حضرت موسی در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = حضرت موسی | عنوان مدخل = حضرت موسی | مداخل مرتبط = حضرت موسی در قرآن - حضرت موسی در علوم قرآنی - حضرت موسی در نهج البلاغه - حضرت موسی در معارف مهدویت | پرسش مرتبط = }} == مقدمه == موسی بن عمران، کلیم الله، از پیا...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←پانویس) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = حضرت موسی | | موضوع مرتبط = حضرت موسی | ||
| عنوان مدخل = حضرت موسی | | عنوان مدخل = حضرت موسی | ||
| مداخل مرتبط = [[حضرت موسی در قرآن]] - [[حضرت موسی در علوم قرآنی]] - [[حضرت موسی در نهج البلاغه]] - [[حضرت موسی در معارف مهدویت]] | | مداخل مرتبط = [[حضرت موسی در قرآن]] - [[حضرت موسی در علوم قرآنی]] - [[حضرت موسی در نهج البلاغه]] - [[حضرت موسی در تاریخ]] - [[حضرت موسی در معارف مهدویت]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[موسی بن عمران]]، [[کلیم الله]]، از [[پیامبران اولوالعزم الهی]] از تیره [[بنیاسرائیل]] است. پدرش [[عمران]] از | [[موسی بن عمران]]، [[کلیم الله]]، از [[پیامبران اولوالعزم الهی]] از تیره [[بنیاسرائیل]] است. پدرش [[عمران]] از نوادگان [[یعقوب]] {{ع}} بود. [[موسی]] {{ع}} ناجی و [[هادی]] [[قوم بنی اسرائیل]] و آورنده [[دین یهود]] است. او در [[کوه سینا]] به [[مقام نبوت]] دست یافت. واژه [[موسی]] مرکب از دو لفظ "مو" بهمعنای [[آب]] و "سا" بهمعنای درخت است. [[حکومت مصر]] [[انتظار ظهور]] مصلحی از [[بنیاسرائیل]] را میکشید و برای اینکه [[ظهور]] او محقق نشود، [[فرزندان]] ذکور [[قوم]] را در بدو تولد از بین میبرد. از اینرو مادر [[موسی]] با [[الهام]] [[الهی]]، او را در صندوقی نهاد و بر رود نیل رها کرد. [[موسی]] {{ع}} بهدست [[خانواده]] [[فرعون]] [[مصر]] از [[آب]] گرفتهشد و در دامان آسیه، همسر نیکنهاد فرعون، پرورش یافت. [[قرآن کریم]] واقعه را اینگونه بیان میدارد: [[فرعون]] در سرزمین [[مصر]] سر برافراشت و [[مردم]] آن را طبقه طبقه ساخت؛ طبقهای از آنان را زبون میداشت، پسرانشان را سر میبرید و و زنانشان را برای بهرهکشی زنده بر جای میگذاشت، که وی از فسادکاران بود: {{متن قرآن|وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ }}<ref>«و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم و با آنان به فرعون و هامان و سپاه آن دو، چیزی را که از آن میهراسیدند نشان دهیم. و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد. آنگاه فرعونیان او را (از آب) گرفتند تا به فرجام، دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد؛ بیگمان فرعون و هامان و سپاه آن دو لغزشکار بودند» سوره قصص، آیه ۶-۸.</ref>. در [[آیات]] بعدی میفرماید: و در [[زمین]] قدرتشان دهیم و از طرفی به [[فرعون]] و [[هامان]] و لشکریانشان آنچه را که از جانب آنان بیمناک بودند، بنمایانی و به مادر موسی [[وحی]] کردیم که: "او را شیر ده و چون بر او بیمناک شدی او را در نیل بینداز و مترس و [[اندوه]] مدار که ما او را به تو بازمیگردانیم و در [زمره] پیمبرانش قرار میدهیم." پس [[خاندان]] [[فرعون]]، او را از [[آب]] برگرفتند {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد» سوره قصص، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ}}<ref>«آنگاه فرعونیان او را (از آب) گرفتند تا به فرجام، دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد؛ بیگمان فرعون و هامان و سپاه آن دو لغزشکار بودند» سوره قصص، آیه ۸.</ref>. | ||
