آیا قضاوتهای معصومان با استفاده از علم غیب بوده است؟ (پرسش)
آیا قضاوتهای معصومان با استفاده از علم غیب بوده است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
آیا قضاوتهای معصومان (ع) با استفاده از علم غیب بوده است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
پاسخ نخست
آیتالله سید عبدالحسین نجفی لاری در کتاب «آگاهیهای آسمانی» در اینباره گفتهاست:
«سید مرتضی "در کتاب انتصار"، استدلال اسکافی "ابن جنید" را در بحث قضاء -مبنی بر عدم جواز قضاوت امام به علم خویش- نقل میکند که وی چنین استدلال کرده است که: خداوند بین مؤمنان حقوقی قرار داده که آن حقوق را، بین مؤمنان و کفار باطل کرده است "مثل ارث بردن، ازدواج و خوردن ذبیحه آنان به عبارت دیگر: خداوند میان مؤمنان حقوقی قرار داده اما بین مؤمن و کافر حقوقی نیست" و خداوند پیامبرش را به کسی که کفر باطنی و اسلام ظاهری دارد "منافق" آگاه گردانیده است، اما حال منافق را برای مؤمنان آشکار نکرده است؛ زیرا در صورت آشکار شدن، با آنان ازدواج نمیکنند و ذبائح آنان را نمیخورند. وی در نقد آن تصریح میکند که: "اولاً ما منع میکنیم که خداوند پیامبرش را به تمام جزئیات و باطنهای کافران مطلع کرده باشد..." [۱] این جواب ایشان، صریح است در اینکه علم امام محدود بوده و به تمامی موضوعات شامل نمیشود. "نه تنها سید مرتضی چنین دیدگاهی دارد" بلکه هر فقیهی که این منع را از زبان سید بیان نموده و بر آن اعتراضی نکرده باشد، [۲] مانند صاحب جواهر و دیگران، در واقع دیدگاه سید را تایید میکند»[۳].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیت الله صدر؛ |
---|
آیت الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ پس از ظهور» در این باره گفته است:
«اگر امروز یک قاضی اسلامی برای صدور حکمی، چندین و چند شاهد را بارها به دادگاه فرا میخواند، در زمان حضرت مهدی (ع) این گونه نیست. از آنجایی که امام، علم غیب میداند، و خودش ملاک تشخیص حق و باطل است، به درستی، گناه کار را از ستم دیده باز میشناسد. قضاوتی که امام زمان بر اساس آن داوری میکنند، قضاوت داوودی است. حضرت داوود بر اساس علمی که از خدا آموخته بودند، میان مردم داوری میکردند. امام صادق (ع) فرمودند: "قائم آل محمد (ع)، به حکم داوود و سلیمان داوری میکند یعنی از مردم شاهدی نمیخواهد". جالب این جاست که یکی از آزمایشهای پس از ظهور برای مردم آن عصر، همین نحوه قضاوت است. برخی که به علم امام باور ندارند، وقتی قضاوت ایشان را میبینند، کم میآورند! برخی به علم امام شک میکنند و برخی به عدالت ایشان و همین که این اتفاق افتاد، از ورطه مۆمنان مستحکم خارج میشوند و حتی برخی از دین بیرون میآیند و به همین علت به حکم امام، گردن زده میشوند. قوانین فقهی بر هم میریزند پیش از ظهور حضرت مهدی در هیچ زمان، به جز مدت کوتاه حکومت امیرالمۆمنین (ع)، احکام اسلامی به طور کامل پیاده نمیشد. در عصر ظهور، تک تک احکام، مو به مو اجرا میشود. مثلا در زمان امام باقر، مردم از ایشان پرسیدند که نماز خواندن در اتاقی که در و دیوار آن تصویر است اشکال دارد یا خیر؟ امام هم که از محدودیتهای عصر خویش با خبر بودند، چنین پاسخ دادند: "آن را خوش نمیدارم ولی در روزگار شما اشکالی ندارد. وقتی که آن امام عدل ظهور کند خواهید دید با آن چه برخوردی خواهد داشت". جالب این جاست که برخی از احکام حلال و حرام در زمان حضرت، به دست خود حضرت تغییر میکند. امام صادق درباره اینکه بازگرداندن امانات حتی به کافر در زمان حضرت مهدی واجب است، فرمودند: :او در آن زمان، بعضی چیزها را حلال یا حرام خواهد کرد". در چنین شرایطی است که هر کسی به حق خود میرسد و در حق هیچ کس ستمی روا نمیشود. به قول پیامبر اکرم: او حق هر کسی را به او میدهد».[۴]
|
۲. آیت الله صافی گلپایگانی؛ |
---|
آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی در کتاب «معارف دین» در اینباره گفتهاست:
«تکالیف آن بزرگواران هم مثل دیگران اغلب در حدود علوم عادّی و متعارف بوده است، و مأمور به ترتیب اثر به علوم خاصّی که دارند، نبودهاند. در مثل نهی وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ[۵]؛ مثل دیگران مأمور بودهاند که به علم عادّی رفتار نمایند. تهلکه منهی عنه در آیه، همان تهلکهای است که به علم عادّی و علمی که برای غیر امام حاصل میشود، معلوم میگردد. آنان در انجام تکالیف، شرایط عامّه را ملاحظه میفرمودند، مثلًا اگر اطّلاع از آب به نحو غیرعادّی داشتند، تکلیفشان مثل دیگران تیمّم بوده؛ چنان که در قضا و حکومت و تدبیر امور نیز به همین نحو عمل میکردند و به بینه و یمین حکم میدادند»[۶].
|
۳. آیت الله جوادی آملی؛ |
---|
آیتالله جوادی آملی در «تفسیر آیات ۳۰ الی ۳۶ سوره فصلت» و «تفسیر آیات ۳۱ الی ۳۴ سوره لقمان» و «تفسیر آیات ۹ الی ۱۱ سوره احقاف» در اینباره گفته است:
|
۴. آیتالله مصباح یزدی؛ |
---|
آیتالله محمد تقی مصباح یزدی در کتاب «نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه» در اینباره گفته است:
«پیامبر اکرم (ص) بر اساس علم غیب و باطن قضاوت نمیکرده بلکه مانند هر قاضی دیگری که در اسلام قضاوت میکند بر مبنای مدارک و اسناد و شواهد، بین دو طرف اختلاف، حکم میفرموده و به همین دلیل نیز ممکن بوده در اثر قصور و ضعف مدارک و اسناد، حق کسی درست داده نشود و گرچه در واقع حق با اوست اما به سبب اقامه نکردن دلیل معتبر، بر ضرر او حکم شود. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: هر آینه من در بین شما بر اساس شاهد و قسم حکم میکنم[۱۱]. یعنی من برای قضاوت، بر اساس همین موازین دادرسی موجود که شاهد و اقرار و قسم و امثال اینهاست عمل میکنم و بنابراین مثلا ممکن است گاهی شاهد عادلی آمده و شهادت میدهد امّا مطلب برای او مشتبه بوده و ندانسته اشتباه کرده است؛ یا اینکه اتّفاقاً در این یک مورد دروغ گفته امّا چون فسقش برای قاضی "در اینجا پیامبر (ص)" بر اساس موازین ظاهری اثبات نشده بلکه بر عکس، عدالت او ثابت شده است بنابراین شهادت او پذیرفته شده و بر اساس آن حکم صادر شده است[۱۲].
