سالم مولی ابیحذیفه در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'سیدبن ' به 'سید بن ') |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== | ==گزارش سخن کسی برای [[اختلافافکنی]]== | ||
[[ | [[سخنچینی]] واژهای مرکب و حاصل مصدر است<ref>لغت نامه، ج۹، ص۱۳۵۱۱، «سخنچینی».</ref> که در [[عربی]] از آن با واژههایی مانند نَمیم، نَمیمه، وِشایه، مِئبر وسِعایه<ref>فرهنگ فرزان، ص۵۳۸، «سخنچینی».</ref> و از [[سخنچین]] با واژههایی همچون نَمّام، قَسّاس، قَتّات، غَمّاز و هَمّاز<ref>لسان العرب، ج۶، ص۱۷۳-۱۷۴، «قس»؛ نضرة النعیم، ج۱۱، ص۵۶۶۵.</ref> یاد میشود. سخنچینی به معنای بازگو کردن سخن کسی نزد دیگری برای اختلافافکنی است<ref>احیاء علوم الدین، مج۳، ص۱۶۲۶-۱۶۲۷؛ مفتاح الکرامه، ج۱۲، ص۲۲۱؛ نضرة النعیم، ج۱۱، ص۵۶۶۵.</ref>. برخی با [[توسعه]] معنای آن، [[آشکار کردن]] هر چیزی که اظهار آن خوشایند نباشد، خواه با [[کلام]] یا اشاره یا [[نوشتن]] را از مصادیق سخنچینی دانستهاند<ref>احیاء علوم الدین، ج۳، ص۱۶۲۹؛ المحجة البیضاء، ج۵، ص۲۷۷؛ المکاسب، ج۲، ص۶۴-۶۵.</ref>. سخنچینی در [[ادیان الهی]] امری [[ناپسند]] و ممنوع است و در برخی از [[کتابهای آسمانی]] پیشین، [[نکوهش]] و از آن [[نهی]] شده<ref>کتاب مقدس، لاویان ۱۹:۱۶؛ امثال ۱۸:۸؛ ۲۶:۲۲؛ ارمیا ۹:۴.</ref> و در [[اسلام]] عملی [[حرام]] و از [[گناهان کبیره]] بوده، بر [[حرمت]] آنبه [[قرآن]]، [[روایات]]، [[عقل]] و [[اجماع]] استناد شده است<ref>صحیح البخاری، ج۷، ص۸۶؛ المکاسب، ج۲، ص۶۳؛ مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۶۲.</ref>. به گفته برخی، اگر شخص از نقل شدن سخنانش نزد دیگری [[راضی]] نباشد، سخنچینی وی از مصادیق [[غیبت]] نیز بوده و تمام آنچه بر حرمت غیبت دلالت دارد بر حرمت سخنچینی نیز دلالت میکند<ref>المکاسب، ج۲، ص۶۴.</ref>. در [[قرآن کریم]]، موضوع سخنچینی یک بار با صراحت با واژه نمیم به کار رفته است<ref>{{متن قرآن|هَمَّازٍۢ مَّشَّآءٍۭ بِنَمِيمٍۢ}} «خردهگیری، پیشگامی در سخنچینی،» سوره قلم، آیه ۱۱.</ref>؛ ولی در [[منابع دینی]]، در [[تفسیر]] واژهها و تعبیرهایی دیگر نیز از سخنچینیسخن به میان آمده است؛ مانند {{متن قرآن|حَمَّالَةَ الْحَطَبِ}}<ref>«و (نیز) همسرش در حالی که هیزمکش (دوزخ) است،» سوره مسد، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ}}<ref>«وای بر هر عیب جوی طعنه زن» سوره همزه، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|فَخَانَتَاهُمَا}}<ref>{{متن قرآن|ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلًۭا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا۟ ٱمْرَأَتَ نُوحٍۢ وَٱمْرَأَتَ لُوطٍۢ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَـٰلِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ ٱللَّهِ شَيْـًۭٔا وَقِيلَ ٱدْخُلَا ٱلنَّارَ مَعَ ٱلدَّٰخِلِينَ}} «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.</ref>، [[بهتان]]<ref>{{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِىُّ إِذَا جَآءَكَ ٱلْمُؤْمِنَـٰتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَىٰٓ أَن لَّا يُشْرِكْنَ بِٱللَّهِ شَيْـًۭٔا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَـٰدَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَـٰنٍۢ يَفْتَرِينَهُۥ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِى مَعْرُوفٍۢ فَبَايِعْهُنَّ وَٱسْتَغْفِرْ لَهُنَّ ٱللَّهَ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌۭ رَّحِيمٌۭ}} «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرامزادهای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایستهای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|النَّفَّاثَاتِ}}<ref>{{متن قرآن|وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ}} «و از بدی زنان افسونگر دمنده در گرهها» سوره فلق، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|لِيَمْكُرُوا۟}}<ref>{{متن قرآن|وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا فِى كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَـٰبِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا۟ فِيهَا وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ}} «و در هر شهری گناهکاران بزرگش را گماردیم تا به فرجام، در آن نیرنگ ورزند و آنان جز به خویش نیرنگی نمیورزند اما درنمییابند» سوره انعام، آیه ۱۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَأَوْضَعُوا۟ خِلَـٰلَكُمْ}}<ref>{{متن قرآن|لَوْ خَرَجُوا۟ فِيكُم مَّا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا۟ خِلَـٰلَكُمْ يَبْغُونَكُمُ ٱلْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّـٰعُونَ لَهُمْ وَٱللَّهُ عَلِيمٌۢ بِٱلظَّـٰلِمِينَ}} «اگر در میان شما روانه میشدند جز شرّ به شما نمیافزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه میکردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۷.