آیا پس از رحلت امام مهدی اولیاء صالح خدواند حکومت می‌کنند؟ (پرسش)

آیا پس از رحلت امام مهدی اولیاء صالح خدواند حکومت می‌کنند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

آیا پس از رحلت امام مهدی اولیاء صالح خدواند حکومت می‌کنند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / عصر پس از ظهور / رجعت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

پاسخ نخست

 
سید محمد صدر

آیت‌ الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ پس از ظهور» در این‌باره گفته‌ است:

«شیخ طوسی به سند خود از ابو حمزه روایت کرده است که امام صادق (ع) در حدیثی بلند فرمود: "يَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّ مِنَّا بَعْدَ اَلْقَائِمِ أَحَدَ عَشَرَ مَهْدِيّاً"[۱] ای ابو حمزه، برای ما پس از [رحلت‌] قائم (ع)، یازده مهدی خواهد بود. همچنین او به سند خود از جابر جعفی روایت کرده است که از امام باقر (ع) شنیدم که فرمود: "وَ اَللَّهِ لَيَمْلِكَنَّ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ رَجُلٌ بَعْدَ مَوْتِهِ ثَلاَثَمِائَةِ سَنَةٍ وَ يَزْدَادُ تِسْعاً قُلْتُ مَتَى يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ بَعْدَ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قُلْتُ وَ كَمْ يَقُومُ اَلْقَائِمُ فِي عَالَمِهِ قَالَ تِسْعَ عَشْرَةَ سَنَةً ثُمَّ يَخْرُجُ اَلْمُنْتَصِرُ إِلَى اَلدُّنْيَا وَ هُوَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَيَطْلُبُ بِدَمِهِ وَ دَمِ أَصْحَابِهِ فَيَقْتُلُ وَ يَسْبِي حَتَّى يَخْرُجَ اَلسَّفَّاحُ "[۲]. به خدا سوگند پس از وفات قائم (ع)، مردی از ما اهل بیت، سیصد سال حکومت می‌کند. عرض کردم: این اتفاق کی خواهد افتاد؟ فرمود پس از قائم (ع). عرض کردم: قائم چند سال [در دنیا] باقی می‌ماند؟ فرمود: نوزده سال. پس آن پیروزمند خواهد آمد و به خونخواهی حسین (ع) و یارانش بپا می‌خیزد؛ می‌کشد و به اسارت در می‌آورد تا آنگاه که سفاح خروج نماید. نعمانی روایت گذشته را تا جمله "تسع عشر سنة" آورده است و به "ثلاثمائة سنة" عبارت "و یزداد تسعا" را افزوده است[۳]. مجلسی به نقل از شیخ طوسی از امام صادق (ع) نقل کرده است که امیر المؤمنین (ع) فرمود: "قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي اَللَّيْلَةِ اَلَّتِي كَانَتْ فِيهَا وَفَاتُهُ لِعَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ أَحْضِرْ صَحِيفَةً وَ دَوَاةً فَأَمْلَى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَصِيَّتَهُ حَتَّى اِنْتَهَى إِلَى هَذَا اَلْمَوْضِعِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدِي اِثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ مَنْ بَعْدَهُمْ اِثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً فَأَنْتَ يَا عَلِيُّ أَوَّلُ اَلاِثْنَيْ عَشَرَ اَلْإِمَامِ وَ سَاقَ اَلْحَدِيثَ إِلَى أَنْ قَالَ وَ لْيُسَلِّمْهَا اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى اِبْنِهِ م‌ح‌م‌د اَلْمُسْتَحْفَظِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَذَلِكَ اِثْنَا عَشَرَ إِمَاماً ثُمَّ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ اِثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً فَإِذَا حَضَرَتْهُ اَلْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى اِبْنِهِ أَوَّلِ اَلْمَهْدِيِّينَ- لَهُ ثَلاَثَةُ أَسَامِي اِسْمٌ كَاسْمِي وَ اِسْمِ أَبِي وَ هُوَ عَبْدُ اَللَّهِ وَ أَحْمَدُ وَ اَلاِسْمُ اَلثَّالِثُ اَلْمَهْدِيُّ وَ هُوَ أَوَّلُ اَلْمُؤْمِنِينَ" [۴]. رسول خدا (ص) در شب رحلت خویش به علی بن ابی طالب (ع) فرمودند: ای ابو الحسن، کاغذ و دواتی بیاور... پیامبر خدا (ص) وصیتش را املا فرمود تا اینکه به این فراز رسید: ای علی، پس از من دوازده امام خواهد بود و بعد از آنها نیز دوازده مهدی خواهد آمد. و تو ای علی، نخستین نفر از امامان دوازده‌گانه هستی... [امام‌] حسن [عسکری‌] ودیعه امامت را به فرزندش محمد که از خاندان محمد [مصطفی (ص)‌] حفظ خواهد شد، تسلیم خواهد نمود. اینها امامان دوازده‌گانه‌اند. سپس بعد از او دوازده مهدی خواهد آمد. وقتی زمان وفات او فرا رسد آن را به فرزندش که اولین مهدی‌هاست می‌سپرد و او سه نام دارد: اسمی شبیه اسم من، اسم پدر من، و اسمی دیگر؛ یعنی: احمد، عبد الله و مهدی؛ و او اولین از مؤمنان است.