[[موسی]] به [[امر الهی]] برای شیردهی به مادرش بازگردانده شد. [[قرآن کریم]] در این مورد میفرماید: و از پیش، شیر دایگان را بر او [[حرام]] گردانیده بودیم. پس [خواهرش آمد] و گفت: "آیا شما را به خانوادهای [[راهنمایی]] کنم که برای شما از وی [[سرپرستی]] کنند و [[خیرخواه]] او باشند؛ پس او را به مادرش بازگردانیدیم تا چشمش بدو روشن شود و [[غم]] نخورد و بداند که [[وعده]] [[خدا]] درست است، ولی بیشترشان نمیدانند {{متن قرآن|وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ}}<ref>«و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: میخواهید شما را به خانوادهای رهنمون شوم که او را برای شما نگهدارند و خیراندیش او باشند؟» سوره قصص، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«پس (بدینگونه) او را به مادرش باز گرداندیم تا چشمش (بدو) روشن گردد و اندوهگین نباشد و بداند که وعده خداوند راستین است اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۱۳.</ref>. | [[موسی]] به [[امر الهی]] برای شیردهی به مادرش بازگردانده شد. [[قرآن کریم]] در این مورد میفرماید: و از پیش، شیر دایگان را بر او [[حرام]] گردانیده بودیم. پس [خواهرش آمد] و گفت: "آیا شما را به خانوادهای [[راهنمایی]] کنم که برای شما از وی [[سرپرستی]] کنند و [[خیرخواه]] او باشند؛ پس او را به مادرش بازگردانیدیم تا چشمش بدو روشن شود و [[غم]] نخورد و بداند که [[وعده]] [[خدا]] درست است، ولی بیشترشان نمیدانند: {{متن قرآن|وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ}}<ref>«و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: میخواهید شما را به خانوادهای رهنمون شوم که او را برای شما نگهدارند و خیراندیش او باشند؟» سوره قصص، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«پس (بدینگونه) او را به مادرش باز گرداندیم تا چشمش (بدو) روشن گردد و اندوهگین نباشد و بداند که وعده خداوند راستین است اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۱۳.</ref>. | ||
[[موسی]] بنا بر جبلت خویش مردی ظلمستیز بود. روزی در [[دفاع]] از یکی از بنیاسرائیلیان یکی از قبطیان ([[کارگزاران]] [[فرعون]]) را به ضربت مشتی هلاک ساخت. پس از [[مصر]] بیرون رفت و به [[شهر]] [[مدین]] نزد [[شعیب]] | [[موسی]] بنا بر جبلت خویش مردی ظلمستیز بود. روزی در [[دفاع]] از یکی از بنیاسرائیلیان یکی از قبطیان ([[کارگزاران]] [[فرعون]]) را به ضربت مشتی هلاک ساخت. پس از [[مصر]] بیرون رفت و به [[شهر]] [[مدین]] نزد [[شعیب]] پناه آورد و مدت ده سال به خدمت او پرداخت و یکی از [[دختران شعیب]]، بهنام [[صفورا]]، را به همسری [[اختیار]] کرد. [[موسی]] {{ع}} هنگام بازگشت به همراه خانوادهاش به [[مصر]] در شبی سرد و تاریک راه راگ گم کرد و در وادی طُوبی با مشاهده [[نور]] تجلی [[الهی]] به [[مقام نبوت]] [[منصوب]] شد. | ||
