حکومت مصر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

مصر یکی از کشورهای قاره آفریقاست که از نظر موقعیت استراتژیک همواره با اهمیت بوده است. این سرزمین در طول سال‌ها، غنی‌ترین ولایت تابعِ حکومت روم شرقی (بیزانس) بود که در زمان خلیفه دوم به دست عمر و عاص فتح شد. فتح سرزمین پهناور و پرنعمتی همچون مصر را نمی‌توان در رشد و گسترش و عظمت اسلام بی‌تأثیر دانست[۱]. از روایات چنین استفاده می‌شود که مصر در حکومت جهانی اسلام، به دست حضرت مهدی (ع) پایگاه علمی و تبلیغی شناخته‌شده‌ای در جهان خواهد شد[۲].

حاکمان مصر

محمد بن ابی حذیفه

محمد بن ابی حذیفه از رجال برجسته قریش و از اصحاب پیامبر (ص) است[۳]. محمد، که از شخصیت‌های خوش‌نام و مشهور مسلمانان و از هواداران و یاران با وفای امام علی (ع) شد و حتی پس از دستگیری و تا زمان شهادت به دست سربازان معاویه مدافع سرسخت امیرمؤمنان (ع) باقی ماند[۴]. وی در زمان عثمان به ولایت مصر گماشته شد. در حکومت علی (ع) هم مدّتی در مصر بود. در سال ۳۸ که عمرو عاص بر مصر تسلّط یافت او را به شهادت رساند. منتها گفته شده است برخی از مورخان اولین زمامدار امام علی (ع) را در مصر محمد بن ابی حذیفه دانسته‌اند[۵]. ولی این سخن درست به نظر نمی‌رسد، زیرا بعد از کشته شدن عثمان و بیعت مسلمانان با امام علی (ع)، آن حضرت، سعد بن عباده را به زمامداری مصر برگزید و او از مصریان برای خلافت امام بیعت گرفت[۶].

قیس بن سعد بن عباده انصاری

قیس بن سعد از اصحاب پیامبر (ص) و پسر سعد بن عبادۀ خزرجی بود، پس از قتل عثمان، از اولین بیعت‌کنندگان با علی (ع) بود و به شدّت به آن حضرت علاقه داشت. اوایل خلافت علی (ع) وی فرمانروای مصر بود. سپس حضرت او را استاندار آذربایجان ساخت، در جنگ صفین و جنگ نهروان، از فرماندهان سپاه علی (ع) بود[۷].

محمد بن ابی بکر

محمد بن ابی‌بکر مادر او اسماء بنت عمیس است، اسماء پس از وفات ابوبکر با امیرالمؤمنین (ع) ازدواج کرد و چون محمد سه ساله بود، ربیب[۸] و پرورش یافته دامن علی (ع) و به منزلۀ فرزند آن حضرت گردید. او در مکتب امیرالمؤمنین (ع) تربیت یافت، از این رو برای خود پدری جز علی (ع) نمی‌شناخت و برای هیچ کس فضیلت حضرت امیر (ع) را قائل نبود. شیخ طوسی می‌گوید: محمد بن ابی‌بکر از اصحاب رسول خدا (ص) و از اصحاب و اعوان باوفای امیرمؤمنان (ع) به شمار می‌آمد. و در دولت کریمه آن حضرت والی مصر بود[۹].

پس از آنکه امیرالمؤمنین (ع) بر خلافت استقرار یافت، قیس بن سعد را به حکومت مصر برگزید، اما بعد از اندک زمانی حضرت او را عزل کرد و محمد بن ابی‌بکر را به جای وی منصوب نمود[۱۰].

مالک بن حارث اشتر نخعی

مالک اشتر از اهالی یمن بود که در زمان رسول خدا (ص) به شرف اسلام نایل آمد و جزو تابعین محسوب می‌شود[۱۱]. مالک پس از کشته شدن عثمان، در خلافت امیرمؤمنان (ع) بسیار تلاش کرد و با حضرت بیعت نمود و از سرداران بزرگ سپاه ایشان گردید. وی از شیعیان بسیار پایبند و یاری دهندگان به امیرالمؤمنین (ع) بود[۱۲].[۱۳]

امیرالمؤمنین علی (ع) پس از جنگ جمل و ورود به کوفه، افرادی را به امارت بعضی مناطق منصوب نمود. از جمله مالک اشتر را به حکومت منطقه وسیع جزیره[۱۴] که مشتمل بر شهرهای نصیبین، موصل، دارا، سنجار، هیت و عانات بود، برگزید[۱۵].

پس از جنگ صفین و تحمیل حکمیت بر امام (ع) اوضاع مصر در معرض خطر بود و نیازمند حاکمی شجاع و کارآزموده بود و این اوصاف تنها در مالک وجود داشت، لذا امام طی نامه‌ای او را از نصیبین و بلاد اطراف آن فراخواند تا به مصر اعزام نماید[۱۶].

منابع

پانویس

  1. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۷۰۵ ـ ۷۰۷.
  2. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۶۸.
  3. الغارات، ثقفی کوفی، ج۲، ص۷۵۱.
  4. الغارات، ثقفی کوفی، ج۲، ص۷۵۰.
  5. الغارات، ثقفی کوفی، ج۲، ص۷۵۰.
  6. عباسی، مهدی، مقاله «محمد بن ابی حذیفه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۱۸۱-۱۸۴؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۴.
  7. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۴؛ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۵۷۵-۵۷۶.
  8. ربیب یعنی پسر زن انسان از شوهر دیگر.
  9. رجال طوسی، ص۳۰، ش۴۳ و ص۵۸، ش۷.
  10. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۲۵۷-۱۲۶۴؛ شهسواری، حسین، مقاله «محمد بن ابی‌بکر»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۲، ص۵۸۸-۵۸۹.
  11. مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۷.
  12. «رَحِمَ اللهُ مالِکاً فَلَقَدْ کانَ لی کما کنْتُ لِرَسُولِ اللهِ »
  13. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۱۷۹-۱۱۸۱.
  14. جزیره، منطقه وسیعی از سرزمین‌های بین رود دجله و فرات است و از آن تعبیر به «بین النهرین» شده است که مالک اشتر این منطقه را در برابر طرفداران معاویه محافظت میکرده است.
  15. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۲۱۸.
  16. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۲۱۸-۱۲۱۹.