آیا رجعت جسمانی است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۳۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی        = آیا [[رجعت]] جسمانی است؟
| تصویر = 7626626268.jpg
| تصویر             = 7626626268.jpg
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[عصر پس از ظهور]] / [[رجعت]]  
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی =  
| مدخل بالاتر     = [[مهدویت]] / [[ عصر پس از ظهور]] / [[رجعت]]  
| مدخل وابسته =  
| مدخل اصلی   =
| تعداد پاسخ = 2
| مدخل وابسته   =
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      = 2 پاسخ
}}
}}
'''آیا [[رجعت]] جسمانی است؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''آیا [[رجعت]] جسمانی است؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:13681056.jpg|100px|راست|بندانگشتی|[[سید جعفر موسوی‌نسب]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:


== پاسخ نخست==
«از [[روایات]] استفاده می‌گردد که [[رجعت]] جسمانی باشد نه مثالی زیرا در هیچ روایتی [[رجعت]] را [[مقید]] به غیر جسمانی بودن، نکرده‌اند.
[[پرونده:13681056.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید جعفر موسوی‌نسب]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«از [[روایات]] استفاده می‌گردد که [[رجعت]] جسمانی باشد نه مثالی زیرا در هیچ روایتی [[رجعت]] را [[مقید]] به غیر جسمانی بودن، نکرده‌اند.
::::::در این رابطه [[شیخ حر عاملی]] قدّس سرّه می‌فرماید:
::::# اینکه در [[رجعت]] [[روح]] به یک [[بدن]] مثالی وارد شود، نوعی [[تناسخ]] است که [[باطل]] و محال است.
::::# برخلاف صریح [[روایات]] می‌باشد.
::::# برخلاف [[اجماع]] است.
::::# [[بدن]] مثالی گناهی نکرده تا مجازات آن در مورد [[رجعت]] بدکاران جایز باشد<ref>الایقاظ من الهجعه، شیخ حر عاملى، ترجمه جنّتى، ص ۴۲۷.</ref>.
::::::برخی قائل شدند: موجودی که استعداد کمال دارد زمانی که [[کمالات]] استعدادی آن جنبه فعلیت به خود بگیرد، یعنی از [[قوه]] به فعل درآید دیگر نمی‌تواند به حال اول برگردد؛ زیرا [[رجوع]] از [[قوه]] به فعلیت محال است. [[نفس]] انسانی با مردن از مادّه، تجرّد پیدا می‌کند و یک موجود مجرّد مثالی یا [[عقلی]] می‌شود، که این دو رتبه (مثالی و [[عقلی]]) از مرتبه ماده [[برتر]] است و وجود آنها از وجود ماده قوی‌تر است اگر مجددا [[نفس]] بعد از [[مرگ]] بر ماده تعلق پیدا کند، لازم می‌آید که از فعل به [[قوه]] بازگردد و آن محال است.
::::::[[علامه طباطبایی]] در پاسخ به این [[شبهه]] می‌فرماید: آنچه گفته می‌شود که بازگشت فعل به قوّه محال است، مطلب درستی است، ولی زنده شدن یک موجود پس از [[مرگ]] از مصادیق آن نیست، زیرا اگر انسانی پس از [[مرگ]] به [[دنیا]] بازگردد و [[نفس]] او مجددّا با مادّه ([[بدن]] قبلی) تماس و تعلق پیدا کند، این امر باعث ابطال اصل تجرد و بازگشت از فعل به قوّه نیست چه اینکه او قبل از مردن، و پیش از قطع رابطه با [[بدن]] به‌طور [[یقین]] منافاتی با تجرد او ندارد.
::::::تنها چیزی که هست این است که با اثر [[مرگ]]، روابطی که ضامن تأثیر و فعل [[نفس]] در مادّه بود مفقود شد و لذا پس از آن [[قدرت]] بر انجام افعال مادّی را نداشت درست مانند صنعتگری که آلات و ابزار لازم، برای عمل را از دست بدهد. ولی با بازگشت [[نفس]] به حال سابق و تعلق آن به [[بدن]] دوباره قوا و ادوات آنرا به کار می‌اندازد. در نتیجه می‌تواند حالات و ملکات خود را به واسطه افعال جدید به مرحله‌ای فوق مرحله سابق برساند و [[تکامل]] تازه‌ای پیدا کند بدون اینکه سیر نزولی و عقب‌‌‌گرد از حال کمال به [[نقص]]، و از فعل به [[قوه]] کرده باشد<ref>تفسیر المیزان، علامه طباطبایى، ج ۱، ص ۲۰۷.</ref>»<ref>[[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ج۲، ص۲۹۱-۲۹۳.</ref>.


==پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه==
در این رابطه [[شیخ حر عاملی]] قدّس سرّه می‌فرماید:
{{یادآوری پاسخ}}
# اینکه در [[رجعت]] [[روح]] به یک [[بدن]] مثالی وارد شود، نوعی [[تناسخ]] است که [[باطل]] و محال است.
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛}}
# برخلاف صریح [[روایات]] می‌باشد.
[[پرونده:1368299.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی رضا رجالی تهرانی]]]]
# برخلاف [[اجماع]] است.
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
# [[بدن]] مثالی گناهی نکرده تا مجازات آن در مورد [[رجعت]] بدکاران جایز باشد<ref>الایقاظ من الهجعه، شیخ حر عاملى، ترجمه جنّتى، ص ۴۲۷.</ref>.
::::::«از عموم [[روایات]] [[رجعت]] چنین استفاده می‌‏شود که [[رجعت]] انسان‌های خاصّی که به [[دنیا]] آمدنشان قطعی است، جسمانی است نه مثالی. زیرا در هیچ روایتی، [[رجعت]] را [[مقید]] به غیرجسمانی بودن، نکرده‏‌اند. [[شیخ حر عاملی]] در کتاب ایقاظ می‌‏‏فرماید: اوّلاً این‏که در [[رجعت]]، [[روح]] به یک [[بدن]] مثالی وارد شود، نوعی [[تناسخ]] است که [[باطل]] و محال می‌‏باشد، ثانیاً برخلاف صریح [[روایات]] است، ثالثا برخلاف [[اجماع]] است، رابعا آن [[بدن]] مثالی گناهی نکرده، تا مجازات آن در مورد [[رجعت]] بدکاران جایز باشد<ref> الایقاظ من الهجعة، شیخ حرّ عاملی، ترجمه جنّتی، ص ۴۲۷</ref>
::::::بعضی گویند: موجودی که استعداد کمال دارد، هنگامی که [[کمالات]] استعدادی آن جنبه فعلیت به خود بگیرد، یعنی از قوّه به فعل درآید، دیگر نمی‌‏‏تواند به حال اوّل برگردد، زیرا [[رجوع]] از فعلیت به قوّه محال است. [[نفس]] انسانی با مردن از مادّه، تجرّد پیدا می‌‏کند و یک موجود مجرّد مثالی یا [[عقلی]] می‌‏‏شود، که این دو رتبه (مثالی و [[عقلی]]) از مرتبه مادّه [[برتر]] است، و وجود آنها از وجود مادّه قوی‏تر است. اگر مجدّدا [[نفس]] بعد از [[مرگ]] به مادّه تعلّق پیدا کند، لازم می‌‏‏آید که از فعل به قوّه بازگردد و آن محال است. [[علامه طباطبایی]] در پاسخ به این [[شبهه]] می‌‏‏فرماید: آنچه گفته می‌‏‏شود که بازگشت فعل به قوّه محال است، مطلب درستی است، ولی زنده شدن یک موجود پس از [[مرگ]] از مصادیق آن نیست، زیرا اگر انسانی پس از [[مرگ]] به [[دنیا]] بازگردد و [[نفس]] او مجدّدا با مادّه ([[بدن]] قبلی) تماس و تعلّق پیدا کند، این امر باعث ابطال اصل تجرّد و بازگشت از فعل به قوّه نیست، چه اینکه او قبل از مردن، و پیش از قطع رابطه با [[بدن]] هم، مجرّد بوده است، بنابراین تعلّق و ارتباط مجدّد او با [[بدن]] به‏ طور [[یقین]] منافاتی با تجرّد او ندارد. تنها چیزی‏که هست این است که براثر [[مرگ]]، روابطی که ضامن تأثیر و فعل [[نفس]] در مادّه بود مفقود شد و لذا پس از آن‏قدرت بر انجام افعال مادّی را نداشت، درست مانند، صنعتگری که آلات و ابزار لازم، برای عمل را از دست بدهد. ولی با بازگشت [[نفس]] به حال سابق و تعلّق آن به [[بدن]] مجدّدا قوا و ادوات آن را به کار می‌‏اندازد. در نتیجه می‌‏‏تواند حالات و ملکات خود را به واسطه افعال جدید به مرحله‌‏ای فوق مرحله سابق برساند و [[تکامل]] تازه‏ای پیدا کند، بدون اینکه سیر نزولی و عقب‏گرد از حال کمال به [[نقص]]، و از فعل به قوّه کرده باشد<ref> المیزان، علّامه طباطبایی، ج ۱، ص ۲۰۷</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۶۸ تا ۲۷۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


