هجرت امام علی به مدینه در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

رسول خدا (ص) به هجرت مبارک خویش ادامه داد تا به نزدیکی مدینه رسید. ابتدا در قباء مهمان خانه عمرو بن عوف شد. ابو بکر پافشاری داشت که وارد مدینه شوند، امّا رسول اکرم (ص) درخواست پسر ابو قحافه را رد کرد و فرمود: من وارد یثرب نمی‌شوم تا پسر عمو و برادرم، و دخترم بیایند. منظور حضرت، علی و فاطمه (ع) بود[۱].

با فرا رسیدن شب، ابو بکر از پیغمبر (ص) جدا شد و به مدینه رفت و بر قبیله‌ای از انصار وارد شد. رسول خدا (ص) در قباء ماند و مهمان کلثوم بن هدم بود[۲].

رسول خدا (ص) از قباء نامه‌ای به علی (ع) نوشت و او را فرمود که هر چه زودتر به آن حضرت بپیوندد و خیلی درنگ نکند؛ نامه را با ابو واقد لیثی فرستاد. علی (ع) با دریافت نامه پیامبر (ص) بی‌درنگ خود را آماده خروج و هجرت کرد. آن حضرت مؤمنان ناتوانی را که تا آن روز در مکّه مانده بودند، فرمان هجرت داد تا به طور پراکنده و پنهانی خود را در تاریکی شب به ذی طوی برسانند. علی (ع) با همراهان خود که همه فاطمه نام داشتند: فاطمه بنت رسول، فاطمه بنت اسد مادر علی (ع) و فاطمه بنت زبیر بن عبد المطلب؛ از مکّه بیرون آمد. ایمن پسر امّ ایمن که غلام پیغمبر (ص) بود و ابو واقد با آنان همراه شدند.

ایمن از ترس پی‌گیری قریش مرکب زنان را با خشونت می‌راند. علی (ع) او را فرمان داد که مدارا کند. او پوزش خواست و گفت: ترس آن دارد که قریش مزاحمتی ایجاد کنند. آن حضرت به او فرمود: نگران مباش که رسول خدا (ص) آن روز که مکّه را ترک می‌کرد، مرا اطمینان داد که از قریش ناپسندی نخواهم دید. در این میان، هفت سواره نقاب دار که غلام حارث بن امیه به نام جناح هشتمین آنها بود، در نزدیکی ضجنان خود را به او رساندند. علی (ع) زنان را پیاده و با شمشیر کشیده آهنگ سواران کرد.

آنان از علی (ع) خواستند که بازگردد. علی (ع) فرمود: اگر بازنگردم؟ گفتند: ترا به زور و به رغم میل خودت بازخواهیم‌گرداند... سواران به شتران نزدیک شدند تا آنها را بلند کنند. علی (ع) بین آنها قرار گرفت. جناح با شمشیرش به او حمله برد. علی (ع) ضربه او را دفع کرد و ضربه‌ای به شانه‌اش زد، چنان که شمشیر به کتف اسبش رسید. پس به یاران وی حمله برد و می‌گفت: «خَلُّوا سَبِيلَ الْجَاهِدِ الْمُجَاهِدِ ءَالَيْتُ لَا أَعْبُدُ غَيْرَ الْوَاحِدِ» راه رزمنده مبارز را باز کنید، همانا من جز خدای یکتا، احدی را پرستش نمی‌کنم.

آن گروه پراکنده شدند و گفتند: پسر ابوطالب؛ خودت را از چشم‌ها دور دار. علی (ع) فرمود: اینک من بر آنم که به پسر عمویم رسول خدا (ص) در یثرب بپیوندم. هر که خوش دارد که با شمشیر من گوشتش شکافته و خونش ریخته شود، مرا تعقیب کند یا به من نزدیک شود. پس رو به دو مرد همراه خود کرد و فرمود: شتران را حرکت دهید. آنگاه چیره و پیروز رفت تا به ضجنان رسید. آن روز و شب را در آنجا درنگ کرد و گروهی از مؤمنان مستضعف به او پیوستند. امّ ایمن کنیز رسول خدا (ص) نیز همراه آنان بود. آن شب ایستاده و نشسته، و به پهلوها خوابیده، عبادت کردند تا صبح دمید.

نماز صبح را به امامت علی (ع) به جای آوردند. سپس حضرت آنان را حرکت داد. در هر منزلی نماز را به امامت علی (ع) می‌خواندند تا این که به مدینه رسیدند. مطابق برخی روایات پیش از رسیدن آنان، آیاتی در شأن آنها بر پیامبر (ص) نازل شد؛ ﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ... فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى[۳].

چون رسول خدا (ص) از آمدن علی (ع) باخبر شد، بی‌درنگ فرمود: علی را برای من بخوانید. گفته شد که علی (ع) را یارای حرکت نیست. رسول خدا (ص) خودش به دیدار علی (ع) آمد؛ چون او را دید، دست در گردن او انداخت و آنگاه که چشمان حضرت به دو پای ورم کرده علی (ع) افتاد که از آن قطره‌های خون بر زمین می‌چکید، از روی دل‌سوزی گریست. در حالی که قطره‌های اشک بر گونه‌های حضرتش می‌غلتید، خطاب به علی (ع) گفت: علی؛ تو در این امّت در ایمان به خدا و پیامبرش نخستین پیش‌گامی و در هجرت به سوی خدا و پیامبرش نیز نخستین و در پایداری به پیمان آخرین. به حقّ او که جان من به دست قدرت اوست جز مؤمن تو را دوست نمی‌دارد، مؤمنی که خدا دل او را با ایمان آزموده است و تو را جز منافق یا کافر دشمن نمی‌دارد[۴].

بنابراین هجرت علنی و تهدید به قتل راه‌گیران قریش از علی (ع) بود نه از هیچ کس دیگر چون عمر بن خطاب. این فضیلت علی (ع) نیز همانند بسیاری از فضایل و مناقب آن حضرت به دیگران نسبت داده شده و در معرض غارت چپاول‌گران قرار گرفته است.[۵].

منابع

پانویس

  1. بنگرید: الفصول المهمه، ص۳۵؛ امالی طوسی، ج۲، ص۸۳؛ اعلام الوری، بحار الانوار، ج۱۹، ص۶۴، ۷۵- ۷۶، ۱۱۵- ۱۱۶؛ ج۲۲، ص۳۶۶.
  2. اعلام الوری، ص۶۶؛ بحار الانوار، ج۱۹، ص۱۰۶.
  3. «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار... آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱-۱۹۵.
  4. امالی طوسی، ج۲، ص۸۳- ۸۶؛ بحار الانوار، ج۱۹، ص۶۴- ۶۷؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۳۲- ۳۳۳؛ مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۸۳- ۱۸۴؛ اعلام الوری، امتاع الاسماع، ج۱، ص۴۸.
  5. عاملی، سید جعفر مرتضی، سیرت جاودانه ج۱، ص ۴۵۶.