاء و صفات پسندیده آنان از قبیل احسان، اصلاح، فضل، اجتباء و هدایت شریک قرار داده و ستوده است[۱].
هارون، زاده عمران و برادر موسی از یک پدر و مادر است. و در زبان عبری لفظ هارون به معنی «کوهنشین» است. برخی که موسی را مصری الاصل میپندارند، هارون را برادر رضاعی موسی میشناسند[۲].
نام وی بیست بار در قرآن ذکر گردیده است. هارون، وزیر و شریک موسی در رسالت الهی او قرار داده شد. خداوند بر موسی و هارون منّت نهاده است ﴿وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ﴾ [۳]. و مراد از «منّت»، همان نعمتهایی است که بعداً درباره موسی و هارون و قوم آن دو بیان میکند که چگونه آنان را از شرّ فرعونیان نجات داد و باریشان کرد و کتاب به سویشان نازل نمود و هدایتشان فرمود[۴] و خداوند بر آنان سلام کرده ﴿سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ﴾ [۵] و آنان را به بهترین مدح و ثنا ستوده است ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا وَنَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا﴾ [۶].
هارون به واسطه فصاحتی که داشته به درخواست حضرت موسی از طرف خدا به یاری و همکاری با موسی مأمور گردیده است ﴿وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ﴾[۷].
«موسی از حق جل جلاله به دعا و مسألت، مشارکت برادر خویش هارون را در نبوت درخواست کرد، تا او را یاری دهد بر تبلیغ رسالت و ادای امانت و آسان کردن کار بر خویشتن[۸].
گفتهاند سبب انتخاب هارون به عنوان وزیر آن بود که موسی(ع) مردی از قبطیان بکُشته بود و از مصر گریخته بود همی خواست که وی را یاری باشد اندر آن رسالت[۹]
علامه طباطبایی معتقد است: کلمه «وزیر» بر وزن فعیل که، از «وِزر» به معنای حمل سنگینی است، بدین جهت به این نام مشهور شده که حامل ثقل و سنگینیهای پادشاه است... و اگر [موسی] درخواست وزیر کرد، بدین جهت بود که امر رسالت امری است کثیرالاطراف و اطراف و جوانبش از هم دور و او به تنهایی نمیتواند به همه جوانب آنکه دور از هم میباشند، ناگزیر وزیری لازم دارد که در امر رسالت با او شرکت جسته، بعضی از جوانب آن را اداره کند و بار او سبک شود و در آنچه او میکند وزیرش مؤید و یاورش باشد[۱۰].
موسی و هارون، باهم فرعون را به یکتاپرستی دعوت کردند و بنیاسرائیل را از مصر (و لشکریان فرعون) نجات بخشیدند و به جانب سرزمین مقدس سوق دادند. هارون هنگامی که موسی برای گرفتن احکام به طور سینا رفته بود بر بنیاسرائیل خلافت میکرد. موسی به برادرش هارون گفت: تو در میان قوم جانشین من باش و در راه صلاح گام بگذار ﴿وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ﴾ [۱۱].