</ref> و {{متن قرآن|ٱلْمُرْجِفُونَ}}.<ref>{{متن قرآن|لَّئِن لَّمْ يَنتَهِ ٱلْمُنَـٰفِقُونَ وَٱلَّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌۭ وَٱلْمُرْجِفُونَ فِى ٱلْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَآ إِلَّا قَلِيلًا}} «اگر منافقان و بیماردلان و شایعهافکنان مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمیانگیزیم سپس در آن شهر جز زمانی اندک در کنار تو نخواهند بود» سوره احزاب، آیه ۶۰.</ref> بعضی بر خلاف اصطلاح، [[سخنچینی]] را به دو نوع [[حرام]] و جایز قسمت کرده، سخنچینی جایز را در جایی دانستهاند که سبب [[اصلاح]] و پیوند میان [[مردم]] شود<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۲۵۴.</ref> و برای جواز آن به [[آیه]] ۲۰ [[سوره قصص]]<ref>{{متن قرآن|وَجَآءَ رَجُلٌۭ مِّنْ أَقْصَا ٱلْمَدِينَةِ يَسْعَىٰ قَالَ يَـٰمُوسَىٰٓ إِنَّ ٱلْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَٱخْرُجْ إِنِّى لَكَ مِنَ ٱلنَّـٰصِحِينَ}} «و مردی از دورترین جای شهر شتابان آمد؛ گفت: ای موسی! سرکردگان (شهر) در کار تو همدل شدهاند تا تو را بکشند پس (از شهر) بیرون رو که من از خیرخواهان توام» سوره قصص، آیه ۲۰.</ref> [[استدلال]] کردهاند که بر پایه آن، مردی با سرعت از دورترین نقطه [[شهر]] نزد [[موسی]]{{ع}} آمد و به وی گفت: «ای موسی! این مردم برای کشتن تو به [[مشورت]] نشستهاند. فوراً از شهر خارج شو که من از [[خیرخواهان]] توام»<ref>روح المعانی، ج۱۰، ص۲۶۸؛ بیان المعانی، ج۲، ص۳۶۳.</ref>، ولی به نظر میرسد چنین مواردی در [[حقیقت]] از مصادیق سخنچینی نباشد.<ref>[[سید مجتبی موسوی احمدآبادی|موسوی احمدآبادی، سید مجتبی]]، [[سخنچینی (مقاله)|مقاله «سخنچینی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵، ص ۲۶۶.</ref> | ||
==[[نکوهش]] [[سخن چینی]]== | |||
[[قرآن کریم]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[فرمان]] داده از کسی که برای سخنچینی میان مردم رفت و آمد میکند [[اطاعت]] نکند: {{متن قرآن|وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ * هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ}}<ref>«و از هر سوگندخواره فرومایهای فرمان مبر! خردهگیری، پیشگامی در سخنچینی،» سوره قلم، آیه ۱۰-۱۱.</ref> نمیم، مصدر و به گفته برخی جمع نمیمه<ref>لسان العرب، ج۱۲، ص۵۹۲، «نم»؛ نثر طوبی، ص۵۰۲، «نمیم».</ref> در اصل به معنای [[آواز]] کوتاه و [[حرکت]] آهسته<ref>مفردات، ص۸۲۵؛ نثر طوبی، ص۵۰۲؛ التحقیق، ج۱۲، ص۲۵۶، «نم».</ref> و [[آراستن]] سخن به [[دروغ]] و بازگو کردن سخن کسی است. سپس در نقل سخن کسی به قصد [[تفرقه]] و [[اختلافافکنی]] به کار رفته است<ref>لسان العرب، ج۱۲، ص۵۹۲، «نمّ».</ref>. [[مفسران]] نیز نمیم را در این [[آیه]] به [[سخنچینی]] [[تفسیر]] کردهاند<ref>الکشاف، ج۴، ص۵۸۶؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۰۱؛ کشف الاسرار، ج۱۰، ص۱۹۰.</ref>. در اینکه [[آیات]] فوق درباره چه کسی نازل شدهاند میان مفسران اقوالی است و برخی، [[نزول]] آن را درباره [[ولید بن مغیره]] صحیحتر دانستهاند<ref>مواهب علیه، ص۱۲۸۳؛ منهج الصادقین، ج۹، ص۳۷۵-۳۷۶.</ref>. در آیهای، از [[همسر ابولهب]] با وصف هیزمکش [[نکوهش]] شده است: {{متن قرآن|وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ}}<ref>«و (نیز) همسرش در حالی که هیزمکش (دوزخ) است،» سوره مسد، آیه ۴.</ref> برخی مفسران، هیزمکشی را کنایه از سخنچینی وی دانسته<ref>روض الجنان، ج۲۰، ص۴۵۸-۴۶۰؛ مخزن العرفان، ج۱۵، ص۳۳۸.</ref> و گفتهاند: وجه [[تشبیه]] سخنچینی به هیزمکشی این است که همانگونه که هیزم [[آتش]] را شعلهور میسازد، سخنچینی نیز آتش [[دشمنی]] و [[کینه]] را شعلهور میکند<ref>تفسیر ثعلبی، ج۱۰، ص۳۲۷؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۵۲؛ زاد المسیر، ج۴، ص۵۰۳.</ref>. در آیهای نیز افرادی با وصف هُمَزه و لُمَزه [[تهدید]] شدهاند: {{متن قرآن|وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ}}<ref>«وای بر هر عیب جوی طعنه زن» سوره همزه، آیه ۱.