همجنس‌گرایی در فقه اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

لواط و سُحق (همجنس‌بازی)

دو عمل شنیع لواط و سحق که امروزه به همجنس بازی تعبیر می‌شود، از جرایمی است که در فقه برایشان حد و تعزیر معین شده است. البته احکام و حدود این دو عمل تفاوت‌هایی با هم دارند که به آنها اشاره می‌کنیم.

۱. لواط: لواط از اعمال شنیعی است که در قصص قرآنی نیز درباره قوم حضرت لوط از آن یاد شده است و خداوند مرتکبان را دچار عذاب سخت کرد[۱]. با توجه به تأثیر بسیار منفی لواط بر امنیت خانواده و اجتماع، احکام شدیدی در فقه برای آن وضع شده است. عمل لواط با اقرار فاعل یا مفعول به چهار مرتبه یا شهادت چهار مرد به طور مشاهده، در صورتی که جامع شرایط قبول باشند، اثبات می‌شود. در مقر - فاعل باشد یا مفعول - بلوغ و کمال عقل و حریت و اختیار و قصد، شرط است؛ بنابراین اقرار کودک و دیوانه و عبد و مکره و شوخی کننده، اعتباری ندارد[۲]. حد لواط در فقه قتل است؛ اما درباره نحوه اجرای حکم قتل برای لواط کننده (فاعل یا مفعول)، حاکم در اجرای قتل مخیر است بین اینکه گردن او را با شمشیر بزند یا او را از جای بلندی مانند کوه با دست‌ها و پاهای بسته، پرتاب کند یا او را در آتش بسوزاند یا او را رجم نماید - و بنا بر قولی - یا دیواری روی او خراب کند. البته جمع بین بقیه مجازات‌ها و سوزاندن، به اینکه کشته شود و سپس سوزانده شود، جایز است[۳]. اگر لواط کننده کمتر از چهار بار به عمل لواط اقرار کند، حد زده نمی‌شود و حاکم حق دارد او را به طوری که صلاح می‌بیند، تعزیر نماید. اتهام لواط با شهادت زنان - جداگانه باشند یا با هم - اثبات نمی‌شود؛ اما حاکم - امام باشد یا غیر آن - می‌تواند به علمش حکم کند.

شایان ذکر است که اگر کمتر از چهار نفر به لواط فردی شهادت دهند، نه تنها لواط و به تبع آن، حد اثبات نمی‌شود، بلکه حد بر شاهدان به خاطر افترا جاری می‌شود. این حکم فقهی با هدف حفظ عرض و آبروی افراد و جلوگیری از رواج بهتان و تهمت با اغراض شخصی تشریع شده است تا امنیت روانی و آبروی افراد در جامعه سلب نشود. در همین راستا اگر کسی که لواط مرتکب شده - دخول صورت گرفته یا نه - پیش از قیام بینه توبه کند، حد ساقط می‌شود و اگر پس از آن توبه کند، ساقط نمی‌شود و اگر ثبوت آن به اقرار او باشد، سپس توبه نماید، پس امام حق دارد او را عفو نماید یا اجرای حد کند. همچنین نایب امام نیز ظاهراً این حق را دارد[۴].

۲. سحق درباره مفهوم «سحق» در فقه آمده که سحق عبارت است از وطی زن با زن. سحق نیز اثبات می‌شود با آنچه که لواط به آن اثبات می‌شود. حد سحق یکصد ضربه تازیانه است به شرط بلوغ و عقل و اختیار، محصنه باشد یا نه. بعضی از فقها گفته‌اند حد سحق در مورد محصنه رجم است. در اجرای حد سحق بین فاعل و مفعوله و کافره و مسلمه فرقی نیست[۵]. شایان ذکر است که اگر مساحقه تکرار شود، در صورتی که حد در خلال آنها واقع شده باشد، سحق کننده در مرتبه چهارم کشته می‌شود[۶].