در برخی از دعاهای موجود در منابع امامیه، دعایی مخصوص این اولیای صالح وجود دارد که پس از دعا و سلام بر مهدی (ع)، بر آنان نیز درود و سلام فرستاده شده است. در آخر یکی از این دعاها چنین آمده است: "اَللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى وُلاَةِ عَهْدِهِ وَ اَلْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ، وَ بَلِّغْهُمْ آمَالَهُمْ، وَ زِدْ فِي آجَالِهِمْ، وَ أَعِزَّ نَصْرَهُمْ، وَ تَمِّمْ لَهُمْ مَا أَسْنَدْتَ إِلَيْهِمْ مِنْ أَمْرِكَ وَ نَهْيِكَ، وَ ثَبِّتْ دَعَائِمَهُمْ، وَ اِجْعَلْنَا لَهُمْ أَعْوَاناً، وَ عَلَى دِينِكَ أَنْصَاراً"[۵]. خداوندا بر والیان عهد او (امام مهدی (ع)) و امامان پس از او درود فرست و آنها را به آرزویشان برسان و بر مدت [حکومت‌] آنها بیفزا و یاریشان را تقویت نما و ما را از کمک کنندگان به آنها و یاوران دینت قرار ده.... علامه مجلسی کوشیده است تا تعارض بین این اخبار و قول به رجعت را (که حاکمیت اسلامی پس از آن حضرت را، ویژه امامان معصوم (ع) می‌داند) بر طرف سازد. آنجا که می‌گوید: این اخبار مخالف قول مشهور - یعنی رجعت - می‌باشد. و سپس یکی از دو صورت زیر را برای تأویل آن روایات مطرح می‌نماید:

  1. مقصود از دوازده مهدی، پیامبر (ص) و امامان دیگر (غیر از مهدی (ع)) است که پس از قائم (ع) حکومت خواهند کرد.
  2. آن مهدی‌ها، از دوستان قائم (ع) هستند که در زمان رجعت امامان معصوم (ع) به هدایت مردم می‌پردازند تا زمین از حجت الهی خالی نماند، زیرا اوصیای پیامبران و اوصیای امامان نیز حجت خدا هستند[۶].

کافی بودن روایات اولیای صالح برای اثبات تاریخی، مطابق شیوه ما در این کتاب، قطعی است زیرا این روایات، پرتعداد و قرینه بر یکدیگر می‌باشند و معانی آنها نیز تا حد زیادی مشابه هستند. اما تعارض این روایات با اخبار رجعت، با توجه به مردود شدن دو دلیلی که علامه مجلسی کوشید تا برای جمع بین این اخبار بیاورد، هم چنان پابرجاست؛ در نتیجه حکومت پس از امام مهدی (ع) را یا باید از آن معصومین (ع) دانست و یا از برای اولیای صالح، و ما که دانستیم اخبار رجعت قابل اثبات نیست و از سوی دیگر اخبار اولیای صالح قابل اثبات است، در این صورت چاره‌ای پذیرش اخبار اولیای نداریم.