[[قرآن کریم]] واقعه را اینگونه بیان میدارد: و چون [[موسی]] آن مدت را به پایان رسانید و همسرش را همراه برد، آتشی را از دور در کنار طور مشاهده کرد و به [[خانواده]] خود گفت: " اینجا بمانید که من آتشی از دور دیدم، شاید خبری از آن یا شعلهای [[آتش]] برایتان بیاورم، باشد که خود را گرم کنید پس چون به آن [[آتش]] رسید، از | [[قرآن کریم]] واقعه را اینگونه بیان میدارد: و چون [[موسی]] آن مدت را به پایان رسانید و همسرش را همراه برد، آتشی را از دور در کنار طور مشاهده کرد و به [[خانواده]] خود گفت: " اینجا بمانید که من آتشی از دور دیدم، شاید خبری از آن یا شعلهای [[آتش]] برایتان بیاورم، باشد که خود را گرم کنید پس چون به آن [[آتش]] رسید، از جانب راست وادی، در آن جایگاه مبارک، از آن درخت ندا آمد که: "ای [[موسی]]، منم، من، [[خداوند]]، [[پروردگار]] جهانیان {{متن قرآن| إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى }}<ref>«آن هنگام که آتشی دید به خانوادهاش گفت: درنگ کنید! من آتشی دیدم باشد که از آن شعلهای بیاورم یا با آتش رهنمودی بیابم و چون به آن رسید ندا داده شد: ای موسی! بیگمان این منم پروردگار تو، پایپوشهای خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۰-۱۲.</ref>. | ||
[[خداوند]] به [[موسی]] امر کرد نزد [[فرعون]] برود و او را به [[یکتاپرستی]] و [[ایمان به خدا | [[خداوند]] به [[موسی]] امر کرد نزد [[فرعون]] برود و او را به [[یکتاپرستی]] و [[ایمان]] به خدا [[دعوت]] کند: {{متن قرآن|اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى}}<ref>«به سوی فرعون روان شو که او سرکشی کرده است» سوره طه، آیه ۲۴.</ref>. | ||
[[خداوند]] برای اثبات | [[خداوند]] برای اثبات حقانیت [[موسی]]، معجزاتی به او عنایت کرد، از جمله [[عصای موسی]] که به اژدها تبدیل شد و دستش که از گریبان بیرون میآورد و فروغی آشکار چون [[خورشید]] تابان مییافت: {{متن قرآن|فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ}}<ref>«آنگاه او چوبدستش را فرو افکند ناگهان (دیدند که) اژدهایی است آشکار» سوره اعراف، آیه ۱۰۷.</ref>، {{متن قرآن|وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ}}<ref>«و دستش را (از گریبان) بیرون کشید ناگهان برای بینندگان سپید (و تابان) شد» سوره اعراف، آیه ۱۰۸.</ref> و {{متن قرآن|وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى}}<ref>«و دست خویش (از گریبان به) زیر بازو بر تا بیهیچ بیماری درخشان برآید به نشانه ای دیگر» سوره طه، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى}}<ref>«تا به تو برخی از نشانه های بزرگ خویش را نشان دهیم» سوره طه، آیه ۲۳.</ref>. اما [[فرعون]] با دیدن این [[معجزات]] حاضر به پذیرش سخن [[حق]] نشد و آن را [[جادو]] و ساحری برشمرد، حتی آنجا که ساحران [[قوم]] نیز از [[موسی]] [[شکست]] خوردند و در برابر [[معجزات الهی]] سر به [[خشوع]] فرو آوردند و [[موسی]] را [[تصدیق]] کردند: {{متن قرآن| فَغُلِبُواْ هُنَالِكَ وَانقَلَبُواْ صَاغِرِينَ وَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ }}<ref>«پس، در آنجا شکست خوردند و خوار گردیدند و جادوگران به سجده در افتادند. گفتند به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم، پروردگار موسی و هارون» سوره اعراف، آیه ۱۱۹-۱۲۲.</ref> [[فرعون]] حاضر به پذیرش [[حق]] نشد. سرانجام [[قوم]] [[بنیاسرائیل]] تصمیم به [[مهاجرت]] به سرزمین [[شام]] گرفتند و [[فرعونیان]] به تعقیب آنها پرداختند. به [[اذن الهی]] رود نیل برای گذر آنان به کناری رفت و پس از [[خروج]] [[بنیاسرائیل]] از نیل به [[فرمان الهی]]، [[فرعونیان]] همگی در [[آب]] غرق شدند و از بین رفتند. [[موسی بن عمران]] {{ع}} در زمان خویش، مصداق [[مبارزه]] با سه [[طاغوت]] بزرگ، [[فرعون]] ([[طاغوت]] [[سیاسی]])، [[هامان]] ([[طاغوت]] [[فرهنگی]]) و [[قارون]] ([[طاغوت]] [[اقتصادی]]) شد. [[قرآن کریم]] در فرازهای بسیاری وقایع مربوط به [[موسی]] را برای [[پندآموزی]] و بیان حقایق [[نقل]] کرده است. | ||