برخی قائل شدند: موجودی که استعداد کمال دارد زمانی که [[کمالات]] استعدادی آن جنبه فعلیت به خود بگیرد، یعنی از [[قوه]] به فعل درآید دیگر نمی‌تواند به حال اول برگردد؛ زیرا [[رجوع]] از [[قوه]] به فعلیت محال است. [[نفس]] انسانی با مردن از مادّه، تجرّد پیدا می‌کند و یک موجود مجرّد مثالی یا [[عقلی]] می‌شود، که این دو رتبه (مثالی و [[عقلی]]) از مرتبه ماده [[برتر]] است و وجود آنها از وجود ماده قوی‌تر است اگر مجددا [[نفس]] بعد از [[مرگ]] بر ماده تعلق پیدا کند، لازم می‌آید که از فعل به [[قوه]] بازگردد و آن محال است.
[[علامه طباطبایی]] در پاسخ به این [[شبهه]] می‌فرماید: آنچه گفته می‌شود که بازگشت فعل به قوّه محال است، مطلب درستی است، ولی زنده شدن یک موجود پس از [[مرگ]] از مصادیق آن نیست، زیرا اگر انسانی پس از [[مرگ]] به [[دنیا]] بازگردد و [[نفس]] او مجددّا با مادّه ([[بدن]] قبلی) تماس و تعلق پیدا کند، این امر باعث ابطال اصل تجرد و بازگشت از فعل به قوّه نیست چه اینکه او قبل از مردن، و پیش از قطع رابطه با [[بدن]] به‌طور [[یقین]] منافاتی با تجرد او ندارد.
تنها چیزی که هست این است که با اثر [[مرگ]]، روابطی که ضامن تأثیر و فعل [[نفس]] در مادّه بود مفقود شد و لذا پس از آن [[قدرت]] بر انجام افعال مادّی را نداشت درست مانند صنعتگری که آلات و ابزار لازم، برای عمل را از دست بدهد. ولی با بازگشت [[نفس]] به حال سابق و تعلق آن به [[بدن]] دوباره قوا و ادوات آن را به کار می‌اندازد. در نتیجه می‌تواند حالات و ملکات خود را به واسطه افعال جدید به مرحله‌ای فوق مرحله سابق برساند و [[تکامل]] تازه‌ای پیدا کند بدون اینکه سیر نزولی و عقب‌‌‌گرد از حال کمال به [[نقص]]، و از فعل به [[قوه]] کرده باشد<ref>تفسیر المیزان، علامه طباطبایى، ج ۱، ص ۲۰۷.</ref>»<ref>[[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ج۲، ص۲۹۱-۲۹۳.</ref>.
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛
| تصویر = 1368299.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی رضا رجالی تهرانی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
«از عموم [[روایات]] [[رجعت]] چنین استفاده می‌‏شود که [[رجعت]] انسان‌های خاصّی که به [[دنیا]] آمدنشان قطعی است، جسمانی است نه مثالی. زیرا در هیچ روایتی، [[رجعت]] را [[مقید]] به غیرجسمانی بودن، نکرده‏‌اند. [[شیخ حر عاملی]] در کتاب ایقاظ می‌‏‏فرماید: اوّلاً این‏که در [[رجعت]]، [[روح]] به یک [[بدن]] مثالی وارد شود، نوعی [[تناسخ]] است که [[باطل]] و محال می‌‏باشد، ثانیاً برخلاف صریح [[روایات]] است، ثالثا برخلاف [[اجماع]] است، رابعا آن [[بدن]] مثالی گناهی نکرده، تا مجازات آن در مورد [[رجعت]] بدکاران جایز باشد<ref> الایقاظ من الهجعة، شیخ حرّ عاملی، ترجمه جنّتی، ص ۴۲۷</ref>
