رابطه آزادی با اراده چیست؟ (پرسش)
رابطه آزادی با اراده چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | آزادی - اراده |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
رابطه آزادی با اراده چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید کاظم سیدباقری در کتاب «آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم» در اینباره گفته است:
«اصولاً یکی از ویژگیهای انسان، ارادی بودن اوست و آزادی بدون اراده معنادار نیست، انسان آنگاه که آزاد است، اراده میکند تا به روشی خاص و خواستنی رفتار کند. اراده در دانش فلسفه و اصول فقه و روانشناسی کاربردهای گوناگون دارد. اراده، شوق مؤکد یا طلب است که فرد را به انجام کاری شخصی یا اجتماعی وادار میکند. در نگرش کلی، “اراده صفتی ویژه از صفات نفس است که به ایجاد کاری یا ترک آن تعلق میگیرد و علتی کامل برای تحقق آن امور است”[۱].
به تعبیر سید محمدباقر صدر، انسان علاوه بر دستگاه عضوی و نفس خود، مجهز به اراده است و بدین جهت، آزادی را دوست داشته و بدان عشق میورزد؛ زیرا آزادی، تعبیر عینی و علمی برای نیروی اراده است؛ زیرا آزادی است که برای انسان تضمین میکند که مالک اراده خود باشد و بتواند از اراده خود در کاربرد هدفهای خویش استفاده کند[۲]. آنگاه که حاکمان و زورمداران انسان را در بند میکنند، جلوی اراده او را میگیرند و انسان اجازه نمییابد تا بر اساس میل و ارادهاش عمل کند. از دیگر جهت، انسانی که اراده ندارد، اشتیاقی به عمل و اقدام ندارد، طبعاً انگیزهای برای پاره کردن بندها و زنجیرهاندارد، افسرده و خاموش تن به شرایط خفقانآلود جامعه خویش میدهد و ارادهای برای تغییر و دگرگونی سرنوشت خویش نخواهد داشت، با در نظر گرفتن این مهم است که برخی در تعریف آزادی بر این امر پافشاری میکنند که آزادی وضعی است تا در آن، انسان، منقاد خواستههای خودکامانه و بیپایان هیچ مرجعی اعم از دولت، کارفرما، خویشان یا کسان دیگر نباشد[۳]؛ لذا طاغوتها همواره از افراد و جوامعی که خواستههای کامجویانه آنان گردن نمینهند و دارای اراده قوی هستند، هراس دارند، جوامعی که با همت بلند و اراده استوار، در راستای رسیدن به آزادی سیاسی میکوشند.
از ویژگیهایی که در سرشت انسان، وجود دارد، اراده او در جهت آزادیخواهی اوست، انسان، آزاد آفریده شده است و اراده برای آزاد زیستن دارد، انسان با خلاقیت خویش میکوشد شرایط محیطی و قوانین اجتماعی خود را تغییر دهد تا زمانه بر وفق اراده او باشد و خود بتواند، سرنوشتش را تعیین کند. این امور با نیرویی در وجود انسان سامان میگیرد که رفتارهای او را آگاهانه و هدفمند میسازد. در مسیر زندگی سیاسی- اجتماعی، انسان با اراده از گام آغازین، خواستههای نفسانی خویش را زیر پا مینهد و رهایی درونی خویش را تضمین میکند؛ در قرآن کریم، شکیبایی و تقواپیشگی از نشانههای اراده استوار به شمار آمده است که: ﴿إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ﴾[۴].