|
۵. آیت الله محمدی ریشهری؛ |
---|
آیت الله محمدی ریشهری در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این باره گفته است:
با توجّه به این که احتمال اوّل براى داوود نیز به صورت نادر اتفاق افتاد و امرى فراگیر و همگانى نشد و خداوند به داوود تأکید کرد که خودش و جامعهاش طاقت و تحمّل آن را ندارند و داوود هم درخواست کرد آن حکم برداشته شود، در باره قضاوتهاى امام مهدى نیز احتمال دوم، طبیعىتر و سازگارتر است؛ زیرا احتمال دوم، دو امتیاز به همراه دارد: یکى جنبه اقناعى آن براى انسانها و مخاطبان و دیگرى قابلیت تعمیم و توسعه به دیگر قاضیان و داوران منصوب از طرف امام مهدى (ع). براى هر دو امتیاز مىتوان از احادیث اسلامى نیز شاهد آورد. براى جنبه اقناعى مىتوان به احادیثى استناد کرد که در مورد داوود گزارش شد؛ زیرا پس از درخواست داوود از خداوند که بتواند بر اساس علم غیب قضاوت کند، خداوند به وى فرمود: "مردم توان و ظرفیت تحمّل آن را ندارند و یا تو توان تحمّل آن را ندارى". براى امتیاز دوم نیز به احادیث همین نوشتار مىتوان استناد جست؛ چرا که مفهوم این احادیث، آن است که قاضیانِ منصوب از طرف امام مهدى (ع) نیز مانند ایشان قضاوت مىکنند. از این رو مىتوان گفت عمده قضاوتهاى مهدى با استفاده از روشهاى فنّى و نوین است که ضمن کشف حقیقت، براى مخاطبان نیز قابل هضم است. گرچه قضاوت بر پایه علم غیب الهى، به صورت نادر و اندک ، بُعدى ندارد و قابل انکار نیست»[۱۳]. |
۶. آیتالله فاضل لنکرانی؛ |
---|
آیتالله محمد جواد فاضل لنکرانی در «درس خارج اصول» در این باره گفته است:
|
۷. حجت الاسلام و المسلمین پیشوایی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین مهدی پیشوایی و دیگر نویسندگان کتاب «مقتل جامع سیدالشهداء» در اینباره گفتهاند:
«هر چند معصومان (ع) در پرتو روح ولایت، به مسائل پشت پرده و ماورای طبیعی آگاهاند، به علل مختلف، از جمله دلایل تربیتی، مجاز نیستند از این علم در امور شخصی و اجتماعی خویش استفاده کنند؛ چرا که اینگونه بهرهبرداری سبب میشود تبلیغ عملی آنان خدشهدار شود و دیگر نتوانند صبر در مصائب و گرفتاریها را به دیگران توصیه کنند. کسی که در میدان جهاد و شهادت در راه خدا از این علم، بهرهگیری کند و هر نوع تیر بلا را از اصابت به هدف باز دارد و پیوسته خود را از حوزهی بیماریها و گرفتاریها و ناراحتیها برهاند، دیگر نمیتواند امت را به استقامت و تحمل سختیها دعوت کند؛ زیرا با اعتراض پیروانی مواجه خواهد شد که میگویند: کسی میتواند ما را به مسائل معنوی و سازنده توصیه کند که خود نمونهای از این صفات برجستهی انسانی باشد. بنابراین انسانهای الهی چون سرمشق و الگودهنده به انسانهای دیگر هستند، در برابر مشکلات و ناگواریها همانند همه مردم، تلاش میکنند و از اسباب و ابزارهای عادی برای رفع آنها کمک میگیرند و چه بسا به دلیل نارسایی و کمبود امکانات، کوشش آنان عقیم بماند. شاهد این ادعا، سیره و بعضی از سخنان پیشوایان دین در این باره است که به نمونه از آنها، اشاره میکنیم: در روایات آمده است که معیار داوریهای پیامبر (ص) و ائمه (ع)، همان اصول قضایی اسلام، یعنی اقامه شهود با سوگند بوده است، نه علم غیب و آگاهیهای خارج از مجاری طبیعی، چنان که امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل میکند: من میان شما با شاهد و قسم داوری میکنم و برخی از شما در ادعای خود، زیرکتر است. پس هر مردی که از مال برادرش به سود او گرفتم و به او دادم، آن مال همانند پارهای از آتش است[۱۵]. مقصود این است که هر کس بر ادعای خویش شاهد داشت یا سوگند یاد کرد، من به نفع او داوری میکنم؛ چه راست بگوید و چه دروغ. البته اگر با دروغ مالی را به دست آورد، آن مال همانند پارهای از آتش جهنم است»[۱۶].
|
۸. حجت الاسلام و المسلمین عابدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد عابدی در «وبگاه رسمی خود» در پاسخ به این پرسش آورده است:
«معصومین (ع) علم غیب دارند ولی علم غیب تکلیفآور نمیباشد، یعنی در رفتار و اعمال معمولی هر کس باید به روش عادی عمل کند مثلاً پیامبر اکرم (ص) با علم غیب خود همیشه میداند که چه کسی سارق است اما هیچگاه طبق این علم خود عمل نمیکند و هر اختلافی که باشد به مردم میگوید چه کسی شاهد دارد یا چه کسی قسم میخورد. با اینکه با علم غیب خود به خوبی میداند که حق با کیست ولی از علم غیب استفاده نمیکند بلکه به ظاهر عمل میکند»[۱۷].