[[ | [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نیز در [[نهج البلاغه]] به داستان [[موسی]] و [[هارون]] اشارت دارد که بدون [[تکبر]] و با ظاهری ساده نزد [[فرعون]] آمدند. [[امام]] {{ع}} در نفی [[رذیلت]] [[تکبر]] به بیآلایشی و [[تکبر]] نداشتن آنها اشارت دارد، زیرا اگر [[تکبر]] امری پسندیده بود، [[خداوند]] بر [[پیامبران]] خویش میپسندید: چنانکه [[موسی بن عمران]] با برادرش [[هارون]] بر [[فرعون]] داخل شدند. آن دو جامه پشمین بر تن داشتند و هر یک را عصایی در مشت بود. به [[فرعون]] گفتند که اگر [[اسلام]] آورد [[عزت]] و پادشاهیاش باقی خواهد ماند. [[فرعون]] گفت: آیا از این دو در شگفت نیستید که با من در باب بقای [[عزت]] و سلطنتم شرط میکنند و خود، چنانکه میبینید، در عین [[بینوایی]] و [[خواری]] هستند<ref>{{متن حدیث|وَ لَقَدْ دَخَلَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ وَ مَعَهُ أَخُوهُ هَارُونُ عَلَى فِرْعَوْنَ وَ عَلَيْهِمَا مَدَارِعُ الصُّوفِ وَ بِأَيْدِيهِمَا الْعِصِيُّ فَشَرَطَا لَهُ إِنْ أَسْلَمَ بَقَاءَ مُلْكِهِ وَ دَوَامَ عِزِّهِ؛ فَقَالَ أَ لَا تَعْجَبُونَ مِنْ هَذَيْنِ يَشْرِطَانِ لِي دَوَامَ الْعِزِّ وَ بَقَاءَ الْمُلْكِ وَ هُمَا بِمَا تَرَوْنَ مِنْ حَالِ الْفَقْرِ وَ الذُّلِّ؟}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۷۴۸-۷۴۹.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:حضرت موسی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۴
مقدمه
موسی بن عمران، کلیم الله، از پیامبران اولوالعزم الهی از تیره بنیاسرائیل است. پدرش عمران از نوادگان یعقوب (ع) بود. موسی (ع) ناجی و هادی قوم بنی اسرائیل و آورنده دین یهود است. او در کوه سینا به مقام نبوت دست یافت. واژه موسی مرکب از دو لفظ "مو" بهمعنای آب و "سا" بهمعنای درخت است. حکومت مصر انتظار ظهور مصلحی از بنیاسرائیل را میکشید و برای اینکه ظهور او محقق نشود، فرزندان ذکور قوم را در بدو تولد از بین میبرد. از اینرو مادر موسی با الهام الهی، او را در صندوقی نهاد و بر رود نیل رها کرد. موسی (ع) بهدست خانواده فرعون مصر از آب گرفتهشد و در دامان آسیه، همسر نیکنهاد فرعون، پرورش یافت. قرآن کریم واقعه را اینگونه بیان میدارد: فرعون در سرزمین مصر سر برافراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت؛ طبقهای از آنان را زبون میداشت، پسرانشان را سر میبرید و و زنانشان را برای بهرهکشی زنده بر جای میگذاشت، که وی از فسادکاران بود: ﴿وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ ﴾[۱]. در آیات بعدی میفرماید: و در زمین قدرتشان دهیم و از طرفی به فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از جانب آنان بیمناک بودند، بنمایانی و به مادر موسی وحی کردیم که: "او را شیر ده و چون بر او بیمناک شدی او را در نیل بینداز و مترس و اندوه مدار که ما او را به تو بازمیگردانیم و در [زمره] پیمبرانش قرار میدهیم." پس خاندان فرعون، او را از آب برگرفتند ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ﴾[۲]، ﴿فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ﴾[۳].