</ref> هَمز در اصل به معنای شکستن است و هُمزه به کسی گفته میشود که بدون جهت به دیگران [[طعنه]] میزند و عیبجویی میکند. لَمز نیز به معنای [[عیب]] است، بنابراین هُمزه و لُمزه به یک معنا هستند<ref>الصحاح، ج۳، ص۸۹۵، «لمز»؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۱۸؛ المیزان، ج۲۰، ص۳۵۸.</ref>، گرچه برخی میان آن دو فرقهایی قائل شدهاند به گفته [[ابنعباس]]، همزه و لمزه سخنچینانی هستند که میان [[مردم]] تفرقه میافکنند<ref>تفسیر ابن ابیحاتم، ج۱۰، ص۳۴۶۳؛ روض الجنان، ج۲۰، ص۳۹۶.</ref>. در آیهای دیگر، از [[خیانت]] [[همسران]] نوح و [[لوط]] به شوهرانشان خبر داده شده است: {{متن قرآن|ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا۟ ٱمْرَأَتَ نُوحٍۢ وَٱمْرَأَتَ لُوطٍۢ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَـٰلِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ ٱللَّهِ شَيْـًۭٔا وَقِيلَ ٱدْخُلَا ٱلنَّارَ مَعَ ٱلدَّٰخِلِينَ}}<ref>«خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.</ref> که برخی منظور از آن را [[سخنچینی]] آنان دانستهاند؛ زیرا آنها [[اسرار]] درون [[خانه]] را به [[مردم]] گزارش میکردند<ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۴۷۹؛ تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۲۰۲؛ روح المعانی، ج۱۴، ص۳۵۷.</ref>. در آیاتی از [[قرآن]] نیز از اموری [[نکوهش]] یا از آن [[نهی]] شده و برخی از [[دانشمندان]]، آنها را به سخنچینی [[تفسیر]] یا سخنچینی را از مصادیق آنها به شمار آوردهاند؛ از جمله عمل کسانی که در گرهها میدمند و قرآن [[فرمان]] داده که از [[شرّ]] آنان به [[پروردگار]] [[پناه]] برده شود: {{متن قرآن|قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِن شَرِّ مَا خَلَقَ * وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ * وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ}}<ref>«بگو: به پروردگار سپیدهدم پناه میبرم * از بدی آنچه آفرید * و از بدی تاریکی شباهنگامی که فرا رسد * و از بدی زنان افسونگر دمنده در گرهها» سوره فلق، آیه ۱-۴.</ref>،<ref>التفسیر الوسیط، ج۱۵، ص۵۴۵.</ref>[[شفاعت]] [[ناپسند]]: {{متن قرآن|...وَمَن يَشْفَعْ شَفَـٰعَةًۭ سَيِّئَةًۭ يَكُن لَّهُۥ كِفْلٌۭ مِّنْهَا وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍۢ مُّقِيتًۭا}}<ref>«و آنکه میانجیگری بدی نماید، سهمی از (بدی) آن از آن اوست؛ و خداوند بر هر چیز تواناست» سوره نساء، آیه ۸۵.</ref>،<ref>مجمعالبیان، ج۳، ص۱۲۹؛ بحار الانوار، ج۷۲، ص۲۶۳.</ref> [[ستمگری]] و [[سرکشی]] ناروا در [[زمین]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا ٱلسَّبِيلُ عَلَى ٱلَّذِينَ يَظْلِمُونَ ٱلنَّاسَ وَيَبْغُونَ فِى ٱلْأَرْضِ بِغَيْرِ ٱلْحَقِّ أُو۟لَـٰٓئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌۭ}}<ref>«ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.</ref>،<ref>رسائل الشهید، ص۳۰۷؛ جامع السعادات، ج۲، ص۲۱۳.</ref> [[فساد در زمین]] که [[منافقان]] به [[دروغ]] آن را از خود [[نفی]] میکنند: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا۟ فِى ٱلْأَرْضِ قَالُوٓا۟ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ}}<ref>«و چون به ایشان گفته شود در زمین تباهی نورزید میگویند جز این نیست که ما مصلحیم» سوره بقره، آیه ۱۱.</ref>،<ref>التسهیل، ج۱، ص۷۱.</ref> شتافتن میان [[رزمندگان]] [[اسلام]] برای [[فتنهانگیزی]]: {{متن قرآن|لَوْ خَرَجُوا۟ فِيكُم مَّا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًۭا وَلَأَوْضَعُوا۟ خِلَـٰلَكُمْ يَبْغُونَكُمُ ٱلْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّـٰعُونَ لَهُمْ وَٱللَّهُ عَلِيمٌۢ بِٱلظَّـٰلِمِينَ}}<ref>«اگر در میان شما روانه میشدند جز شرّ به شما نمیافزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه میکردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۷.</ref>،<ref>التسهیل، ج۱، ص۳۴۰؛ لباب التاویل، ج۲، ص۳۶۹.</ref>[[دروغ]] و [[شایعهپراکنی]] در [[مدینه]]: {{متن قرآن|...وَٱلْمُرْجِفُونَ فِى ٱلْمَدِينَةِ...}}<ref> سوره احزاب، آیه ۶۰.</ref>،<ref>الفواتح الالهیه، ج۲، ص۱۶۴.</ref> [[بهتان]] که [[زنان]] [[مؤمن]] با [[پیامبر]]{{صل}} [[پیمان]] بستند که از آن بپرهیزند: {{متن قرآن|...وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَـٰنٍۢ يَفْتَرِينَهُۥ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ...}}<ref> سوره ممتحنه، آیه ۱۲.</ref>،<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۵۲۴؛ الوجیز، ج۳، ص۳۱۵-۳۱۶.