|
۹. حجت الاسلام و المسلمین اوجاقی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین ناصرالدین اوجاقی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم امام از دیدگاه کلام امامیه» در اینباره گفته است:
«شیخ مفید میگوید امامیه در این مورد سه دیدگاه دارد:
شیخ مفید خودش نظر سوم را میپذیرد و معتقد است امام میتواند شهادت شهود را باطل کند و بر اساس علم خودش حکم کند و احتمال هم دارد گاهی حتی حقیقت امر بر امام هم پوشیده بماند و طبق ظواهر حکم نماید. به هر حال بستگی به الطاف الهی دارد. هرگاه خداوند مصلحت بداند او را عالم میکند و هرگاه مصلحتی نباشد حکم مطابق ظواهر صورت میگیرد.[۱۸] بر خلاف شیخ مفید، شیخ طوسی و سید مرتضی دیدگاه اول را پذیرفتهاند. از سوی مخالفین اشکال شده است که اگر امام عالم به جمیع احکام دین باشد لازمه آن این است که علم به صدق شهود هم داشته باشد تا دچار خطا در حکم نشود و حدی را بی مورد جاری نکند یا مالی را از کسی به ناحق نستاند تا به دیگری بدهد. سید مرتضی در جواب این اشکال مینویسد: چون در مورد باطن امور حکمی از جانب خداوند وارد نشده است بنابراین علم بر امامه هم لازم نیست و لازمه عقیده ما در مورد علم به همه احکام شرعی هم علم به باطن امور نیست. چون برای ظاهر حکم وارد شده است به خلاف باطن و اینکه شما گفتید که اگر امام مال کسی را بگیرد و به دیگری بدهد در حالی که مستحق آن نیست و یا بر کسی که مستحق نیست حد جاری سازد این خطا است این هم درست نیست. زیرا اینها عین حکم خدا در این موارد است و امام تخلفی نکرده است که خطایی صورت گرفته باشد. شیخ طوسی نیز در دو جا مسأله قضاوت امام را بیان کرده است.[۱۹] در هر دو مورد میگوید علم به صدق شهود و اقرار مقربین بر امام واجب نیست. دلیلی که شیخ طوسی برای دیدگاه خودش دارد این است که امام مأمور است بر اساس ظاهر عمل کند و در مورد باطن وظیفه بر عهده امام نیست. بنابر این امام اگر هم از واقع امر آگاه باشد طبق این دلیل باید حکم به ظاهر بکند»[۲۰]. |
۱۰. آقاى دکتر يوسفيان (هیئت علمی مؤسسه امام خمينى)؛ |
---|
آقای دکتر حسن یوسفیان، در مقاله «علم غیب امام» در اینباره گفته است:
«دارندگان علوم غیبی برای داوری میان افراد، گاه علم خود را مبنای عمل قرار میدهند و بیاقامه شهود به قضاوت میپردازند[۲۱]. شیوه داوود پیامبر (ع) چنین بوده است و بر اساس روایات، روش امام مهدی (ع) نیز همین خواهد بود.[۲۲]. امام علی (ع) نیز گاه این راه را در پیشگرفته و با تکیه بر علم خدادادی به برخی درگیریها پایان داده است. برای نمونه، نقل است که دو نفر بر سر اسبی به نزاع پرداخته، هر یک خود را مالک اسب میخواند. امام از آنان خواست ادعای خویش را با اقامه شهود اثبات کنند، اما نتوانستند شاهدی بیاورند. در این هنگام، امیرمؤمنان (ع) بر اساس علم غیبی خود، اسب را به مالک اصلیاش داد و خطاب به شخص دیگر، که خود را به دروغ صاحب اسب میخواند، فرمود: به خدا سوگند، دانش من درباره تو، از دانش خودت بیشتر است[۲۳]. با این همه، شیوه رایج برای داوری، تکیه بر بینه و سوگند بوده است؛ چنانکه پیامبر اکرم (ص) میفرماید: من تنها بر اساس بینه و سوگند میان شما داوری میکنم و برخی از شما در اقامه دلیل زیرکترید، و بنابراین هر کس که بهدروغ شاهدی اقامه کند و بر اساس آن پارهای از مال برادرش را به او دهم [نباید آن را بستاند، چرا که در این صورت قطعهای از آتش را به او دادهام[۲۴]. گفتنی است که امام علی (ع) گاه شیوه سومی را برمیگزید که بر اساس آن، از یکسو، حق را در کف صاحب اصلیاش مینهاد و از سوی دیگر نیازی به تکیه بر دانش غیبی نمیماند. ویژگی آشکار داوریهای امیرمؤمنان (ع) همین است که با بهرهگیری از تدابیری شگفتآمیز، راه دستیابی به عدالت را هموار ساخته و مدعیان دروغین را به تسلیم در برابر حق واداشته است.[۲۵]»[۲۶].
