افضلیت در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

افضلیت به معنای افضل بودن در امور دنیوی و اخروی، از صفات و ویژگی‌های مهم امام است. اهل سنت قائل به افضلیت امام نیستند، چون منصب خلیفه را فقط برای رسیدگی به امور اجتماعی می‌دانند ولی امامیه امام را در تمامی صفات کمالی از همه مردم افضل می‌‌دانند و برخی از آیات قرآن نیز بر لزوم برتری پیشوای دینی دلالت می‌کند.

معناشناسی

دو احتمال درباره معنای افضلیت داده شده است:

  1. افضلیت در امور دنیوی مانند: نَسب و حَسب و... ؛
  2. افضلیت در امور اخروی و صفات انسانی مانند علم، تقوا و ورع، شجاعت و زهد[۱].

افضلیت، ویژگی امام

ویژگی و صفتی که امام می‌بایست دارا باشد افضلیت است. افضلیت این است که امام باید در تمام صفات نفسانی حسنه و دانش‌ها و کمال‌ها بر دیگران برتری مطلق داشته باشد و در میان امت افضل از او در هیچ مورد و امری نمی‌بایست وجود داشته باشد[۲].

شیخ طوسی افضلیت را به دو قسمت تقسیم می‌کند و می‌نویسد: "امام باید از همه افراد امتش برتر باشد و این برتری بر دو قسم است: اول: از دیگران برتر باشد یعنی از جهت کثرت ثواب بر دیگران برتری داشته باشد. دوم: برتر از دیگران در ظاهر باشد، در همه آنچه که او در آن امام است"[۳].

این تقسیم هرچند انحصار به شیخ طوسی ندارد و پیش از ایشان نیز متکلمان این تقسیم را در افضلیت قائل شده‌اند؛ ولی گویا قسم اول هم به قسم دوم بر می‌گردد. وقتی امام قرار باشد در همه چیز برتر از دیگران باشد، از نظر میزان ثواب نیز می‌بایست این‌چنین باشد، پس دلیلی برای این تقسیم وجود ندارد.

سید مرتضی در افضلیت امام می‌فرماید: "آنچه که دلالت می‌کند بر اینکه امام باید برترین افراد امت باشد و ثوابش نیز از دیگران بیشتر باشد این است که او در همه شئون دین امام و در تمام شریعت رئیس است و هیچ واجب عقلی و عبادت شرعی وجود ندارد مگر اینکه او پیشوا و امام آن است. تمام این امور به آن بر می‌گردد که او پیشوا در تمام آن است و این امر به خوبی دلالت دارد بر این که امام باید از همه مردمان برتر باشد"[۴].

ابن‌میثم بحرانی می‌نویسد: "امام باید افضل افراد امت باشد در همه آنچه که کمال نفسانی شمرده می‌شود به خاطر اینکه امام جلودار امت است و جلودار باید از دیگران افضل باشد؛ زیرا مقدم داشتن ناقص بر کسی که از او برتر و کامل‌تر است از نظر عقل مردود است"[۵].

مباحث مربوط به «افضلیت امام» از آن جهت حائز اهمیت است که در استدلال امامیه به آیات امامت و ولایت و نیز آیات فضائل ائمه اطهار (ع) در اثبات جانشینی بلافصل امیرمؤمنان علی (ع) و ائمه اطهار (ع) از نسل ایشان بدان استناد شده و اساساً کارایی عمده و فراوانی دارد. در واقع مفسران امامیه با استناد به لزوم افضلیت امام قائل به خلافت بلافصل امیرمؤمنان علی (ع) گردیده و آن را به اثبات رسانده‌اند[۶].

افضلیت امام از دیدگاه شیعه و اهل سنت

یکی از مسائلی که در بین اهل تسنن و تشیع در بحث امامت مورد بحث واقع شده، مسئله افضلیت و برتری امام بر دیگران است که تحت عنوان افضلیت امام مطرح می‌شود:

