فلسفه و فوائد رجعت چه میباشند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«با توجه به آنچه از روایات اسلامی استفاده میشود، این موضوع جنبه همگانی ندارد، بلکه اختصاص به مؤمنانصالح العملی دارد که در یک مرحله عالی از ایمان قرار دارند، همچنین کفار و طاغیانستمگری که در مرحله منحطی از کفر و ظلم جای دارند. چنین به نظر میرسد بازگشت مجدد این دو گروه به زندگیدنیا به منظور تکمیل یک حلقه تکاملی گروه اول و چشیدن کیفر نیوی گروه دوم است. به تعبیر دیگر، گروهی از مؤمنان خالص که در مسیر تکامل معنوی با موانع و عواثقی در زندگی خود روبرو شدهاند و تکامل آنها ناتمام مانده است، حکمت الهی ایجاب میکند که سیر تکاملی خود را از طریق بازگشت مجدد به این جهان ادامه دهند و شاهد و ناظر حکومت جهانی حق و عدالت باشند و در بنای این حکومت شرکت جویند، چرا که شرکت در تشکیل چنین حکومتی از بزرگترین افتخارات است. به عکس، گروهی از منافقان و جبارن سرسخت علاوه بر کیفر خاص خود در رستاخیز باید مجازاتهایی در این جهان (نظیر آنچه اقوامسرکش، مانند فرعونیان و عاد و ثمود و قوم لوط دیدند) نیز ببیند و تنها راه آن رجعت است[۱]. آیه ۹۵ سوره انبیاشاهد بر این مدعاست، لذا از آنها که عذاب دنیویشان را چشیدهاند، دیگر برنمیگردند»[۲].
«برای رجعت، چند حکمت میتوان تصور کرد که هر یک از آنها در جهت معقولسازی و قابل فهم کردن مسئله به کار میآید و ذهن انسان را برای پذیرش موضوع، آماده میکند و مانع انکار بیجا و جاهلانه میشود:
به پایان رسیدن صالحان و مجازات شدن مجرمان: هر چند به خاطر ظرفیت ناکافی دنیا، مجازات اصلی ظالمان، در آخرت خواهد بود، اما بر اساس قاعده عقلانی "ما لا يُدرَك كُلُّه، لا يُترَك كُلُّه" (آنچه نمیتوان به همهاش رسید، همهاش رها نمیشود)، بهجاست که ظالمان، بخشی از مجازات خود را در این دنیا ببینند. بنابراین، جا دارد که به هنگام برپایی دولتعدلامام مهدی (ع)، بهترینها و بدترینها باز گردند تا خوبان از بدان، انتقام بگیرند و اقامه عدالت، مشارکت کنند و سینههایشان را از داغ ظلم، تسکین دهند و ایام دولت حق را ببینند و از آن بهرهمند گردند.
ایجاد فرصت عمل برای شماری از نیکان:اولیای خدا و پیامبرانی که در زندگی خود، توفیق کامل یاری و نصرتحق را نیافتند و مردم، آنها را تنها گذاشتند و نتوانستند ظرفیتهای وجودی خود را آن چنان که میتوانستند، آشکار و عملی سازند، با رجعت، این امکان را مییابند که آن ظرفیتها را آشکار و عملی نمایند و به کمال شایسته خویش دست یابند. بیتردید، از این رهگذر، مردمجهان نیز بهرهمند میشوند. بر این اساس، جا دارد که مؤمنان طراز اول نیز که ظرفیتهای بیشتری برای عمل در راه حق داشتهاند و به دلیل عمل سران کفر و نفاق، از راه باز ماندهاند، دوباره به زندگی باز گردند تا ضمن نصرتدولت حق، خود به مراتبی برتر در سیر إلی الله دست یابند. البته میتوان حدس زد که این فرصت، ویژه کسانی است که همتبرتری داشته و بیش از آنچه برایشان میسر شده، در اندیشه و نیت داشتهاند که در راه حق، اعمال بزرگتری انجام دهند. به بیان دیگر، عدل الهی، اقتضا دارد که فرصت عمل برای همه فراهم آید و در قیامت، کسی نتواند بگوید: اگر شرایط و فرصت دیگری میداشتیم، میتوانستم بیشتر در راه خدامجاهده کنم. بر این اساس، طبقه متوسط مردم، اعم از مؤمن و کافر، به آنچه رخ داده، اکتفا میکنند و دو گروه نخبه باقی میماند: گروه کافران که از همه ظرفیت خود، بهره گرفته و هر چه توانستهاند، کردهاند و گروه مؤمنان طراز بالا، که دستشان برای بسیاری از کارها بسته بوده و نتوانستهاند تمام ظرفیت خود را آشکار و عملی سازند[۳]»[۴].
↑درباره روایات: نک: بحار الانوار، ج۵۳، ص۴۴، ۷۴ و...؛ مجمع البیان، طبرسی، ج۷، ص۲۳۵؛ و درباره بیان اندیشمندان: نک: اوائل المقالات، شیخ مفید، ج۴۴، ص۷۷؛ جوابات المسائل الرازیة، سید مرتضی، ج۱، ص۱۲۵؛ الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، شیخ حر عاملی، ص۲۹؛ عقائد الامامیة، محمدرضا مظفر، ترجمه: مسجد جامعی، ص۲۹۴