تواضع امام حسین
فروتنی و تواضع و دوری از خودپسندی جزء سرشت امام حسین (ع) بود. آن بزرگوار خود میان مردم میزیست و از زندگی در کنار مستمندان عار نداشت و خود را از ضعفا و بیچارگان برتر نمیشمرد و بر کسی تکبّر نمیفروخت.
مقدمه
فروتنی و تواضع و دوری از خودپسندی جزء سرشت امام حسین (ع) بود. او شخصیتی والاتبار و پر ارج و مقام و نزد رسول اکرم (ص) از جایگاه ویژهای برخوردار بود. آن بزرگوار خود میان مردم میزیست و از زندگی در کنار مستمندان عار نداشت و خود را از ضعفا و بیچارگان برتر نمیشمرد و بر کسی تکبّر نمیفروخت. از جدّ بزرگوارش نبیّ اکرم (ص) که مایه رحمت، برای جهانیان بود، پیروی میکرد و با اینگونه رفتار تنها رضای خدا و تهذیب و تربیت مسلمانان را در نظر داشت. موارد زیادی از آن حضرت نقل شده که با سایر مسلمانان در کمال فروتنی همگرایی داشته و بدین وسیله سماحت و گذشت رسالت و مهربانی و خیرخواهی شخصیت ارزشمند خویش را به منصّه ظهور گذاشت، از جمله: روزی از کنار عدّهای مستمند که پارههایی از نان خشک روی پارچه ریخته و میخوردند عبور نمود بر آنان سلام کرد، آن جمع وی را برای خوردن از غذایشان دعوت کردند، حضرت در کنار آنان نشست و فرمود: اگر این نانها عنوان صدقه نداشت، همراه با شما از آنها میخوردم. سپس اظهار داشت: اکنون به پا خیزید به خانه من بیایید. وقتی وارد بر آن حضرت شدند به آنان غذایی مناسب خورانید و بر اندامشان لباس پوشاند و دستور داد به هریک چند درهم هدیه دهند.
نقل شده روزی حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) به مستمندان موجود در صفّه (جایگاه ویژه مهاجران اولیه در مسجد پیامبر) درحالیکه مشغول غذا خوردن بودند گذارش افتاد، عرضه داشتند: بفرمایید نهار. حضرت فرمود: خداوند متکبران را دوست ندارد، نزد آنان نشست و همراه با آنها غذا تناول کرد و سپس به آنان فرمود: اکنون که من دعوت شما را پذیرا شدم، شما نیز دعوت مرا بپذیرید. آنان نیز پذیرفته و آن جمع را به منزل خویش برد و به همسرش فرمود: هر اندازه پول پسانداز کردهای بیاور تا بین این افراد تقسیم کنم[۱].[۲]
تواضع و فروتنی حضرت سید الشهداء(ع)
هرچه معرفت و خداشناسی و توحید، و علم و حکمت انسان بیشتر شود، تواضع و فروتنی او زیادتر میشود. تکبر بشر ناشی از جهل و نادانی، و غفلت و خودپسندی است. در آیات کریمه و احادیث از تکبر به شدت مذمت و از تواضع مدح و ستایش شده است. افراد نادان به اندک چیزی از مال یا مقام باد در بینی میاندازند و به دیگران به نظر حقارت نگاه میکنند و مایلند فکر و نظر خود را بر مردم تحمیل کنند. حسین(ع) در نزد مردم بسیار محترم بود وقتی او و برادرش حسن مجتبی(ع) پیاده به حج میرفتند تمام رجال و شیوخ صحابه که با آنها بودند به احترامشان از مراکب پیاده میشدند و پیاده میرفتند، این احترام حسین(ع) در نفوس نه برای آن بود که حسین(ع) کاخ مجلل داشت یا مرکبهای سواری او گران قیمت بود یا غلامان و سربازان پیشاپیش یا دنبال موکب او میرفتند یا آنکه مسجد پیغمبر را برای او خلوت مینمودند و راهها را در موقع آمد و شد او بر مردم میبستند، نه! برای هیچ یک از اینها نبود. حسین(ع) با مردم زندگی میکرد و از مردم جدا نبود، در نهایت سادگی و تواضع بود، همه ساله پیاده به حج میرفت، با مردم نشست و برخاست، و آمد و شد داشت، با فقراء معاشرت میکرد، در نماز جماعت حاضر میشد، به عیادت بیماران میرفته، در تشییع جنازهها شرکت میکرد. در مسجد جدش پیغمبر با دوستان و اصحابش مینشست. دعوت فقرا را میپذیرفت و آنها را میهمان مینمود، خودش برای محتاجان، بینوایان، بیوه زنان و یتیمان، نان و غذا میبرد. وقتی سپاهیان ستم پیشه و سنگدل کوفه بدن مطهرش را عریان بر خاک افکندند، بر شانه مبارکش نشانه از برداشتن بار،دیدند، از علت آن پرسیدند، حضرت سجاد(ع) فرمود: اثر آن انبانها است که در مدینه به دوش مبارک بر میگرفت و به خانههای فقراء و ایتام و بیوه زنان میبرد.[۳]
منابع
پانویس
- ↑ اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۸۰؛ تاریخ ابن عساکر، در حالات امام حسین (ع)، حدیث ۱۹۶؛ تفسیر برهان، ج۲، ص۳۶۳.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۴۵-۴۷.
- ↑ صافی گلپایگانی، لطفالله، حضرت سیدالشهداء امام حسین مصباح هدایت ص ۲۳.