فساد در جامعهشناسی اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = فساد | |||
| عنوان مدخل = فساد | |||
| مداخل مرتبط = [[فساد در لغت]] - [[فساد در قرآن]] - [[فساد در فقه اسلامی]] - [[فساد در حقوق اسلامی]] - [[فساد در جامعهشناسی اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== مقدمه == | |||
فساد و [[افساد]] همچون محاربه، هر چند به حسب اطلاق، همه [[بدیها]] و [[شرور]] از جنایات و فجایع بزرگ گرفته تا [[کمفروشی]] و تقلب در معامله را شامل میگردد، لکن به قرینه، بیشتر منصرف به گناهانی است که باعث سلب [[امنیت]] در [[اموال]]، [[اعراض]] و [[نفوس]] [[اجتماع]] میشود. راهزنی، [[سرقت]]، [[قتل]]، تجاوزهای ناموسی، و امثال آن، از مصداقهای بارز آن شمرده میشوند<ref>ر. ک: سیدمرتضی حسین زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۲، ص۴۵۳؛ جمالالدین محمد ابنمنظور مصری، لسان العرب، ج۱۰، ص۲۶۸.</ref>. به بیان دیگر، فساد در مقابل [[صلاح]]، خارج شدن چیزی از حد [[اعتدال]]<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۳۶.</ref>، یا اخلال در عمل و نظر، بر هم خوردن [[نظم]] امور و [[تعدی]] از [[حدود الهی]] است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۷، ص۹۲.</ref>. | |||
==مقدمه== | |||
فساد و [[افساد]] همچون محاربه، هر چند به حسب اطلاق، همه [[بدیها]] و [[شرور]] از جنایات و فجایع بزرگ گرفته تا [[کمفروشی]] و | |||
به بیان برخی قرآنپژوهان، واژه فساد در بافت [[قرآنی]] بیشتر در ارتکاب [[افعال]] [[زشت]]، [[اعمال]] شرارتآمیز، [[ستیز]] با [[حق]]، [[ظلم و ستم]]، [[کفرورزی]] و [[تکذیب]] [[وحی]] و [[نبوت]] به کار رفته است<ref>توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن، ص۲۶۶-۲۶۷.</ref>. عنوان {{عربی|مفسد في الأرض}} نیز غالباً در ذهنیت [[قضایی]] منصرف به گونههای خاصی از اخلال در نظم و [[امنیت عمومی]] است. تردیدی نیست که تأمین [[مصالح]] مادی و [[معنوی]] افراد [[جامعه]]، استقرار امنیت جانی، [[مالی]] و حیثیتی، وجود [[روابط]] سالم و معقول، فقدان [[اختلاف]]، [[کشمکش]] و رقابتهای ویرانگر، فقدان [[مفاسد اخلاقی]] و [[اعتقادی]]، وجود [[همدلی]] و روابط متقابل [[عاطفی]]، وجود زمینههای [[رشد]] و تعالی و [[شکوفایی استعدادها]] و... از جمله ضرورتهای کارکردی هر جامعه است. اخلال در هر یک از این عناصر، نمایانگر بروز نوعی فساد و [[انحراف]] در ارکان [[نظام اجتماعی]] است. تعبیر عام قرآنی “فساد در زمین”، همه موارد فوق و موارد مشابه آن را [[پوشش]] میدهد. به بیان برخی [[اندیشمندان]]: [[اصلاح]] و افسادی که به طور متعارف در [[امور اجتماعی]] به کار میرود، تقریباً با موارد [[عدل]] و [[ظلم]] [[تطبیق]] میکند و به عبارتی دارای مصداقهای مشترکند؛ زیرا [[اصلاح اجتماعی]]، تنظیم [[روابط اجتماعی]] است به گونهای که [[جامعه]] در [[مسیر کمال]] مطلوب و [[هدف]] نهایی حرکت کند و [[حق]] هر کسی به او داده شود که [[روابط]] عادلانه نیز بر همین معنا اطلاق میشود؛ چنان که در غیر این صورت، [[جامعه فاسد]] است و روابط اجتماعی، ظالمانه؛ پس اقامه [[عدل و قسط]] در مفهوم گستردهاش را “اصلاح” و [[رفتار]] ظالمانه در معنای وسیعش را “افساد” میگویند، حال در هر محدوده و متعلق به هر چه باشد؛ مثل [[حیات]]، [[سلامتی]]، [[مال]]، عرض و [[آبرو]]، [[اخلاق]] و [[عقیده]]؛ زیرا اعضای جامعه حق دارند که [[امنیت]] جانی، بدنی، [[مالی]]، [[آبرویی]]، [[اخلاقی]] و [[عقیدتی]] داشته باشند؛ از اینرو، هر عاملی که به تأمین این [[حقوق]] کمک کند، به [[اصلاح جامعه]] کمک کرده است و برعکس، هر عاملی که این حقوق را تضییع کند، عامل [[فساد اجتماعی]] خواهد بود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۶۲.