به رغم آن که این مطلب به اندازه کافی برهانی می‌باشد، ولی بهتر است آن را بیشتر توضیح دهیم:

مهم‌ترین نقطه قوت روایات اولیا که در اخبار رجعت وجود ندارد، این است که آن روایات دارای مضمونی مشترک و مورد اتفاق هستند؛ ولی اخبار رجعت، دست کم نه مضمون دارد که هر مضمونی نیز دارای شمار اندکی روایت است که گاهی بیشتر از یک خبر واحد نیست. از این رو از کسانی که اخبار رجعت را ترجیح می‌دهند می‌پرسیم: آیا شما در میان اخبار رجعت، اخباری را که دارای معنایی مشخص است - مانند رجعت امام حسین (ع) - ترجیح می‌دهید و یا همه اخبار رجعت را؟ اگر بخش معینی از آن اخبار را ترجیح دهند، بدون تردید این خبرها تعدادی کمتر و اسنادی ضعیف‌تر و حتی شهرتی کمتر از اخبار اولیا دارند. به طور قطع هر بخش معینی از این اخبار، همین‌ وضعیت را دارند، مگر روایتی که به بازگشت امام علی بن ابی طالب (ع) می‌پردازد، که به آن اشاره خواهیم کرد. و اگر هم همه اخبار رجعت را بر اخبار اولیا ترجیح دهند، در این صورت همان‌طور که دانستیم اخبار رجعت از این منظر، متعارض و با مدلولهای مختلفی خواهد بود. مگر آن مضمون اجمالی و کلی را - که گفتیم منطبق بر خروج دابة الارض می‌باشد - بپذیرند که از مفهوم متعارف رجعت دور بوده، بلکه هیچ‌گونه ارتباطی با موضوع رجعت ندارد.

این مفهوم منافاتی با حکومت اولیای صالح و روایات آن ندارد، زیرا:

  1. بیرون آمدن دابة الارض نه در قرآن کریم و نه در سنت شریف تاریخ خاصی ندارد و با این حساب مدتی طولانی پس از حکومت اولیای صالح پدید می‌آید.
  2. هم چنان که از قرآن کریم و روایات بر می‌آید، دابة الارض نخواهد آمد تا در رأس حکومت عدل جهانی قرار گیرد بلکه می‌آید تا به طور کامل به حساب افراد رسیدگی نماید و جایگاه هر فرد و میزان مطابقتش را با روش عادلانه‌ای که از او خواسته شده است، مشخص نماید. وقتی چنین شد، بیرون آمدن دابة الارض با حکومت اولیای صالح حتی اگر در زمان آنها نیز باشد، منافات نخواهد داشت زیرا وظایف آنها در جامعه با وظایف او متفاوت است. حال که روایات حکومت اولیای صالح را ترجیح دادیم، شایسته است برداشتی متکامل و در پیوند با زنجیره اندیشه‌ای که در این کتاب بر اساس آن پیش رفتیم، از آن ارائه نماییم و سپس برخی اشکالات را در این زمینه پاسخ دهیم.

امام مهدی (ع) هرگز پس از خود، کار امت را بدون تدبیر رها نخواهد کرد. این نه بدان خاطرست که شیرازه حکومت از هم می‌پاشد و تلاش‌های گذشته ضایع می‌گردد، بلکه از این مهمتر، هم چنان که گفته‌ایم به خاطر آن است که یکی از وظایف اصلی حضرت صاحب الامر (ع) پس از ظهور، تدوین قوانینی کلی، منسجم و درازمدت برای رشد و تربیت بشری در مسیری طولانی می‌باشد؛ یعنی تربیت تدریجی و مستمری که به تحقق جامعه معصوم بیانجامد. این تربیت جز از انسان صالح و کاملی که در رأس دولت عدل قرار می‌گیرد ساخته نیست. شناخت چنین انسانی برای کسی جز خود امام مهدی (ع) ممکن نیست و چه بسا آن حضرت وی را تحت تربیت خاصی قرار دهد تا شایستگی این مأموریت سترگ را پیدا نماید. هم چنان که خواهیم گفت انتخاب وی توسط مردم نیز درست نیست.

از این رو امام مهدی (ع) در زمان حیات خویش و چه بسا در آخرین سال زندگی، جانشین خود را تعیین می‌کند تا رئیس دولت عدل جهانی و نخستین حاکم در دولت "اولیای صالح" باشد. با وجود آن که به نظر می‌رسد این شخص به دلیل آن که تحت تربیت امام (ع) و هم‌نفس و شنونده سخنان و بیننده رفتار آن بزرگوار بوده، از یازده نفر پیشوای صالح بعدی برتر باشد، ولی همچنان بین او و امام‌ عصر (ع) تفاوت‌هایی ژرف و اساسی وجود دارد، آن قدر که این سخن صادق می‌شود: "پس از مهدی خیری در زندگی دنیا نیست".