</ref> و [[فسق]] که [[قرآن]] از پذیرش خبر شخص متصف به آن، بدون تحقیق [[نهی]] کرده است: {{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن جَآءَكُمْ فَاسِقٌۢ بِنَبَإٍۢ فَتَبَيَّنُوٓا۟ أَن تُصِيبُوا۟ قَوْمًۢا بِجَهَـٰلَةٍۢ فَتُصْبِحُوا۟ عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَـٰدِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کردهاید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.</ref> برخی از [[فقیهان]] برای [[اثبات]] [[حرمت]] [[سخنچینی]]، به [[آیه]] ۲۵ [[سوره رعد]] نیز استناد کردهاند که بر پایه آن کسانی که آنچه را [[خدا]] به وصل کردن آن [[فرمان]] داده قطع و در [[زمین]] [[فساد]] میکنند، گرفتار [[لعنت خدا]] و [[بدفرجامی]] [[آخرت]] میشوند: {{متن قرآن|وَٱلَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ ٱللَّهِ مِنۢ بَعْدِ مِيثَـٰقِهِۦ وَيَقْطَعُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِى ٱلْأَرْضِ أُو۟لَـٰٓئِكَ لَهُمُ ٱللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوٓءُ ٱلدَّارِ}}<ref>«و لعنت و بدفرجامی آنان راست که پیمان خداوند را پس از بستن آن میشکنند و آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است میگسلند و در زمین تبهکاری میورزند» سوره رعد، آیه ۲۵.</ref>؛ زیرا [[سخنچین]] نیز آنچه را [[خدا]] به وصل کردن آن [[فرمان]] داده قطع و در [[زمین]] [[فساد]] بزرگی میکند. برخی نیز [[سخنچینی]] را از مصادیق [[فتنه]] دانسته و برای [[حرمت]] آن به [[آیه]] {{متن قرآن|...وَٱلْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ ٱلْقَتْلِ...}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۹۱.</ref> [[استدلال]] کردهاند<ref>المکاسب، ج۲، ص۶۳.</ref>؛ ولی استناد به این دو آیه برای [[اثبات]] حرمت مطلق سخنچینی ناتمام دانسته شده است<ref>مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۶۲-۶۶۴.</ref>. [[عالمان]] [[اخلاق]] برای [[انسان]] در مواجهه با سخنچین ۶ [[وظیفه]] تعیین کردهاند: | |||
#او را [[تصدیق]] نکند؛ زیرا وی [[فاسق]] و شهادتش مردود است.<ref>{{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن جَآءَكُمْ فَاسِقٌۢ بِنَبَإٍۢ فَتَبَيَّنُوٓا۟ أَن تُصِيبُوا۟ قَوْمًۢا بِجَهَـٰلَةٍۢ فَتُصْبِحُوا۟ عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَـٰدِمِينَ}} «ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کردهاید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.</ref> | |||
#او را از سخنچینی [[نهی]] کند و [[اندرز]] دهد.<ref>{{متن قرآن|يَـٰبُنَىَّ أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ وَأْمُرْ بِٱلْمَعْرُوفِ وَٱنْهَ عَنِ ٱلْمُنكَرِ وَٱصْبِرْ عَلَىٰ مَآ أَصَابَكَ إِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ ٱلْأُمُورِ}} «پسرکم! نماز را بپا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار و در آنچه بر سرت آید شکیب کن؛ بیگمان این از کارهایی است که آهنگ آن میکنند» سوره لقمان، آیه ۱۷.</ref> | |||
#برای خدا او را [[دشمن]] دارد. | |||
#به برادرش [[گمان بد]] پیدا نکند. | |||
#به جستوجو و تحقیق درباره سخنان وی نپردازد.<ref>{{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ٱجْتَنِبُوا۟ كَثِيرًۭا مِّنَ ٱلظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ ٱلظَّنِّ إِثْمٌۭ وَلَا تَجَسَّسُوا۟ وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًۭا فَكَرِهْتُمُوهُ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ إِنَّ ٱللَّهَ تَوَّابٌۭ رَّحِيمٌۭ}} «ای مؤمنان! از بسیاری از گمانها دوری کنید که برخی از گمانها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند میدارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبهپذیری بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> | |||
#سخنان او را برای دیگری بازگو نکند<ref>احیاء علومالدین، مج۳، ص۱۶۲۷؛ جامعالسعادات،ج۲، ص۲۱۴-۲۱۵؛ المحجهالبیضاء، ج۵،ص۲۷۷-۲۷۸.</ref>. در [[منابع روایی]]، [[احادیث]] گوناگونی در [[نکوهش]] و بیان پیامدهای ناگوار [[سخنچینی]] وارد شدهاند؛ برای نمونه در [[حدیثی]] [[نبوی]]{{صل}} در [[تفسیر آیه]] ۱۸ [[سوره نبأ]]<ref>{{متن قرآن|يَوْمَ يُنفَخُ فِى ٱلصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًۭا}} «روزی که در «صور» دمیده شود و شما گروه گروه بیایید،» سوره نبأ، آیه ۱۸.</ref> که بر پایه آن [[انسانها]] پس از دمیده شدن در [[صور]]، گروه گروه [[محشور]] میشوند: {{متن قرآن|يَوْمَ يُنفَخُ فِى ٱلصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًۭا}} آمده است که سخنچینان به شکل بوزینه برانگیخته میشوند<ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۶۴۲؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۳۰۷.