</ref>. [[بدیهی]] است مصداقهای [[فساد]] در [[ارض]] به حسب ادوار زمانی و شرایط [[اجتماعی]] متنوع و متغیر خواهد بود. گفتنی است فساد در اصطلاح [[فقهی]] به معنای بطلان [[عبادات]] یا بطلان [[عقد]] در معاملات به کار رفته که از حوزه مفهومی فوق خارج است. | به بیان برخی قرآنپژوهان، واژه فساد در بافت [[قرآنی]] بیشتر در ارتکاب [[افعال]] [[زشت]]، [[اعمال]] شرارتآمیز، [[ستیز]] با [[حق]]، [[ظلم و ستم]]، [[کفرورزی]] و [[تکذیب]] [[وحی]] و [[نبوت]] به کار رفته است<ref>توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن، ص۲۶۶-۲۶۷.</ref>. عنوان {{عربی|مفسد في الأرض}} نیز غالباً در ذهنیت [[قضایی]] منصرف به گونههای خاصی از اخلال در نظم و [[امنیت عمومی]] است. تردیدی نیست که تأمین [[مصالح]] مادی و [[معنوی]] افراد [[جامعه]]، استقرار امنیت جانی، [[مالی]] و حیثیتی، وجود [[روابط]] سالم و معقول، فقدان [[اختلاف]]، [[کشمکش]] و رقابتهای ویرانگر، فقدان [[مفاسد اخلاقی]] و [[اعتقادی]]، وجود [[همدلی]] و روابط متقابل [[عاطفی]]، وجود زمینههای [[رشد]] و تعالی و [[شکوفایی استعدادها]] و... از جمله ضرورتهای کارکردی هر جامعه است. اخلال در هر یک از این عناصر، نمایانگر بروز نوعی فساد و [[انحراف]] در ارکان [[نظام اجتماعی]] است. تعبیر عام قرآنی “فساد در زمین”، همه موارد فوق و موارد مشابه آن را [[پوشش]] میدهد. به بیان برخی [[اندیشمندان]]: [[اصلاح]] و افسادی که به طور متعارف در [[امور اجتماعی]] به کار میرود، تقریباً با موارد [[عدل]] و [[ظلم]] [[تطبیق]] میکند و به عبارتی دارای مصداقهای مشترکند؛ زیرا [[اصلاح اجتماعی]]، تنظیم [[روابط اجتماعی]] است به گونهای که [[جامعه]] در [[مسیر کمال]] مطلوب و [[هدف]] نهایی حرکت کند و [[حق]] هر کسی به او داده شود که [[روابط]] عادلانه نیز بر همین معنا اطلاق میشود؛ چنان که در غیر این صورت، [[جامعه فاسد]] است و روابط اجتماعی، ظالمانه؛ پس اقامه [[عدل و قسط]] در مفهوم گستردهاش را “اصلاح” و [[رفتار]] ظالمانه در معنای وسیعش را “افساد” میگویند، حال در هر محدوده و متعلق به هر چه باشد؛ مثل [[حیات]]، [[سلامتی]]، [[مال]]، عرض و [[آبرو]]، [[اخلاق]] و [[عقیده]]؛ زیرا اعضای جامعه حق دارند که [[امنیت]] جانی، بدنی، [[مالی]]، [[آبرویی]]، [[اخلاقی]] و [[عقیدتی]] داشته باشند؛ از اینرو، هر عاملی که به تأمین این [[حقوق]] کمک کند، به [[اصلاح جامعه]] کمک کرده است و برعکس، هر عاملی که این حقوق را تضییع کند، عامل [[فساد اجتماعی]] خواهد بود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۶۲.</ref>. [[بدیهی]] است مصداقهای [[فساد]] در [[ارض]] به حسب ادوار زمانی و شرایط [[اجتماعی]] متنوع و متغیر خواهد بود. گفتنی است فساد در اصطلاح [[فقهی]] به معنای بطلان [[عبادات]] یا بطلان [[عقد]] در معاملات به کار رفته که از حوزه مفهومی فوق خارج است. | ||
==آیات قرآنی مرتبط== | === آیات قرآنی مرتبط === | ||
# [[نهی]] [[انسانها]] از [[افساد]] در [[زمین]]: {{متن قرآن|وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}<ref>«و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره بقره، آیه ۶۰.</ref>. | # [[نهی]] [[انسانها]] از [[افساد]] در [[زمین]]: {{متن قرآن|وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}<ref>«و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره بقره، آیه ۶۰.</ref>. | ||
#زیان دیدن فسادکاران: {{متن قرآن|... وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«و در زمین تباهی میورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.</ref>. | # زیان دیدن فسادکاران: {{متن قرآن|... وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«و در زمین تباهی میورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.</ref>. | ||