به نظر می‌رسد راز این مطلب در دو نکته اساسی نهفته است:

  • نکته اول: بین امام مهدی (ع) و جانشین او از لحاظ شخصیتی و بینش، تفاوتی آشکار وجود دارد که در اقدامات و عملکردهای آن دو پیداست.
  • نکته دوم: پیش از تحقق جامعه معصوم، همچنان در گوشه و کنار جهان، افراد و جوامعی وجود دارد که به دلیل عدم ارتقای مدنی و یا تمدنی و به رغم تلاش‌های مجدانه امام عصر (ع)، فاصله‌شان از کاروان بشریت پس از رحلت پیشوای بزرگ جهان، بسیار زیاد خواهد بود و نیز این احتمال می‌رود که بسیاری نیز از ضرورت فرمانبرداری و تعامل با رهبر جدید به دلیل تفاوت فراوان امام مهدی (ع) با او آگاه نباشند.

حکومت اولیای صالح به عنوان یک دوران گذر، جامعه جهانی را به عصر عصمت خواهد رسانید؛ یعنی به جامعه‌ای که افکار عمومی‌اش به مقام عصمت بار یافته است[۷]. در آن زمان دیگر نیازی به "انتصاب" حاکم نیست، بلکه این کار با برگزاری انتخابات یا تشکیل شورا انجام خواهد گرفت. در آن زمان مردم چنان خواهند بود که قرآن کریم توصیف فرموده است:  ... لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ * وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ [۸]... برای کسانی که ایمان آورده‌اند و به پروردگارشان اعتماد دارند و کسانی که از گناهان بزرگ و زشتکاری‌ها خود را به دور می‌دارند و چون به خشم در می‌آیند در می‌گذرند و کسانی که [ندای‌] پروردگارشان را پاسخ [مثبت‌] داده و نماز برپا کرده‌اند و کارشان در میانشان مشورت است و از آنچه روزیشان داده‌ایم انفاق می‌کنند».[۹].

پرسش‌های وابسته

  1. درباره رجعت چه دیدگاه‌‏هایی وجود دارد؟ (پرسش)
  2. آیا اعتقاد به رجعت برگرفته از یهود است؟ (پرسش)
  3. آیا قول به رجعت مستلزم تناسخ باطل است؟ (پرسش)
  4. آیا رجعت عمومی و همگانی است؟ (پرسش)
  5. آیا رجعت پس از ظهور امام مهدی با تکلیف سازگار است؟ (پرسش)
  6. مراد از رجعت عیسی مسیح چیست و این رجعت در چه زمانی اتفاق خواهد افتاد و این بازگشت چه خصوصیاتی دارد؟ (پرسش)
  7. رجعت چند مرحله دارد؟ (پرسش)
  8. آیا رجعت نوعی تناسخ نیست؟ (پرسش)
  9. اهمیت رجعت به چه اندازه است؟ (پرسش)
  10. منظور از عذاب ادنی که در قرآن آمده چیست؟ (پرسش)
  11. آیا اگر کسی چهل روز دعای عهد را بخواند حتما رجعت می‌کند؟ (پرسش)
  12. آیا آیات و سوره مؤمنون با مسئله رجعت منافات ندارد؟ (پرسش)
  13. چه ارتباطی بین ظهور و رجعت امام حسین وجود دارد؟ (پرسش)
  14. آیا اعتقاد به رجعت از ضروریات دین است؟ (پرسش)
  15. چگونه رجعت ائمه پس از ظهور امام مهدی انجام می‌گیرد؟ (پرسش)
  16. آیه‌‏ای از قرآن رجوع مرده را به دنیا ممتنع می‌‏داند آیا این آیه با مسأله رجعت سازگاری دارد؟ (پرسش)
  17. آیا پیامبران در زمان رجعت حضور دارند؟ (پرسش)
  18. رجعت در ادعیه و زیارات چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
  19. رجعت در روایات چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
  20. کدام یک از علما در کتاب‌هایشان از رجعت بحث کرده‌اند؟ (پرسش)
  21. چه ارتباطی بین رجعت و قیامت وجود دارد؟ (پرسش)
  1. آیا قرآن مخالف قول به رجعت است؟ (پرسش)
  2. چه آیاتی از قرآن رجعت را ثابت می‌کند؟ (پرسش)
  3. آیا قرآن به رجعت کسانی به این دنیا اشاره نموده است؟ (پرسش)
  4. آیا تمام احادیث رجعت از طرق شیعه وارد شده است؟ (پرسش)
  5. آیا در رجعت مردگان توسط امام مهدی زنده می‌‏شوند و آیا این قضیه پشتوانه عقلی روایی قرآنی دارد؟ (پرسش)
  6. چه تعداد از روایات بر رجعت دلالت دارند؟ (پرسش)
  7. رجعت در متون دینی چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
  1. منظور از رجعت چیست؟ (پرسش)
  2. مترادف‌های واژه رجعت چیست؟ (پرسش)
  3. رجعت چیست و ادله آن کدام است؟ (پرسش)
  1. سابقه اعتقاد به رجعت از چه زمانی است؟ (پرسش)
  2. آیا برای رجعت نمونه‌ای در تاریخ یافت می‌شود؟ (پرسش)
  3. آیا رجعت از ضروریات تشیع است؟ (پرسش)
  4. چرا متکلمین بحث از رجعت را در علم کلام مطرح می‏‌کنند؟ (پرسش)
  1. فایده رجعت چیست؟ (پرسش)
  2. هدف از رجعت چیست؟ (پرسش)
  3. چه آثاری بر اعتقاد به رجعت مترتب است؟ (پرسش)
  4. فلسفه و فوائد رجعت چه می‌باشند؟ (پرسش)
  5. رجعت امامان برای چیست؟ آیا آنان حکومت خواهند کرد؟ (پرسش)