موسی به امر الهی برای شیردهی به مادرش بازگردانده شد. قرآن کریم در این مورد میفرماید: و از پیش، شیر دایگان را بر او حرام گردانیده بودیم. پس [خواهرش آمد] و گفت: "آیا شما را به خانوادهای راهنمایی کنم که برای شما از وی سرپرستی کنند و خیرخواه او باشند؛ پس او را به مادرش بازگردانیدیم تا چشمش بدو روشن شود و غم نخورد و بداند که وعده خدا درست است، ولی بیشترشان نمیدانند: ﴿وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ﴾[۴]، ﴿فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۵].
موسی بنا بر جبلت خویش مردی ظلمستیز بود. روزی در دفاع از یکی از بنیاسرائیلیان یکی از قبطیان (کارگزاران فرعون) را به ضربت مشتی هلاک ساخت. پس از مصر بیرون رفت و به شهر مدین نزد شعیب پناه آورد و مدت ده سال به خدمت او پرداخت و یکی از دختران شعیب، بهنام صفورا، را به همسری اختیار کرد. موسی (ع) هنگام بازگشت به همراه خانوادهاش به مصر در شبی سرد و تاریک راه راگ گم کرد و در وادی طُوبی با مشاهده نور تجلی الهی به مقام نبوت منصوب شد.
قرآن کریم واقعه را اینگونه بیان میدارد: و چون موسی آن مدت را به پایان رسانید و همسرش را همراه برد، آتشی را از دور در کنار طور مشاهده کرد و به خانواده خود گفت: " اینجا بمانید که من آتشی از دور دیدم، شاید خبری از آن یا شعلهای آتش برایتان بیاورم، باشد که خود را گرم کنید پس چون به آن آتش رسید، از جانب راست وادی، در آن جایگاه مبارک، از آن درخت ندا آمد که: "ای موسی، منم، من، خداوند، پروردگار جهانیان ﴿ إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴾[۶].
خداوند به موسی امر کرد نزد فرعون برود و او را به یکتاپرستی و ایمان به خدا دعوت کند: ﴿اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى﴾[۷].
خداوند برای اثبات حقانیت موسی، معجزاتی به او عنایت کرد، از جمله عصای موسی که به اژدها تبدیل شد و دستش که از گریبان بیرون میآورد و فروغی آشکار چون خورشید تابان مییافت: ﴿فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ﴾[۸]، ﴿وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ﴾[۹] و ﴿وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى﴾[۱۰]، ﴿لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى﴾[۱۱]. اما فرعون با دیدن این معجزات حاضر به پذیرش سخن حق نشد و آن را جادو و ساحری برشمرد، حتی آنجا که ساحران قوم نیز از موسی شکست خوردند و در برابر معجزات الهی سر به خشوع فرو آوردند و موسی را تصدیق کردند: ﴿ فَغُلِبُواْ هُنَالِكَ وَانقَلَبُواْ صَاغِرِينَ وَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴾[۱۲] فرعون حاضر به پذیرش حق نشد. سرانجام قوم بنیاسرائیل تصمیم به مهاجرت به سرزمین شام گرفتند و فرعونیان به تعقیب آنها پرداختند. به اذن الهی رود نیل برای گذر آنان به کناری رفت و پس از خروج بنیاسرائیل از نیل به فرمان الهی، فرعونیان همگی در آب غرق شدند و از بین رفتند. موسی بن عمران (ع) در زمان خویش، مصداق مبارزه با سه طاغوت بزرگ، فرعون (طاغوت سیاسی)، هامان (طاغوت فرهنگی) و قارون (طاغوت اقتصادی) شد. قرآن کریم در فرازهای بسیاری وقایع مربوط به موسی را برای پندآموزی و بیان حقایق نقل کرده است.