#در آیاتی فساد در زمین را از [[اعمال]] [[منافقان]] شمرده<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ}} «و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد میکوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۲۰۵.</ref> و از | # در آیاتی فساد در زمین را از [[اعمال]] [[منافقان]] شمرده<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ}} «و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد میکوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۲۰۵.</ref> و از متابعت و [[همراهی]] فسادکاران برحذر داشته است<ref>{{متن قرآن|وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ}} «و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref>. در برخی [[آیات]] دفع [[مفسدان]]، به عنوان محوریترین [[اقدام]] جهت ممانعت از انتشار [[فساد]] ایشان در [[جامعه]] توصیه شده است<ref>{{متن قرآن|فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}} «پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>. در آیاتی نیز ضمن توجه دادن به تبعات [[سوء]] ناشی از عدم اقدام در جهت دفع فساد در جامعه<ref>{{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ * الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست * همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰</ref>، فسادکاران را نکوهش کرده<ref>{{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}} «و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره قصص، آیه ۷۷؛ {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهِ وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ}} «و برخی از آنان بدان ایمان میآورند و برخی از آنان بدان ایمان نمیآورند و پروردگار تو به (حال) تبهکاران داناتر است» سوره یونس، آیه ۴۰.</ref> و ایشان را به [[محرومیت]] از [[محبت]] [[خداوند]]، [[سعادت]]<ref>{{متن قرآن|تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}} «آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی مینهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.</ref> و [[ابتلا]] به [[عذاب]] شدید [[اخروی]] [[وعده]] داده است<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْنَاهُمْ عَذَابًا فَوْقَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يُفْسِدُونَ}} «بر عذاب کسانی که کافر شدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند برای تبهکاری که میکردند عذابی میافزاییم» سوره نحل، آیه ۸۸.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۱۷۱.</ref> | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100695.jpg|22px]] [[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم''']] | # [[پرونده:1100695.jpg|22px]] [[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:فساد]] | [[رده:فساد]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۸
مقدمه
فساد و افساد همچون محاربه، هر چند به حسب اطلاق، همه بدیها و شرور از جنایات و فجایع بزرگ گرفته تا کمفروشی و تقلب در معامله را شامل میگردد، لکن به قرینه، بیشتر منصرف به گناهانی است که باعث سلب امنیت در اموال، اعراض و نفوس اجتماع میشود. راهزنی، سرقت، قتل، تجاوزهای ناموسی، و امثال آن، از مصداقهای بارز آن شمرده میشوند[۱]. به بیان دیگر، فساد در مقابل صلاح، خارج شدن چیزی از حد اعتدال[۲]، یا اخلال در عمل و نظر، بر هم خوردن نظم امور و تعدی از حدود الهی است[۳].