</ref> و سخنچینان بدترین انسانها<ref>الکافی، ج۲، ص۳۶۹؛ المعجم الکبیر، ج۲۴، ص۱۶۷.</ref> و [[اهل آتش]]<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص۷۱؛ سنن الترمذی، ج۳، ص۲۵۳.</ref> به شمار آمدهاند که [[بهشت]] بر آنان [[حرام]] است<ref>صحیح البخاری، ج۷، ص۸۶؛ الامالی، ص۵۱۷؛ مکارم الاخلاق، ص۴۳۲.</ref>.<ref>[[سید مجتبی موسوی احمدآبادی|موسوی احمدآبادی، سید مجتبی]]، [[سخنچینی (مقاله)|مقاله «سخنچینی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵، ص ۲۶۷.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100409.jpg|22px]] [[سید مجتبی موسوی احمدآبادی|موسوی احمدآبادی، سید مجتبی]]، [[سخنچینی (مقاله)|مقاله «سخنچینی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
نسخهٔ ۳۰ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۳
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
گزارش سخن کسی برای اختلافافکنی
سخنچینی واژهای مرکب و حاصل مصدر است[۱] که در عربی از آن با واژههایی مانند نَمیم، نَمیمه، وِشایه، مِئبر وسِعایه[۲] و از سخنچین با واژههایی همچون نَمّام، قَسّاس، قَتّات، غَمّاز و هَمّاز[۳] یاد میشود. سخنچینی به معنای بازگو کردن سخن کسی نزد دیگری برای اختلافافکنی است[۴]. برخی با توسعه معنای آن، آشکار کردن هر چیزی که اظهار آن خوشایند نباشد، خواه با کلام یا اشاره یا نوشتن را از مصادیق سخنچینی دانستهاند[۵]. سخنچینی در ادیان الهی امری ناپسند و ممنوع است و در برخی از کتابهای آسمانی پیشین، نکوهش و از آن نهی شده[۶] و در اسلام عملی حرام و از گناهان کبیره بوده، بر حرمت آنبه قرآن، روایات، عقل و اجماع استناد شده است[۷]. به گفته برخی، اگر شخص از نقل شدن سخنانش نزد دیگری راضی نباشد، سخنچینی وی از مصادیق غیبت نیز بوده و تمام آنچه بر حرمت غیبت دلالت دارد بر حرمت سخنچینی نیز دلالت میکند[۸]. در قرآن کریم، موضوع سخنچینی یک بار با صراحت با واژه نمیم به کار رفته است[۹]؛ ولی در منابع دینی، در تفسیر واژهها و تعبیرهایی دیگر نیز از سخنچینیسخن به میان آمده است؛ مانند ﴿حَمَّالَةَ الْحَطَبِ﴾[۱۰]، ﴿هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ﴾[۱۱]، ﴿فَخَانَتَاهُمَا﴾[۱۲]، بهتان[۱۳]، ﴿النَّفَّاثَاتِ﴾[۱۴]، ﴿لِيَمْكُرُوا۟﴾[۱۵]، ﴿وَلَأَوْضَعُوا۟ خِلَـٰلَكُمْ﴾[۱۶] و ﴿ٱلْمُرْجِفُونَ﴾.[۱۷] بعضی بر خلاف اصطلاح، سخنچینی را به دو نوع حرام و جایز قسمت کرده، سخنچینی جایز را در جایی دانستهاند که سبب اصلاح و پیوند میان مردم شود[۱۸] و برای جواز آن به آیه ۲۰ سوره قصص[۱۹] استدلال کردهاند که بر پایه آن، مردی با سرعت از دورترین نقطه شهر نزد موسی(ع) آمد و به وی گفت: «ای موسی! این مردم برای کشتن تو به مشورت نشستهاند. فوراً از شهر خارج شو که من از خیرخواهان توام»[۲۰]، ولی به نظر میرسد چنین مواردی در حقیقت از مصادیق سخنچینی نباشد.[۲۱]
نکوهش سخن چینی
قرآن کریم به پیامبر اکرم(ص) فرمان داده از کسی که برای سخنچینی میان مردم رفت و آمد میکند اطاعت نکند: ﴿وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ * هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ﴾[۲۲] نمیم، مصدر و به گفته برخی جمع نمیمه[۲۳] در اصل به معنای آواز کوتاه و حرکت آهسته[۲۴] و آراستن سخن به دروغ و بازگو کردن سخن کسی است. سپس در نقل سخن کسی به قصد تفرقه و اختلافافکنی به کار رفته است[۲۵]. مفسران نیز نمیم را در این آیه به سخنچینی تفسیر کردهاند[۲۶]. در اینکه آیات فوق درباره چه کسی نازل شدهاند میان مفسران اقوالی است و برخی، نزول آن را درباره ولید بن مغیره صحیحتر دانستهاند[۲۷]. در آیهای، از همسر ابولهب با وصف هیزمکش نکوهش شده است: ﴿وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ﴾[۲۸] برخی مفسران، هیزمکشی را کنایه از سخنچینی وی دانسته[۲۹] و گفتهاند: وجه تشبیه سخنچینی به هیزمکشی این است که همانگونه که هیزم آتش را شعلهور میسازد، سخنچینی نیز آتش دشمنی و کینه را شعلهور میکند[۳۰]. در آیهای نیز افرادی با وصف هُمَزه و لُمَزه تهدید شدهاند: ﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ﴾[۳۱] هَمز در اصل به معنای شکستن است و هُمزه به کسی گفته میشود که بدون جهت به دیگران طعنه میزند و عیبجویی میکند. لَمز نیز به معنای عیب است، بنابراین هُمزه و لُمزه به یک معنا هستند[۳۲]، گرچه برخی میان آن دو فرقهایی قائل شدهاند به گفته ابنعباس، همزه و لمزه سخنچینانی هستند که میان مردم تفرقه میافکنند[۳۳]. در