بعضی گویند: موجودی که استعداد کمال دارد، هنگامی که [[کمالات]] استعدادی آن جنبه فعلیت به خود بگیرد، یعنی از قوّه به فعل درآید، دیگر نمی‌‏‏تواند به حال اوّل برگردد، زیرا [[رجوع]] از فعلیت به قوّه محال است. [[نفس]] انسانی با مردن از مادّه، تجرّد پیدا می‌‏کند و یک موجود مجرّد مثالی یا [[عقلی]] می‌‏‏شود، که این دو رتبه (مثالی و [[عقلی]]) از مرتبه مادّه [[برتر]] است، و وجود آنها از وجود مادّه قوی‏تر است. اگر مجدّدا [[نفس]] بعد از [[مرگ]] به مادّه تعلّق پیدا کند، لازم می‌‏‏آید که از فعل به قوّه بازگردد و آن محال است. [[علامه طباطبایی]] در پاسخ به این [[شبهه]] می‌‏‏فرماید: آنچه گفته می‌‏‏شود که بازگشت فعل به قوّه محال است، مطلب درستی است، ولی زنده شدن یک موجود پس از [[مرگ]] از مصادیق آن نیست، زیرا اگر انسانی پس از [[مرگ]] به [[دنیا]] بازگردد و [[نفس]] او مجدّدا با مادّه ([[بدن]] قبلی) تماس و تعلّق پیدا کند، این امر باعث ابطال اصل تجرّد و بازگشت از فعل به قوّه نیست، چه اینکه او قبل از مردن، و پیش از قطع رابطه با [[بدن]] هم، مجرّد بوده است، بنابراین تعلّق و ارتباط مجدّد او با [[بدن]] به‏ طور [[یقین]] منافاتی با تجرّد او ندارد. تنها چیزی‏که هست این است که براثر [[مرگ]]، روابطی که ضامن تأثیر و فعل [[نفس]] در مادّه بود مفقود شد و لذا پس از آن‏قدرت بر انجام افعال مادّی را نداشت، درست مانند، صنعتگری که آلات و ابزار لازم، برای عمل را از دست بدهد. ولی با بازگشت [[نفس]] به حال سابق و تعلّق آن به [[بدن]] مجدّدا قوا و ادوات آن را به کار می‌‏اندازد. در نتیجه می‌‏‏تواند حالات و ملکات خود را به واسطه افعال جدید به مرحله‌‏ای فوق مرحله سابق برساند و [[تکامل]] تازه‏ای پیدا کند، بدون اینکه سیر نزولی و عقب‏گرد از حال کمال به [[نقص]]، و از فعل به قوّه کرده باشد<ref> المیزان، علّامه طباطبایی، ج ۱، ص ۲۰۷</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۶۸ تا ۲۷۱.</ref>.
}}
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان رجعت}}
{{پرسمان رجعت}}
==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].
{{پایان}}
{{پایان}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:(اب): پرسش‌هایی با ۲ پاسخ]]
[[رده:(اب): پرسش‌هایی با ۲ پاسخ]]
[[رده:(اب): پرسش‌های مهدویت با ۲ پاسخ]]
[[رده:(اب): پرسش‌های مهدویت با ۲ پاسخ]]
[[رده:پرسمان رجعت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۰