به بیان برخی قرآنپژوهان، واژه فساد در بافت قرآنی بیشتر در ارتکاب افعال زشت، اعمال شرارتآمیز، ستیز با حق، ظلم و ستم، کفرورزی و تکذیب وحی و نبوت به کار رفته است[۴]. عنوان مفسد في الأرض نیز غالباً در ذهنیت قضایی منصرف به گونههای خاصی از اخلال در نظم و امنیت عمومی است. تردیدی نیست که تأمین مصالح مادی و معنوی افراد جامعه، استقرار امنیت جانی، مالی و حیثیتی، وجود روابط سالم و معقول، فقدان اختلاف، کشمکش و رقابتهای ویرانگر، فقدان مفاسد اخلاقی و اعتقادی، وجود همدلی و روابط متقابل عاطفی، وجود زمینههای رشد و تعالی و شکوفایی استعدادها و... از جمله ضرورتهای کارکردی هر جامعه است. اخلال در هر یک از این عناصر، نمایانگر بروز نوعی فساد و انحراف در ارکان نظام اجتماعی است. تعبیر عام قرآنی “فساد در زمین”، همه موارد فوق و موارد مشابه آن را پوشش میدهد. به بیان برخی اندیشمندان: اصلاح و افسادی که به طور متعارف در امور اجتماعی به کار میرود، تقریباً با موارد عدل و ظلم تطبیق میکند و به عبارتی دارای مصداقهای مشترکند؛ زیرا اصلاح اجتماعی، تنظیم روابط اجتماعی است به گونهای که جامعه در مسیر کمال مطلوب و هدف نهایی حرکت کند و حق هر کسی به او داده شود که روابط عادلانه نیز بر همین معنا اطلاق میشود؛ چنان که در غیر این صورت، جامعه فاسد است و روابط اجتماعی، ظالمانه؛ پس اقامه عدل و قسط در مفهوم گستردهاش را “اصلاح” و رفتار ظالمانه در معنای وسیعش را “افساد” میگویند، حال در هر محدوده و متعلق به هر چه باشد؛ مثل حیات، سلامتی، مال، عرض و آبرو، اخلاق و عقیده؛ زیرا اعضای جامعه حق دارند که امنیت جانی، بدنی، مالی، آبرویی، اخلاقی و عقیدتی داشته باشند؛ از اینرو، هر عاملی که به تأمین این حقوق کمک کند، به اصلاح جامعه کمک کرده است و برعکس، هر عاملی که این حقوق را تضییع کند، عامل فساد اجتماعی خواهد بود[۵]. بدیهی است مصداقهای فساد در ارض به حسب ادوار زمانی و شرایط اجتماعی متنوع و متغیر خواهد بود. گفتنی است فساد در اصطلاح فقهی به معنای بطلان عبادات یا بطلان عقد در معاملات به کار رفته که از حوزه مفهومی فوق خارج است.
آیات قرآنی مرتبط
- نهی انسانها از افساد در زمین: ﴿وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ﴾[۶].
- زیان دیدن فسادکاران: ﴿... وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ﴾[۷].
- در آیاتی فساد در زمین را از اعمال منافقان شمرده[۸] و از متابعت و همراهی فسادکاران برحذر داشته است[۹]. در برخی آیات دفع مفسدان، به عنوان محوریترین اقدام جهت ممانعت از انتشار فساد ایشان در جامعه توصیه شده است[۱۰]. در آیاتی نیز ضمن توجه دادن به تبعات سوء ناشی از عدم اقدام در جهت دفع فساد در جامعه[۱۱]، فسادکاران را نکوهش کرده[۱۲] و ایشان را به محرومیت از محبت خداوند، سعادت[۱۳] و ابتلا به عذاب شدید اخروی وعده داده است[۱۴].[۱۵]
منابع
پانویس
- ↑ ر. ک: سیدمرتضی حسین زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۲، ص۴۵۳؛ جمالالدین محمد ابنمنظور مصری، لسان العرب، ج۱۰، ص۲۶۸.
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۳۶.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۷، ص۹۲.
- ↑ توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن، ص۲۶۶-۲۶۷.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۶۲.
- ↑ «و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره بقره، آیه ۶۰.
- ↑ «و در زمین تباهی میورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.
- ↑ ﴿وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ﴾ «و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد میکوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۲۰۵.
- ↑ ﴿وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ﴾ «و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
- ↑ ﴿فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾ «پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
- ↑ ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ * الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست * همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰
- ↑ ﴿وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾ «و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره قصص، آیه ۷۷؛ ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهِ وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ﴾ «و برخی از آنان بدان ایمان میآورند و برخی از آنان بدان ایمان نمیآورند و پروردگار تو به (حال) تبهکاران داناتر است» سوره یونس، آیه ۴۰.
- ↑ ﴿تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾ «آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی مینهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.
- ↑ ﴿الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْنَاهُمْ عَذَابًا فَوْقَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يُفْسِدُونَ﴾ «بر عذاب کسانی که کافر شدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند برای تبهکاری که میکردند عذابی میافزاییم» سوره نحل، آیه ۸۸.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۱۷۱.