آیهای دیگر، از خیانت همسران نوح و لوط به شوهرانشان خبر داده شده است: ﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا۟ ٱمْرَأَتَ نُوحٍۢ وَٱمْرَأَتَ لُوطٍۢ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَـٰلِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ ٱللَّهِ شَيْـًۭٔا وَقِيلَ ٱدْخُلَا ٱلنَّارَ مَعَ ٱلدَّٰخِلِينَ﴾[۳۴] که برخی منظور از آن را سخنچینی آنان دانستهاند؛ زیرا آنها اسرار درون خانه را به مردم گزارش میکردند[۳۵]. در آیاتی از قرآن نیز از اموری نکوهش یا از آن نهی شده و برخی از دانشمندان، آنها را به سخنچینی تفسیر یا سخنچینی را از مصادیق آنها به شمار آوردهاند؛ از جمله عمل کسانی که در گرهها میدمند و قرآن فرمان داده که از شرّ آنان به پروردگار پناه برده شود: ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِن شَرِّ مَا خَلَقَ * وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ * وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ﴾[۳۶]،[۳۷]شفاعت ناپسند: ﴿...وَمَن يَشْفَعْ شَفَـٰعَةًۭ سَيِّئَةًۭ يَكُن لَّهُۥ كِفْلٌۭ مِّنْهَا وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍۢ مُّقِيتًۭا﴾[۳۸]،[۳۹] ستمگری و سرکشی ناروا در زمین: ﴿إِنَّمَا ٱلسَّبِيلُ عَلَى ٱلَّذِينَ يَظْلِمُونَ ٱلنَّاسَ وَيَبْغُونَ فِى ٱلْأَرْضِ بِغَيْرِ ٱلْحَقِّ أُو۟لَـٰٓئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌۭ﴾[۴۰]،[۴۱] فساد در زمین که منافقان به دروغ آن را از خود نفی میکنند: ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا۟ فِى ٱلْأَرْضِ قَالُوٓا۟ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ﴾[۴۲]،[۴۳] شتافتن میان رزمندگان اسلام برای فتنهانگیزی: ﴿لَوْ خَرَجُوا۟ فِيكُم مَّا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًۭا وَلَأَوْضَعُوا۟ خِلَـٰلَكُمْ يَبْغُونَكُمُ ٱلْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّـٰعُونَ لَهُمْ وَٱللَّهُ عَلِيمٌۢ بِٱلظَّـٰلِمِينَ﴾[۴۴]،[۴۵]دروغ و شایعهپراکنی در مدینه: ﴿...وَٱلْمُرْجِفُونَ فِى ٱلْمَدِينَةِ...﴾[۴۶]،[۴۷] بهتان که زنان مؤمن با پیامبر(ص) پیمان بستند که از آن بپرهیزند: ﴿...وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَـٰنٍۢ يَفْتَرِينَهُۥ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ...﴾[۴۸]،[۴۹] و فسق که قرآن از پذیرش خبر شخص متصف به آن، بدون تحقیق نهی کرده است: ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن جَآءَكُمْ فَاسِقٌۢ بِنَبَإٍۢ فَتَبَيَّنُوٓا۟ أَن تُصِيبُوا۟ قَوْمًۢا بِجَهَـٰلَةٍۢ فَتُصْبِحُوا۟ عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَـٰدِمِينَ﴾[۵۰] برخی از فقیهان برای اثبات حرمت سخنچینی، به آیه ۲۵ سوره رعد نیز استناد کردهاند که بر پایه آن کسانی که آنچه را خدا به وصل کردن آن فرمان داده قطع و در زمین فساد میکنند، گرفتار لعنت خدا و بدفرجامی آخرت میشوند: ﴿وَٱلَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ ٱللَّهِ مِنۢ بَعْدِ مِيثَـٰقِهِۦ وَيَقْطَعُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِى ٱلْأَرْضِ أُو۟لَـٰٓئِكَ لَهُمُ ٱللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوٓءُ ٱلدَّارِ﴾[۵۱]؛ زیرا سخنچین نیز آنچه را خدا به وصل کردن آن فرمان داده قطع و در زمین فساد بزرگی میکند. برخی نیز سخنچینی را از مصادیق فتنه دانسته و برای حرمت آن به آیه ﴿...وَٱلْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ ٱلْقَتْلِ...﴾[۵۲] استدلال کردهاند[۵۳]؛ ولی استناد به این دو آیه برای اثبات حرمت مطلق سخنچینی ناتمام دانسته شده است[۵۴]. عالمان اخلاق برای انسان در مواجهه با سخنچین ۶ وظیفه تعیین کردهاند:
- او را تصدیق نکند؛ زیرا وی فاسق و شهادتش مردود است.[۵۵]
- او را از سخنچینی نهی کند و اندرز دهد.[۵۶]
- برای خدا او را دشمن دارد.
- به برادرش گمان بد پیدا نکند.
- به جستوجو و تحقیق درباره سخنان وی نپردازد.[۵۷]
- سخنان او را برای دیگری بازگو نکند[۵۸]. در منابع روایی، احادیث گوناگونی در نکوهش و بیان پیامدهای ناگوار سخنچینی وارد شدهاند؛ برای نمونه در حدیثی نبوی(ص) در تفسیر آیه ۱۸ سوره نبأ[۵۹] که بر پایه آن انسانها پس از دمیده شدن در صور، گروه گروه محشور میشوند: ﴿يَوْمَ يُنفَخُ فِى ٱلصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًۭا﴾ آمده است که سخنچینان به شکل بوزینه برانگیخته میشوند[۶۰] و سخنچینان بدترین انسانها[۶۱] و اهل آتش[۶۲] به شمار آمدهاند که بهشت بر آنان حرام است[۶۳].[۶۴]
منابع
پانویس
- ↑ لغت نامه، ج۹، ص۱۳۵۱۱، «سخنچینی».