آیا رجعت جسمانی است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / عصر پس از ظهور / رجعت
تعداد پاسخ۲ پاسخ

آیا رجعت جسمانی است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید جعفر موسوی‌نسب

حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«از روایات استفاده می‌گردد که رجعت جسمانی باشد نه مثالی زیرا در هیچ روایتی رجعت را مقید به غیر جسمانی بودن، نکرده‌اند.

در این رابطه شیخ حر عاملی قدّس سرّه می‌فرماید:

  1. اینکه در رجعت روح به یک بدن مثالی وارد شود، نوعی تناسخ است که باطل و محال است.
  2. برخلاف صریح روایات می‌باشد.
  3. برخلاف اجماع است.
  4. بدن مثالی گناهی نکرده تا مجازات آن در مورد رجعت بدکاران جایز باشد[۱].

برخی قائل شدند: موجودی که استعداد کمال دارد زمانی که کمالات استعدادی آن جنبه فعلیت به خود بگیرد، یعنی از قوه به فعل درآید دیگر نمی‌تواند به حال اول برگردد؛ زیرا رجوع از قوه به فعلیت محال است. نفس انسانی با مردن از مادّه، تجرّد پیدا می‌کند و یک موجود مجرّد مثالی یا عقلی می‌شود، که این دو رتبه (مثالی و عقلی) از مرتبه ماده برتر است و وجود آنها از وجود ماده قوی‌تر است اگر مجددا نفس بعد از مرگ بر ماده تعلق پیدا کند، لازم می‌آید که از فعل به قوه بازگردد و آن محال است.

علامه طباطبایی در پاسخ به این شبهه می‌فرماید: آنچه گفته می‌شود که بازگشت فعل به قوّه محال است، مطلب درستی است، ولی زنده شدن یک موجود پس از مرگ از مصادیق آن نیست، زیرا اگر انسانی پس از مرگ به دنیا بازگردد و نفس او مجددّا با مادّه (بدن قبلی) تماس و تعلق پیدا کند، این امر باعث ابطال اصل تجرد و بازگشت از فعل به قوّه نیست چه اینکه او قبل از مردن، و پیش از قطع رابطه با بدن به‌طور یقین منافاتی با تجرد او ندارد.

تنها چیزی که هست این است که با اثر مرگ، روابطی که ضامن تأثیر و فعل نفس در مادّه بود مفقود شد و لذا پس از آن قدرت بر انجام افعال مادّی را نداشت درست مانند صنعتگری که آلات و ابزار لازم، برای عمل را از دست بدهد. ولی با بازگشت نفس به حال سابق و تعلق آن به بدن دوباره قوا و ادوات آن را به کار می‌اندازد. در نتیجه می‌تواند حالات و ملکات خود را به واسطه افعال جدید به مرحله‌ای فوق مرحله سابق برساند و تکامل تازه‌ای پیدا کند بدون اینکه سیر نزولی و عقب‌‌‌گرد از حال کمال به نقص، و از فعل به قوه کرده باشد[۲]»[۳].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«از عموم روایات رجعت چنین استفاده می‌‏شود که رجعت انسان‌های خاصّی که به دنیا آمدنشان قطعی است، جسمانی است نه مثالی. زیرا در هیچ روایتی، رجعت را مقید به غیرجسمانی بودن، نکرده‏‌اند. شیخ حر عاملی در کتاب ایقاظ می‌‏‏فرماید: اوّلاً این‏که در رجعت، روح به یک بدن مثالی وارد شود، نوعی تناسخ است که باطل و محال می‌‏باشد، ثانیاً برخلاف صریح روایات است، ثالثا برخلاف اجماع است، رابعا آن بدن مثالی گناهی نکرده، تا مجازات آن در مورد رجعت بدکاران جایز باشد[۴]