و سپس با ارادهای قوی به سوی گسستن بندهای بیرونی و زنجیرهای قدرتمندان نامشروع گام بر میدارد و مصالح و منافع سیاسی ـ اجتماعی خویش را آزادانه و در فراگردی تکاملی و الهی، میجوید و دنبال میکند. انسانی که از معنویت، اخلاق و اراده روحی برخوردار نباشد، در عرصه زندگی سیاسی نیز نمیتواند تصمیم قاطع بگیرد، انتخاب کند و بحرانها را پشت سر گذارد؛ لذا دچار نوعی بیهویتی، از خودبیگانگی، سرگردانی و بیخیالی میشود که چندان در برابر آنچه در جامعه میگذرد از خود حساسیتی نشان نمیدهد و چندان برایش اهمیت ندارد که امور جامعه چگونه رقم میخورد؛ اما در نگرش قرآنی، روابط اجتماعی بر اساس بندگی مطلق و عبودیت خالصانه نسبت به خداوند برپا میگردد و در نتیجه انسان از نامها و اسامی بیمحتوایی که مظهر بهرهکشی و نادانی و حاکمیت طاغوتند، رهایی مییابد[۵].
مرتضی مطهری قیدها و بندهای اراده انسان را به دو بخش درونی و بیرونی، تقسیم میکند و راه رسیدن به آزادی اجتماعی را زمانی، هموار میداند که از بندگی هوای نفس خویش گذشته باشد و آنگاه میتواند اراده دیگران را نپذیرد که از بردگی خواستههای خویش رها شده باشد، پس از بیان این نکته مهم ایشان در بیان ساحت اجتماعی آزادی بر این امر تأکید دارد که بشر باید بر پایه اراده آزاد خود عمل کند و در اجتماع از ناحیه سایر افراد اجتماع آزادی داشته باشد، دیگران مانعی در راه رشد و تکامل او نباشند، او را محبوس نکنند، به حالت یک زندانی در نیاورند که جلو فعالیتش گرفته شود، دیگران او را استثمار نکنند، استخدام نکنند، استعباد نکنند؛ یعنی تمام قوای فکری و جسمی او را در جهت منافع خودشان به کار نگیرند، این را میگویند آزادی اجتماعی[۶]. اراده حکایتگر ذهن و فکر انسان است و نمایش و نشان از آن دارد، به بیان رساتر، وجود ذهنی، از یک سو، نشان دهنده جنبه فطری است؛ یعنی ناحیهای که تصور هدف را در بر دارد و از سویی دیگر، نشان دهنده نیرو و ارادهای است که انسان را به سوی هدف بر میانگیزد؛ بنابراین وجود ذهنی که تجسم آینده و محرک تاریخ است، هم نشانه اندیشه و هم نشاندهنده اراده است و با به هم آمیختن فکر و اراده، قدرت سازندگی آینده و نیروی حرکتآفرینی فعالیت تاریخی بر صحنه اجتماعی، تحقق مییابد، با این توضیح، میتوان گفت سازنده حرکت تاریخ، محتوای باطنی انسان، یعنی فکر و اراده اوست و ساختمان جامعه در سطح رو بنا با همه پیوندها، سازمانها، اندیشهها و خصوصیاتش روی زیر بنای باطن انسان قرار دارد و هرگونه تغییر تکاملی نسبت به روبنای آن، تابع تغییر تکامل این زیر بناست[۷]. با این تغییر در فکر و اراده و ذهن است که بستر برای رسیدن به آزادی فراهم میشود. آزادی برخاسته از ذهن و اراده افراد است، افرادی که در جستوجوی آنند»[۸].
منبعشناسی جامع فقه سیاسی
پانویس
- ↑ میرزاعلی مشکینی، اصطلاحات الأصول، ج۱، ص۲۸.
- ↑ سید محمدباقر صدر، رسالت ما، ص۲۲.
- ↑ گلن تیندر، تنکر سیاسی، ص۱۰۸ - ۱۰۹.
- ↑ «و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید؛ بیگمان این از کارهایی است که آهنگ آن میکنند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۶.
- ↑ ﴿مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ﴾ «شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.
- ↑ مرتضی مطهری، گفتارهای معنوی، ص۱۴.
- ↑ سیدمحمدباقر صدر، انسان مسئول و تاریخ ساز از دیدگاه قرآن، ص۶۴.
- ↑ سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم ص۹۰-۹۳.