|
۱۱. پژوهشگران وبگاه گفتگوی دینی؛ |
---|
پژوهشگران وبگاه گفتگوی دینی، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«در باره قضاوتهای ائمه (ع) باید گفت: ائمه (ع) هنگامی که در مسند قضاوت و حل و فصل مشکلات مردم مىنشستند، مطابق قوانین قضایى اسلام حکم مىکردند و از علم خدا دادى خود استفاده نمىکردند. در موردى که دلیل شرعى مثلاً بر قاتل بودن متهمى وجود نداشت، امام یا پیامبر با تکیه بر علم غیب، حکم قصاص صادر نمىکرد. پیامبر به صراحت می فرمود: «إنّما أقضى بینکم بالبیّنات و الأیمان»؛[۲۷]. روشن است که در چنین ساختاری چه بسا فردی با قسم دروغ حق دیگری را ضایع میکند و احیانا پیامبر از این امر هم آگاه است، اما در حکومت و قضاوت روال عادی و طبیعی را در پیش میگرفت و در این گونه امور تفاوتی بین حکم حکومتی و فقاهتی و قضاوت نیست. زیرا افتاء و قضاوت خود از شئون حاکم مسلمین است و این امور از هم جدا نیستند. روشن است اگر ائمه در جامعه بر اساس علم غیب قضاوت کند شرایطی بوجود خواهد آمد که بسیار از مردم دچار مشکل میگردد و نظم جامعه با چالش مواجه میشود. ولی در زمان ظهور حضرت مهدی (ع) طبق روایات یاد شده ممکن است در برخی موارد در صورت لزوم امام از علم غیب استفاده نماید».[۲۸]
|
۱۲. پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست. |
---|
پژوهشگران «وبگاه اسلام کوئست» در اینباره گفتهاند:
«امام (ع) در اطاعت فرمان خدا و فرمانبری از امر الهی به علم باطنی "علم امامت و علم غیب خویش عمل نمیکند و همانند دیگر افراد عادی رفتار میکند، و در تمام احکام شرع همسان با دیگر افراد عادی است؛ زیرا خداوند تمام دستورهای خودرا از تمام بندگان یکسان خواسته و بر این اساس، پیامبر (ص) در حکم و قضاوت میان مردم به علم باطنی خود عمل نمیکرد و قضاوت خود را در میان مردم بر علم عادی قرار داده بود، چنان که میفرماید: ««إِنَّمَا أَقْضِي بَيْنَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَانِ وَ بَعْضُكُمْ أَلْحَنُ بِحُجَّتِهِ مِنْ بَعْضٍ فَأَيُّمَا رَجُلٍ قَطَعْتُ لَهُ مِنْ مَالِ أَخِيهِ شَيْئاً فَإِنَّمَا قَطَعْتُ لَهُ بِهِ قِطْعَةً مِنَ النَّارِ»[۲۹] مقصود این است که هرکس بر ادعای خود شاهد داشت و یا سوگند یاد کرد، من به سود او قضاوت میکنم، چه راست بگوید و چه دروغ و اگر به دروغ چیزی را گفت، همانند پارهای از آتش است»[۳۰].