بعضی گویند: موجودی که استعداد کمال دارد، هنگامی که کمالات استعدادی آن جنبه فعلیت به خود بگیرد، یعنی از قوّه به فعل درآید، دیگر نمی‌‏‏تواند به حال اوّل برگردد، زیرا رجوع از فعلیت به قوّه محال است. نفس انسانی با مردن از مادّه، تجرّد پیدا می‌‏کند و یک موجود مجرّد مثالی یا عقلی می‌‏‏شود، که این دو رتبه (مثالی و عقلی) از مرتبه مادّه برتر است، و وجود آنها از وجود مادّه قوی‏تر است. اگر مجدّدا نفس بعد از مرگ به مادّه تعلّق پیدا کند، لازم می‌‏‏آید که از فعل به قوّه بازگردد و آن محال است. علامه طباطبایی در پاسخ به این شبهه می‌‏‏فرماید: آنچه گفته می‌‏‏شود که بازگشت فعل به قوّه محال است، مطلب درستی است، ولی زنده شدن یک موجود پس از مرگ از مصادیق آن نیست، زیرا اگر انسانی پس از مرگ به دنیا بازگردد و نفس او مجدّدا با مادّه (بدن قبلی) تماس و تعلّق پیدا کند، این امر باعث ابطال اصل تجرّد و بازگشت از فعل به قوّه نیست، چه اینکه او قبل از مردن، و پیش از قطع رابطه با بدن هم، مجرّد بوده است، بنابراین تعلّق و ارتباط مجدّد او با بدن به‏ طور یقین منافاتی با تجرّد او ندارد. تنها چیزی‏که هست این است که براثر مرگ، روابطی که ضامن تأثیر و فعل نفس در مادّه بود مفقود شد و لذا پس از آن‏قدرت بر انجام افعال مادّی را نداشت، درست مانند، صنعتگری که آلات و ابزار لازم، برای عمل را از دست بدهد. ولی با بازگشت نفس به حال سابق و تعلّق آن به بدن مجدّدا قوا و ادوات آن را به کار می‌‏اندازد. در نتیجه می‌‏‏تواند حالات و ملکات خود را به واسطه افعال جدید به مرحله‌‏ای فوق مرحله سابق برساند و تکامل تازه‏ای پیدا کند، بدون اینکه سیر نزولی و عقب‏گرد از حال کمال به نقص، و از فعل به قوّه کرده باشد[۵]»[۶].

پرسش‌های وابسته

  1. درباره رجعت چه دیدگاه‌‏هایی وجود دارد؟ (پرسش)
  2. آیا اعتقاد به رجعت برگرفته از یهود است؟ (پرسش)
  3. آیا قول به رجعت مستلزم تناسخ باطل است؟ (پرسش)
  4. آیا رجعت عمومی و همگانی است؟ (پرسش)
  5. آیا رجعت پس از ظهور امام مهدی با تکلیف سازگار است؟ (پرسش)
  6. مراد از رجعت عیسی مسیح چیست و این رجعت در چه زمانی اتفاق خواهد افتاد و این بازگشت چه خصوصیاتی دارد؟ (پرسش)
  7. رجعت چند مرحله دارد؟ (پرسش)
  8. آیا رجعت نوعی تناسخ نیست؟ (پرسش)
  9. اهمیت رجعت به چه اندازه است؟ (پرسش)
  10. منظور از عذاب ادنی که در قرآن آمده چیست؟ (پرسش)
  11. آیا اگر کسی چهل روز دعای عهد را بخواند حتما رجعت می‌کند؟ (پرسش)
  12. آیا آیات و سوره مؤمنون با مسئله رجعت منافات ندارد؟ (پرسش)
  13. چه ارتباطی بین ظهور و رجعت امام حسین وجود دارد؟ (پرسش)
  14. آیا اعتقاد به رجعت از ضروریات دین است؟ (پرسش)
  15. چگونه رجعت ائمه پس از ظهور امام مهدی انجام می‌گیرد؟ (پرسش)
  16. آیه‌‏ای از قرآن رجوع مرده را به دنیا ممتنع می‌‏داند آیا این آیه با مسأله رجعت سازگاری دارد؟ (پرسش)
  17. آیا پیامبران در زمان رجعت حضور دارند؟ (پرسش)
  18. رجعت در ادعیه و زیارات چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
  19. رجعت در روایات چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
  20. کدام یک از علما در کتاب‌هایشان از رجعت بحث کرده‌اند؟ (پرسش)
  21. چه ارتباطی بین رجعت و قیامت وجود دارد؟ (پرسش)
  1. آیا قرآن مخالف قول به رجعت است؟ (پرسش)
  2. چه آیاتی از قرآن رجعت را ثابت می‌کند؟ (پرسش)
  3. آیا قرآن به رجعت کسانی به این دنیا اشاره نموده است؟ (پرسش)
  4. آیا تمام احادیث رجعت از طرق شیعه وارد شده است؟ (پرسش)
  5. آیا در رجعت مردگان توسط امام مهدی زنده می‌‏شوند و آیا این قضیه پشتوانه عقلی روایی قرآنی دارد؟ (پرسش)
  6. چه تعداد از روایات بر رجعت دلالت دارند؟ (پرسش)
  7. رجعت در متون دینی چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
  1. منظور از رجعت چیست؟ (پرسش)
  2. مترادف‌های واژه رجعت چیست؟ (پرسش)
  3. رجعت چیست و ادله آن کدام است؟ (پرسش)
  1. سابقه اعتقاد به رجعت از چه زمانی است؟ (پرسش)
  2. آیا برای رجعت نمونه‌ای در تاریخ یافت می‌شود؟ (پرسش)
  3. آیا رجعت از ضروریات تشیع است؟ (پرسش)
  4. چرا متکلمین بحث از رجعت را در علم کلام مطرح می‏‌کنند؟ (پرسش)
  1. فایده رجعت چیست؟ (پرسش)
  2. هدف از رجعت چیست؟ (پرسش)
  3. چه آثاری بر اعتقاد به رجعت مترتب است؟ (پرسش)
  4. فلسفه و فوائد رجعت چه می‌باشند؟ (پرسش)
  5. رجعت امامان برای چیست؟ آیا آنان حکومت خواهند کرد؟ (پرسش)