  1. علمای اهل تسنن می‌گویند: عصمت و افضلیت در امام لازم نیست چون منصب خلیفه را فقط برای رسیدگی به امور اجتماعی و شئون عامه می‌دانند[۷]، به عنوان مثال تفتازانی می‌گوید: "شرط نیست که امام افضل مردم باشد"[۸]. ابن ابی الحدید معتزلی در ابتدای شرح نهج البلاغه خود می‌نویسد: "سپاس خدایی را سزد که مفضول را بر فاضل مقدم داشت، به خاطر اقتضای یک مصلحت تکلیفی"[۹].[۱۰]
  2. در مقابل اهل تسنن، امامیه معتقدند امام از تمام افراد کامل‌تر و فاضل‌تر است؛ مرحوم خواجه نصیر و شاگرد او علامه حلی (ع) با ۲۵ دلیل به اثبات افضلیت امام علی (ع) پرداخته‌اند[۱۱]. هم‌چنین شیعه امامیه می‌گوید: واجب است امام، افضل باشد از همه مردم در تمامی صفات کمالی، از جمله علم و فهم و رأی و دوراندیشی و کرامت و حسن خلق و عفت و زهد و عدل و تقوی و سیاست شرعیه و امثال اینها"[۱۲].[۱۳]

دیدگاه‌ها در مورد افضلیت

در مجموع مهم‌ترین اقوال در افضلیت امام، سه دیدگاه است:

  1. امامیه: افضلیت یکی از شرایط امام است مطلقاً.
  2. معتزله: افضلیت از شرایط امام است، اگر گزینش افضل، موجب اختلاف نشود[۱۴].
  3. اشاعره: افضلیت از شرایط امام نیست مطلقاً؛ پس امامت افضل، نه لازم است و نه ارجح[۱۵].

باید توجه داشت افضلیت دارای دو جنبه است. از یک جنبه حق فردی است و آن اینکه وجود کمالات علمی و عملی در ائمه (ع) اقضا می‌کند آنان برتر از دیگران باشند، یعنی برتری، حق آنان است که خداوند متعال برای آنها قرار داده است؛ اما جنبه دیگر آنکه نسبت به مکلفین ایجاد حق و به تبع آن ایجاد تکلیف می‌نماید. برتر دانستن و برتری دادن اهل بیت (ع) در تمامی عرصه‌های علمی، معنوی، اجتماعی و سیاسی در مقایسه با افراد دیگر است[۱۶].

برخی آیات قرآن نیز بر لزوم برتری پیشوای دینی مردم دلالت می‌کند، چنان‌که فرموده است: ﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۱۷]. در این آیه دو گزینه با یکدیگر مقایسه شده است: یکی فردی که خود، هدایت یافته است و به هدایت انسان‌های دیگر نیازی ندارد، در نتیجه می‌تواند مردم را هدایت کند و دیگر فردی که تا دیگران، وی را هدایت نکنند، هدایت یافته نخواهد بود. اکنون اگر بنا باشد انسان از یکی از دو گزینه مزبور پیروی کند، کدام‌یک از آن دو سزاوارتر است؟ بدون شک، عقل سلیم، پیروی از گزینه نخست را نیکو و پیروی از گزینه دوم را ناپسند می‌داند. جمله ﴿فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ناظر به همین حکم عقلی و درک وجدانی است[۱۸].[۱۹]

منابع

پانویس

  1. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۹۳.
  2. احقاق الحق و ازهاب الباطل، ج۲، ص۳۲۲.
  3. تلخیص الشافی، ج۱، ص۱۹۹.
  4. الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۴.
  5. قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۸۰.
  6. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۶۵.
  7. محمد حسین حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ج۲، ص۱۲۵.
  8. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۳.
  9. «الحمد لله الذي... و قدم المفضول على الأفضل لمصلحة اقتضاها التكليف...»؛ ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳.
  10. ر.ک: علی اصغر رضوانی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج۱، ص۵۵۴؛ قاضی نور الله مرعشی، إحقاق الحق، ج۲، ص۳۲۵.
  11. ر.ک: کشف المراد، ص۲۱۲-۲۳۸.
  12. علی بامیانی، خلافة الإمام علی، ص۱۹.
  13. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۹۳.
  14. شرح مقاصد، ج۵، ص۲۹۱: ذهب إلیه معظم أهل السنة أنه یتعین الإمامة أفضل أهل العصر إلا أن یکون فی نصبه هرج و هیجان فتن.
  15. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۹۳.
  16. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۷۶ ـ 178.
  17. «آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  18. کشف المراد، ص۴۹۵؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۸؛ ارشاد الطالبین، ۳۳۶.
  19. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۲۱.