|
پرسشهای مصداقی
پرسشهای وابسته
- آیات مشتمل بر بهرهمندی معصوم از علم غیب کداماند؟ (پرسش)
- روایات مشتمل بر بهرهمندی معصوم از علم غیب کداماند؟ (پرسش)
- آیا معصوم موظف نیست مطابق علم غیبش رفتار کند؟ (پرسش)
- آیا معصوم از علم غیب خود بهره میبرد؟ (پرسش)
- اگر معصوم از علم غیب خود بهره نمیبرد پس فایدهاش چیست؟ (پرسش)
- اگر معصومان علم غیب داشتند پس چرا در برخی از رفتارهایشان اثرگذار نبوده است؟ (پرسش)
- اگر معصوم علم غیب دارد پس چگونه با قاتل خود ازدواج میکرد؟ (پرسش)
- اگر امام علم غیب دارد پس چگونه در مواردی از قرعه استفاده میکند؟ (پرسش)
- چرا معصوم همیشه مطابق علم غیب خود عمل نمیکند؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ الانتصار فی انفرادات الامامیه، ص۴۹۴؛ برای اطلاع از دیدگاه سید مرتضی در باره عدم گستردگی علم امام رجوع شود به دیگر آثار سید از جمله: تنزیه الانبیاء ص۱۸۰ و کتاب الشافی ص ۱۸۸.
- ↑ نگاه کنید به: جواهر الکلام، ج۴۰، ص۸۶ و ۸۷.
- ↑ آگاهیهای آسمانی، ص ۴۶.
- ↑ کتاب تاریخ پس از ظهور صفحه ۴۸۷ تا ۴۹۵
- ↑ در اثر ناامیدى از آمرزش الهى مرتکب گناه بیشتر نشوید. سوره بقره آیه ۱۹۵.
- ↑ معارف دین، ج۱، ص۹۲.
- ↑ وبگاه ادیان نیوز
- ↑ وبگاه کشکول حکمت
- ↑ من در محکمهٴ قضا فقط طبق یمین و طبق شاهد حکم میکنم.
- ↑ وبگاه مدرسه فقاهت
- ↑ "إِنَّمَا أَقْضِي بَيْنَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَانِ "؛ وسائلالشیعه، ج ۲۷، ص ۲۳۲.
- ↑ مصباح یزدی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، ص۴۰.
- ↑ دانشنامه امام مهدی جلد ۹ صفحه ۳۹۲ تا صفحه ۴۰۱
- ↑ پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی
- ↑ "إِنَّمَا أَقْضِي بَيْنَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَانِ وَ بَعْضُكُمْ أَلْحَنُ بِحُجَّتِهِ مِنْ بَعْضٍ فَأَيُّمَا رَجُلٍ قَطَعْتُ لَهُ مِنْ مَالِ أَخِيهِ شَيْئاً فَإِنَّمَا قَطَعْتُ لَهُ بِهِ قِطْعَةً مِنَ النَّارِ"؛ کلینی، کافی، ج۷، ص۴۱۴.
- ↑ [[مهدی پیشوایی، مقتل جامع سیدالشهداء.
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی استاد احمد عابدی
- ↑ شیخ مفید، مصنفات ج۴، ص۶۶.
- ↑ تمهید الاصول ص۳۶۸ و الاقتصاد ص۱۹۲۱.
- ↑ علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۹۸.
- ↑ مصنفات الشیخ المفید (اوایل المقالات)، ج۴، ص۶۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۹۸- ۳۹۷؛ فیض کاشانی، ملامحسن، الوافی، ج3، ص۶۵۰ - ۶۴۸.
- ↑ "وَ اللَّهِ أَنَا أَعْلَمُ بِكَ مِنْكَ بِنَفْسِكَ"؛ حر عاملی، محمد، اثبات الهداة، ج۲، ص۴۳۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۷، ص۴۱۴؛ حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۲۳۲.
- ↑ هاشمی خویی، حبیبالله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۱۲۲- ۱۲۱.
- ↑ علم غیب امام، ص۳۶۷.
- ↑ «جز این نیست که من میان شما بر اساس دلایل و سوگندها قضاوت میکنم.
- ↑ وبگاه گفتگوی دینی
- ↑ همانا من قضاوت میکنم میان شما به شاهد و یمین و برخی از شما در اثبات ادعای خود زیرکتر است پس هر مردی که از مال برادرش چیزی را به سود او گرفتم و به او دادم، آن مال همانند پارهای از آتش است؛ الکافی: ج ۷، ص ۴۱۴ بَابُ أَنَّ الْقَضَاءَ بِالْبَیِّنَاتِ وَ الْأَیْمَانِ، ح ۱.
- ↑ وبگاه اسلام کوئست