حادثه سامری در غیاب موسی و در زمانی که هارون بر بنیاسرائیل خلیفه بود اتفاق افتاد. سامری برای قوم بنیاسرائیل با ساختن گوسالهای از طلا، آنان را گمراه ساخت. موسی پس از بازگشت، هارون را مورد سرزنش قرار داد. هارون اظهار داشت که در مقابل نادانیهای قوم فرومانده و نتوانسته آنان را از خطاباز دارد ﴿ وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاتِي وَبِكَلامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِيلاً لِّكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا سَأُرِيكُمْ دَارَ الْفَاسِقِينَ سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِن يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَكَانُواْ عَنْهَا غَافِلِينَ وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَلِقَاء الآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لاَ يُكَلِّمُهُمْ وَلاَ يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً اتَّخَذُوهُ وَكَانُواْ ظَالِمِينَ وَلَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَرَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَيَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِن بَعْدِيَ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُواْ يَقْتُلُونَنِي فَلاَ تُشْمِتْ بِيَ الأعْدَاء وَلاَ تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴾[۱۲]
«هارون پیش از مراجعت موسی از روی موعظه و نصیحت به آنها گفته بود که خداوند در پرستش گوساله برشما سخت گرفته است. خدای یکتا را بشناسید و او را بپرستید و گوسالهپرستی نکنید. بنیاسرائیل جواب دادند: ما دست از پرستش گوساله برنمیداریم تا موسی برگردد و تصمیم خود را در مورد گوسالهپرستی بگیرد. هارون به همراه ۱۲ هزار نفر از آنها کنارهگیری کرد. هنگامی که موسی برمیگشت، هارون از او استقبال کرد. موسی ملاحظه کرد که مردم اطراف گوساله گرد آمده و به رقص و پایکوبی مشغولند و ساز و آواز راه انداختهاند. موسی که سخت خشمگین شده بود، الواح تورات را انداخت و به سرزنش هارون پرداخت»[۱۳].
هارون به موجب تورات، مقام نبوت نداشته و رئیس کاهنها بوده است و حتی یک بار مدعی مکاشفه شده و با موسی به معارضه پرداخته اما به زودی پشیمان و نادم گردیده است[۱۴].
در تورات برخی از معجزات و آیات به هارون منسوب است. از جمله عصا به موجب تورات از آن هارون است[۱۵].
هارون پیش از آنکه بنیاسرائیل وارد سرزمین مقدس شوند قبل از وفات موسی در کوه هور درگذشت و یهودیان محل قبر او را در کوه هور میدانند (شاید نام هارون که به معنی کوهنشین است بعد از وفات به او داده شده باشد). بعضی از ارباب قصص نوشتهاند که هارون از قراولان فرعون بوده است و هنگامی که حضرت موسی(ع) به دعوت فرعون مأمور میگردد، ندایی غیبی هارون را به خروج از خانه و پیوستن به موسی راهبری میکند[۱۶]. «گویند: هارون سه سال از موسی بزرگتر بود. قدش از موسی بلندتر و رنگش سفیدتر و بدنش فربهتر و زبانش گویاتر بود و سه سال پیش از موسی زندگی را بدرود گفت»[۱۷].
هارون به نقل از تورات ۱۲۳ سال عمر کرده. در سن هشتاد و سه سالگی به معاضدت حضرت موسی مأمور شده است.[۱۸]
هارون در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم
﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ * أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ﴾[۱۹].
نکات
اهمیت فرزندان صالح در معرفی شخصیت انسان مسئله مهمی است که از آیات فوق استفاده میشود زیرا خداوند برای معرفی مقام والای ابراهیم قهرمان بتشکن، شخصیتهای بزرگ انسانی که از دودمان او در اعصار مختلف به وجود آمدند با شرح و تفصیل بیان میکند به طوری که از میان ۲۵ نفر از پیامبران که نامشان در مجموع قرآن آمده است در این آیات نام ۱۶ نفر از فرزندان و بستگان ابراهیم از جمله “هارون” و نام یک نفر از اجداد او آمده است، و این در حقیقت درس بزرگی برای عموم مسلمانان است که بدانند شخصیت فرزندان و دودمان آنها جزئی از شخصیت آنها محسوب میشود و مسائل تربیتی و انسانی مربوط به آنها فوقالعاده اهمیت دارد[۲۰].[۲۱]
منابع
پانویس
- ↑ المیزان، ج۱۴، ص۱۴۷.
- ↑ اعلام قرآن، ص۶۵۷.
- ↑ «و به راستی بر موسی و هارون منّت نهادیم» سوره صافات، آیه ۱۱۴.
- ↑ المیزان، ج۱۷، ص۱۵۷.
- ↑ «درود بر موسی و هارون» سوره صافات، آیه ۱۲۰.
- ↑ «و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستادهای پیامبر بود و او را از سوی راست (کوه) طور ندا دادیم و او را رازگویان (به خویش) نزدیک کردیم واز سر بخشایش خود، برادرش هارون را در حالی که پیامبر بود بدو بخشیدیم» سوره مریم، آیه ۵۱-۵۳.