- ↑ فرهنگ فرزان، ص۵۳۸، «سخنچینی».
- ↑ لسان العرب، ج۶، ص۱۷۳-۱۷۴، «قس»؛ نضرة النعیم، ج۱۱، ص۵۶۶۵.
- ↑ احیاء علوم الدین، مج۳، ص۱۶۲۶-۱۶۲۷؛ مفتاح الکرامه، ج۱۲، ص۲۲۱؛ نضرة النعیم، ج۱۱، ص۵۶۶۵.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج۳، ص۱۶۲۹؛ المحجة البیضاء، ج۵، ص۲۷۷؛ المکاسب، ج۲، ص۶۴-۶۵.
- ↑ کتاب مقدس، لاویان ۱۹:۱۶؛ امثال ۱۸:۸؛ ۲۶:۲۲؛ ارمیا ۹:۴.
- ↑ صحیح البخاری، ج۷، ص۸۶؛ المکاسب، ج۲، ص۶۳؛ مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۶۲.
- ↑ المکاسب، ج۲، ص۶۴.
- ↑ ﴿هَمَّازٍۢ مَّشَّآءٍۭ بِنَمِيمٍۢ﴾ «خردهگیری، پیشگامی در سخنچینی،» سوره قلم، آیه ۱۱.
- ↑ «و (نیز) همسرش در حالی که هیزمکش (دوزخ) است،» سوره مسد، آیه ۴.
- ↑ «وای بر هر عیب جوی طعنه زن» سوره همزه، آیه ۱.
- ↑ ﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلًۭا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا۟ ٱمْرَأَتَ نُوحٍۢ وَٱمْرَأَتَ لُوطٍۢ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَـٰلِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ ٱللَّهِ شَيْـًۭٔا وَقِيلَ ٱدْخُلَا ٱلنَّارَ مَعَ ٱلدَّٰخِلِينَ﴾ «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.
- ↑ ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِىُّ إِذَا جَآءَكَ ٱلْمُؤْمِنَـٰتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَىٰٓ أَن لَّا يُشْرِكْنَ بِٱللَّهِ شَيْـًۭٔا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَـٰدَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَـٰنٍۢ يَفْتَرِينَهُۥ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِى مَعْرُوفٍۢ فَبَايِعْهُنَّ وَٱسْتَغْفِرْ لَهُنَّ ٱللَّهَ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌۭ رَّحِيمٌۭ﴾ «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرامزادهای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایستهای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.
- ↑ ﴿وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ﴾ «و از بدی زنان افسونگر دمنده در گرهها» سوره فلق، آیه ۴.
- ↑ ﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا فِى كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَـٰبِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا۟ فِيهَا وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ﴾ «و در هر شهری گناهکاران بزرگش را گماردیم تا به فرجام، در آن نیرنگ ورزند و آنان جز به خویش نیرنگی نمیورزند اما درنمییابند» سوره انعام، آیه ۱۲۳.
- ↑ ﴿لَوْ خَرَجُوا۟ فِيكُم مَّا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا۟ خِلَـٰلَكُمْ يَبْغُونَكُمُ ٱلْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّـٰعُونَ لَهُمْ وَٱللَّهُ عَلِيمٌۢ بِٱلظَّـٰلِمِينَ﴾ «اگر در میان شما روانه میشدند جز شرّ به شما نمیافزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه میکردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۷.
- ↑ ﴿لَّئِن لَّمْ يَنتَهِ ٱلْمُنَـٰفِقُونَ وَٱلَّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌۭ وَٱلْمُرْجِفُونَ فِى ٱلْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَآ إِلَّا قَلِيلًا﴾ «اگر منافقان و بیماردلان و شایعهافکنان مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمیانگیزیم سپس در آن شهر جز زمانی اندک در کنار تو نخواهند بود» سوره احزاب، آیه ۶۰.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۲۵۴.
- ↑ ﴿وَجَآءَ رَجُلٌۭ مِّنْ أَقْصَا ٱلْمَدِينَةِ يَسْعَىٰ قَالَ يَـٰمُوسَىٰٓ إِنَّ ٱلْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَٱخْرُجْ إِنِّى لَكَ مِنَ ٱلنَّـٰصِحِينَ﴾ «و مردی از دورترین جای شهر شتابان آمد؛ گفت: ای موسی! سرکردگان (شهر) در کار تو همدل شدهاند تا تو را بکشند پس (از شهر) بیرون رو که من از خیرخواهان توام» سوره قصص، آیه ۲۰.
- ↑ روح المعانی، ج۱۰، ص۲۶۸؛ بیان المعانی، ج۲، ص۳۶۳.
- ↑ موسوی احمدآبادی، سید مجتبی، مقاله «سخنچینی»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵، ص ۲۶۶.
- ↑ «و از هر سوگندخواره فرومایهای فرمان مبر! خردهگیری، پیشگامی در سخنچینی،» سوره قلم، آیه ۱۰-۱۱.
- ↑ لسان العرب، ج۱۲، ص۵۹۲، «نم»؛ نثر طوبی، ص۵۰۲، «نمیم».
- ↑ مفردات، ص۸۲۵؛ نثر طوبی، ص۵۰۲؛ التحقیق، ج۱۲، ص۲۵۶، «نم».
- ↑ لسان العرب، ج۱۲، ص۵۹۲، «نمّ».