دقت نظر در احکام لواط و سحق به عنوان دو عمل شنیع که بسیار نکوهش شده و در قرآن کریم، قومی به جرم این عمل ناپسند دچار عذاب سخت الهی شده‌اند[۷]، بیانگر آن است که حد و تعزیر بر عامل به این معاصی، به سبب تأثیرگذاری بسیار منفی آنها بر روند طبیعی بقای زندگی و ارزش‌های حاکم بر خانواده و حفظ نسب و نسل و سامان اجتماع است. این دو معصیت، افزون بر ایجاد روابط غیر طبیعی میان مردان و زنان، خانواده و نیز اجتماع به عنوان کانون تکوین و تربیت انسان را نیز تباه می‌کند و بقای نسل انسان را به عنوان یک ارزش فطری و طبیعی دچار مخاطره می‌کند. بی‌گمان یکی از علل اعمال مجازات‌های شرعی بسیار سخت و سنگین بر فرد لواط کننده و مرتکب سحق، یعنی قتل به نحو زجرآور، همین تباهی تدریجی بقای نسل انسان و کیان اجتماع است. اساساً نوع نگاه فقیه به لواط و سحق بر مبنای حفظ نسب است و بی‌گمان هر آنچه نسب به عنوان یکی از مصالح و مقاصد شرعی را به خطر بیندازد، از نظر فقیه مذموم و محکوم به زواجر و عواقب سخت است؛ چراکه نسب و حفظ آن همانا حفظ اصل و ریشه انسان به عنوان خلیفه الهی در زمین است[۸].[۹]

منابع

پانویس

  1. وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ «و لوط را (به پیامبری فرستادیم) آنگاه که به قوم خود گفت: آیا (آن) کار زشت را انجام می‌دهید که پیش از شما هیچ کس از جهانیان انجام نداده است؟!» سوره اعراف، آیه ۸۰؛ قَالُوا يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ * فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ «(فرشتگان) گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم، آنان هیچ‌گاه به تو نمی‌رسند پس، در پاره‌ای از شب خانواده‌ات را بکوچان مگر زنت را که آنچه به آنان خواهد رسید به او نیز می‌رسد و هیچ‌یک از شما نباید روی بگرداند؛ بی‌گمان آنان را پیمانگاه، پگاه است؛ آیا پگاه نزدیک نیست؟ * پس چون «امر» ما در رسید آن شهر را زیر و رو گرداندیم و بر آن سنگپارگانی از گل- سنگی پی‌درپی باراندیم» سوره هود، آیه ۸۱-۸۲؛ فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ «و آن (داوری) را به سلیمان فهماندیم و به هر یک داوری و دانشی دادیم و کوه‌ها و پرنده‌ها را رام کردیم که همراه با داوود نیایش می‌کردند و کننده (ی این کار) بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۹.
  2. سیدروح الله موسوی خمینی، ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۱۹۹.
  3. سیدروح الله موسوی خمینی، ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۱۹۹.
  4. سیدروح الله موسوی خمینی، ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۱۹۹.
  5. سیدروح الله موسوی خمینی، ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۲۰۱.
  6. سیدروح الله موسوی خمینی، ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۲۰۱.
  7. وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ «و لوط را (به پیامبری فرستادیم) آنگاه که به قوم خود گفت: آیا (آن) کار زشت را انجام می‌دهید که پیش از شما هیچ کس از جهانیان انجام نداده است؟!» سوره اعراف، آیه ۸۰؛ قَالُوا يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ * فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ «(فرشتگان) گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم، آنان هیچ‌گاه به تو نمی‌رسند پس، در پاره‌ای از شب خانواده‌ات را بکوچان مگر زنت را که آنچه به آنان خواهد رسید به او نیز می‌رسد و هیچ‌یک از شما نباید روی بگرداند؛ بی‌گمان آنان را پیمانگاه، پگاه است؛ آیا پگاه نزدیک نیست؟ * پس چون «امر» ما در رسید آن شهر را زیر و رو گرداندیم و بر آن سنگپارگانی از گل- سنگی پی‌درپی باراندیم» سوره هود، آیه ۸۱-۸۲؛ فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ «و آن (داوری) را به سلیمان فهماندیم و به هر یک داوری و دانشی دادیم و کوه‌ها و پرنده‌ها را رام کردیم که همراه با داوود نیایش می‌کردند و کننده (ی این کار) بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۹.
  8. شهید اول، الدروس، ج۲، ص۳۸.
  9. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۸۱.