- ↑ «و برادرم هارون زبانآورتر از من است پس، او را با من بفرست تا به راستی من، گواهی دهد که میترسم مرا دروغگو شمارند» سوره قصص، آیه ۳۴.
- ↑ کشف الاسرار، ج۶، ص۱۲۰.
- ↑ تفسیر طبری، ترجمه، ج۴، ص۱۰۱۸.
- ↑ المیزان، ج۱۴، ص۱۴۷.
- ↑ «و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
- ↑ «و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن! و چون موسی به وعدهگاه ما آمد و پروردگارش با وی سخن سر کرد، گفت: پروردگارا! خویش را به من بنمای تا در تو بنگرم، فرمود: مرا هرگز نخواهی دید اما در این کوه بنگر! اگر بر جای خود استوار ماند مرا نیز خواهی دید و همین که پروردگارش بر آن کوه تجلّی کرد آن را با خاک یکسان ساخت و موسی بیهوش افتاد و چون به خویش آمد، گفت: پاکا که تویی! به پیشگاهت توبه آوردم و من نخستین مؤمنم. فرمود: ای موسی! بیگمان من با پیامهایم و با سخنم تو را بر مردم برگزیدهام پس آنچه به تو دادهام بگیر و از سپاسگزاران باش! و برای او در «الواح» (تورات) در هر زمینه پندی و برای هر چیز تفصیلی نوشتیم؛ پس (گفتیم) آن را با توانمندی بستان و به قوم خود فرمان ده تا نیکوترین آن را برگزینند؛ به زودی سرای نافرمانان را به شما نشان خواهم داد.به زودی کسانی را که در زمین ناحق گردنفرازی میورزند از نشانههای خود روگردان خواهم کرد و هر نشانهای ببینند بدان ایمان نخواهند آورد؛ و اگر راه درست را ببینند آن را راه (خویش) نخواهند گزید و چون کژراهه را ببینند آن را راه (خود) برخواهند گزید؛ این از آن روست که آنان نشانههای ما را دروغ شمردند و از آن غافل بودند. و کردار کسانی که آیات ما و دیدار جهان واپسین را دروغ شمردند تباه شد؛ آیا جز برای آنچه میکردند کیفر میبینند؟ و قوم موسی در نبود او، از زیورهای (زراندود) خود گوسالهای ساختند، پیکری که بانگی داشت، آیا ندیدند که با آنان سخن نمیگوید و راهی به آنان نمینماید؟ آن را (به پرستش) گرفتند و ستمکار بودند.و چون به پشیمانی افتادند و دریافتند که به راستی گمراه شدهاند گفتند اگر خداوند بر ما بخشایش نیاورد و ما را نیامرزد بیگمان از زیانکاران خواهیم بود. و چون موسی به نزد قومش خشمگین اندوهناک بازگشت گفت: در نبودن من از من بد جانشینی کردید؛ آیا از فرمان پروردگارتان پیش افتادید؟! (این بگفت) و الواح را فرو افکند و سر برادرش را گرفت، به سوی خود میکشید. (برادرش) گفت: ای فرزند مادرم! این قوم مرا ناتوان شمردند و نزدیک بود مرا بکشند پس دشمنان را به سرزنش من برنیانگیز و مرا با گروه ستمبارگان مگمار!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲-۱۵۰.
- ↑ مجمع البیان، ج۷، ص۴۳.
- ↑ اعلام قرآن، ص۶۵۷.
- ↑ اعلام قرآن، ص۴۸۴.
- ↑ اعلام قرآن، ص۶۵۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۷، ص۱۶.
- ↑ رهبریان، محمد رضا، مقاله «هارون»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص 1168-1170.
- ↑ «و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم- نوح را پیشتر راهنمایی کرده بودیم- و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم * و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم * آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۸۴ و ۸۷ و ۹۰.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۳۰.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۹۴۶.