- ↑ الکشاف، ج۴، ص۵۸۶؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۰۱؛ کشف الاسرار، ج۱۰، ص۱۹۰.
- ↑ مواهب علیه، ص۱۲۸۳؛ منهج الصادقین، ج۹، ص۳۷۵-۳۷۶.
- ↑ «و (نیز) همسرش در حالی که هیزمکش (دوزخ) است،» سوره مسد، آیه ۴.
- ↑ روض الجنان، ج۲۰، ص۴۵۸-۴۶۰؛ مخزن العرفان، ج۱۵، ص۳۳۸.
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج۱۰، ص۳۲۷؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۵۲؛ زاد المسیر، ج۴، ص۵۰۳.
- ↑ «وای بر هر عیب جوی طعنه زن» سوره همزه، آیه ۱.
- ↑ الصحاح، ج۳، ص۸۹۵، «لمز»؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۱۸؛ المیزان، ج۲۰، ص۳۵۸.
- ↑ تفسیر ابن ابیحاتم، ج۱۰، ص۳۴۶۳؛ روض الجنان، ج۲۰، ص۳۹۶.
- ↑ «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.
- ↑ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۴۷۹؛ تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۲۰۲؛ روح المعانی، ج۱۴، ص۳۵۷.
- ↑ «بگو: به پروردگار سپیدهدم پناه میبرم * از بدی آنچه آفرید * و از بدی تاریکی شباهنگامی که فرا رسد * و از بدی زنان افسونگر دمنده در گرهها» سوره فلق، آیه ۱-۴.
- ↑ التفسیر الوسیط، ج۱۵، ص۵۴۵.
- ↑ «و آنکه میانجیگری بدی نماید، سهمی از (بدی) آن از آن اوست؛ و خداوند بر هر چیز تواناست» سوره نساء، آیه ۸۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج۳، ص۱۲۹؛ بحار الانوار، ج۷۲، ص۲۶۳.
- ↑ «ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.
- ↑ رسائل الشهید، ص۳۰۷؛ جامع السعادات، ج۲، ص۲۱۳.
- ↑ «و چون به ایشان گفته شود در زمین تباهی نورزید میگویند جز این نیست که ما مصلحیم» سوره بقره، آیه ۱۱.
- ↑ التسهیل، ج۱، ص۷۱.
- ↑ «اگر در میان شما روانه میشدند جز شرّ به شما نمیافزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه میکردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۷.
- ↑ التسهیل، ج۱، ص۳۴۰؛ لباب التاویل، ج۲، ص۳۶۹.
- ↑ سوره احزاب، آیه ۶۰.
- ↑ الفواتح الالهیه، ج۲، ص۱۶۴.
- ↑ سوره ممتحنه، آیه ۱۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۵۲۴؛ الوجیز، ج۳، ص۳۱۵-۳۱۶.
- ↑ «ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کردهاید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.
- ↑ «و لعنت و بدفرجامی آنان راست که پیمان خداوند را پس از بستن آن میشکنند و آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است میگسلند و در زمین تبهکاری میورزند» سوره رعد، آیه ۲۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۹۱.
- ↑ المکاسب، ج۲، ص۶۳.
- ↑ مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۶۲-۶۶۴.
- ↑ ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن جَآءَكُمْ فَاسِقٌۢ بِنَبَإٍۢ فَتَبَيَّنُوٓا۟ أَن تُصِيبُوا۟ قَوْمًۢا بِجَهَـٰلَةٍۢ فَتُصْبِحُوا۟ عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَـٰدِمِينَ﴾ «ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کردهاید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.
- ↑ ﴿يَـٰبُنَىَّ أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ وَأْمُرْ بِٱلْمَعْرُوفِ وَٱنْهَ عَنِ ٱلْمُنكَرِ وَٱصْبِرْ عَلَىٰ مَآ أَصَابَكَ إِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ ٱلْأُمُورِ﴾ «پسرکم! نماز را بپا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار و در آنچه بر سرت آید شکیب کن؛ بیگمان این از کارهایی است که آهنگ آن میکنند» سوره لقمان، آیه ۱۷.
- ↑ ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ٱجْتَنِبُوا۟ كَثِيرًۭا مِّنَ ٱلظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ ٱلظَّنِّ إِثْمٌۭ وَلَا تَجَسَّسُوا۟ وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًۭا فَكَرِهْتُمُوهُ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ إِنَّ ٱللَّهَ تَوَّابٌۭ رَّحِيمٌۭ﴾ «ای مؤمنان! از بسیاری از گمانها دوری کنید که برخی از گمانها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند میدارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبهپذیری بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۲.
- ↑ احیاء علومالدین، مج۳، ص۱۶۲۷؛ جامعالسعادات،ج۲، ص۲۱۴-۲۱۵؛ المحجهالبیضاء، ج۵،ص۲۷۷-۲۷۸.
- ↑ ﴿يَوْمَ يُنفَخُ فِى ٱلصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًۭا﴾ «روزی که در «صور» دمیده شود و شما گروه گروه بیایید،» سوره نبأ، آیه ۱۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۶۴۲؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۳۰۷.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۳۶۹؛ المعجم الکبیر، ج۲۴، ص۱۶۷.
- ↑ صحیح مسلم، ج۱، ص۷۱؛ سنن الترمذی، ج۳، ص۲۵۳.
- ↑ صحیح البخاری، ج۷، ص۸۶؛ الامالی، ص۵۱۷؛ مکارم الاخلاق، ص۴۳۲.
- ↑ موسوی احمدآبادی، سید مجتبی، مقاله «سخنچینی»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵، ص ۲۶۷.