  1. چه دلیل عقلی بر امکان رجعت می‌توان اقامه کرد؟ (پرسش)
  2. آیا رجعت امکان وقوع دارد؟ (پرسش)
  3. آیا دلیل عقلی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش)
  4. آیا رجعت با عقل و فلسفه سازگاری دارد؟ (پرسش)
  5. آیا دلیل قرآنی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش)
  1. ویژگی‌های رجعت چیست؟ (پرسش)
  2. آیا رجعت جسمانی است؟ (پرسش)
  3. آیا رجعت اختیاری است؟ (پرسش)
  4. آیا «رجعت» برای مؤمنان و کافران اختیاری است؟ (پرسش)
  1. رجعت چه زمانی تحقق پیدا می‌کند؟ (پرسش)
  2. رجعت‏‌کنندگان چقدر در دنیا باقی می‏‌مانند؟ (پرسش)
  3. آیا زمان رجعت هنگام قیام امام مهدی است؟ (پرسش)
  1. چه کسانی رجعت می‏‌کنند؟ (پرسش)
  2. چه کسانی هنگام ظهور امام مهدی زنده می‌‏شوند؟ (پرسش)
  3. چه کسانی هنگام ظهور دوباره زنده می‌شوند و امام مهدی را یاری می‌کنند؟ (پرسش)
  4. رجعت کنندگان چند دسته‌اند؟ (پرسش)
  5. ویژگی رجعت کنندگان چیست؟ (پرسش)
  6. اولین رجعت کننده از امامان کیست؟ (پرسش)
  7. برنامه‌های امام حسین در رجعت چیست؟ (پرسش)
  8. برنامه‌های امام علی در رجعت چه می‌باشد؟ (پرسش)
  9. آیا بانوان رجعت می‌کنند؟ (پرسش)
  10. چه کسانی در هنگام قیام امام مهدی از قبر خود برانگیخته می‌‏شوند؟ (پرسش)
  11. آیا پس از رحلت امام مهدی اولیاء صالح خدواند حکومت می‌کنند؟ (پرسش)
  12. آیا در عصر حکومت اولیای صالح احتمال نافرمانی و شورش وجود دارد؟ (پرسش)
  1. مخالفان رجعت چه می‌گویند و چگونه به آنها پاسخ داده می‌شود؟ (پرسش)
  2. مخالفان رجعت چند دسته‌اند؟ (پرسش)
  3. چرا اهل سنت رجعت را نمی‌پذیرند؟ (پرسش)
  1. نحوه حکومت ائمه بعد از رجعت چگونه است؟ (پرسش)

پانویس

  1. الطوسی، محمد بن الحسن، الغیبة؛ ص ۲۸۵.
  2. الطوسی، محمد بن الحسن، الغیبة؛ ص ۲۸۶.
  3. النعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة؛ ص ۱۸۱.
  4. المجلسی، محمد باقر، همان؛ ج ۱۳، ص ۲۳۷.
  5. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ص ۵۴۲.
  6. المجلسی، محمد باقر، همان؛ ج ۱۳، ص ۲۳۷.
  7. ر.ک: الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۴۸۰.
  8. سوره الشوری، آیات ۳۶- ۳۸.
  9. صدر، سید محمد، تاریخ پس از ظهور، ص۵۵۱-۵۵۶.