امیرالمؤمنین (ع) نیز در نهج البلاغه به داستان موسی و هارون اشارت دارد که بدون تکبر و با ظاهری ساده نزد فرعون آمدند. امام (ع) در نفی رذیلت تکبر به بیآلایشی و تکبر نداشتن آنها اشارت دارد، زیرا اگر تکبر امری پسندیده بود، خداوند بر پیامبران خویش میپسندید: چنانکه موسی بن عمران با برادرش هارون بر فرعون داخل شدند. آن دو جامه پشمین بر تن داشتند و هر یک را عصایی در مشت بود. به فرعون گفتند که اگر اسلام آورد عزت و پادشاهیاش باقی خواهد ماند. فرعون گفت: آیا از این دو در شگفت نیستید که با من در باب بقای عزت و سلطنتم شرط میکنند و خود، چنانکه میبینید، در عین بینوایی و خواری هستند[۱۳].[۱۴]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم و با آنان به فرعون و هامان و سپاه آن دو، چیزی را که از آن میهراسیدند نشان دهیم. و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد. آنگاه فرعونیان او را (از آب) گرفتند تا به فرجام، دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد؛ بیگمان فرعون و هامان و سپاه آن دو لغزشکار بودند» سوره قصص، آیه ۶-۸.
- ↑ «و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد» سوره قصص، آیه ۷.
- ↑ «آنگاه فرعونیان او را (از آب) گرفتند تا به فرجام، دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد؛ بیگمان فرعون و هامان و سپاه آن دو لغزشکار بودند» سوره قصص، آیه ۸.
- ↑ «و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: میخواهید شما را به خانوادهای رهنمون شوم که او را برای شما نگهدارند و خیراندیش او باشند؟» سوره قصص، آیه ۱۲.
- ↑ «پس (بدینگونه) او را به مادرش باز گرداندیم تا چشمش (بدو) روشن گردد و اندوهگین نباشد و بداند که وعده خداوند راستین است اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۱۳.
- ↑ «آن هنگام که آتشی دید به خانوادهاش گفت: درنگ کنید! من آتشی دیدم باشد که از آن شعلهای بیاورم یا با آتش رهنمودی بیابم و چون به آن رسید ندا داده شد: ای موسی! بیگمان این منم پروردگار تو، پایپوشهای خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۰-۱۲.
- ↑ «به سوی فرعون روان شو که او سرکشی کرده است» سوره طه، آیه ۲۴.
- ↑ «آنگاه او چوبدستش را فرو افکند ناگهان (دیدند که) اژدهایی است آشکار» سوره اعراف، آیه ۱۰۷.
- ↑ «و دستش را (از گریبان) بیرون کشید ناگهان برای بینندگان سپید (و تابان) شد» سوره اعراف، آیه ۱۰۸.
- ↑ «و دست خویش (از گریبان به) زیر بازو بر تا بیهیچ بیماری درخشان برآید به نشانه ای دیگر» سوره طه، آیه ۲۲.
- ↑ «تا به تو برخی از نشانه های بزرگ خویش را نشان دهیم» سوره طه، آیه ۲۳.
- ↑ «پس، در آنجا شکست خوردند و خوار گردیدند و جادوگران به سجده در افتادند. گفتند به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم، پروردگار موسی و هارون» سوره اعراف، آیه ۱۱۹-۱۲۲.
- ↑ «وَ لَقَدْ دَخَلَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ وَ مَعَهُ أَخُوهُ هَارُونُ عَلَى فِرْعَوْنَ وَ عَلَيْهِمَا مَدَارِعُ الصُّوفِ وَ بِأَيْدِيهِمَا الْعِصِيُّ فَشَرَطَا لَهُ إِنْ أَسْلَمَ بَقَاءَ مُلْكِهِ وَ دَوَامَ عِزِّهِ؛ فَقَالَ أَ لَا تَعْجَبُونَ مِنْ هَذَيْنِ يَشْرِطَانِ لِي دَوَامَ الْعِزِّ وَ بَقَاءَ الْمُلْكِ وَ هُمَا بِمَا تَرَوْنَ مِنْ حَالِ الْفَقْرِ وَ الذُّلِّ؟»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۷۴۸-۷۴۹.