  1. چه دلیل عقلی بر امکان رجعت می‌توان اقامه کرد؟ (پرسش)
  2. آیا رجعت امکان وقوع دارد؟ (پرسش)
  3. آیا دلیل عقلی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش)
  4. آیا رجعت با عقل و فلسفه سازگاری دارد؟ (پرسش)
  5. آیا دلیل قرآنی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش)
  1. ویژگی‌های رجعت چیست؟ (پرسش)
  2. آیا رجعت جسمانی است؟ (پرسش)
  3. آیا رجعت اختیاری است؟ (پرسش)
  4. آیا «رجعت» برای مؤمنان و کافران اختیاری است؟ (پرسش)
  1. رجعت چه زمانی تحقق پیدا می‌کند؟ (پرسش)
  2. رجعت‏‌کنندگان چقدر در دنیا باقی می‏‌مانند؟ (پرسش)
  3. آیا زمان رجعت هنگام قیام امام مهدی است؟ (پرسش)
  1. چه کسانی رجعت می‏‌کنند؟ (پرسش)
  2. چه کسانی هنگام ظهور امام مهدی زنده می‌‏شوند؟ (پرسش)
  3. چه کسانی هنگام ظهور دوباره زنده می‌شوند و امام مهدی را یاری می‌کنند؟ (پرسش)
  4. رجعت کنندگان چند دسته‌اند؟ (پرسش)
  5. ویژگی رجعت کنندگان چیست؟ (پرسش)
  6. اولین رجعت کننده از امامان کیست؟ (پرسش)
  7. برنامه‌های امام حسین در رجعت چیست؟ (پرسش)
  8. برنامه‌های امام علی در رجعت چه می‌باشد؟ (پرسش)
  9. آیا بانوان رجعت می‌کنند؟ (پرسش)
  10. چه کسانی در هنگام قیام امام مهدی از قبر خود برانگیخته می‌‏شوند؟ (پرسش)
  11. آیا پس از رحلت امام مهدی اولیاء صالح خدواند حکومت می‌کنند؟ (پرسش)
  12. آیا در عصر حکومت اولیای صالح احتمال نافرمانی و شورش وجود دارد؟ (پرسش)
  1. مخالفان رجعت چه می‌گویند و چگونه به آنها پاسخ داده می‌شود؟ (پرسش)
  2. مخالفان رجعت چند دسته‌اند؟ (پرسش)
  3. چرا اهل سنت رجعت را نمی‌پذیرند؟ (پرسش)
  1. نحوه حکومت ائمه بعد از رجعت چگونه است؟ (پرسش)

پانویس

  1. الایقاظ من الهجعه، شیخ حر عاملى، ترجمه جنّتى، ص ۴۲۷.
  2. تفسیر المیزان، علامه طباطبایى، ج ۱، ص ۲۰۷.
  3. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج۲، ص۲۹۱-۲۹۳.
  4. الایقاظ من الهجعة، شیخ حرّ عاملی، ترجمه جنّتی، ص ۴۲۷
  5. المیزان، علّامه طباطبایی، ج ۱، ص ۲۰۷
  6. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۶۸ تا ۲۷۱.